پنجشنبه, ۱۹ مهر, ۱۴۰۳ / 10 October, 2024
مجله ویستا
زندگی با هوگوچاوز
گزارشی باعنوان "زمان نگرشی تازه به ایران" توسط گروه كاری شورای روابط خارجی امریكا به مدیریت برژینسكی و رابرت گیتس در شماره ۳۲ نشریه چشمانداز ایران درج شده بود. اكنون همان نهاد امریكایی، گزارشی را در مورد ونزوئلا و چاوز باعنوان "زندگی با هوگوچاوز" تهیه كرده است. از آنجا كه مشابهتهایی بین ایران و ونزوئلا به لحاظ نفتخیز بودن و درگیری امریكا با این دو كشور و... وجود دارد. همچنین شیوه برخورد نهاد امریكایی فوق با ونزوئلا و چاوز میتواند تا حدی ما را به شیوه برخورد امریكا با ایران رهنمون كند، بر آن شدیم كه برگردان این گزارش راهبردی را تقدیم خوانندگان كنیم، باشد كه این ترجمه مورد استفاده دانشپژوهان و طراحان راهبردی قرار گیرد.
● اشاره شورای روابط خارجی امریكا
شورای روابط خارجی(CFR=Council on Foreign Relations) كه یك سازمان ملی، مستقل و بیطرف است، در سال ۱۹۲۱، برای انتشار عقاید دانشمندان تأسیس شده، بهطوریكه افراد، اعضا، سیاستپردازان، روزنامهنگاران و علاقهمندان در امریكا و كشورهای دیگر بتوانند درك بهتری از جهان و مسائل سیاست خارجی كه امریكا و دولتهای دیگر دارند، داشته باشند. این شورا از راه برگزاری اجلاس، برنامههای مطالعاتی گسترده، انتشار نشریه مسائل خارجی؛ كه دربرگیرنده مسائل مهم بینالمللی و سیاست خارجی امریكا در وب سایت شوراست، آخرین اطلاعات را در مورد جهان و سیاست خارجی امریكا ارائه میدهد.
شورا عقیده خاصی در مورد روش كار و یا وابستگی به دولت امریكا ندارد و نویسندگان، مسئول عقاید خود هستند.
گزارشهای مخصوص شورا، برای شناخت اجمالی مسائل و واكنش سریع نسبت به یك بحران و درك عمومی مشكلات كنونی است. نویسندگان ممكن است از اعضای شورا یا كارشناسان مورد تأیید آن باشند كه در رابطه با كمیته مشورتی كار میكنند و انتشار آثار آنان دستكم ۶۰ روز طول كشیده. كمیته مانند گروهی صالح كار میكند تا جواب گزارش را تهیه نماید. كمیته دو بار تشكیل میشود، پیش و پس از انتشار اثر، ولی برخلاف اعضای گروه كار، از گروه مشاوره نمیخواهند كه آن را تأیید یا تكذیب نمایند. گزارشهای ویژه پس از چاپ به وبسایت شورا فرستاده میشود.
● مقدمه ریچارد هاس
هوگو چاوز، منافع امریكا را تهدید میكند بین كارشناسان؛ در مورد میزان این تهدید، اختلاف نظر وجود دارد. همراه با افزایش درآمد نفت ونزوئلا و صدمهای كه به نفوذ امریكا در عراق خورده و در كنار نابرابری های موجود در منطقه، چاوز هم در حالی كه صدمات شدیدی به امریكا میزند با موفقیت به گسترش نفوذ خود مشغول است. بنابراین جای تعجب نیست كه گذشته از جدیبودن مسئله، امریكا نیز واكنشهایی از خود نشان دهد. "زندگی با هوگو" درحقیقت یك چارچوب راهبردی برای امریكا در مقابل ونزوئلا، تعیین میكند كه به احتمال قوی در درازمدت موجب كاهش نفوذ چاوز میشود و از مقابله مستقیم با او بهتر است. نویسنده ریچارد لپر معتقد است كه هدف او در اینجا، بزرگ جلوهدادن تهدید نیست، بلكه توصیه انتخاب سیاستی است كه در آن امریكا علاقه خود را به همكاری با كاراكاس در مسائل عملی و منافع دوجانبه روشن میسازد، باوجود لاف و گزافهای چاوز، این سیاست دنبال میشود در عین حال، برای تعدادی از رهبران امریكای لاتین هم معلوم میكند كه اگر چاوز در سیاستهای داخلی و خارجی خود خطوط قرمز را رعایت نكند آنها باید چه واكنشی نشان دهند؟
بدینترتیب ملاحظه میفرمایید كه این گزارش موجب مشاركت عملی و آگاهی بسیار لازم در مورد مسئلهای میشود كه بهتدریج داغتر و مهمتر میشود.
ریچارد هاس Richard N.Haass
رئیس شورای روابط خارجی ـ نوامبر ۲۰۰۶
□□□
مقدمه
شهرت مدل اقتصادی و سیاسی جدیدی كه در ونزوئلا در دست تهیه است، برای دولت امریكا تهدیدی دائمی بهشمار میرود. هوگو چاوز از نخستین پیروزی خود در انتخابات رئیسجمهوری كه در دسامبر ۱۹۹۸ صورت گرفت توانسته تا امروز با پیروزیهای پیدرپی انتخاباتی و اصلاح بنیادی قانوناساسی بر دولت ونزوئلا و نهادهای عمومی مسلط شود. او بیاعتنا به مخالفت شدید امریكا، به اقدامی دست زده كه از آن بهعنوان "انقلاب بولیواری" نام میبرد كه برگرفته از نام "بولیوار" رهبر جنگهای استقلال امریكای لاتین در قرن نوزدهم است.
چاوز، نقش دولت را در اقتصاد ونزوئلا تعیین كرد و با اجرای برنامههای اجتماعی قوی، علیه سرمایهداری امریكا دست به یك جنگ صلیبی شدید زده است. مهمتر اینكه اتحاد جدید و محكمی با دشمنان امریكا ایجاد نموده كه موجب بینالمللی شدن اهداف او شده است. آنچه بیشتر از همه دموكراسی ونزوئلا را به خطر افكنده، این است كه چاوز و متحدان او، قدرت سیاسی را به قوه مجریه سپردهاند و این موجب كاهش قدرت قوه قضایی، شده است. از سوی دیگر با بیاعتنایی به انتقادات داخلی، بهطور آشكار در انتخابات دولتهای همسایه، نیز دخالت میكند.
به همین دلیل است كه سیاستپردازان امریكایی نتوانستهاند تاكنون در دولت چاوز نفوذ كنند. جنگ عراق و شكست فاحش اصلاحاتیِ بانك جهانی كه در دهه ۱۹۹۰ موفق بود، موجب محدودیت نفوذ امریكا در عرصههای مختلف امریكای لاتین شد. در مقابل، چون چاوز از افزایش زیاد درآمد نفت در مبارزه با فقر و بیماری و دیگر مشكلات زندگی استفاده نموده است این مسئله سبب نفوذ سیاسی او در منطقه شد. در عین حال، روابط امریكا و ونزوئلا نیز به علت شكستهایی كه در مشاركت امریكا در یك كودتای نظامی كوچك در سال ۲۰۰۲ علیه چاوز وجود داشت، بهشدت صدمه دید.
اما با وجود فحاشی شدید چاوز به رهبران امریكا و دامنزدن به احساسات ضدامریكایی، امریكا و ونزوئلا متقابلاً به هم وابسته هستند، زیرا تقریباً ۶۰درصد نفت ونزوئلا به امریكا صادر میشود. ازسوی دیگر، تهدید ونزوئلا، در مورد صدور نفت به چین بهجای امریكا هم در كوتاهمدت میسر نیست، زیرا به هزینههای زیربنایی و حملونقل فوقالعاده زیادی نیاز دارد.
با این حال، كشورهای آرژانتین، برزیل و مكزیك موازنههای مهمی مقابل پوپولیسم ونزوئلا، به شمار میروند. شكست "هومالا اولانتا" (Ollanta Humala) كه مورد حمایت چاوز در انتخابات ۲۰۰۶ ریاستجمهوری "پرو" بود، محدودیت چاوز را در امریكای لاتین مشخص نمود. شكست اخیر ونزوئلا برای داشتن یك كرسی موقت در شورای امنیت سازمان ملل نیز به حیثیت منطقهای چاوز صدمه زد. از این گذشته، وابستگی كنونی ونزوئلا در تجارت با تعدادی از شركای منطقهای امریكای لاتین، قدرت چاوز را در تغییر اساسی موازنه قدرت در نیمكره محدود میكند.
امریكا میتواند در حفظ این موازنه نقشی داشته باشد، اما سیاستمداران امریكا، هنوز مهمترین درسی را كه از به قدرترسیدن چاوز گرفتهاند فراموش كردهاند. زیرا سیاست امریكا، همیشه مهمترین مشكلات اقتصادی، اجتماعی امریكای لاتین، یعنی فقر و محرومیت گسترده آنجا را نادیده گرفته است. طبق برآورد كمیسیون اقتصادی سازمان ملل (ECLAC)،۴۰درصد مردم امریكای لاتین و جزایر كارائیب، یعنی حدود ۵۰۰ میلیون نفر در فقر زندگی میكنند.(۱) هر چند برنامههای اجتماعی "چاویستا" كمتر توانسته یك راهبرد بلندمدت ماندگار را ارائه دهد، اما چاوز توانسته برنامهای ارائه دهد كه روشهای ریاضتكشانه و ثبات اقتصاد كلان، نتوانسته است؛ اما برنامه چاوز موجب بهبود عمده زندگی مردم فقیر شده است. در حال حاضر این موفقیت موجب محبوبیت او و بیاعتباری امریكا شده است.
با این حال، ونزوئلا، نقطهضعفهای بسیاری هم دارد. شكست ونزوئلا در متنوعنمودن اقتصاد خود و سرمایهگذاری كافی در صنعت هیدروكربن، موجب شده كه رشد كوتاهمدت، وابسته به بهای نفت شود كه در صورت كاهش قیمت نفت، ونزوئلا و كشورهای وابسته، با مشكلات شدید اقتصادی روبهرو خواهند شد. حتی اگر بهای نفت هم بالا بماند، برای ایجاد مشاغل كافی جهت نیروی كار در حال رشد و بهبود استانداردهای ماندگار در زندگی، نیاز به سرمایهگذاریهای خارجی بیشتری است. به هر حال، تا ونزوئلا نتواند بخش عمومی خود را شفافتر كند، احتمال نمیرود كه دولت بتواند سرمایهگذاری خارجی را به میزان كافی جلب كند.
چون احتمال میرود چاوز در انتخابات ریاستجمهوری سوم دسامبر ۲۰۰۶ پیروز شود، مسئولان امریكایی باید بیاعتنا به لاف و گزافهای او، نقاط ضعف وی را بررسی كرده و بعد برای مقابله با او بهطور راهبردی فكر كنند. مناسبتترین روش در این مورد این است كه از "دیو" نشان دادن چاوز كه فقط موجب كاهش اعتبار امریكا شده و به دست او بهانه برای فحاشی و تهمت میدهد خودداری شود. بهجای این كار مادام كه چاوز، منافع امریكا را بهطور جدی در امریكای لاتین مورد تهدید قرار نداده، امریكا باید نشان دهد كه مایل است در مسائل عملی مانند مبارزه با مواد مخدر و انرژی با او همكاری كند. در عین حال امریكا باید با قدرتهای دیگر منطقه مانند برزیل، آرژانتین، مكزیك و شیلی و كشورهای دیگر مانند اسپانیا كه در منطقه بستگیهای تاریخی دارند توافق كند ـ چنانچه كاراكاس دست به اعمال غیرقابل قبولی بزند، مانند اصلاح قانون اساسی برای ماندن درازمدت در قدرت و متزلزل نمودن دولتهای دیگر امریكای لاتین ـ آن اقدامات لازم را انجام دهند. بالاخره مناسبترین واكنش امریكا در بلندمدت برای مقابله با چاوز باید این باشد كه در سیاست خود در امریكای لاتین تجدیدنظر كند. بدینترتیب كه مسائلی چون فقر و نابرابری كه خوراك لازم را برای جذابیت چاوز فراهم میكند، مورد توجه قرار دهد.
● ظهور هوگو چاوز
در بخش اعظم دوران قرن بیستم، زیاد احتمال نمیرفت كه ونزوئلا دچار بحرانهای سیاسی ـ اقتصادی شود. این كشور، به خاطر برخورداری از منابع سرشار انرژی و فقدان دشواریهای جدی قومی ـ منطقهای و تفاوتهای فرهنگی كه بسیاری از كشورهای امریكای لاتین را گرفتار كرده بود، از رفاه و ثبات نسبی برخوردار بود.
در سال ۱۹۵۸، هفت سال پس از حكومت دیكتاتوری "ماركوس پرز جیمز"(General Marcos Perez Jimenez) دو حزب سیاسی عمده ونزوئلا موافقت كردند كه به نتایج انتخابات رئیسجمهوری احترام گذاشته و یك برنامه مشترك در حداقل میزان مربوطه ارائه دهند. حاصل كار، یك دموكراسی توافقی بود كه به دو حزب اقدام دموكراتیك و دموكراتهای مسیحی امكان میداد به نوبت به ریاستجمهوری برسند. این توافق كه بین احزاب مهم و گروه ذینفع صورت گرفت به نوعی به صنعتیشدن به رهبری دولت، بخصوص در منطقه مهم نفتی كشور منجر شده است.
در سال ۱۹۶۰، ونزوئلا در تلاش برای تثبیت بهای نفت بین كشورهای اوپك (OPEC) پیشتاز بود. بین سالهای ۱۹۷۳ و ۱۹۷۸ به شكرانه تحریم نفتی اعراب، بهای نفت و منافع آن افزایش یافت كه به خاطر افزایش منابع مالی كه ناشی از مالیاتها و حق امتیازهای مربوط به شركتهای نفتی خارجی بود، موجب پیدایش دیوانسالاری وسیع دولتی شد.
لیكن، دموكراسی ونزوئلا بهتدریج به خاطر بیاعتنایی صاحبان قدرت به مردم فاسد شد. زیرا به خاطر برخورداری احزاب "اقدام دموكراتهای ملی"، "دموكراتهای مسیحی" و "كارگران شهری خوب سازمانیافته" وابسته به آن احزاب از منابع دولتی و مزایای چشمگیری كه به آنها تعلق گرفته بود، اعتماد مردم به سیستم سیاسی از بین رفت.
كاهش بهای بینالمللی نفت در اوایل دهه ۱۹۸۰، جلب حمایت مردم و برنامههای اجتماعی را كه شالوده ثبات سیاسی را تشكیل میدادند، مشكل كرد. كسری بودجه كشور به ۹/۹ درصد محصول ناخالص ملی و تورم به ۳۰درصد رسید، درنتیجه ذخایر بینالمللی منفی ۲/۶ میلیارد دلار شد طبق برآورد رسمی ونزوئلا بیشتر مردم یعنی ۵/۱۹ میلیون نفر در فقر نسبی یا شدید به سر میبردند.(۲)
برای جلوگیری از فشار مالی، دولت كارلوس آندرس پرز(Carlos Andres Perez) با حمایت صندوق بینالمللی پول، به اقدامات ساختاری تعدیلی نامطلوبی دست زد. افزایش كرایه اتوبوس، همراه با قطع یارانههای بنزین داخلی در فوریه ۱۹۸۹، به شورشهای وسیع و كشتهشدن صدها نفر از مردم انجامید. این حوادث پر فاجعه كه باعنوان "كاراكازو" (Caracazo) معروف است، زمینه را برای رشد گروههای ملیگرا و چپگرا آماده نمود. درنتیجه سرلشكر هوگو چاوز(Hugo Chavez) تصمیم گرفت كه قدرت را با یك كودتا به دست گیرد. هر چند در فوریه ۱۹۹۲ كودتا شكست خورد، اما چون چاوز توانست بلافاصله پس از دستگیری، سخنرانی تلویزیونی كوتاهی كند، به محبوبیت ملی دست یافت.
طی سالهای ۹۴ـ۱۹۹۲ كه چاوز در زندان بود در عقیده خود نسبت به موثربودن كودتا تجدیدنظر كرد و در سال ۱۹۹۶ تصمیم گرفت هدفهای سیاسی خود را از طریق انتخابات دنبال كند. بدین ترتیب بود كه با حمایت احزاب سنتی، با دولت به مخالفت پرداخت و به موفقیت درخشانی دست یافت و در دسامبر ۱۹۹۸ با نتیجه چشمگیری در انتخابات ریاستجمهوری موفق شد. چاوز در دوم فوریه ۱۹۹۹ به قدرت رسید و قول داد قانوناساسی را اصلاح و نظام فاسد دو حزبی را حذف كند و مبارزه با فقر را شدت بخشد. بعد از آنكه چاوز به قدرت رسید، برای مبارزه با فقر و انجام طرحهای زیربنایی به سرعت واحدهای ارتش را به مناطق مربوطه ارسال كرد و سپس برای شركتهای نفتی خارجی جمعآوری مالیات را ممنوع كرد. وی در سالهای اول بر تهیه قانوناساسی جدید تأكید داشت. در ژوئن ۱۹۹۹، ونزوئلا اعضای مجلس قانونگذاری جدید را انتخاب نمود و در دسامبر ۱۹۹۹ از طریق یك همهپرسی، قانوناساسی به شكل مترقیانهای اصلاح شد.محبوبیت قانون اساسی جدید به خاطر اهمیتی بود كه برای مسائل اجتماعی قائل شده بود و این نیز در ژوئن ۲۰۰۰ موجب انتخاب مجدد چاوز شد و پیروزی بسیاری از متحدان او را در انتخابات قانونگذاری آن سال تضمین نمود. در عین حال بهای جهانی نفت هم، آهسته شروع به بالارفتن كرد و این نیز موجب رهایی از فشار مالی شد و به مقامات ونزوئلا امكان داد تا برنامههای اجتماعی خود را گسترش دهند. تغییرات اجتماعی بیشتر در سیاستهای دولت موجب خشم نخبگان سنتی و طبقه متوسط ونزوئلا شد كه سیاستهای بولیواری را توهینی به اصول دموكراتیك و مخالفت مستقیم با وضع كنونی خود كه سالها از آن بهرهمند بودند میدانستند. آنها در ۹ آوریل ۲۰۰۲ در اعتراض به سیاسی نمودن هیئتمدیره شركت نفت و نزوئلا (PDVSA) همه را به دو روز اعتصاب عمومی دعوت كردند.
چند روز بعد، اعتصابكنندگان در خیابانهای كاراكاس با هواداران چاوز به زدوخورد پرداختند و در مبادله آتش، حداقل ۱۸ نفر كشته شدند.
زمانیكه از رهبران نظامی خواسته شد تظاهركنندگان را سركوب كنند، آنها سرپیچی كرده و درخواست بركناری رئیسجمهور را نمودند. بلافاصله گروه كوچكی از افسران كنترل امور را بهدست گرفته و از "پدرو كارمونا" (Pedro Carmona) رئیس فدراسیون تجاری كشور موسوم به "فدكاماراس" (Fedecamaras) دعوت كردند كه بهطور موقت ریاستجمهوری را در اختیار بگیرد. لیكن كارمونا با تعطیلنمودن مجلس ملی و انحلال دادگاه عالی، بسیاری از سیاستمداران مخالف و سربازانی را كه از كودتا پشتیبانی نموده بودند منزوی نمود. سپس برای جلوگیری از اغتشاش بیشتر، افسران ارشد در ۱۳ آوریل، چاوز را به قدرت دعوت كردند.
مخالفان دولت كه در ماه آوریل نتوانستند چاوز را از قدرت بركنار كنند، در دسامبر ۲۰۰۲، به یك كودتای عمومی خزنده دست زدند. در این دوره دولت ونزوئلا از كارگران غیرماهر ونزوئلا، تكنسینهای كمكی ایران، چین، لیبی و دولت برزیل كه نفت اضطراری را تهیه نمود، تشكر كرد چرا كه به هنگام اعتصاب، كه تولید نفت دو ماه متوقف شده بود به دولت كمك كردند.
تردیدهایی وجود داشت كه واشنگتن در برپایی كودتا و اعتصاب با گروههای فعال در این مورد همكاری نموده است. این مسئله موجب بدترشدن روابط ونزوئلا و امریكا شد، بهطوریكه چاوز توانست به احساسات ملیگرایی دامن بزند. چاوز تحت فشار مخالفان داخلی و سازمان دولتهای امریكایی مجبور به برگزاری یك رفراندوم شد كه بعدها بهصورت مكانیزمی در قانوناساسی جدید ۱۹۹۹ درآمد. در آگوست ۲۰۰۴ چاوز با ۲۵/۵۹درصد آرا به پیروزی چشمگیری دست یافت. هر چند رهبران مخالفان، دولت را به تقلب در انتخابات متهم نمودند، اما ناظران بینالمللی از سازمان دولتهای امریكایی و بنیاد كارتر، گواهی نمودند كه رفراندوم با صداقت و عادلانه برگزار شده است. حزب چاوز بهنام "جنبش جمهوری پنجم"، در اكتبر ۲۰۰۴ كنترل ۲۲ فرمانداری را از ۲۴ فرمانداری بهدست گرفت.
در دسامبر ۲۰۰۵ بعد از آنكه احزاب مخالف تصمیم گرفتند در مبارزه شركت نكنند، همان اتحاد سیاسی ۱۰۰ كرسی را از ۱۶۷ كرسی، در پارلمان تصاحب كرد.
در انتخاباتی كه در سوم دسامبر ۲۰۰۴ صورت گرفت، مخالفان داخلی در مبارزه با چاوز فرصت جدیدی بهدست آوردند. بدینترتیب كه مانوئل روزالس (Manuel Rosales) فرماندار ایالت "زولیا" با حمایت تقریباً ۳۰ گروه سیاسی درصدد احراز مقام ریاستجمهوری برآمد.
● انقلاب چاوز در عمل
انقلاب بولیواری چاوز موجب تغییر ساختار دولت و افزایش نقش دولت در امور اقتصادی شد.ازسوی دیگر به خاطر افزایش درآمد نفت، كمكهای اجتماعی افزایش یافت و این نیز موجب محبوبیت او در داخل شد.
● تقویت قوه مجریه
هدف از اجرای قانوناساسی ۱۹۹۹، افزایش اختیارات و قابلیت مسئولیتپذیری نمایندگان سیاسی منتخب بود. قوانین جدید درصدد بود كه قضات را مستقلتر كرده و با از بین بردن دیوانسالاری قانونگذاری، مقامات مربوطه را مجبور به برگزاری همهپرسی حین خدمت نموده و بعد استقلال بیشتری به هیئت انتخابات بدهد. برای نظارت بر این امور، دولت با ادغام دادستانی عمومی، واحدهای كنترلكننده و دفاتر رسیدگی به شكایات مردم، خلق و خوی جدیدی را به اجرا گذاشت. اما دولت ونزوئلا در عمل مبهمتر و غیر پاسخگوتر شد. عضویت در شورای انتخاباتی ملی، به صورت چهار به یك به نفع هواداران چاوز درآمد. درحالیكه قانوناساسی و قانون انتخابات تصریح كرده كه شورا باید مستقل باشد، اما قوه مجریه بهطور چشمگیری در قوه قضاییه نفوذ كرده است. در سال ۲۰۰۴ دولت، قانوناساسی دادگاه عالی را اصلاح كرد و تعداد قضات را از ۲۰ به ۳۲ رساند، ولی هواداران دولت تمام پستهای جدید را اشغال كردهاند. در بعضی موارد قضاتی كه علیه چاوز اقدام نموده بودند، اخراج شدند. بررسی بیشتر قوه مجریه نشان داد كه دولت در روش جدید، كنترل سیاسی را در دست رئیسجمهور قرار داده است. "آی سیاس رودریگز" (Isaias Rodriguez) دادستان عمومی از فعالان هوادار چاوز است كه از موقعیت خود به نفع دولت استفاده نمود.
در ونزوئلا، آزادی مطبوعات وجود دارد، بهطوریكه بیشتر روزنامهها تقاضای بركناری چاوز را میكنند و صاحبان آنها فعالانه با دولت مخالفت مینمایند. از سوی دیگر دولت نیز اخیراً نشان داده كه تحمل این همه انتقاد را ندارد. به همین دلیل در سال ۲۰۰۴ محدودیتهایی برای آنها در نظر گرفته شد. بهطوریكه در بسیاری از موارد ناچار شدند خودسانسوری كنند.
سازمان خبرنگاران بدون مرز، نگهبانان حقوقبشر، اتحادیه داخلی مطبوعات، اتحادیه داخلی مطبوعات امریكایی، نسبت به اتهامات ساختگی، چون تخلفات مالیاتی و جرایم جنایی برای سركوب روزنامهنگاران مخالف اعتراض نمودند.
دولت ونزوئلا، غالباً متهم به فساد شده، مثلاً زمانیكه نودوپنج درصد مناقصههای دولت در سال ۲۰۰۴ بدون هیچ رقیبی برگزار شد، شایعه فساد گسترده قوت گرفت. "لوئیس ولزكواِز" (Luis Velazquez) قاضی سابق دادگاه عالی متهم به همكاری با چاوز شد كه میكوشید نفوذ او را بر دادگاه حاكم سازد. در مارس ۲۰۰۶ هم متهم شد كه چهار میلیون دلار رشوه گرفته است. هر چند مقامات عالیرتبه دولتی فساد را بهطور آشكار محكوم میكنند، اما هیچیك از مقامات نظامی كه متهم به رشوهخواری شدهاند، تحت تعقیب قرار نگرفتهاند.
در جولای ۲۰۰۶ قانونگذاران ونزوئلا، طرحی ارائه دادند كه سازمانهای غیردولتی(NGO) نمیتوانند هدایای خارجی دریافت كنند، هرچند این دستور برای مقابله با واشنگتن است تا از حمایت مالی گروههای ضدچاوز جلوگیری كند. هر چند این دستور دولت مقابله با استقلال سازمانهای جامعه مدنی صرفنظر از وابستگیهای سیاسی آنها بهشمار میرود.
در سپتامبر ۲۰۰۶، چاوز با اجرای یك همهپرسی بهنام همهپرسی ۲۰۱۰ كه به او امكان انتخاب مجدد بهطور نامحدود را میداد، راه را برای گسترش بیشتر اقدامات خود هموار كرد. دولت كنونی سعی میكند بهجای پایاندادن به چهار دهه انحصار قدرت، هرچه بیشتر از مزایای سیاسی، اجتماعی برخوردار شود.
● اقدامات تند اقتصادی
هدف چاوز، حل دو مشكل عمده ونزوئلا، یعنی فقر و نابرابری از طریق ایجاد یك اقتصاد سوسیالیستی است كه بر سرمایهداری برتری دارد. این كار از سه راه بههم پیوسته انجام میشود:
۱) روش مداخله در مدیریت اقتصادی
۲) روش توسعه بخش تعاونی و موسسات اجتماعی كه بهشدت به یارانههای عمومی وابسته است
۳) گسترش سریع مخارج دولت كه در وهله اول بستگی به درآمد نفت بیشتر دارد.
هر چند چاوز در وهله اول روش اقتصاد كلان بهطور نسبی محتاطانهای را پیش گرفت، اما هنگام و پس از اعتصاب كارگران در سالهای ۲۰۰۳ـ۲۰۰۲ زمانیكه بازار مبادله خارجی كنترل شد، این روش تغییر كرد. اكنون واردكنندگان برای اینكه بتوانند دلار یا ارزهای خارجی دیگر بگیرند باید از كمیسیون اداره مبادلات ونزوئلا اجازه بگیرند. كنترل قیمت شامل تعدادی از محصولات اساسی میشود.
در سال ۲۰۰۴ پس از اینكه نرخ بهره اعلام شد، بانك مركزی اعلام كرد كه به هر بخش اقتصادی چقدر اعتبار تعلق میگیرد. در عین حال، مقررات جدید بانكی نیز اعلام نموده كه یك سوم تمام آن وامها، به كسب و كارهای كوچك، رهنهای كمدرآمد و آن بخش مورد نظر دولت كه پایینتر از نرخ بازار قرار دارند، تعلق خواهد گرفت. اما تمام این سیاستها با مخالفت بخش بازرگانی روبهرو شد كه بهدنبال آن نرخ سرمایهگذاری خصوصی هم بهطور نسبی پایین آمد. با این حال، دولت برای افزایش و بهبود بخش تعاونی نیز اقداماتی انجام داد. بهطوركلی ۱۰۸۰۰۰ تعاونی تشكیل شد كه ۵درصد تمام مشاغل در ونزوئلا بهشمار میرود كه از سوی دیگر، برای دریافت وام دولتی و انعقاد قراردادها مناسب هستند. شركتهای تولیدی ـ اجتماعی دولتی كه به تعداد زیادی تشكیل شده است، مجبور شدند كه بخشی از درآمدهای خود را به طرحهای مردمی و اجتماعی اختصاص دهند. در عین حال دولت نیز در دو سال گذشته، در بخش دولتی تعاونیها كسب وكارهایی ایجاد كرده است. در اوایل سال ۲۰۰۵، چاوز فرمان اصلاحات ارضی را صادر كرد (كه در ۲۰۰۱ امضا شده بود) هدف آن حذف املاك و زمینداریهای بزرگ بود. در ماه مه ۲۰۰۶ صد مزرعه خصوصی كه از نظر كارشناسان بیحاصل و نامرغوب بود توسط دولت مصادره و تصرف عدوانی شد.(۳) سرانجام دولت بهطور قابلتوجهی بودجه را افزایش داد. بدینترتیب كه از راه اختصاص بودجه و بودجه تحت اختیار، قسمت زیادی از درآمد نفت را به طرحهای اجتماعی اختصاص داد. با بستن قراردادهای جدید و گرفتن مالیات و حق امتیاز دولتی از شركتهای نفتی كه در ونزوئلا فعالیت میكنند، درآمد اضافی جمعآوری شد، بهطوریكه درآمد ملی دولت در سال ۲۰۰۱ از ۶/۸ میلیارد دلار به ۴۹ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۶ رسید. در اینجا شاید بیشتر از ۷ میلیارد دلار هر سال به بودجه دولت برای طرح اقتصادی ـ اجتماعی افزوده شد و صرف نهادهای جدیدی گردید كه در كنار برنامههای رفاه دولتی موجود، ایجاد شده بود. جنبش سیاسی چاوز در تاریخ كشور با عبارت "مأموریتهای بولیواری" شناخته میشود. در این برنامه آنها خدمات زیادی ارائه دادند كه از آن جمله میتوان به مبارزه با بیسوادی، غذای ارزانقیمت و تعلیم و تربیت اشاره نمود. شاید بتوان گفت، برنامه خدمات بهداشتی كه با حضور بیشتر از ۲۰۰۰۰ پزشك، دندانپزشك و مربیان ورزشی كوبایی انجام شد، از مشهورترین برنامههای اجتماعی چاوز است.
چاوز در عین حال برای مقابله با بیعدالتی امریكا در نظام تجارت آزاد، نظام تجاری جدیدی انتخاب نمود و برای مبارزه با تحریم تجاری در جولای ۲۰۰۶ به عضویت كامل بازار مشترك جنوب "مركوسور" (Mercosur)در آمد. از سوی دیگر برای كمك به حل دشواریهای اقتصادی با اتحاد سیاسی بین ونزوئلا، كوبا، بولیوی، روشی بهعنوان روش بولیواری برای امریكاییها انتخاب نمود. (ALBA)
● اداره امور نفت ونزوئلا و صنعت هیدروكربن
پس از اعتصاب عمومی كه در سال ۲۰۰۲ انجام شد، مقامات ونزوئلا نقش فعالتری در امور نفت (PDVSA) كشور ایفا نمودند، بدینترتیب كه جانشین خودمختاری سنتی هیئت مدیره شركت دولتی شدند. این جریان از زمانی شروع شد كه دولت، ۱۸۰۰۰ اعتصابكننده را با مدیران ارشد و تكنسینها بیرون كرد.
كاراكاس دست به مذاكرات جدیدی با شركتهای خارجی زد. بدینترتیب كه از راه سختی شرایط، افزایش حق امتیازها و كنارگذاشتن سرمایهگذاریهای مشاركتی كه در دهه ۱۹۹۰ صورت گرفت، مقامات مربوطه محدودیتهای بیشتری برای سرمایهگذاریهای مشترك قائل شدند و در سال ۲۰۰۵، شركتهای دولتی را جانشین شركتهای قدیمی نمودند. این تغییرات با افزایش ابهام در امور مالی شركت نفت همراه بود. مسئولان مربوطه بهتازگی اظهار داشتند كه دیگر حاضر به افزایش سرمایهگذاریها در بازار امریكا نیستند و به همین دلیل دیگر لازم نیست كه شركت، صورت حسابها را به كمیسیون بازرسی و مبادله تحویل دهد.
چاوز غالباً میگوید كه قصد دارد بازارهای نفت ونزوئلا را تنوع بخشیده و تعداد سرمایهگذاران خارجی در صنعت هیدروكربن را افزایش دهد. درحقیقت گاهی اوقات هم تهدید نموده كه ارسال نفت از ونزوئلا به امریكا را تعطیل كرده و تأسیسات تسویه نفت ونزوئلا در خاك امریكا را هم تعطیل خواهد كرد. در آگوست ۲۰۰۶، چاوز با امضا چند قرارداد انرژی با چین، گام دیگری در راستای هدفهای خود برداشت. چین بهتازگی روزانه بیشتر از ۱۰۰۰۰۰ بشكه نفت از ونزوئلا وارد میكند و قول داده كه تا سال ۲۰۱۱، مقدار آن را به ۵۰۰۰۰۰ بشكه برساند. از این گذشته قرار است برای ارسال نفت به ماورای اقیانوسها نفتكشهای غولپیكر لازم را فراهم نموده و دوازده منطقه حفاری در مناطق دریایی ایجاد نماید. لیكن در آینده هم ونزوئلا همچنان بهشدت به فروش نفت به امریكا وابسته خواهد ماند. بهتازگی، ونزوئلا نزدیك به ۷/۲ میلیون بشكه در روز تولید میكند كه ۵/۱ میلیون آن مستقیماً به امریكا میرود. هرچند مشتریهای جدید، شركتهای دولتی روسیه، ایران، چین، هند و برزیل هستند، اما سه شركت بزرگ نفتی امریكا، یعنی شوروی، كونوكو فیلیپس و اِكسون همچنان میزان زیادی در ونزوئلا سرمایهگذاری میكنند.در سال ۲۰۰۵ چاوز اعلام كرد كه قصد دارد تا سال ۲۰۱۲ میزان تولید خود را به ۸/۵ میلیون بشكه برساند. اما كاهش بهای نفت در بازار جهانی این تصمیم را به تأخیر انداخته. در ۳۰ سپتامبر ۲۰۰۶، ونزوئلا برای مقابله با سقوط بیشتر بهای نفت به نیجریه پیوست و اعلام كرد كه میزان تولید خود را تا ۵۰۰۰۰ بشكه در روز كاهش خواهد داد.
در نیمه جولای ۲۰۰۶، ۲۰ درصد از اوج ترقی بهای نفت كاسته شد، اما هنوز نسبت به چند سال پیش بالاترین قیمت را دارد. در این میان پرسش مهم این است كه آیا شركت نفت برای حفظ تولید و ظرفیت تصفیه در سطح كنونی همچنان از منابع خود سرمایهگذاری خواهد كرد یا شیوه جدیدی را دنبال مینماید؟ وقتی شرایط اینطور است، معلوم است كه چنانچه بخواهد در آینده عملیات خود را گسترش دهد با چه دشواریهایی روبهرو خواهد شد.
● به حداكثر رساندن قدرت نفت
كنترل بیشتر شركت نفت، گرفتن حق امتیاز بیشتر از شركتهای نفت خارجی و حفظ بهای بالای نفت، منابع زیادی در اختیار دولت چاوز گذاشته كه نهتنها میتواند برنامههای اجتماعی خود را كه اساس شهرت اجتماعی اوست حفظ كند، بلكه میتواند موجب گسترش نفوذ او در سراسر امریكای لاتین شود. طبق گزارش روزنامه "ال ناسیونال" (El Nacional) طی نیمه دوم ۲۰۰۵ و نخستین ماه ۲۰۰۶، ونزوئلا موافقت كرد مبلغ ۹/۲۵ میلیارد دلار كمك اقتصادی به شركای خود در نیمكره بكند كه بزرگترین مقدار آن یعنی ۳۸/۴ میلیارد به برزیل، ۳۴/۴ میلیارد به كوبا و ۹۸/۳ میلیارد به آرژانتین تعلق گرفت. از سال ۲۰۰۵، ونزوئلا بیشتر از ۳ میلیارد دلار اوراق قرضه از آرژانتین خریده و همینقدر نیز به اكوادور كمك كرده. در عین حال ونزوئلا هزینه طرح "اوپراسیون میلاگرو"(Operacion Milagro) را كه با شركت پزشكان كوبایی انجام شد پرداخت كه درنتیجه هزاران نفر از مردم فقیر امریكای لاتین و جزایر كارائیب، رایگان به معالجه چشمان خود پرداختند. سرانجام دولت منابع لازم را برای راهاندازی شبكه تلویزیونی "تلهسور"(Telesur) كه عقیدههای جناح چپ امریكای لاتین را منعكس میسازد، پرداخت. در عین حال كاراكاس برای ایجاد روابط دوستانه با دولتهای نیمكره غربی، به آنها نفت رایگان یا ارزان داد. در سال ۲۰۰۵، ونزوئلا برای تهیه نفت ارزانقیمت منطقهای با همسایگان خود، شركتهایی بهنام "پترو كارائیب"، "پترسور" و "پتروآندونیا" تشكیل داد. درعین حال چاوز برای مردم كمدرآمد در امریكا نیز نفت ارزانقیمت تهیه كرد.
● كنترل شدید ارتش
با انجام تغییرات سازمانی و انتصابات جدید، چاوز به شدت به كنترل ارتش پرداخت. از نظر دكترین نظامی كه در جولای ۲۰۰۵ اختیار شده بود. امریكا و كلمبیا از دشمنان درجه اول ونزوئلا به شمار میآیند. به همین دلیل بود كه ونزوئلا تمام روابط نظامی خود را تعطیل كرده و بهدنبال متحدان نظامی جدیدی، بخصوص كوبا رفت.(۵)
برای اینكه بتوان از حاكمیت ونزوئلا و امنیت داخلی آن دفاع كرد، نیروهای مسلح تلاش دارند كه از سلاحها، ارتباطات و سیستمهای مراقبت جدیدی استفاده كنند كه از روسیه، چین، اسپانیا و برزیل خریدهاند. مقامات دولتی اظهار داشتند كه هدف از این بازسازی نظامی، تقویت امور دفاعی است. چاوز بر این باور است كه مرزهای كشور، بخصوص با كلمبیا، به علت حضور دیرینه نیروهای میلیشیا و چریكی احتیاج به مراقبت بیشتری دارند.
● استراتژی سیاست خارجی رو به رشد
روابط بینالمللی ونزوئلا بر دو پایه به هم وابسته ایدئولوژی و اقتصاد قرار دارد. چاوز در امریكای لاتین بر میراث مشترك مبارزه اقتصادی، احساسات پانامریكن و درك این مطلب كه علت عقبماندگی مردم امریكای لاتین اتكا به امریكا و اروپاست، تأكید دارد. در بقیه جهان، او بر ونزوئلا، بهعنوان پایهگذار تأكید میكند و در ضمن به نكات مهمتری از نظر اقتصادی و جغرافیای سیاسی كه غالباً ضد امریكایی است میپردازد.
● نیمكره غربی
وابستگی اقتصادی، موجب پیوند دولت ونزوئلا با كشورها و سازمانهایی میشود كه در نیمكره غربی احساسات ضدامریكایی دارند. بهخاطر دوستی با فیدلكاسترو، چاوز توانسته یك اعتبار انقلابی كسب كند و رهبر ینده مبارزات ضدامپریالستی در امریكای لاتین شود، اما اینكه آیا او میتواند چپ امریكای لاتین را رهبری كند، هنوز یك پرسش است، زیرا تا امروز موفقیت زیادی نداشته است.
"مورالس" رئیسجمهور بولیوی، "نستروكتوچز" رئیسجمهور آرژانتین، "لولاداسیلوا" رهبر برزیل هر كدام با تفاوتهایی، معتقدند كه نابرابریهای موجود در امریكای لاتین، به علت وابستگیهای خارجی است. "دانیل اورتگا" رئیسجمهور نیكاراگوئه، "رافائل كوریا" رئیسجمهور اكوادور نیز همین نظر را دارند. بیشتر این رهبران مخالف طرح تجاری آزاد به رهبری امریكا میباشند و تلاش كردهاند تا دیپلماسی در نیمكره غربی چندقطبی شود، اما روسای جمهوری برزیل و آرژانتین با روش تحریكآمیز چاوز مخالف هستند. به همین دلیل بین ونزوئلا و برزیل، بخصوص به خاطر نفوذ چاوز در بولیوی، كشوری كه از قدیم روابط اقتصادی محكمی با برزیل داشته، اختلافاتی بروز نموده. حمایت لفظی ونزوئلا از ملیكردن نفت بولیوی و شركت نفت دولتی برزیل موجب بروز اختلافاتی بین برزیلیا و كاراكاس شده است.
در موارد دیگر، سیاستهای خارجی ونزوئلا، بیشتر توسط واقعیتهای اقتصادی تعیین میشود تا ایدئولوژی و اصول. سیاست بازرگانی چاوز هم قابل توجه است. ارسال نفت به امریكا برای سلامت اقتصادی كشور بسیار مهم است. تجارت امریكا با ونزوئلا نیز در حال شكوفایی است. در سه ماهه اول سال ۲۰۰۶، صادرات غیرنفتی به امریكا ۱۱۶درصد رشد كرده كه برای اقتصاد ونزوئلا اهمیت زیادی دارد. در مقابل، ونزوئلا نیز محصولات بیشتری از امریكا وارد میكند كه ازجمله میتوان به اتومبیل، ابزار و آلات ساختمانی و كامپیوتر اشاره كرد. هر چند ممكن است چاوز آرزو داشته باشد كه به وابستگیهای ونزوئلا به امریكا پایان دهد، اما بهراحتی نمیتوان به این روابط اقتصادی پایان داد.(۶)
برای ونزوئلا، حتی روابطی كه متكی به پیوندهای ایدئولوژیكی است، فایدههای اقتصادی خاصی دارد. اگر چاوز میتوانست برای دولت بولیوی كارخانههای آمایش و ظرفیت استخراجی بسازد، بهدنبال آن ونزوئلا بهعنوان بازیگر انرژی منطقهای، اهمیت بیشتری پیدا میكرد. به همین ترتیب طرحهای پتروكارایبه، پتروآندونیا و پتروسور با تبدیل یارانههای نفتی به وامهای كمبهره و درازمدت، موجب گسترش اقدامات مفید و افزایش قدرت مالی ونزوئلا میشد. بهتازگی، برزیل، آرژانتین و ونزوئلا شروع به ساختن ۱۰۰۰۰ كیلومتر لوله انتقال گاز نمودهاند كه از میدانهای گاز ونزوئلا تا آرژانتین ادامه دارد، اما بیشتر مسئولان معتقدند این طرح عملی نیست. ازسوی دیگر تصمیم ونزوئلا برای عضویت در "پیمان مركوسور" بیشتر جنبه سیاسی دارد، اما چاوز بیشتر مایل است كه از این راه، تجارت كشور را غنی سازد.
روابط ونزوئلا با كشور همسایه كلمبیا، بیشتر با سوءظن و دشمنی همراه بوده است. از نظر ونزوئلا كشور همسایه كلمبیا به خاطر روابط سیاسی، اقتصادی و نظامی كه با امریكا دارد، تهدیدی برای امنیتملی ونزوئلا بهشمار میآید. مقامات كلمبیا، دولت چاوز را متهم میسازند كه به سازمان چریكی نیروهای مسلـح انقلابی كلمبیا اجازه دادهاند تا از خاك ونزوئلا، برای عملیات علیه كلمبیا استفاده كنند.(۷)
چاوز همیشه مایل بوده كه یك سیاست عملی و میانهرو نسبت به كلمبیا داشته باشد. در سال ۲۰۰۴ كه مأموران مخفی كلمبیا "رودریگو گراندا" رهبر چریكها را در كاراكاس دستگیر كردند، روابط دو كشور به هم خورد و هر دو كشور سفیران خود را فراخواندند. این حادثه به یك بحران دیپلماسی بین دو كشور انجامید كه روابط اقتصادی آنها را تهدید میكرد. سرانجام، به شكرانه وساطت فیدلكاسترو بود كه توانستند به سرعت اختلافات خود را حل كرده و مذاكرات خود را در مورد ساختن یك لوله انتقال نفت بین دو كشور شروع كنند.
● فراسوی امریكاس
چاوز، خارج از امریكای لاتین هم تلاش نموده كه با اتحاد با تعدادی از دشمنان امریكا و رقبای راهبردی، دست به یك مبارزه جهانی علیه سیاست خارجی امریكا و جنگ عراق بزند. این متحدان عبارتند از: سوریه، روسیه و بلاروس. اما مهمترین اقدام چاوز برقراری روابط صمیمانهتر با ایران و چین بوده است. همكاری ونزوئلا با ایران بههیچعنوان مسئله جدیدی نیست، زیرا هر دو از اعضای كلیدی پیمان اوپك هستند، اما حوادث اخیر موجب نزدیكترشدن دو كشور شده است. در جولای و سپتامبر ۲۰۰۶، چاوز و محمود احمدینژاد ، رئیسجمهور ایران ـ موافقتنامه دوجانبه اقتصادی امضا كردند. مدتهاست كه كارخانههای ایران در ونزوئلا شروع به ساختن تراكتور و اتومبیل كردهاند و ازسوی دیگر پتروپارس شركت نفت دولتی ایران نیز، اظهار علاقه كرده كه در افزایش تولید نفت ونزوئلا هم همكاری لازم را بكند. در عین حال در جلسه ماه فوریه، سازمان بینالمللی انرژی اتمی، همراه با كوبا و سوریه مخالفتهای خود را با تصمیمات شورای امنیت با برنامه اتمی علیه ایران اعلام كردند. در عین حال چاوز به خاطر دخالت نظامی اسراییل در لبنان و گناه هیتلر در ارتكاب "هولوكاست" از دیدگاه ژئوپولیتیكی ایران در خاورمیانه دفاع نموده است. ایران نیز در مقابل از تلاش ونزوئلا برای داشتن یك كرسی در شورای امنیت حمایت كرده است.
روابط با چین كمتر جنبه سیاسی دارد. از سال ۲۰۰۵ چون چین بهدنبال منابع طبیعی لازم برای رشد اقتصادی خود بود، به سرمایهگذاری در امریكای لاتین افزود. هر چند تجارت با امریكای لاتین فقط ۳درصد تجارت خارجی چین را تشكیل میدهد، اما برای ونزوئلا تجارت با چین اقدامی در راستای متنوعكردن منابع سرمایهگذاری آن بهشمار میرود.(۸) در عین حال ونزوئلا از روابط با چین بهرهبرداری سیاسی مینماید، بدینترتیب كه مرتب تهدید میكند با صدور نفت به آسیای جنوب شرقی، انرژی ملی امریكا را به خطر خواهد انداخت.
● سازمانهای بینالمللی
چاوز از سازمانهای بینالمللی، مانند جنبش غیرمتعهدها و سازمان دولتهای امریكا و سازمان ملل، برای انتقاد از سیاستهای امریكا استفاده میكند. در سپتامبر ۲۰۰۶، هنگام برگزاری اجلاس عمومی سازمان ملل، چاوز بهشدت امپریالیسم امریكا را تهدید كرد و صریحاً بوش را شیطان نامید. مقامات دولت ونزوئلا معتقد بودند چنانچه آنها بتوانند یك كرسی موقت در شورای امنیت بهدست آورند میتوانند نقش بازدارندهای در برابر امریكا برای دستزدن به جنگ پیشگیرانه و مداخلهگری دائم داشته باشند.(۹) تلاش ونزوئلا برای احراز كرسی یادشده، این ترس را ایجاد كرد كه آن كشور موجب اخلال در شورای امنیت شده و در روابط با ایران قدرت وتوی پنج عضو دائمی سازمان ملل را از بین خواهد برد. به همین دلیل واشنگتن بهشدت از كاندیدشدن گواتمالا در این مورد حمایت میكند. در پایان، نه گواتمالا و نه ونزوئلا، نتوانستند دوسوم اكثریت لازم را برای كسب یك كرسی در سازمان ملل بهدست آورند. بدینترتیب كه بعد از چهل و هفت بار رأیگیری هر دو كشور شكست را پذیرفتند و با انتخاب یك كاندید توافقی یعنی "پاناما" موافقت كردند. این حادثه نهتنها مقامات ونزوئلا را كه سرمایهگذاری سیاسی مهمی در این مورد كرده بودند، ناراحت نمود، در عین حال ضربه سختی برای موقعیت بینالمللی چاوز نیز بهشمار میرود. روابط امریكا و ونزوئلا بدتر شده و برپایه شك و تنش دوجانبه قرار دارد. مقامات امریكایی بر سر اینكه با تمركز قدرت در ونزوئلا، سیاستهای اقتصادی ملیگرایانه و شعارهای جنگطلبانه چه باید كرد با هم اختلاف دارند و در عین حال از دسترسی به نفت آن كشور هم مطمئن هستند.
● عمل، نه حرف
در اواخر دهه ۱۹۹۰، امریكا در واكنش به ونزوئلا، سیاست انطباقی پیش گرفت. دولت كلینتون تا حد زیادی از برخورد مستقیم با آن كشور خودداری كرد و تصمیم گرفت بین حرفهای شعارگونه و سیاستهای واقعی چاوز تفاوت قائل شود. زیرا مطمئن بودند كه روابط اقتصادی امریكا و ونزوئلا با این حرفها از بین نمیرود. ازسوی دیگر بازرگانهای امریكا نیز از این روابط محتاطانه استقبال كردند.
از اوایل ۲۰۰۱ كه بوش در امریكا به قدرت رسید، روابط دو كشور بدتر شد و امریكا حساسیت بیشتری به دولت ونزوئلا به رهبری چاوز نشان داد. زمانیكه امریكا با سروصدا اعلام كرد در ۱۱ آوریل قصد كودتا داشته، اختلاف شدت گرفت.
در ۱۲ آوریل، زمانیكه چاوز در یك پایگاه نظامی بازداشت بود، "آری فلیچر" (Ari Fleischer) منشی مطبوعاتی كاخسفید اظهار داشت امریكا قصد دارد با دولت انتقالی كار كند و در عین حال از تبعید اجباری چاوز پشتیبانی كرد كه مفهوم آن خیرمقدم به دولت جدید بود. چنین روشی بهشدت با دیدگاههای وزیران خارجه امریكای لاتین یا گروه "ریو"(Rio) مخالف بود چرا كه این گروه مداخله در روشهای قانوناساسی را محكوم میكردند.
هر چند امریكا پیمان "سازمان دولتهای امریكایی (OAS) را امضا كرده بود، اما خوشحالی خود را از این حادثه پنهان نكرد. یك بازرس امریكایی پس از تحقیقات خود متوجه شد كه سفارت امریكا نقشی در این كودتا داشته، اما دولت بوش فراموش كرد این شایعه را تكذیب كند.(۱۰) به همین دلیل بود كه مفسران در ونزوئلا و امریكای لاتین و حتی امریكا به این شایعه دامن میزدند كه سازمان برنامههای حمایت از دموكراسی امریكا به كودتاگران كمك مالی كرده است. چاوز هم این گناه را به گردن همان سازمان انداخت كه قصد براندازی رژیم را داشته، درنتیجه به سوءظن و تهمت به امریكا دامن زد.از زمانیكه دیپلمات ورزیدهای بهنام "توماس شانون"(Thomas Shannondr) بهعنوان معاون وزیر امورخارجه و مسئول امور نیمكرهغربی انتخاب شد، روش معتدلی در برابر ونزوئلا انتخاب كرد. باوجود این مسئله روابط امریكا و ونزوئلا بهتر نشد. چاوز به فحاشی خود به امریكا شدت بخشیده و به میزان چشمگیری روابط با ایران را گسترش داده است. در فوریه ۲۰۰۶، "دونالد رامسفلد" وزیردفاع امریكا بهشدت به چاوز حمله كرد و او را مانند هیتلر، حقهباز و سركوبگر نامید.(۱۱) او دولت ونزوئلا را به خاطر كنترل اوراق هویت و كمكاری در مبارزه با قاچاق موادمخدر و تروریسم، فاسد نامید و اظهار داشت كه تروریستها و قاچاقچیان از خاك ونزوئلا بهمنظور عملیات خود استفاده میكنند. مقامات وزارتخارجه هم، ونزوئلا را متهم به سستی در همكاری برای سركوب تروریستها كرده و فروش اسلحه و دیگر تجهیزات نظامی را به آنجا ممنوع كردند. از سوی دیگر سازمان سیا مأمور شد در یك مأموریت مشترك، اطلاعات لازم را در مورد كوبا و ونزوئلا و روابط آنها جمعآوری نماید و در ضمن معتقد است كه ونزوئلا ممكن است پس از كاسترو برای امریكا دردسرساز باشد. تلاش ونزوئلا در كسب یك كرسی در شورای امنیت سازمان ملل و سخنان تند چاوز در اجلاس عمومی آن سازمان، انجام گفتوگو را مشكلتر كرده است و طبق گزارش دفتر پاسخگویی دولت، روابط امریكا و ونزوئلا، همكاری در مورد انرژی و كمك خارجی در موارد انرژی نیز بدتر شده. سهسال از مذاكراتی كه دو كشور در این موارد داشتهاند سپری شده است. از سال ۲۰۰۳ مبادله اطلاعات و فناوری تولید نفت هم كاهش یافته و به تلاشهای امریكا در نوسازی تجهیزات فناوری، یكی از مهمترین تهیهكنندههای نفت (ونزوئلاـ م) صدمه وارد كرده است. در عین حال مذاكرات لازم برای بستن قراردادهای سرمایهگذاری دوجانبه كه در دهه ۱۹۹۰ شروع شده نیز متوقف مانده است.
برنامههای كمك خارجی امریكا هم بهطور محدود به ونزوئلا ادامه دارد. طبق گزارش سال مالی ۲۰۰۷ بودجه وزارتخارجه امریكا، ونزوئلا امسال یك میلیون دلار بابت مبارزه با موادمخدر دریافت خواهد نمود كه نسبت به دومیلیون دلاری كه در سال ۲۰۰۵ گرفته كمتر است و در ضمن برای تقویت جامعه مدنی و استقرار حكومت قانون هم ۵/۱ میلیون دلار كمك دریافت خواهد كرد. بیشتر این برنامهها تحت نظارت دفتر توسعه بینالمللی امریكا و موسسه جمهوریخواهان بینالمللی انجام میشود، اما این كمكها در مقابل میلیاردها دلاری كه دولت در سراسر كشور صرف رفاه و آبادی مردم میكند ناچیز است.
● چرا چاوز اهمیت دارد؟
منافع امریكا در ونزوئلا چه مربوط به "انرژی" باشد چه "دموكراسی" و "توسعه اقتصادی" یا "بازرگانی" و "ثبات منطقهای" و یا "امنیت"، باوجود اینكه دولت چاوز كوشیده وضع ونزوئلا را در تمام این مسائل تغییر دهد، اما همچنان به اهمیت خود باقی است.
▪ انرژی
ونزوئلا بیشتر از نیمقرن است كه برای امریكا به صورت منبع مهم تهیه انرژی باقی مانده است. او چهارمین تهیهكننده نفت امریكاست (۱۱ درصد) كه پس از كانادا (۱۸درصد) مكزیك (۵/۱۷ درصد) و عربستان (۱۴ درصد) قرار دارد. تصفیهخانههای موجود در ساحل خلیج مكزیك بهشدت به نفتخام ونزوئلا وابسته هستند. تصفیهخانههای ونزوئلا نیز برای تهیه بنزین مخصوص و مخلوطهای اضافی كه مورد نیاز مقررات پیچیده محیطی امریكا هستند مورد استفاده قرار میگیرند. بهتازگی دفتر پاسخگویی دولتی اعلام نموده كه هر اقدامی برای اینكه منابع دیگر را كاملاً جانشین نفت ونزوئلا نمایند، چند سال طول میكشد و نیازمند افزایش تولید در جای دیگر جهان است. به همین دلیل است كه تهدید چاوز برای تعلیق فروش نفت به امریكا موجب افزایش نگرانی سیاستمدارانی شده كه نگران امنیت انرژی ملی امریكا هستند.
در حال حاضر قطع فوری صدور نفت به امریكا خیلی بعید است. همانقدر كه نفت ونزوئلا برای امریكا اهمیت دارد، همانقدر هم ونزوئلا به بازارهای امریكا احتیاج دارد. باید به خاطر داشته باشیم كه ۶۰درصد نفت ونزوئلا به امریكا صادر میشود. به همین دلیل هرگونه تحریم نفت ازسوی ونزوئلا بیشتر به ونزوئلا صدمه میزند تا امریكا. از این گذشته، چون درآمد نفت برای اجرای برنامه "چاویستا" اهمیت بسیاری دارد، بنابراین تحریم، امور بازرگانی را تهدید نموده و به شهرت و محبوبیت داخلی رژیم ونزوئلا صدمه میزند.
طرح چاوز برای ارسال نفت به چین بهجای امریكا هم بسیار مبهم است. تعداد اندكی از تصفیهخانههایی كه خارج از امریكا قرار دارند میتوانند مقداری از نفتخام سنگین ونزوئلا را تصفیه كنند. به نظر نمیرسد كه چینیها حاضر باشند وقت و پول خود را صرف این كار كنند. از نظر جغرافیایی، امریكا بازار طبیعی نفت ونزوئلا است. خط لوله انتقال نفت كه بین ونزوئلا و كلمبیا قرار دارد ممكن است موجب كاهش هزینه حمل نفت به آسیای شرقی شود، اما فروش نفت به امریكا همچنان به صرفه است. ازسوی دیگر ونزوئلا چنانچه بخواهد چینیها را تشویق به خرید نفت خود نماید باید آن را كمتر از بهای بازار جهانی بفروشد.
از نظر چین، ونزوئلا فقط بخشی از نیاز آنها را به منابع طبیعی در جهان تأمین میكند، زیرا چین با بیشتر شركتهای نفتی امریكایی فعالانه كار میكند و در رابطه با امریكا مسائلی چون تجارت، ارز، تایوان و كرهشمالی برای او مطرح است و میداند چنانچه با امریكا در مورد مسائل نیمكرهغربی مبارزه كند، چیزی عاید او نمیشود.
در عین حال، با تردید میتوان گفت كه ونزوئلا بتواند به دلخواه تولید خود را افزایش دهد. طبق آخرین اطلاعات، كل تولید ـ با در نظر گرفتن میدانهای نفتی كه تحت كنترل شركت نفت است و تقریباً ۲۵درصد در هر سال كاهش دارد ـ بهندرت توانسته خود را به سطح پیش از اعتصاب برساند. قول چین برای حفاری دوازده حلقه چاه نفت كمك بزرگی بهشمار میرود، اما برای اینكه بتواند تا سال ۲۰۱۲ تولید نفت كشور را به ۸/۵ میلیون بشكه در روز برساند، كافی نیست. افزایش مالیات و حق امتیاز همراه با فقدان شفافیت مالی دولت میتواند بالقوه موجب كاهش سرمایهگذاری خارجی شود. حتی اگر تولید كاهش پیدا نكند و چاوز بخواهد هزینههای حملونقل اضافی و بهای پایینتر از بازار را جهت اهداف سیاسی قبول كند، باز هم خطر عدم ارسال نفت به امریكا كم است. هرگونه كاهش صدور نفت به امریكا موجب گرانترشدن هزینه ارسال آن به آفریقا یا خاورمیانه خواهد شد. بدینترتیب ملاحظه میشود كه هرگونه تهدید چاوز برای به خطر انداختن امنیت انرژی امریكا، محدود است. هزینه كم حملونقل، تناسب و تقارن موجود بین حفاری چاههای ونزوئلا و تصفیهخانههای امریكا، ما را مطمئن میكند كه نفت همچنان بهسوی شمال جاری خواهد بود.
▪ دموكراسی
از پایان جنگ سرد تاكنون، بهبود دموكراسی یك ركن از سیاست خارجی امریكا، در امریكای لاتین بوده است. دولت بوش غالباً تأكید داشته كه حكومت دموكراتیك همیشه پیششرط روابط صمیمانه بین امریكا و امریكای لاتین است. چنین شرطی براساس این فرض قرار دارد كه حكومتهای لیبرال دموكرات به احتمال بیشتر موجب صلح و ثبات در منطقه خواهند شد.
سیاستمداران واشنگتن همیشه در درك این مطلب كه چرا بسیاری از مردم منطقه به ادعای امریكا در این مورد بدبین هستند دیرفهم بودهاند. در اكتبر ۲۰۰۵، "سازمان نظرسنجی بارومتر" گزارش داد از اواسط دهه ۱۹۹۰ در این كشورها حمایت از دموكراسی كاهش یافته و آنها به اقتدارگرایی تمام و كمال رو آوردهاند. به عبارت دیگر كاهش اعتماد به لیبرال دموكراتها در برآوردن نیازهای اساسی آنها زمینه را برای چاوز و هواداران آنها مستعد كرده كه بهسوی یك مدل سیاسی ضدامریكایی و دموكراسی مشاركتی رو آورده و نقش بیشتری به دولت در اقتصاد بدهند.
بسیاری از مردم امریكای لاتین معتقدند سیاست حمایت امریكا از دموكراسی، همان پشتیبانی از دیكتاتورهای ضدكمونیست و احزاب قدیمی سیاسی است كه فقر و نابرابری را تشدید میكند. جنگ با عراق موجب بدنامی امریكا شده و در ونزوئلا شك به امریكا در مورد دست داشتن در كودتا موجب شده كه ادعاهای امریكا در مورد حمایت از دموكراسی دروغ از آب درآمده، حتی تهدیدكننده باشد. چاوز روی چنین طرحهایی سرمایهگذاری كرده و بهطور موفقیتآمیزی احساسات ضدامریكایی را تقویت نموده تا در سیاست داخلی از آن بهرهبرداری كند.
ایجاد یك سیستم سیاسی بسیار متمركز و شخصی بهجای نهادهای دولتی مستقل احتمال شورشهای داخلی را در آینده در ونزوئلا افزایش میدهد، اما ظرفیت امریكا برای نفوذ در سیاست داخلی كشور محدود است. مادامیكه شركای امریكای لاتین با رژیم چاوز، روابط بازرگانی، دیپلماتیك و مالی دارند، امریكا نمیتواند ماهیت دولت ونزوئلا را زیاد تغییر بدهد. درعین حال مادامی كه این شایعه وجود دارد كه امریكا میخواهد بهطور خشونتآمیزی رژیم را تغییر دهد، كمكهای محدود آن نیز برای ایجاد جامعه مدنی بهجایی نخواهد رسید.
برای اینكه امریكا بتواند از ضعیفشدن دموكراسی در ونزوئلا جلوگیری كند، در صورت تقلب در انتخابات و اصلاح قانوناساسی كه زمینه را برای دوران نامحدود قدرت چاوز فراهم میكند، ممكن است بتواند متحدان منطقهای پیدا كند یا به یك توافق منطقهای برسد. بسیاری از دولتهای منطقه از ترس متزلزلشدن رژیم خود توسط چاوز حاضرند با امریكا در این مورد همكاری كنند.
▪ توسعه اقتصادی
سیاستمداران امریكا مدتهاست از بازار آزاد و آزادسازی اقتصادی بهعنوان بهترین راه برای رسیدن به رشد بلندمدت و ثبات اقتصادی كه به نفع امریكا و منافع دیگر تجاری است حمایت میكنند، اما رهبران ونزوئلا برای این كشور یك مدل توسعه اقتصادی در نظر گرفتهاند كه بر پایه دخالت دولت و سرمایهگذاری برای بهبود رفاه اجتماعی قرار دارد. ظاهراً نتایج، امیدواركننده است، زیرا با بالارفتن بهای نفت و بودجه زیادی كه دولت صرف امور اجتماعی میكند، تولید ناخالص ملی كشور به ۱۸درصد رسیده، درحالیكه سال گذشته ۱۰درصد بوده است. كل صادرات كه در سال ۱۹۹۸ زیر ۲۰ میلیارد دلار قرار داشت، در سال ۲۰۰۵ به ۷/۵۵ میلیارد دلار رسید و مازاد تجاری ونزوئلا كه در سال ۱۹۹۸ چهارمیلیارد دلار بود، امروز به ۲۸ میلیارد دلار رسید.(۱۲) به همین دلیل چاوز توانسته وابستگی كشور را به قرضهای خارجی كاهش داده و دلار ذخیره سهام بانك مركزی را افزایش دهد. بدینترتیب در حالیكه بسیاری از كشورهای ثروتمند نفتی نتوانستهاند به مردم فقیر خود كمك كنند، سطح فقر در ونزوئلا بهطور چشمگیری كاهش یافته، علاوه بر این دولت توانسته به مردم شهرنشین خدمت بسیاری بكند.
هر چند اقتصاد ونزوئلا به رشد مهمی دست یافته، اما مدل توسعه اقتصادی چاوز در بلندمدت بادوام نیست. علت آن هم این است كه دولت به شدت به بهای بالای نفت وابسته است. بودجه كنونی كه بر پایه بشكهای ۳۰ تا ۴۰ دلار تنظیم شده میتواند تأثیر بسیار بدی بر اقتصاد بگذارد. حتی اگر قیمتها در سطح كنونی بماند (تقریباً بشكهای ۶۰ دلار)، دولت ممكن است برای حفظ درآمدها دست به مبارزه بزند، زیرا سرمایهگذاری در قسمت نفت كاهش یافته و شركتهای خصوصی از ترس خطرات سیاسی سرمایهگذاری را به تأخیر انداختهاند.
سرمایهگذاری خارج از بخش نفت نیز راكد شده و هزاران شغل متوسط، بزرگ و كوچك از بین رفتهاند. طبق گزارش بانك مركزی ونزوئلا، سرمایهگذاری مستقیم خارجی از حدود پنجمیلیارد دلار در سال ۱۹۹۸ به ۵/۱ میلیارد در سال ۲۰۰۴ رسیده.(۱۳) صدها تعاونی كوچك با كمك دولت در دست تأسیس است، اما حتی خوشبینترین طرفداران چاوز معتقدند كه تعدادی از آنها بیشتر باقی نخواهند ماند. جادهها، پلها، بنادر و تأسیسات زیربنایی حیاتی دیگر هم در حال خرابشدن هستند. در سال ۲۰۰۶ این مشكلات با خرابشدن یك پل و تأخیر زیاد در ساختن بزرگراهی كه كاراكاس را به فرودگاه و بندر اصلی شهر متصل میكرد بهوجود آمد. از این گذشته فقط یك چهارم از ۱۱۰۰۰۰ خانه جدیدی كه باید در ونزوئلا ساخته شود، تا پاسخگوی ۵/۱ میلیون كمبود مسكن باشد، ساخته شد.(۱۴)درحالیكه انتظار میرفت بهای نفت نسبتاً بالا بماند، دولت چاوز برای تأمین هزینه برنامههای اجتماعی خود وجوهی را آزادانه از شركت نفت و بانك مركزی برداشت. طبق برآورد یكی از كارشناسان دولت، دستكم ۵/۱۲ میلیارد دلار بدون هیچ حساب و كتابی از بودجه برداشته و به دلخواه خرج شده است.(۱۵) "صندوق ارزی ثبات" كه اصولاً برای حفظ بخشی از درآمد غیرمنتظره برای سرمایهگذاری آینده در نظر گرفته شده بود نیز به فراموشی سپرده شده است. با وجود افزایش چشمگیر مازاد تجاری ملی، ارقام رسمی دولت نشان میدهدكه ازسال ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۴، دولت مركزی بهطور متوسط حدود۲/۳درصد تولید ناخالص ملی را كه هر سال دریافت نموده، خرج كرده است.
بدون شفافیت مالی، سرمایهگذاری خارجی، رشد بخش غیرنفتی، ایجاد نهادهای مستقلی كه پاسخگوی مردم باشند، رشد اقتصادی پایدار و حفظ سرمایهگذاری در تعلیم و تربیت و خدمات درمانی مشكل خواهد بود. حتی اگر بهای نفت نسبتاً بالا بماند، مردم سرانجام تقاضای سهمی بیشتر در اقتصاد متنوع رو به رشد خواهند داشت، درآمدهایی را میخواهند كه یارانهها نمیتوانند آن را تهیه نمایند. سرانجام این گسستگیها و مشكلات از محبوبیت و حمایت از چاوز بیشتر از تلاش امریكاییها برای تغییر رژیم خواهد كاست. با در نظر گرفتن این مشكلات، متوجه میشویم كه مدل سیاسی ـ اقتصادی ونزوئلا در درازمدت دیگر نمیتواند نمونه مطلوبی برای منطقه باشد. درحقیقت دولتهای چپگرایی كه در سالهای اخیر انتخاب شدهاند میكوشند تا نظام متكی به بازار را با راهبردهای رفاه اجتماعی ادغام نموده تا بتوانند به مردم فقیر كمك كنند. كشورهای شیلی، برزیل و آرژانتین توانستهاند در عین حفظ ثبات اقتصاد كلان به میزانی متفاوت با فقر مبارزه كرده و موفقیتهایی نیز به دست آورند. بنابراین واشنگتن باید ضمن حمایت از این تلاشها، كوشش كند سودهای آزادسازی مالی و تجارت را عادلانه بین مردم تقسیم كند. انجام موفقیتآمیز این برنامه، از محبوبیت برنامه اجرایی "چاویستا" در سراسر منطقه خواهد كاست.
▪ تجارت
ونزوئلا با رهبری چاوز تلاش نموده تا بازارها را برای صدور نفت و جذب سرمایهگذاری غنیتر سازد. این راهبرد با مخالفت شدید با طرح تجارت آزاد تحت رهبری امریكا همراه بود. در اجلاس كشورهای "امریكاس"(Americas) كه در نوامبر ۲۰۰۵ تشكیل شد، رهبران كشورهای برزیل، آرژانتین، پاراگوئه، اوروگوئه و ونزوئلا با امتناع از هرگونه گفتوگو در این مورد طرح تجارت آزاد "امریكاس"(FTAA) را رد نمودند، اما بیشتر اختلافات بر سر یارانههای كشاورزی امریكا قرار داشت، ولی مانند بیشتر مسائل راهبردی، لفاظیهای چاوز در عرصه تجارت بسیار بدتر از عمل اوست. سیاستهای تجاری امریكا بخصوص سیاست جانشین آن، یعنی موافقتنامههای تجاری ـ منطقهای نمیتواند ضرر زیادی به منافع امریكا بزند.
با تأكید بر مبادلات ایدئولوژیكی، فرهنگی و اجتماعی، روش جانشینی بولیواری برای "امریكاس"، در وهله اول چون ابزاری تبلیغاتی عمل میكند. معاهده تجارتی خلقها كه در ماه مه ۲۰۰۶، توسط مورالس رئیسجمهور بولیوی پیشنهاد شد و مورد تأیید كاسترو و چاوز قرار گرفت نیز همان نقش را ایفا میكند. این معاهده بیشتر از آنكه در زمینه تجارت نیمكره با امریكا ستیز نماید، عقاید سیاسی آن رهبران را در هم ادغام میكند. هر دو پیشنهاد آنها مشكلاتی برای كلمبیا، پرو، اوروگوئه و بخصوص پاراگوئه كه موافقتنامههای دوجانبهای با امریكا دارد ایجاد میكند.
"مركوسور" كه ونزوئلا در جولای ۲۰۰۶، بهعنوان عضو كامل به آن پیوست، برای تحكیم پیوندها بین اعضای خود، با همان مشكلات روبهروست. هر چند كشورهای عضو این پیمان، همچنان اتهامات را متوجه پیمان آزاد تجاری میكنند، اما با هم نیز اختلاف دارند، مثلاً مخالفان "لولا" ـ رئیسجمهور برزیل ـ از دولت خود به خاطر اینكه اجازه داد، ونزوئلا نیز به پیمان مركوسور ملحق شود انتقاد میكردند و معتقد بودند كه چاوز تأثیر نهادهای ابتدایی را دستكم گرفته و ادغام تجاری را به تأخیر میاندازد. باوجود مذاكراتی كه با تأخیر در كنفرانس موافقتنامه آزاد تجاری انجام شد و ركود گفتوگوهایی كه در سازمان تجارت جهانی در دوحه پیش آمد، بین امریكا و ونزوئلا هنوز روابط تجاری ادامه دارد. تنش و حملههای سختی كه آنها به هم میكنند مانع كسب سودهای مالی كه دوطرف از رابطه با هم به دست میآورند، نشده است.
▪ نفوذ منطقهای
نفوذ منطقهای چاوز در سالهای اخیر به میزان چشمگیری افزایش یافته است. از سال ۲۰۰۵ دولت او در چند مبارزه انتخاباتی نقشی ایفا كرده و تلویحاً و آشكارا از كاندیداهایی كه به تفكر سیاسی او نزدیك بودند پشتیبانی كرده است. چاوز پس از انتخابات دسامبر ۲۰۰۵ در بولیوی كه "ایوومورالس" بهعنوان رئیسجمهور انتخاب شد، متحد مهمی پیدا نمود و هیچگاه علاقه خود را برای گسترش نفوذ در جای دیگر پنهان نكرده است. در پرو به حمایت از "اولنا هومالا"(Ollanta Humala) یك ملیگرای افراطی پرداخت. هر چند كه سرانجام از یك چپگرای میانهروی ضدچاوز شكست خورد، اما ۴۰درصد آرا را بهدست آورد و در بخشهای بزرگی از جنوب فقیرتر كشور انتخابات را برد. در نیكاراگوئه، دانیل اورتگا كه به سمت رئیسجمهور كشور انتخاب شد، به احتمال زیاد متحد نزدیك چاوز خواهد شد. "رافائل كوریا" (Rafael Correa) هم در انتخابات ریاستجمهوری "اكوادور" پیروز شود از دوستان نزدیك او خواهد بود. چاوز در حالیكه روابط گرمی با "نستور كرشنر" (Nestor Kirchner) رئیسجمهور آرژانتین دارد، روابط گرم خود را با "لولا داسیلوا" كه برای بار دوم رئیسجمهور برزیل شد هم حفظ كرده است.
با وجود این موفقیتهای شایان، مبالغه در مورد قدرت چاوز برای نفوذ در مسائل سیاسی منطقه درست نیست. مقامات دولت بولیوی دوست دارند مستقل از ونزوئلا عمل كنند، زیرا فشار منافع منطقهای، نیازمند خودمختاری بیشتری است كه ممكن است موجب محدودیت قدرت مورالس شود و نتواند قدرت را مانند چاوز متمركز كند. در بسیاری از موارد مردم امریكای لاتین با دخالت ونزوئلا در امور داخلی كشور خود مخالفت كردهاند. موضع سختی كه آلنگارسیا، رئیسجمهور پرو، در مقابل كاراكاس گرفت، موجب پیروزی او در انتخابات شد. به همین ترتیب اتهاماتی را (كه بعدها درستی آن معلوم نشد) مانند اینكه رئیسجمهور مكزیك "آندرس مانوئل لوپز" با چاوز روابطی صمیمانه دارد، موجب شد كه رقیب او "فیلیپ كالدون" در ماه جولای در انتخابات مكزیك برنده شود. در امریكای لاتین كشورهایی مانند برزیل، آرژانتین، شیلی و اوروگوئه كه از فرهنگ سیاسی ملیگرایانهای برخوردارند، بهطور كلی مخالف روشهای پوپولیستی افراطی و دخالتگرایانه چاوز هستند. به همین دلیل نیز بسیاری از مردم امریكای لاتین به تلاش امریكا برای دخالت در امور داخلی ونزوئلا با سوءظن نگاه میكنند. مادامیكه امریكا بهطور پنهانی از مخالفان رژیم ونزوئلا حمایت كند و درصدد براندازی چاوز باشد، راه به جایی نخواهد برد.
● ونزوئلا و ایران
باوجود نگرانیهای بینالمللی در مورد برنامه اتمی ایران و حمایت از تروریسم، ونزوئلا طی دیدارها و بستن قراردادهای اقتصادی، روابط سیاسی و اقتصادی خود با ایران را تحكیم بخشیده است. در مارس ۲۰۰۵ محمد خاتمی، رئیسجمهور ایران، از كاراكاس دیدن كرد و چند قرارداد دوجانبه اقتصادی امضا نمود و این موجب شد كه چاوز از ایران بازدید كرده و یازده قرارداد جدید تجاری با محمود احمدینژاد ـ رئیسجمهور جدید ایران ـ امضا كند. چاوز هنگام دریافت نشان عالی جمهوری اسلامی گفت: "ما همه وقت و همه جا كنار جمهوری اسلامی ایستادهایم."
اكنون كارخانههای ایران در ونزوئلا شروع به ساختن تراكتور و اتومبیل نمودهاند و شركت نفت دولتی ایران، پتروپارس هم علاقه خود را به افزایش تولید نفت در ونزوئلا ابراز كرده است.
چاوز با نزدیكشدن به ایران موقعیت خود را مقابل آن متحدان امریكای لاتین كه همكاری و حمایت آنها برای طرح سیاستهای نیمكرهای او حیاتیتر است، به خطر انداخته است. قراردادهای اقتصادی چاوز با تهران بههیچعنوان قابل مقایسه با روابط بازرگانی او با امریكا، چین یا كشورهای دیگر امریكای لاتین نمیباشد. امریكا برای اینكه به چاوز هشدار دهد روابط خود با تهران را در حد قابلقبولی نگهدارد (مانند همكاری نظامی و هستهای) باید از حكومتهای دیگر امریكای لاتین كمك بخواهد.
● توصیههایی برای سیاست امریكا
به نظر میرسد چاوز قصد دارد در انتخابات دسامبر ۲۰۰۶ هم بر رقیب انتخاباتی خود "مانوئل روزالز" پیروز شود [انتخابات انجام شد و پیروز شد]، درحالیكه به نظر نمیرسد بهای نفت در درازمدت دچار كاهش زیادی شود، رهبران ونزوئلا میتوانند همچنان به بذل و بخششهای داخلی و بینالمللی خود كه از سال ۲۰۰۳ تاكنون موجب بقای آنها شده ادامه دهند، چون قرار است برای ماندن نامحدود چاوز در قدرت، یك همهپرسی انجام شود، بدینترتیب به نظر میرسد مخالفان چاوز نتوانند هیچ اقدام جدی و موفقیتآمیزی در مقابله با او انجام دهند و او همچنان در قدرت باقی خواهد ماند. با وجود شكست او در بهدست آوردن یك كرسی در شورای امنیت سازمان ملل، به نظر میرسد او درصدد است به صورت مخالف عمده امریكا در امریكای لاتین ـ و چهبسا دنیا ـ در قدرت بماند.
دولت بوش برای مقابله با چاوز شروع به انتقاد از او در زمینههای مبارزه با تروریسم، موادمخدر، حقوق بشر و دموكراسی نمود. طبق گزارش سال ۲۰۰۶ وزارت امورخارجه امریكا، دولت چاوز به اندازه كافی با امریكا در مبارزه با تروریسم همكاری نمیكند. این وزارتخانه در گزارش دیگری هم ادعا كرد كه ونزوئلا همكاری لازم را با امریكا در مبارزه با موادمخدر و پولشویی به عمل نمیآورد. در عین حال مقامات كاخسفید از بدترشدن وضع نهادهای دموكراتیك در كشور اطلاع دادهاند كه همین مسئله به امریكا اجازه داده تا به مخالفان دولت كمك مالی بكند.(۱۶)
بدبختانه به خاطر سودی كه دولت چاوز از مخالفت با امریكا میبرد و به علت خاطره بدی كه از كودتای ۲۰۰۲ باقی مانده، امید به اینكه این اقدامات به جایی برسند ناچیز است. از این گذشته چون نه امریكا و نه ونزوئلا مایل نیستند كه اختلافات موجود، منافع تجاری آنها را در بخش انرژی به خطر بیندازد، به نظر نمیرسد كه امریكا بخواهد بهزودی راهبردهای سیاسی و اقتصادی دولت چاوز را تغییر دهد. درمقابل چاوز هم سعی دارد، كاری نكند كه پیوندهای اقتصادی حیاتی او در بازار امریكا به خطر بیفتد.
● شعار و تغییر رژیم
به خاطر ماهیت خاص بازارهای نفت و بیهودگی تحریمهای اقتصادی بهعنوان یك ابزار سیاست خارجی و صدمهدیدن اعتبار امریكا در ونزوئلا و امریكای لاتین، تغییر رژیم در ونزوئلا مناسب و عملی نیست. ازسوی دیگر رئیس دولت ونزوئلا شرافتمندانه، دوباره انتخاب شده است. به نظر نمیرسد كه مخالفان بتوانند از راههای غیرقانونی یا قانونی، چاوز را بركنار كنند. از این گذشته، همسایگان ونزوئلا و نهادهایی كه آنجا عضو هستند مانند سازمان دولتهای امریكایی هم بعید به نظر میرسد كه در براندازی چاوز با آنها همكاری كنند. بنابراین امریكا ترجیح میدهد به جای ایجاد بحران بیشتر در منطقه، ونزوئلا را منزوی و كنترل كند.
هوگوچاوز همیشه مردم ونزوئلا را از دخالت سیاسی ـ نظامی امریكا میترساند. به همین دلیل دولت بوش و دولتهای پس از او باید به ونزوئلا بهطور كامل اطمینان دهند كه بههیچ عنوان به صورت پنهان و آشكار قصد تجاوز به ونزوئلا را ندارند. دادن چنین اطمینانی تا حدی ادعاهای چاوز را در مورد احتمال دخالت امریكا خنثی كرده و فضایی برای برقراری دیپلماسی كلی و مثبت، باز خواهد كرد.
كاخسفید و وزارت دفاع و درحقیقت تمام مقامات اجرایی باید شدت حملههای خود به رئیسجمهور و مقامات دولتی را تعدیل داده و از كاریكاتوركردن و اسمگذاری روی آن خودداری كنند.
امریكا مشخص كرده كه با انتخاب مجدد چاوز در ۳ دسامبر ۲۰۰۶ مخالف است و از رقیب او، مانوئل روزالس حمایت میكند. هرچند امریكا بهطور یكسان از رقیب چاوز و نیروهای چاویستا حمایت میكند، اما باید به هر زحمت كه هست خود را بیطرف نشان دهد.
آژانس توسعه بینالمللی، نهاد جمهوریخواه بینالمللی و نهاد دموكراتیك ملی، با تمام تعهداتی كه در خارج از ونزوئلا دارند، باید برای حفظ بیطرفی و احترام به قانوناساسی، نظارتی شرافتمندانه بر امور داشته باشند.● مسائل دوجانبه
سودی كه چاوز از سیاست داخلی و حیثیت بینالمللی بهعنوان یك مخالف برجسته امریكا میبرد، ممكن است حتی پس از انتخابات نیز از منافعی كه به خاطر روابط دوجانبه با واشنگتن به دست میآورد، بیشتر باشد. با این وجود ممكن است هنوز بتوان نوعی رابطه عملی با ونزوئلا برقرار كرد. تجربه نشان میدهد امریكا موفق شده با كشورهایی كه در حرف و عمل مخالف منافع امریكا هستند روابط موفقیتآمیزی برقرار كند. در اینجا نیز ادامه تجارت مانع تشدید اختلافات میشود.
امریكا و ونزوئلا ممكن است بتوانند در چند موضوع مورد علاقه بهطور موفقیتآمیزی با هم گفتوگو كنند. این مسائل عبارتند از: امنیت مرزها و منطقه، محیطزیست و مهاجرت، انرژی، موادمخدر، تروریسم، گسترش امراض عفونی و... نظر دولت ونزوئلا برای گفتوگوی دوجانبه معیار مهمی است كه نشان خواهد داد، آیا ونزوئلا میتواند زمینه مشتركی با امریكا پیدا كند؟
پس از انتخابات ریاستجمهوری در سال ۲۰۰۶، دولت بوش باید پیشنهاد كند كه بحثهایی در سطح عملی با مقامات ونزوئلا در مورد امنیت مرزها، انرژی، موادمخدر و بهداشت عمومی انجام شود. این پیشنهاد ازسوی واشنگتن كمك میكند تا به منطقه نشان دهد كه امریكا باوجود شعارهای چاوز میكوشد تا با كاراكاس برخوردی عملی داشته باشد. اگر كاراكاس این پیشنهاد را قبول نكند، امریكا در موقعیت بهتری خواهد بود تا كشورهای دیگر منطقه را متقاعد كند كه چاوز اشتباه میكند.
ونزوئلا را باید دعوت كرد تا در مورد امنیت انرژی در گفتوگوی منطقهای شركت كند. سازمان همكاری انرژی نیمكرهغربی، محل مناسبی برای بحث در مورد منافع انرژی مشترك است. باید از ونزوئلا دعوت كرد، در برنامه "بانك توسعه" داخلی امریكا شركت كند تا موجب توسعه انرژی پایدار و سوخت زیستی (سوخت بهعنوان عنصر حیاتی و تمدنساز) در امریكا لاتین شود.
● گفتوگوی منطقهای
دستكشیدن از شعارهای تند، بررسی منصفانه برنامه حمایت از دموكراسی امریكا و پیشنهاد مذاكرات دوجانبه به امریكا كمك خواهد كرد تا ثابت كند سیاستهای او بیشتر از اینكه عملی باشد دوستانه است. البته این به این معنی نیست كه امریكا باید به ونزوئلا كارت سفید بدهد. شكست تحقیرآمیز ونزوئلا در احراز یك كرسی در شورای امنیت سازمان ملل ممكن است به حیثیت بینالمللی او لطمه زده و بهطور موقت از لاف و گزاف او در دیپلماسی بینالمللی كاسته باشد. با وجود این مسائل مقامات امریكایی باید مسائل داخلی و خارجی آن را بخصوص با ایران در نظر داشته باشند. ازسوی دیگر چون نفوذ یكجانبه امریكا در این كشور محدود است، بهترین راه برای امریكا این است كه برای مبارزه با چاوز در آینده از حمایت منطقهای استفاده كند.
امریكا باید با رهبران دیگر منطقه مانند برزیل، شیلی، آرژانتین و مكزیك بحث كند كه چنانچه چاوز در امور داخلی و خارجی، خطوط قرمز را رعایت نكند، چه واكنشی باید نشان دهد. چون توافق در مورد خطوط قرمز در سطح منطقه مشكل است، از اینرو بحث در مورد مسائل مورد توافق، تمرین خوبی است.
در صورتیكه چاوز بخواهد با اصلاح قانوناساسی بهطور نامحدود در قدرت بماند و بعد كشورهای همسایه را متزلزل كند و با ایران روابط نظامی برقرار نماید با مخالفت عموم روبهرو خواهد شد. گفتوگوی منطقهای میتواند مانع این شود كه چاوز دست به اعمال غیرقابل قبول بزند. در این صورت و با ایجاد بحران در ونزوئلا و منطقه، راه را برای واكنش مشترك آماده میكند. شرط موفقیت در این مورد تا حد زیادی بستگی به لحن امریكا در گفتوگو با شركای منطقهای خود دارد. گفتوگو باید ماهیت اكتشافی داشته و با احترام متقابل همراه باشد. باید پذیرفت كه امریكا نبرد دشواری در پیش دارد، زیرا كشورهایی هستند كه پیوندهای مهم اقتصادی با ونزوئلا دارند و این نوع بحثها به نفع آنها تمام میشود. فقط اگر این ابتكارها با تغییر رفتار گسترده امریكا با امریكای لاتین انجام شود، میتواند نتایج مثبتی داشته باشد.
● سیاست امریكا مقابل امریكای لاتین
در منطقهای كه از قدیم به قدرت امریكا سوءظن داشتند معلوم است كه به سیاست خارجی او هم شدیداً سوءظن دارند. بخصوص افول اقتدار اخلاقی امریكا نیز این فوریت را برای امریكا پیش آورده كه مسائل مهم امریكای لاتین مانند فقر، ناامنی، قطببندی سیاسی و بحران در حكومت را اصلاح كند. همانطور كه شورای روابط خارجی در كمیسیون ۲۰۲۰ آندزس (Andes) مركز اقدامات پیشگیرانه، در سال ۲۰۰۴ اظهار داشت، امریكا باید سیاست هوشمندانهای را در منطقه آندین (Andean) ـ ونزوئلا، كلمبیا، اكوادور، پرو و بولیوی ـ پیش گیرد تا بتواند در استقرار دموكراسی، مبارزه با موادمخدر و كاهش نابرابری اجتماعی موفق شود و همین سیاست باید در تمام امریكای لاتین اجرا شود.
برای رسیدن به چنین هدف دشواری باید از شیوههای ابتكاری و با انعطاف در مقابل تجارت آزاد و ملیسازی منابع استفاده نمود. در عین حال باید مایل باشند با شركای نیمكره غربی مانند آرژانتین، برزیل و مكزیك و تعدادی دیگر همكاری نزدیكی داشته باشند. كنگره امریكا باید میلیونها دلاری را كه صرف مبارزه با موادمخدر میشود ارزیابی نموده و برای سعادت و رفاه این مردم به كار برد. یك روش موثر در این مورد این است كه بیشتر به كارخانههای ملی امریكای لاتین كمك كند تا امریكایی. در عین حال لازم است كه گفتوگوی جدیدی در مورد نوع كمكهای انطباقیافته و اقدامهای مناسب دیگر همراه با توافقهایی مربوط به تجارت آزاد صورت بگیرد تا مشكلاتی كه تولیدكنندگان كوچك بخصوص در بخش كشاورزی دارند حل شود. سرانجام اینكه مقامات دولتی باید بیعدالتیهایی كه پلیس مهاجرت امریكا در سراسر نیمكره انجام میدهند را درك كند، این راهبرد در بلندمدت كمك میكند تا وجهه رهبرانی چون چاوز كاهش پیدا كند.
● نتیجه
چاوز با امریكا به مبارزه پرداخته است. محبوبیت او در كشور بهطور مستقیم ناشی از مبارزه با فقر است. از سوی دیگر محبوبیت او در منطقه هم به خاطر تأكیدی است كه در مبارزه با فقر، نابرابری و بیعدالتی اجتماعی میكند. با وجود تئاتر سیاسی كه راه انداخته، نمیتواند به منافع امریكا آسیب جدی بزند، زیرا اقتصاد او شدیداً به بازارهای نفت امریكا وابسته است. درحقیقت این دولت ونزوئلا است كه در این میان از همه بیشتر سود میبرد و میتواند نفت ونزوئلا را كنترل كند. هرچند چاوز به احساسات ضدامریكایی در منطقه دامن میزند، اما رأیدهندگان امریكای لاتین در مقابل هركس كه بخواهد در منطقه درگیری ایجاد كند، حتی اگر شعارهای ضددولتی و ضدامریكایی بدهد، مقاومت خواهند كرد. رهبران منطقه نمیخواهند اختلاف بین امریكا و ونزوئلا شدت بگیرد و با پوپولیسم چاوز مخالف هستند. امریكا برای مبارزه با چاوز ناچار است از دو راهبرد بلندمدت و كوتاهمدت استفاده كند. در راهبرد كوتاهمدت، امریكا باید بیاعتنا به تئاتر چاوز، سعی كند بهطور عملی در مورد مسائل دوجانبه و منطقهای مانند امنیت انرژی، تروریسم، كاهش فقر، محیطزیست و مبارزه با امراض عفونی در منطقه حضور داشته باشد. امریكا میتواند پس از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری كه در دسامبر ۲۰۰۶ صورت میگیرد به كاراكاس پیشنهاد مذاكره دوجانبه بدهد. بعد چه كاراكاس قبول كند یا نكند، امریكا برنده است. چنین روشهای عملی حتی اگر شكست بخورد، دولتهای امریكای لاتین را بیشتر مایل میسازد كه با امریكا در چارچوبهای مشخصی همكاری كنند. امریكا باید در بلندمدت هم مسئله فقر و نابرابری را كه خوراك چاوز در مبارزه است حل كند. حفظ رهبری امریكا بستگی به این دارد كه چقدر او مقابل مسئله منطقه آندین و تمام امریكای لاتین از خود شفافیت نشان میدهد. ازسوی دیگر مقامات امریكای لاتین هم باید دو دستهگیهای عمیق اجتماعی را كه هر روز با آن روبهرو هستند تصدیق كنند. فقط با حل ریشهای نابرابری، كه بهانه چاوز در مداخله كشورهای ضعیف و شكننده است، امریكا میتواند بهعنوان حامی دموكراسی در نیمكره، اعتبار خود را حفظ كند.
نویسنده: ریچارد لپر (Richard Lapper*)
تهیهكننده: شورای روابط خارجی امریكاwww.CPR.org
برگردان: منوچهر بصیر
پینوشتها:
* ریچارد لپر Lapper)) از ماه مه ۱۹۹۸ سردبیر مسائل امریكای لاتین در تایمز مالی است كه در مورد امریكای لاتین در نشریه اصلی و اینترنتی، مقالاتی مینویسد. در ضمن با نشریههای مجله جنوبی بینش كارائیب هم همكاری دارد. نویسنده هماكنون ساكن سائوپلوی برزیل شده، اما مرتب به امریكای لاتین و امریكا مسافرت میكند. ریچارد لپر كه خود عضو كمیته ۱۶ نفری مشورتی، مركز اقدامات پیشگیرانه در شورای روابط خارجی امریكا بوده است، مسئول تنظیم گزارش از بررسیهای انجام شده توسط كمیته درخصوص "نحوه مقابله با ونزوئلا و چاوز" شد. متنی كه میخوانید برگردان گزارشی است كه در سایت شورا منتشر شده است.
۱ـ Eclac بررسی ابتدایی و اجمالی امریكای لاتین و جزایر كارائیب ۲۰۰۵ (سازمان ملل، دسامبر ۲۰۰۵)، صفحه ۱.
۲ـ آمار از جورج دبلیو شویلر. "چشمانداز دموكراسی ونزوئلا"، "چشمانداز امریكای لاتین" (تابستان ۱۹۹۶)، صفحه ۲۱. جاناتان دی جون اقتصاد سیاسی، آزادسازی اقتصادی در ونزوئلا، مقاله پژوهشی شماره ۴۶، ناشر: مركز گسترش پژوهشها. ناشر موسسه اقتصاد لندن، ژوئن ۲۰۰۴، ص ۴
۳ـ مصاحبه مولف با نمایندگان فدراسیون دامداران ونزوئلا.
۴ـ ایندیرا. آ.آر. لاك شمانا "حركات نیروی نظامی چاوز زیر نظر است" بوستون گلوب، ۱۷ جولای ۲۰۰۵.
۵ـ جوآن فورِ رو و بریان الس و ورث: ونزوئلا به وابستگی نظامی خاتمه میدهد و افسران امریكایی را بیرون میكند، نیویورك تایمز، ۲۵ آوریل ۲۰۰۵.
۶ـ سیمون رومرو. مطبوع برای ونزوئلا و ناخوشایند چون مسئله تجاری برای رشد امریكا، نیویورك تایمز، ۱۶ آگوست ۲۰۰۶.
۷ـ درستی این اتهام هنوز دقیقاً ثابت نشده. ونزوئلا استدلال میكند حضور سازمان فارس در ونزوئلا را باید به علت عملكرد درازمدت دولت دانست. دولتهای ونزوئلا برای حفظ امنیت كشور با سازمان یادشده تماس داشت. رهبران سازمان فارس انقلاب چاوز را تحسین میكردند و برای كلمبیای جدید حركت سیاسی او را چون حركت بولیوار رهبر انقلابی امریكا لاتین تلقی میكنند، ولی سازمان فارس عضو رسمی حركت چزی چاویستا نیست، زیرا عضویت در این گروه محدود به سازمانهایی میشود كه به شیوه مسالمتآمیز از راه انتخابات درصدد كسب قدرت سیاسی هستند.
۸ـ كری دمب باف و مارسالیوان: "علاقه فزاینده چین به امریكا لاتین" گزارش مخصوص برای كنگره (كتابخانه كنگره، ۲۰ آوریل ۲۰۰۵) ص ۲.
۹ـ "برناردو آلوار زهرا"سفیر ونزوئلا در امریكا، ۹ سپتامبر ۲۰۰۶.
۱۰ـ اداره بازرسی وزارت امورخارجه امریكا، "بررسی سیاست امریكا مقابل ونزوئلا."
۱۱ـ رامسفلد، چاوز را به هیتلر تشبیه نمود و رژیم او را پوپولیستی نامید. آسوشیتدپرس، ۳ فوریه ۲۰۰۶.
۱۲ـ آمار بانك جهانی، شاخصهای توسعه جهان (واشنگتن دی سی، ۲۰۰۶)
۱۳ـ فیل گانسون، چاوز و ونزوئلا، تاریخ معاصر، فوریه ۲۰۰۶.
۱۴ـ "مأموریت غیرممكن"اثر یك اقتصاددان ونزوئلایی.
۱۵ـ مصاحبه نویسنده، ماه مه ۲۰۰۶.
۱۶ـ وزارت امورخارجه امریكا: گزارش در مورد تروریسم، آوریل ۲۰۰۶ ـ گزارش برای وزیر امورخارجه ـ تصمیم رئیسجمهور برای ترانزیت موادمخدر و پیام به كشورهای مهم تولیدكننده این مواد در سال مالی ۲۰۰۷ انتشار در مطبوعات ۲۴ سپتامبر ۲۰۰۶ و ۱۵ سپتامبر همان سال، گزارش وزارت امورخارجه در مورد حقوقبشر كه در سال ۲۰۰۶ منتشر شد.
تهیهكننده: شورای روابط خارجی امریكاwww.CPR.org
برگردان: منوچهر بصیر
پینوشتها:
* ریچارد لپر Lapper)) از ماه مه ۱۹۹۸ سردبیر مسائل امریكای لاتین در تایمز مالی است كه در مورد امریكای لاتین در نشریه اصلی و اینترنتی، مقالاتی مینویسد. در ضمن با نشریههای مجله جنوبی بینش كارائیب هم همكاری دارد. نویسنده هماكنون ساكن سائوپلوی برزیل شده، اما مرتب به امریكای لاتین و امریكا مسافرت میكند. ریچارد لپر كه خود عضو كمیته ۱۶ نفری مشورتی، مركز اقدامات پیشگیرانه در شورای روابط خارجی امریكا بوده است، مسئول تنظیم گزارش از بررسیهای انجام شده توسط كمیته درخصوص "نحوه مقابله با ونزوئلا و چاوز" شد. متنی كه میخوانید برگردان گزارشی است كه در سایت شورا منتشر شده است.
۱ـ Eclac بررسی ابتدایی و اجمالی امریكای لاتین و جزایر كارائیب ۲۰۰۵ (سازمان ملل، دسامبر ۲۰۰۵)، صفحه ۱.
۲ـ آمار از جورج دبلیو شویلر. "چشمانداز دموكراسی ونزوئلا"، "چشمانداز امریكای لاتین" (تابستان ۱۹۹۶)، صفحه ۲۱. جاناتان دی جون اقتصاد سیاسی، آزادسازی اقتصادی در ونزوئلا، مقاله پژوهشی شماره ۴۶، ناشر: مركز گسترش پژوهشها. ناشر موسسه اقتصاد لندن، ژوئن ۲۰۰۴، ص ۴
۳ـ مصاحبه مولف با نمایندگان فدراسیون دامداران ونزوئلا.
۴ـ ایندیرا. آ.آر. لاك شمانا "حركات نیروی نظامی چاوز زیر نظر است" بوستون گلوب، ۱۷ جولای ۲۰۰۵.
۵ـ جوآن فورِ رو و بریان الس و ورث: ونزوئلا به وابستگی نظامی خاتمه میدهد و افسران امریكایی را بیرون میكند، نیویورك تایمز، ۲۵ آوریل ۲۰۰۵.
۶ـ سیمون رومرو. مطبوع برای ونزوئلا و ناخوشایند چون مسئله تجاری برای رشد امریكا، نیویورك تایمز، ۱۶ آگوست ۲۰۰۶.
۷ـ درستی این اتهام هنوز دقیقاً ثابت نشده. ونزوئلا استدلال میكند حضور سازمان فارس در ونزوئلا را باید به علت عملكرد درازمدت دولت دانست. دولتهای ونزوئلا برای حفظ امنیت كشور با سازمان یادشده تماس داشت. رهبران سازمان فارس انقلاب چاوز را تحسین میكردند و برای كلمبیای جدید حركت سیاسی او را چون حركت بولیوار رهبر انقلابی امریكا لاتین تلقی میكنند، ولی سازمان فارس عضو رسمی حركت چزی چاویستا نیست، زیرا عضویت در این گروه محدود به سازمانهایی میشود كه به شیوه مسالمتآمیز از راه انتخابات درصدد كسب قدرت سیاسی هستند.
۸ـ كری دمب باف و مارسالیوان: "علاقه فزاینده چین به امریكا لاتین" گزارش مخصوص برای كنگره (كتابخانه كنگره، ۲۰ آوریل ۲۰۰۵) ص ۲.
۹ـ "برناردو آلوار زهرا"سفیر ونزوئلا در امریكا، ۹ سپتامبر ۲۰۰۶.
۱۰ـ اداره بازرسی وزارت امورخارجه امریكا، "بررسی سیاست امریكا مقابل ونزوئلا."
۱۱ـ رامسفلد، چاوز را به هیتلر تشبیه نمود و رژیم او را پوپولیستی نامید. آسوشیتدپرس، ۳ فوریه ۲۰۰۶.
۱۲ـ آمار بانك جهانی، شاخصهای توسعه جهان (واشنگتن دی سی، ۲۰۰۶)
۱۳ـ فیل گانسون، چاوز و ونزوئلا، تاریخ معاصر، فوریه ۲۰۰۶.
۱۴ـ "مأموریت غیرممكن"اثر یك اقتصاددان ونزوئلایی.
۱۵ـ مصاحبه نویسنده، ماه مه ۲۰۰۶.
۱۶ـ وزارت امورخارجه امریكا: گزارش در مورد تروریسم، آوریل ۲۰۰۶ ـ گزارش برای وزیر امورخارجه ـ تصمیم رئیسجمهور برای ترانزیت موادمخدر و پیام به كشورهای مهم تولیدكننده این مواد در سال مالی ۲۰۰۷ انتشار در مطبوعات ۲۴ سپتامبر ۲۰۰۶ و ۱۵ سپتامبر همان سال، گزارش وزارت امورخارجه در مورد حقوقبشر كه در سال ۲۰۰۶ منتشر شد.
منبع : ماهنامه چشم انداز ایران
وایرال شده در شبکههای اجتماعی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست