سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

جامعه آرمانی و نقد سوبژکتیویسم دکارتی


جامعه آرمانی و نقد سوبژکتیویسم دکارتی
رهنمودهای عالمانه و جامع گرایانه حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله العالی) در مشهد مقدس، رهیافت نوینی را به لحاظ جامعه شناختی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در نظام سیاسی ما تبیین می کند. جایگاه ولایت فقیه به عنوان مصداق حکومت دینی در عصر غیبت معصوم علیه السلام در جهان اسیر و اومانیسم و سکولار و مشهورات مدرنیستی و سرمایه داری عصر ما، کاملاً بدیع، انقلابی و منحصر به فرد است. ولایت فقیه به عنوان جایگزین جدی، در مقابل مدلهای حکومتی لیبرال- دموکراسی، سوسیال دموکراسی، مدل‌های حکومتی فاشیستی و توتالیتر، رژیم های استبدادی شبه مدرن مطرح گردیده است. پارادایم حاکم بر اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری در سال جدید حرکت به سمت اصلاح الگوی مصرف، جلوگیری از ولخرجی ها و تضیع اموال عمومی در جامعه است. هکذا امروز در عصر سکولار و پسامدرن اندیشمندان ماتریالیست از قبیل فوئرباخ و مارتین هایدگر بر مبنای فلسفه اومانیستی، انسان جدید را با نیازها، خواست‌ها، آرمانها و تمایلات ناسوتی‌اش به عنوان مبنا و معیار همه چیز می پندارند. اما در تفکر اسلامی بشر، دارای احترام و کرامت وجودی و حقوقی است که آن را ذیل مقام بندگی الهی و مناعت طبع بدست می آورد. اومانیست‌های ملحد نظیر کارل پوپر و برتر اندراسل و همچنین اومانیست‌های به اصطلاح دین‌دار غربی نظیر مارتین لوتر و ژان کالون به هیچ یک از شئون توحیدی، بویژه توحید در ربوبیت تشریعی معتقد نیستد. اگرچه رنه دکارت به ادعای خود به خداوند اعتقاد داشت اما در دستگاه فلسفی خود، اصالت را به من "بشری و نفس" فردی می داد و حتی وجود عالم حضور خداوند را نهایتاً بر مبنای سوبژکتیوسیم تعریف می کرد.
● نقد سوبژکتیویسم دکارتی و ترسیم جامعه آرمانی از سوی مقام معظم رهبری
۱) انسان در جامعه صنعتی، ارزش خود را بر مبنای مصرف، خرید و فروش اتومبیل های آخرین سیستم، خانه های مجلل و کالاهای پرزرق و برق و تجملاتی و دستیابی به کمیت ها می یابد و تو گویی که کالا تعیین کننده ماهیت و ارزشهای انسانی است. مصرف گرایی و تشبث به تجملات و زرق و برق دنیوی از مظاهر اصلی سوبژه در تفکر مدرن است که خاستگاه اصلی آن عقل دکارتی است. این من اندیشنده تصرف گرما کاملاً با ساحت ناسوتی، نیازهای نفسانی، غریزی و خواست های روانی معطوف به افق حیوانی- ناسوتی است که نفسانیت جز لایتجزی است.
۲) مع الوصف، در نسبت با عالم، دیگر موجودات و طبیعت، سوبژه (قدرت طلب، لذت طلب، سود مدار و مبتنی بر مصرف گرایی است) بنابراین رابطه او با مفاهیم ارزشی و معنوی ابزاری، استثماری و شئی‌واره‌گی است. تکنولوژی نوین با تولید دیوانه وار و انبوه، کالا های چشم نواز، ارائه آن به بازارها و مراکز خرید غول یپکر، هر روز بر کمیت نیازهای کاذب انسان افزوده و از این رهگذر چنان انسان را به یافتن، و تلاش برای به چنگ آوردن این کالاها و سپس مصرف آنها مشغول داشته که به‌واسطه سلب فرصت هر گونه تفکر صحیح از انسان، حتی اندیشیدن در مورد آزادیها و ارزشهای راستین برای انسان معاصر را غیر ممکن می سازد.
مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای معجلاً با هشدار و در تقبیح مصرف گرایی و نفی ماهیت لذت طلبانه و سود جویانه اسراف‌گری می فرمایند: «مصرف بیهوده و مصرف هرز، در حقیقت هدر دادن مال است جامعه ما باید این مطلب را به عنوان یک شعار همیشگی در مقابل داشته باشد. چون وضع جامعه ما از لحاظ مصرف، وضع خوبی نیست. این را من عرض می کنم، ما باید اعتراف کنیم به این مسئله. عادتهای ما، سنت های ما، روشها ی غلطی که از این و آن یاد گرفته ایم، ما را سوق داده است به زیاده روی در مصرف به نحو اسراف.»
● نظریه انتقادی، نقد سرمایه داری و مصرف گرایی
به منظور تسهیل در نوشتار و آشنایی مخاطبین عزیز با نظریه ها و تئوری‌های برخی از دانشمندان و روشنفکران غرب که در رویکردی پرکتیکال مظاهر و دستاوردهای مدرنیته را به چالش کشانده اند، ناگزیر به مرور و واکاوی برخی از این نظریه ها می پردازیم. در دهه ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ نظریه انتقادی به عنوان جریان مهمی از تفکر در جوامع غربی در برابر نظام سرمایه داری ظاهر شد، آماج اصلی حمله نظریه انتقادی معطوف به آگاهی کاذب در جامعه سرمایه داری معاصر بود. نظریه انتقادی که اکنون یورگن هابرماس نماینده آن است. نسل‌هایی چون هورکهایمر، آدورنو، مارکوزه و هابر ماس را نیز در بر می‌گیرد.
▪ نظریه اول
آدورنو: تئودور آدورنو با نگارش کتاب فلسفی خود یعنی دیاکتیک روشنگری نقد جامعه سرمایه داری را تا نقد اندیشه روشنگری پیش برده است. به نظر آدورنو وضعیت کنونی جامعه سرمایه داری دنباله و پیامد ضروری منطق حاکم بر روشنگری است روشنگری زاییده عقل ابزاری است و عقل ابزاری تنها به رابطه هدف- وسیله می اندیشد. بنابراین در این تئوری سلطه تکنولوژی و استیلای بوروکراسی باعث از خودبیگانگی، شئی شده گی، ولنگاری و اسراف می شود.
● صنعت فرهنگ دستاویز عقل مدرن در تئوری آدورنو:
یکی از مظاهر عمده نظام سرمایه داری و سلطه عقلانیت ابزاری در تئوری آدور نو چیزی است که وی از آن بعنوان صنعت فرهنگ نام می برد. صنعت فرهنگ تمهیدی است که بورژ وازی برای دستاموزی افکار و اطوار توده ها به کار می‌گیرد.
▪ نظریه دوم
هربرت مارکوزه: دانشمند انتقادی آلمانی تبار قرن بیستم، در معروفترین اثر خود به نام انسان تک ساحتی بر این اعتقاد است که جامعه صنعتی پیشرفته با سهیم کردن کارگران و مردم در مصرف گرایی نیاز کاذبی را از خود بر جای گذارده که انسانها اسارت خود را آزادی بپندارند و آزادی واقعی از نظر آنها مغفول باقی بماند. بقای سرمایه داری از نظر مارکوزه بر مبنای آگاهی کاذب بنا شده و به نظر وی صنعت تبلیغات رسانه های همگانی و علوم اجتماعی تحصل گرایا پوزیتیویستی ابزارهای القا آگاهی کاذب اند و بورژ وازی با فرایند هایی به کودن سازی مردم مشغول است.
▪ نظریه سوم
یورگن هابرماس: مردم موضوع سیاست‌اند نه عامل سیاست
هابرماس بر این عقیده است که در سرمایه داری متأخر و در قرن بیستم با پیدایش جامعه توده‌وار و دموکراسی مبتنی بر آن و همچنین دولت رفاهی، حوزه عمومی دچار زوال شد. به اعتقاد هابرماس، اکنون مردم مرفه و تحصیل کرده جامعه امروز بجای اینکه عامل سیاست باشند موضوع سیاست اند. یعنی در واقع گروه کوچکی از صاحبان سرمایه با ابزارهای تبلیغاتی آنها را به این سووآن سو می کشانند. از پرولتاریای آگاه ومبارز که حامل عقلانیت تاریخ و موتور تغییرات اجتماعی و آرمان رهایی بود خبری نیست. آری در اندیشه مارکوزه انسان تک ساحتی اسیر جامعه مدرن صنعتی است. تکنولوژی تولید و ماشین، ارزشهای کاذب جدیدی را به جای ارزشهای حقیقی به انسان، تحمیل نموده و حتی کار به جایی رسیده است که سخن گفتن از ارزش‌های غیر تولیدی و غیر ابزاری جنون، نادانی و حتی به قول ما رکوزه بی عرضگی تلقی می شود.
● جامعه آرمانی بستر ساز تولید بیشتر
خلاصه مضمون اینکه مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای در بخش دیگری از بیانات‌اشان می‌فرمایند: «یک نسبتی باید در جامعه میان تولید و مصرف وجود داشته باشد یک نسبت شایسته ای به سوی تولید، یعنی تولید جامعه همیشه باید بر مصرف جامعه افزایش یابد، جامعه از تولید موجود کشور استفاده کند. آنچه که زیادی است صرف اعتلای کشور شود. امروز در کشور ما اینجوری نیست مصرف ما به نسبت از تولیدمان بیشتر است. این، کشور را به عقب می رساند. این ضررهای مهم اقتصادی بر ما وارد می کند جامعه دچار مشکلات اقتصادی می شود. معظم له در بخش دیگری از بیانشان می فرمایند: باید خودمان را اصلاح کنیم. باید الگوی مصرف جامعه و کشور اصلاح شود ما الگوی مصرف مان غلط است. چه جوری بخوریم؟ چه بخوریم؟ چه بپوشیم؟ تلفن همراه توی جیب مان گذاشته ایم، به مجرد اینکه مدل بالاتر وارد بازار می شود این را دور می اندازیم و آن مدل جدید را باید بخریم، چرا؟ این چه هوسی بازی است که ما به آن دچار هستیم.»
بلا تأمل؛ دغدغه های مقام معظم رهبری ناظر بر نفی هر گونه زیاده خواهی و فزون طلبی در عرصه های اجتماعی و اقتصادی است. قناعت و خویشتن داری نقطه مقابل سوبژه است که در اخلاق اقتصادی اسلام در تقابل با جامعه سکولار و سرمایه داری می‌توان از آن نام برد. در کتاب گران‌سنگ نهج‌البلاغه (حکمت ۱۳۹) به اصل مهم قناعت اشاره شده است. قناعت سرمایه تمام نشدنی است. کسانی که اهل قناعت نیستند، ذلیل و بی‌شخصیت‌اند، چرا که طمع برای آنها بردگی جاوید به بار آمده است. تجمل پرستی، دنیا گرایی و روی آوردن به لوازم غیر ضروری اما خیره کننده زندگی، راه را برای غفلت، غرور، اسراف، از بین بردن حقوق دیگران و بسیاری از لغزش ها فراهم خواهد کرد.
فرد گرایی مدرن؛ لذت طلب، شهوانی و سود محور: آنچه که در فردگرایی مدرن و در آراء فیلسوفان پس از رنسانس در تعالیم به اصطلاح "رفرماسیون دینی" و به خصوص در آراء هابز، دکارت، جان لاک، لایب نیتز، و اندکی بعد به‌صورت منسجم‌تر در ایدئولوژی لیبرالیسم و آرای آدام اسمیت ظاهر گردید هر انسان یک اتم قائم به خود و مستقل از دیگر اتم‌ها (انسان‌های دیگر) است. فردگرایی لیبرالی در واقع به نحوی اتمیسم نفسانی است که اگر در ظاهر صورت متکثر دارد، ولی باطناً به اسم نفس بشر جدید رجوع می کند و توسط ادبیات رسانه ای، صنعت فرهنگ، و فرهنگ توده ای در مسیر غایات بورژوازی اداره و کنترل می گردد.
● آسیب های مادی و معنوی اسراف و راههای برون رفت از آن
یکی از آسیب های مهم، اسراف به فرد و جامعه است. اسراف معنای نزدیکی با تبذیر دارد، با این تفاوت که اسراف، بیشتر زیاده روی در مصرف است ولی تبذیر، هدر دادن مال و اتلاف آن است. اسراف در خوردنی ها، اسراف در پوشیدنی ها و وسایل نقلیه، اسراف در مسکن و وسایل زندگی و انباشت سرمایه و تجمل گرایی، نه تنها روحیه رفاه زده گی و تجمل پرستی را در انسان بوجود می آورد بلکه به نوعی هدر دادن امکانات و منابع است. قرآن کریم اسرافکاران را مفسدانی می داند که از آنان انتظار اصلاح گری نیست، از این رو نباید از شیوه زندگی آنان تقلید شود.
ولاتطیعوا أمر المسرفین * الذین یفسدون فی الارض و لایصلحون (شعرا/۱۵۱-۱۵۲)
زیاده روی در لذات جسمانی، مجالی برای اندیشه در کمالات معنوی و انسانی و توجه به بعد روحی باقی نمی گذارد و راه را برای تهذیب اخلاقی می بندد و پرداختن به تجملات و کام جویی ها، همواره با ناشایستی های اخلاقی و رفتاری همچون فخرفروشی، خودبرتربینی و بی بندوباری همراه خواهد بود. از این رو، قرآن کریم، مترفان را مفسد و فاسق معرفی می‌کند و هشدار می دهد. چون بخواهیم شهری را نابود سازیم، خوش گذارنانش را فرمان می دهیم تا در آن به انحراف و فساد بپردازند و در نتیجه بر آن شهر لازم میشود. پس آن را به تمامی نابود کنیم. (اسراء ۱۶)
● چارلز سیگل واتوپیای انسان مصرف گرا با فلسفه پراگماتیستی در غرب:
چالز سیگل نویسنده امریکایی در مقاله ای با عنوان پایان رشد اقتصادی می‌نویسد: ما در ایالات متحده به جایی رسیده ایم که رشد اقتصادی منافع حقیقی برای ما نمی آورد زیرا معضلات جدی تری را باعث شده است و... (فرهنگ آنقدر خرید کن تا جانت بالا بیاید). امریکایی‌ها را طوری بار آورده است که ۳، ۴ برابر مردم اروپای غربی برای خرید وقت تلف می کنند، با اینکه امریکایی ها نسبت به سال ۱۹۶۰ دو برابر پول دارتر شده اند اما در بسیاری از ابعاد نسبت به سال ۱۹۶۰ کمتر احساس خوشبختی می کنند. آری آنچه که سیگل بدان اشاره می کند اتوپیای انسان معاصر در امریکاست. واقعیت یک جامعه مصرف گرا با فلسفه پراگماتیستی در غرب است در امریکا فرمول تولید ثروت، فرهنگ مصرف گرایی است تا زمانی که مصرف کننده متقاضی اجناس نو به نو شونده باشد، ثروت نیز یک تولید می گردد. هر چند شتاب حریصانه و سود جویانه انسان معاصر در دامن زدن به مصرف گرایی حاکی از غلبه تکنیک بر تفکر در دنیای معاصر است اما باید عنوان کرد که تضاد ماهوی غرب مدرن با اسلام در همین جوهر اومانیستی مدرنیته نهفته است که در همه شئون بشر انگار غیر دینی و بلکه ضد دین است.جوهر نگاه انسانیت معاصر در غرب مبتنی بر سود محوری استثمار و ترکیبی از ولع انباشت سرمایه و حرص و آز ومصرف بی حد و حصر و تنوع طلبی نفسانی است.
به تعبیر مقام معظم رهبری، تولید ثروت از نظر شارع و از نظر اسلام مطلوب و مستحسن است اما مصرف گرایی افراطی مورد قبول اسلام نیست. آنچه که از تولید ثروت به دست می آورید، باز همان را وسیله ای برای تولید ثروت دیگر بکنید. ثروت را برای خودتان تولید بکنید. ثروت آماد مردم ثروت عموم کشور است. همه از آن سود می برند. روح اصل ۴۴ و سیاست های اصل ۴۴ این است؛ بنابراین اگر چه تولید ثروت در این پروسه عظیم اقتصادی کشور از طرف متولیان این طرح و به‌خصوص مقام معظم رهبری، مورد تأیید قرار می گیرد. اما این تولید نباید منجر به اسراف شود. تولید ثروت نباید روحیه مادی گرایی را در جامعه مسلمین اشاعه دهد. نباید موجب دزدی و غارت و کفران نعمت شود.
نبود عدالت اقتصادی و جلوگیری نکردن از انباشته شده ثروت در دست عده خاص، از عوامل مهم بروز پدیده اسراف است. از این رو، اجرای عدالت و توزیع عادلانه ثروت، زمینه شروع و گسترش آن را می کاهد و یا نابود می سازد. امیر مومنان علی علیه السلام عامل اصلاح و ساماندهی امور جامعه را دادگستری می داند و می فرماید: « الرعیه لا یصلحها الا العدل » (توده های مردم را جز عدالت اصلاح نکند)
یکی دیگر از راههای برون رفت از اسراف دوری خواصّ، شخصیت های مهم جامعه از زندگی اشرافی و تجملی است. زیرا شیوه زندگی آنان بر دیگران تأثیر می گذارد. هنگامی که رسول خدا ( ص ) نوشیدنی بسیار گوارایی آوردند فرمود: آن را از من دور سازید که این نوشیدنی مترفان است. بنابراین تحکیم باورها ی دینی، تقویت ارزشها، نظارت همگانی، امر به معروف و نهی از منکر، پیش گیری از انباشت سرمایه در دست عده ای خاص و توجه به عدالت گستری و کنترل تبلیغات بازرگانی؛ از راههای کنترل اسراف و تبذیر است.
هادی ابراهیمی
منبع : رجا نیوز


همچنین مشاهده کنید