شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا
دو حکایت از سیرالملوک
● اندر ترتیب بار دادن خاص و عام
بار دادن ]اجازه حضور دادن[ را ترتیبی باید. اول خویشاوندان درآیند، پس از آن معروفان حشم، پس از آن دیگر اجناس مردمان. چون همه به یکجا درآیند میان وضیع ]دون پایه[ و شریف ]بلندپایه[ فرقی نباشد. و نشان بار آن باشد که پرده بردارند و نشان آنکه بار نبود جز کسی را که خوانند علامتش آن بود که پرده فرو گذارند تا بزرگان و سران سپاه چون کس به درگاه فرستند بدین علامت بدانند که بار هست یا نه.
اگر به خدمت باید آمدن بیایند و اگر نباید آمدن نیایند که بر بزرگان و سران هیچ سخت تر از آن نباشد که به درگاه آیند و پادشاه را نادیده بازگردند. و چون بارها بیایند و پادشاه را نبینند بر پادشاه بدگمان شوند و بدسگالیدن ]بداندیشی[ آغازند و از تنگ باری ]کم باردادن[ پادشاه کارهای مردم فروبسته شود و مفسدان دلیر شوند و احوال ها پوشیده بماند و لشکر آزرده شود و رعیت در رنج افتد. و هیچ ترتیبی پادشاه را بهتر از فراخ باری ]بسیار بار دادن[ نیست.
و چون بار بدهد صاحب طرفان ]مرزداران[ و امرا و سادات و ائمه که در آیند خدمت کنند، از بیرونیان ]کسانی که از خارج از کشور آمده اند[ شرط آن است که چون پادشاه را بدیدند ایشان و کسان ایشان جمله بازگردند و خاصگیان ]نزدیکان[ چون آنجا بمانند غلامانی که با ایشان به خدمت آیند نیز بازگردند تا آنجا خواص بمانند و غلامان کاردار ]ماموران کار معین و مشخص[ چون سلاح دار و آب دار و چاشنی گیر ]سرآشپز[ و مانند این که لابد ایشان را حاضر باید بود.
چون چند کرت ]بار[ بر این جمله فرموده شود عادت گردد و هم بر این قاعده بماند و آن زحمت برخیزد و به پرده انداختن و در بستن حاجت نیفتد و اگر جز این کنند، رضا ندهند.
● اندر تربیت غلامان سرای
هنوز در روزگار سامانیان این ترتیب برجای بود و به تدریج بر اندازه خدمت، هنر و شایستگی، غلامان را درجه می افزودند چنان که غلامی را بخریدندی یک سال او را پیاده در رکاب ]پیاده در کنار اسب[ خدمت فرمودندی با قبایی زندنیجی ]منسوب به نام قریه ای[ و موزه و این غلام را فرمان نبودی ]دستور نداشت[ که پنهان و آشکارا در این یک سال بر اسب نشستی و اگر معلوم شدی او را مالش دادندی ]تنبیه کردند[ و چون یک سال خدمت کردی وثاق باشی ]سرپرست گروهی از غلامان که در یک وثاق (اتاق) بودند[ با حاجب بگفتی و حاجب را معلوم کردی، آنگاه او را اسبکی ترکی فرمودندی با زینی در خام ]چرم دباغی شده[ گرفته و لگام و دوال ]تسمه اسب[ ساده و چون یک سال با اسب و تازیانه خدمت کردی سیم سال او را قراجوری ]کمربندی[ دادند تا بر میان بستی و سال چهارم کیش ]تیردان[ و قربان ]کمان دان[ فرمودندی تا به وقت برنشستن بربستی و سال پنجم زینی بهتر و لگامی مکوکب ]ستاره نشان[ و قبایی روداری ]مناسب صاحب منصب[ و دبوسی ]گرز آهنی[ که در دبوس حلقه آویختی و سال ششم ساقیی ]ساقی گری[ فرمودندی و قدحی به وی دادنی تا در میان آویختی و سال هفتم جامه داری و سال هشتم خیمه ای یک سری و شانزده میخی بدادندی و سه غلام نو خریده در خیل ]گروه سوار[ او کردندی و او را وثاق باشی لقب دادندی و کلاهی نمدین سیاه سیم کشیده و قبایی گنجه ای در پوشانیدندی. چون شایستگی و هنرها و شجاعت او همه کس را معلوم شدی و کارهای بزرگ از دست او برآمدی و مردم دار و خداوند دوست بودی آنگاه او را تا سی وپنج ساله نشدی امیری ندادندی و به ولایت نامزد نکردندی.
منبع : روزنامه کارگزاران
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران دولت مجلس حجاب گشت ارشاد رئیس جمهور رئیسی دولت سیزدهم پاکستان کارگران رهبر انقلاب مجلس شورای اسلامی
سیل هواشناسی قتل کنکور تهران قم سازمان سنجش شهرداری تهران آتش سوزی پلیس زنان اصفهان
قیمت دلار خودرو مسکن قیمت خودرو دلار سایپا بازار خودرو قیمت طلا ارز ایران خودرو بانک مرکزی تورم
کیومرث پوراحمد پایتخت کتاب تلویزیون سینمای ایران سعید آقاخانی سریال ترانه علیدوستی فیلم موسیقی مهران مدیری سینما
کنکور ۱۴۰۳ عبدالرسول پورعباس
اسرائیل رژیم صهیونیستی آمریکا فلسطین غزه جنگ غزه روسیه چین حماس اوکراین ترکیه ایالات متحده آمریکا
فوتبال پرسپولیس جام حذفی آلومینیوم اراک استقلال فوتسال بازی تراکتور بارسلونا باشگاه پرسپولیس تیم ملی فوتسال ایران باشگاه استقلال
هوش مصنوعی گوگل سامسونگ همراه اول فناوری ربات ناسا فیلترینگ ماه
سازمان غذا و دارو مالاریا کاهش وزن آلزایمر زوال عقل