شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

حجه الوداع بیانیه سیاسی پیامبر(ص)


حجه الوداع بیانیه سیاسی پیامبر(ص)
مسایل حج از چند منظر قابل تحلیل و تبیین است؛ زیرا دنیائی از معارف و رخدادهاست. اگر حج به عنوان فریضه واجب برای مسلمانان و حتی کافران به دلایلی لازم و ضروری شمرده شده و به عنوان عبادتی اجتماعی و سیاسی مطرح می باشد، با این همه در طول تاریخ از آغاز پیدایش این آیین و مناسک، رخدادها و وقایع مهمی را رقم زده است که می تواند هر یک آموزنده و دارای پیام های بسیار برای همگان از گذشته تا آینده تاریخ بشریت باشد که از جمله رخدادهای مهم حج می توان به اعلان رسمی برائت از مشرکان از سوی پیامبر(ص) توسط امیرمومنان علی(ع) اشاره کرد.
اما از زمان پیدایش اسلام تاکنون مساله حجه الوداع از جایگاه مهم و حساسی برخوردار بوده است؛ زیرا در خود رخدادها و وقایعی را داشته که هر یک دارای پیام های چندی بوده است. مهم ترین رخداد آن مساله طرح خلافت رسمی امیرمومنان علی(ع) و نصب وی به عنوان جانشین از سوی خداوند و ابلاغ رسمی آن از سوی پیامبر(ص) بود از این رو حجه الوداع نمایشی از قدرت اسلام، بیانیه سیاسی پیامبر(ص) در حوزه های مختلف و ابلاغ تداوم هدایت الهی و تغییر شکل آن از پیامبری به امامت از سوی پیامبر(ص) به حکم الهی است تا آیه ۳۸ سوره بقره خود را به شکل دیگر معنا و مفهوم بخشد. حساسیت این مطلب نویسنده را بر آن داشته تا با توجه به آیاتی که در این باره در قرآن آمده، به بازخوانی و تحلیل آن بپردازد. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.
● سابقه دیرینه آیین حج
حج باسابقه دیرین خویش یکی از سنت های ماندگار از عصر ابراهیمی(ع) بوده است که حتی اعراب بیرون از دایره حجاز را به سوی خویش می کشید. جایگاه این مراسم حتی در میان اقوام و گروه های حاشیه ای نیز قابل توجه است. آیه ۱۲۷ سوره بقره به اجرای این آیین پیش از اسلام اشاره می کند. امام صادق(ع) با اشاره به همین آیه آن را شاهدی بر وجود آیین حج بر می شمارد.
در جاهلیت، مراسم و آیین های حج با مظاهری از شرک و بت پرستی آمیخته شده و از مسیر اصلی آن بیرون رفته بود. (حج آیه ۳۰) شعارهای شرک آمیز و ضدتوحیدی در آیین های آن راه یافته (همان) و مردم مان در این ایام برای خود آداب خاصی را به عنوان رفتارهای هنجاری حج وضع کرده بودند که از آن میان می توان به ورود از پشت خانه (بقره آیه ۱۸۹) و اجرای مناسک حج بدون وقوف در عرفات (بقره آیه ۱۹۹) و تفاخر به نیاکان (بقره آیه ۲۰۰) اشاره کرد.
با این همه انجام عمره و زیارت خانه خدا در میان ایشان امری مرسوم بود و آن را به نیای بزرگ خویش ابراهیم خلیل الله(ع) نسبت می دادند. (مائده آیه ۲و آل عمران آیه ۹۶ و بقره آیه ۱۲۵ تا ۱۲۸ و حج آیه ۲۶ و ۲۷)
این آیین حتی در عصر شعیب (ع) که در شهر مدین می زیست وجود داشت و مردم به سبب عظمت مراسم و عمومی بودن آن، آن را ملاکی برای تعیین سال قرار داده بودند و سال های خویش را براساس آن تنظیم و قراردادها را با توجه به آن می بستند. و لذا در قراردادهای خویش می گفتند که چند حج برای کسی کار می کنند که به معنای چند سال بوده است.(قصص آیه ۲۷)
بنابراین مراسم حج و مناسک آن در میان مردم جزیره العرب معروف و رایج بود (بقره آیه ۱۸۹ و ۱۹۹) و در این میان روز دهم ذی حجه هر سال از ارزش و اعتبار ویژه ای برخوردار بوده است.
این مراسم اگرچه برای مردم حجاز، زمانی مناسب برای گرامیداشت نیاکان و تفاخر بر ایشان و داد و ستد و گردهمایی بزرگ برای تبادل اطلاعات و همکاری ها و پیمان ها و مانند آن بود، برای مسلمانان نیز نقش مهم و اساسی ایفا می کرد.
نقش حج در تاریخ اسلام را می توان به ویژه از آیه ۳ سوره توبه به دست آورد که در آن، حج سال نهم را به عنوان بزرگ ترین رخداد در تاریخ اسلام معرفی کرده است؛ زیرا در آن سال بزرگ ترین اجتماع حاجیان از مسلمانان و مشرکان تشکیل شد و به طور رسمی اجازه شرکت در حج از مشرکان سلب گردید و بیانیه رسمیت یابی اسلام در جزیره از سوی خدا و پیامبر(ص) صادر و توسط جان پیامبر، امیرمومنان(ع) ابلاغ شد. (المیزان، ج۹، ص۱۴۹)
اما سال بعد نیز واقعه و رخدادی عظیم تر تکرار می شود و چنان که آیه ۲۷ سوره حج بیان می کند دوباره بیانیه رسمی و سیاسی دیگر صادر و ابلاغ می شود که در این سال همه مسلمانان برای حضور در حج باید خود را برسانند تا ابلاغیه رسمی از سوی خداوند و پیامبر(ص) برای اتمام نعمت و اکمال دین خوانده شده و به گوش همگان برسد.
چنان که پیش از این، رسمیت یابی دین اسلام و ممنوعیت اجرای مراسم شرک آلود و عدم جواز ورود کافران و مشرکان به حریم مکه اعلام شده بود، امسال مساله آینده اسلام و دین و هدایت الهی مطرح می شد و حضور همگان ضروری و لازم بود.
چنان که از کتب سیره و تاریخ به دست می آید سال دهم از هجرت را که آخرین حج پیامبر(ص) بوده است حجه الوداع نامیده اند (السیره النبویه ، ابن هشام، ج۴، ص ۶۰۱و نیز تاریخ یعقوبی، ج۲ ص ۱۰۹و تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۰۴) اما پرسش این است که چرا این سال در تاریخ اسلام این اندازه اهمیت یافته که خداوند در آیه ۳ سوره مائده آن را روز نومیدی دشمنان می شمارد؟
● فراخونی برای ابلاغ جهانی امامت در استمرار نبوت
خداوند در آیه ۲۷ سوره حج به پیامبر(ص) فرمان می دهد که مردم را برای به جا آوردن حج، در آخرین سفر زیارتی خویش به مکه بخواند و به طور رسمی این مطلب را ابلاغ نماید. از این رو پیامبر(ص) به منادیان فرمان می دهد تا اعلام کنند پیامبر، امسال به حج خواهد رفت. از امام صادق روایت شده که پیامبر(ص) پس از ده سال اقامت در مدینه و پس از نزول آیه ۲۷سوره حج منادیان را فرمان داد تا این مساله را به گوش همگان برسانند. (تفسیر نور الثقلین ج۳ ص ۴۸۷ حدیث ۷۲)
این مطلب به سرعت در تمامی حجاز و نجد و یمن پخش شد و از همه جای جزیره العرب مومنان و مسلمانان برای همراهی با پیامبر(ص) به مدینه آمدند و آن حضرت(ص) حرکت خویش را به سوی مکه آغاز کرد. گروه های مردم هر روزه در میانه راه به ایشان می پیوستند تا جمعیت عظیم گرد آمد.
آن حضرت(ص) پس از انجام مناسک حج مأموریت یافت که به شکلی پایان نبوت و خاتمیت پیامبران را ابلاغ و اعلام نماید و شکل دیگری از بقای هدایت الهی را به طور رسمی به دیگران برساند. اگر تاکنون پیامبران(ع) مأموریت داشتند تا پیامبران دیگری را معرفی کنند اکنون نوبت آن بود تا پیامبر(ص) خاتمیت نبوت را اعلام و امامت را به عنوان چهره دیگری از هدایت الهی معرفی نماید.
پیامبر(ص) به دلیل مسایلی، ابلاغ این پیام رسمی را به تأخیر می افکند؛ زیرا ترس ترور و مخالفت های شدید که بنیاد دین و همه زحمات وی را برباد می داد، وجود داشت. خداوند پیامبر(ص) را تهدید می کند که اگر این پیام به طور رسمی اعلام نشود گویی رسالتی انجام نپذیرفته است؛ زیرا با فقدان امامت، ارتباط میان آسمان و زمین به طور کلی قطع می شود؛ این درحالی است که هدف رسالت پیامبر(ص) حفظ ارتباط میان آسمان و زمین بود. افزون بر این هرگونه کوتاهی در این مسأله موجب می شد تا دین اسلام به عنوان بازیچه ای در دست گروه ها و اشخاصی درآید که اسلام را به سوی خواسته ها و اهداف خویش می کشاندند.
امامت می توانست به عنوان نماینده الهی این وظیفه را انجام دهد و زمین را از حجت الهی خالی نسازد.
از آن جا که تغییر هرگونه شکل و قالبی که مردم بدان عادت کرده اند دشوار است، پذیرش تغییر نبوت به امامت می توانست بسیار سخت باشد؛ به ویژه که برخی از اشخاص یا منافق و یا کسانی بودند که پذیرش امامت امیرمؤمنان علی(ع) را برنمی تافتند و بارها به اشکال مختلف رهبری و امامت ایشان را زیر سؤال برده و خواهان معرفی اشخاص دیگری بودند.
پیامبر(ص) در حجه الوداع مأمور می شود تا همگان را به این اجتماع سیاسی و اجتماعی و عبادی بخواند و اعلام رسمی تغییر شکل هدایت از نبوت به امامت را ابلاغ کند تا دین در مسیر جدید خویش به حیات خود ادامه دهد.
● امامت، باطن دین
خداوند در آیه ۶۷ سوره مائده می فرماید: یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته؛ ای پیامبر! آن چه از سوی خداوند به سوی تو فرو فرستاده شده به مردم ابلاغ کن و اگر این کار را نکردی، رسالت الهی را ابلاغ نکرده ای.
این بدان معناست که امامت به معنای باطن و گوهر دین اسلام است و عدم ابلاغ رسمی آن در این مراسم و همایش بزرگ مردمی می تواند به معنای عدم ابلاغ اسلام باشد.
آیه۳ سوره مائده بیان می کند که این ابلاغ به معنای اکمال دین و اتمام نعمت هدایت خداوندی است که از سوی خداوند در آیه ۳۸ سوره بقره و آیات دیگر قرآنی بیان شده است.
در حقیقت انتخاب جانشین و اعلام آن در حجه الوداع، مهم ترین رسالت پیامبر(ص) بود که آیه ۶۷ سوره مائده آن را بیان می کند و رضایت پروردگار نیز منوط به تعیین جانشینی امام علی(ع) از سوی پیامبر(ص) بوده است.
به سخن دیگر، اکمال دین خداوند در حجه الوداع با معرفی امام علی(ع) در مقام رهبر آینده مسلمانان تحقق می یافت. با اعلام رسمی و نصب الهی است که می توان امید به نومیدی دشمنان داشت؛ زیرا اگر این مهم در برابر دیدگان مسلمانان و در انبوه جمعیت حج گزار تحقق نیابد نمی توان امید داشت که دشمنان ریشه دین اسلام را نزنند. اما اعلام رسمی تعیین شخص امام(ع) از سوی خداوند و ادامه یافتن هدایت الهی در شکل و قالبی جدید است که دشمنان از جنیان و انسان ها را مأیوس می سازد.
● انتصاب علی(ع) و نومیدی دشمنان
از این رو خداوند در آیه ۳سوره مائده امامت و تعیین رهبری امیرمؤمنان علی(ع) را به شکل نصب مستقیم به عنوان اتمام نعمت و اکمال دین می شمارد.
کفار در دین اسلام طمع داشتند که به شکلی آن را با رحلت پیامبر(ص) از میان بردارند ولی با نصب امام علی(ع) به مقام ولایت و امامت در غدیرخم امیدشان تبدیل به یأس شد (المیزان ج۳و ۴ص۱۷۶)
از امام باقر(ع) روایت شده که آیه ۳ سوره مائده پس از نصب رسمی حضرت امیرمؤمنان علی(ع) در غدیر خم نازل شد که بیانگر آن است که اکمال دین و اتمام نعمت به نصب ولی الله است. (مجمع البیان ج۳و ۴ص ۲۴۶ و نیز نگاه کنید: المیزان ذیل آیه)
به هرحال انتصاب امام علی(ع) از سوی پیامبر به معنای آن است که تداوم نبوت به شکل امامت، امری الهی است و نصب خود بیانگر آن است که امامت مسئولیتی نیست که با شورا و اجتماع گروه های مردمی صورت پذیرد. بنابراین هرگونه توهم این که پیامبر(ص) کسی را برای امامت و خلافت امت و هدایت مردم به سوی خیر و دین نصب نکرده است، توهمی است که از سوی دشمنان مطرح می شود چنان که برخی بر این باورند که خداوند هدایت بشر را به عقل وی فروگذار کرده و هرگز شریعت و پیامبری از سوی خداوند نبوده است.
تکذیب امامت همانند تکذیب نبوت از یک جا ریشه می گیرد و خاستگاه مشترکی دارد. بنابراین مسایل و اموری که در حوزه تکذیب نبوت مطرح می شود به عینه در حوزه تکذیب امامت نیز مطرح می شود که از جمله آن ها عذاب ها و خشم الهی نسبت به تکذیب گران است.
به هرحال، حجه الوداع به معنای بیانیه سیاسی و رسمی پیامبر(ص) از سوی خداوند به همه بشریت است که شکل ارتباط میان آسمان و زمین از نبوت به امامت تغییر ماهیت داده است و نزول و تنزیل وحی و الهامات نیز شکل تازه ای به خود می گیرد. این بدان معناست که هر کسی که به مخالفت و دشمنی با امام بپردازد در حقیقت با خداوند و رسول دشمنی ورزیده است. اگر تا دیروز مأموریت پیامبران، ابلاغ شریعت الهی به مردم به شکل تنزیل بود از امروز (حجه الوداع و روز غدیرخم) به شکل تاویل انجام می شود و ایشان به عنوان راسخون در علم و مدیریت خلافت بشری می بایست به تاویل و اجرای احکام و آموزه های الهی بپردازد.
محمدباقر منصوری
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید