یکشنبه, ۲۲ مهر, ۱۴۰۳ / 13 October, 2024
مجله ویستا

سرزمین هنوز کشف نشده


در متون کلاسیک روابط بین الملل آمده است که جنگ سرد دو ویترین متفاوت را در شرق و غرب آسیا اروپا ایجاد کرد. ویترین اول دیوار برلین بود که اوایل دهه گذشته فرو ریخت و ویترین دوم مرز کره شمالی و کره جنوبی است که به رغم گذشت ۵/۱ دهه از پایان جنگ سرد هنوز به شدت نظامی است و با همان معیارهای امنیتی ۵۳ سال پیش پس از جنگ جهانی دوم از آن حفاظت می شود.
این بهشت سوسیالیسم فارغ از اینکه طی نیم قرن گذشته هیچ گاه کسی فرصت نگاه کردن به درون آن را داشته باشد همواره مدعی بوده است که شکوفاترین اقتصاد کره زمین را داراست، مردم آن خوشبخت ترین مردمانی هستند که تاکنون خلق شده اند و صدالبته کیم ایل سونگ شیفته سوسیالیسم، هوشیارترین سیاستمداری است که تاکنون ملتی را اداره کرده است.
در میان تبلیغات معدود ایستگاه های رادیو تلویزیونی که همگی دولتی اند و اندک روزنامه هایی که در جمهوری دموکراتیک کره شمالی منتشر می شود گفت وگو و خبر و تصویررسانی پیرامون برنامه روزانه کیم ایل سونگ و کیم جونگ ایل از اصلی ترین عوامل خبررسانی است. چنین تبلیغات عوام فریبانه ای بر ذهن ساده ۲۲ میلیون شهروند فقیری می نشیند که از جهان خارج تقریباً هیچ نمی دانسته اند جز اینکه: جمهوری کره جنوبی عروسک خیمه شب بازی و آلت دست امپریالیسم است و امپریالیسم به صورت شبانه روزی در حال توطئه و برنامه ریزی برای کندن ریشه انقلابی ترین انقلاب جهان و انحراف در آمال بهشت سوسیالیسم است. همین و بس.
با این حال همین کره شمالی که در ادامه به اوصاف آن می پردازیم پس از آنکه شش سال پیش برنامه فعالیت هسته ای خود را در سپتامبر ۲۰۰۲ به جهانیان اعلام کرد پرونده ای را در مباحث بین المللی به نام خود و برای خود ثبت کرده است که مدل مذاکرات هسته ای کره شمالی با مدل طرح های هسته ای کره شمالی نام گرفته است.بحث کره شمالی زنجیره ای از نوع خاصی از درگیری و تعامل با نظام بین الملل را تداعی می کند که سرهنگ معمر قذافی و صدام حسین هر دو آن را برگزیدند، آزمودند و تبعات بین الملل آن را پذیرا گردیدند. از دو کشوری که پابه پای مدل کره شمالی چالش با نظام تک قطبی بین الملل را برگزیدند صدام حسین حذف گردید و امروزه یک نظام جایگزین مسئولیت اداره عراق را بر عهده دارد. سرهنگ قذافی نیز بعد از چند دهه کلنجار با جهان غرب پس از واگذاری کلیه ادعاهایی که میلیاردها دلار صرف پیگیری آنها کرده بود رسماً به چالش خاتمه داد و مصالحه با جهان غرب و نظم نوین بین الملل را پذیرا شد که آمریکایی ها شدت و حدت و حتی ریزترین مختصات آن را تعریف و تعیین می کنند.
در چنین شرایطی لازم است ریشه های مواضع منطقه ای و بین المللی کره شمالی به خوبی درک شود و تفاوت های ژئوپولتیک سیاسی و تاریخی این حوزه جغرافیایی با کشورهایی مانند ایران و غیرقابل مقایسه بودن موقعیت اجتماعی و سیاسی دو کشور مورد مداقه کافی قرار گیرد.
برای درک آنچه کره شمالی ها در مشت خود پنهان کرده اند و احتمال می رود - و حتی مدعی اند- یک یا دو بمب اتمی کوچک در آن باشد ضروری است پروازی اجمالی بر شرایط سیاسی اقتصادی دو، سه دهه گذشته این کشور داشته باشیم. کشوری که طی ده سال گذشته مهمترین دغدغه مردم آن دسترسی به یک کاسه کوچک برنج و چند برگ تربچه بوده است.
پس از به قدرت رسیدن کیم ایل سونگ براساس ایده های استالینی طرحی به نام Juche یا «خودکفایی اساسی» در کمیته مرکزی حزب کمونیست برای اداره کشور ارائه گردید.
براساس این طرح برای بیش از دو دهه کلیه فعالیت های اقتصادی در طرح های دولتی متمرکز گردید و عملاً کلیه مظاهر نظام به اصطلاح کثیف سرمایه داری از سراسر کشور پاک گردید. براساس Juche هرگونه فعالیت اقتصادی و شغلی جز در مراکز، کارخانه ها، ادارات و تاسیسات دولتی عملاً ملغی گردید. پیرو ممنوعیت هرگونه فعالیت جز در چارچوب طرح هایی که اقتصاد متمرکز دولتی آن را تعریف می کرد طرحی به نام Public Distribution System یا PDS در کشور اجرا گردید. براساس این طرح مواد غذایی مورد نیاز شهروندان به نسبت های متفاوت در میان مردم شهر و روستا و به نسبت سختی کاری که انجام می دادند توزیع می گردید. کلیه شهروندان از اداره، کارخانه یا محل کار خود حقوقی دریافت می کردند که براساس آن و نیز بر مبنای کوپنی که توزیع می گردید مایحتاج غذایی خود را خریداری می کردند. براساس PDS کارگران مشاغل سخت روزانه ۹۰۰ گرم، مردم عادی ۷۰۰ گرم، بچه مدرسه ای ها ۶۰۰ گرم، کودکان ۴۰۰ تا ۳۰۰ گرم و بازنشسته ها روزانه ۳۰۰ گرم غلات و عمدتاً برنج دریافت می کردند. برای حدود سه دهه توزیع گوشت در سبد خانوار تقریباً محذوف بود و به حدود یک کیلو برای دو سه نوبت در سال توزیع می گردید. یکی از مناسبت هایی که گوشت توزیع می شد، سالگرد تولد کیم ایل سونگ بود. لبنیات از سبد خانوار تقریباً محذوف بود و تمایل به مصرف گوشت و لبنیات نیازی بود که از ماورای مرزها و از سوی امپریالیسم تشویق می گردید. برای حدود سه دهه برنج، کلم، سس سویا و تربچه اصلی ترین غذای مردم کره شمالی بود که براساس سهمیه بندی دولتی براساس PDS توزیع می گردید. ماهی از بقیه مواد غذایی بیشتر بود اما در سبد غذایی خانواده های کره شمالی حضور نداشت. نگهداری مرغ و خروس در فضای بیشتر از ۳۰-۲۰ متر مربع ممنوع بود. توجه شهروندان به پرورش ماکیان در فضای بیشتر از این سبب می شد که انگیزه آنان برای کار کردن در مراجع دولتی کاهش یابد.
برای حدود دو دهه از سیب تا ساک شهروندان همگی از سوی مراجع دولتی تامین می شد. دسترسی به برخی از اقلام بسیار لوکس از جمله یخچال فقط با توصیه مقام های حزبی در ادارات و کارخانه ها امکان پذیر بود. تا همین اواخر داشتن یک دستگاه تلویزیون رنگی موافقت رئیس کارخانه و بررسی پرونده کاری کارگران را نیاز داشت.
تا اواخر دهه ۶۰ بازار در کره شمالی غیرقانونی بود و عملاً کالایی وجود نداشت که به خریداری در جایی عرضه شود. غیرقانونی بودن بازار و معاملات و مبادله پول به جز کره شمالی تا اواخر دهه ۶۰ فقط یک بار و آن هم در دوران خمرهای سرخ در کامبوج تجربه شده است.
با این حال اواخر دهه ۶۰ کیم ایل سونگ به تدریج به این نتیجه رسید که سیاست های ضدبازار شکست خورده است و ضروری است مبادلات خصوصی به تدریج قانونی شود. به این ترتیب مراجع دولتی بدون اینکه تلاش برای گسترش بازار داشته باشند چشم خود را بر روی عمل شنیع خرید و فروش آن هم در محلات پرت پیونگ یانگ یا به هنگام غروب می بستند. با بروز اولین آثار بحران و کمبود مواد غذایی برای اولین بار در سال ۱۹۷۳ با کاهش رشد اقتصادی اعلام شد: به لحاظ شرایط حساس بین المللی سهمیه مواد غذایی براساس یک سهم در هر دو هفته کاهش می یابد و به ذخایر استراتژیک اضافه می شود، اوایل دهه ۸۰ همان سهمیه کاهش یافته با ده درصد نقصان دیگر مواجه و اعلام شد به دلیل برگزاری فستیوال جوانان سهمیه غذایی کاهش می یابد. با کاهش تدریجی سهم مواد غذایی آثار قحطی در شهرها و روستاهای دوردست خود را آشکار کرد. در نیمه اول دهه ۹۰ سهمیه کارگرانی که مشاغل سختی داشتند به کمتر از روزانه ۵۰۰ گرم غله در روز کاهش یافت. در این میان سهم بازنشسته ها از ۳۰۰ گرم به ۲۲۰ گرم در روز کاهش یافت. اوایل دهه ۹۰ مرگ ومیر بر اثر کمبود مواد غذایی و نیز بیماری های ناشی از سوءتغذیه تبدیل به امری عادی در سراسر کره شمالی شد. از اوایل دهه ۹۰ رسانه های کره شمالی تبلیغ می کردند که براساس آخرین تحقیقات علمی خوردن سه وعده غذا در روز به لحاظ بهداشتی برای سلامتی ضرر دارد و شهروندان برای حفظ سلامتی حتماً باید عادات غذایی خود را اصلاح کنند. با سقوط شوروی در ۱۹۹۱ و کاهش صدور میلیون ها تن کالا به کره شمالی و نیز کاهش کمک های ارزی این کشور به پیونگ یانگ ابعاد واقعی آنچه در تبلیغات دولتی شکوفایی اقتصادی نامیده می شد آشکار گردید.
از سال ۷ _ ۱۹۹۵ تقریباً کلیه کارخانه ها و طرح های عمرانی با تعطیل مواجه شدند و قبل از آن با گسترش قحطی از سال ۵-۱۹۹۱ چهره کشور کاملاً عوض شده بود.
باران های سیل آسا در ماه اوت و جولای ۱۹۹۵ موجب جاری شدن سیل های سهمگین شد که عملاً بسیاری از مزارع دولتی باقی مانده را ویران کرد. در سال ۱۹۹۶ کل محصول برداشت شده در کشور اندکی بیشتر از ۵۰ درصد سال گذشته بود. با این حال سیستم توزیع PDS هنوز در شهرهایی که امنیت آنها برای دولت اهمیت داشت برقرار بود. برای بقیه شهروندان به صورت منظم کوپن چاپ و توزیع می شد اما ارزش کوپن ها حتی از کاغذی که روی آن چاپ شده بود کمتر بود. تا حدود ۱۹۹۰ هیچ کس در کره شمالی اجازه خروج از روستا یا شهر خود را نداشت اما با شدت یافتن بحران کنترل ماموران بر تردد شهروندان کاهش یافت زیرا شهروندان از روستای خود راهی مناطقی می شدند که احتمالاً در آنها مواد غذایی یافت می شد.
از اوایل دهه ۹۰ دو پدیده همزمان در کره شمالی خودنمایی می کرد و آن موج کسانی بود که از کره شمالی به ترتیبی خود را به کره جنوبی می رساندند و نیز نوعی از فعالیت های اقتصادی که عملاً دیگر دولت کنترلی بر آنها نداشت. به تدریج کمیته های چینی _ کره ای، ژاپنی، کره ای و کسانی که اقوامی در کره جنوبی داشتند با فعالیت اقتصادی خود به تدریج آثاری از گسترش مبادلات اقتصادی را از خود بروز می دادند. از سال ۲۰۰۰ و به عبارتی شش سال پس از مرگ کیم ایل سونگ تحولی عظیم در نظام اقتصادی کره شمالی اتفاق افتاد. این تحول اقتصادی ناشی از اراده دولت برای اصلاح امور نبود بلکه ناشی از آن بود که دولت عملاً امور را به حال خود رها کرد. سال ۲۰۰۰ دولت کره شمالی نه پولی برای اصلاح امور اقتصادی داشت و نه طرح و برنامه ای برای دوباره سرهم بندی کردن مدل استالینیستی توسعه اقتصادی. برخی از منابع از مرگ بین ۶۰۰ هزار تا دو میلیون نفر از شهروندان کره شمالی خبر داده اند. از اواخر دهه ۹۰ معضل بین المللی و منطقه ای کره شمالی به تدریج خود را آشکار کرد. کره جنوبی با کابوسی به نام سیل مهاجران گرسنه کره شمالی و احتمال سقوط رژیم پیونگ یانگ مواجه است. دولت کره جنوبی با افزایش کمک های اقتصادی خود سعی دارد از هجوم موج گرسنگان جلوگیری کند و در تلاش است اگر قرار است رژیم سیاسی این کشور با سقوط آزاد مواجه شود این سقوط آزاد کنترل شده و با برنامه ریزی انجام شود.
ژاپنی ها برای جلوگیری از بی ثباتی منطقه ای وعده ۱۰ میلیارد دلار کمک به کره شمالی را داده اند که در چارچوب جبران خسارات ناشی از اشغال این کشور در اوایل قرن جاری صورت می گیرد.
چینی ها با نظارت بر اوضاع اقتصادی کره شمالی و با ارسال کمک های غذایی سعی دارند مانع وقوع حادثه ای غیرقابل پیش بینی در شبه جزیره کره شوند.
آمریکایی ها طی پنج سال گذشته میلیون ها تن مواد غذایی به کره شمالی ارسال کرده اند و به این ترتیب در تلاش هستند نظم کره جنوبی با از هم پاشیدگی نظام کره شمالی دچار اغتشاش نگردد.
روس ها نیز با ارسال کمک های غذایی در تلاش هستند مانع وقوع یک فاجعه در عقب حیاط خلوت امنیتی خود گردند. در شرایطی که اوصاف آن رفت و هنوز قحطی در بسیاری از مناطق دور از شهرهای بزرگ خودنمایی می کند و عملاً کمک های غذایی خارجی مایحتاج این کشور را تامین می کند ولی پیونگ یانگ هنوز پیگیر طرح های هسته ای است. بسیاری از ناظران امور کره شمالی معتقدند در حالیکه قحطی و گرسنگی بزرگترین معضل امنیتی این کشور است کره شمالی در تلاش است با دریافت کمک های اقتصادی بیشتر و بیشتر عملاً بر سر فعالیت های هسته ای خود دست به مصالحه و معامله بزند.
نحوه نگرش کره شمالی به فعالیت هسته ای بیانگر انحراف تاریخی یک کشور از ابتدایی ترین اصول اداره یک نظام سیاسی در یک حوزه جغرافیایی به نام کشور است.
پیونگ یانگ در شرایطی سرمایه های عظیمی را صرف توسعه تحقیقات هسته ای خود می کند که ابتدایی ترین زیرساختارهای اقتصادی این کشور از جمله آب، برق، کشاورزی دچار بحران اساسی است.
طی چهل سال گذشته هیچ تولید اقتصادی خاص، اختراع، ابداع فرهنگی یا حتی هیچ نغمه و آهنگی از کره شمالی به جهانیان عرضه نشده است. اما موشک های دوربرد با قابلیت حمل کلاهک هسته ای به بسیاری از کشورها صادر شده است. عقبه مدل دیپلماسی کره شمالی جامعه عقب افتاده ای است که برای حدود پنج دهه از جهان جدا نگه داشته شده است. چنین نظامی شایستگی آن را ندارد تا از سوی هیچ عضو دیگری از جامعه بین الملل الگو قرار گیرد.
چندین دور مذاکرات شش جانبه بر سر توقف فعالیت هسته ای کره شمالی انجام پذیرفته و شکست خورده است. ولی آنچه در درون این کشور می گذرد حاکی از آن است که این کشور از همسایگان خود و از نظام بین المللی باج خواهی می کند. مدلی که بهتر است همچنان به نام پیونگ یانگ باقی بماند.

فرزانه روستایی
منبع : روزنامه شرق