چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
مجله ویستا

شعر: بال و بالش


تبیان: 


صندلی چوبی‏ام

بی‏خیال و تنبل است

گوشه‏ای لم داده او

در خیال جنگل است

کفش‏های چرمی‏ام

توی فکر دشت‏ها

توی صحرا می‏چرند

شاد و آزاد و رها

بالشم را باز هم

می‏گذارم زیر سر

گوش من پُر می‏شود

از صدای بال و پر

می‏روم در خواب ناز

در میان خانه‏مان

جسم من روی زمین

روح من در آسمان