دوشنبه, ۱۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 3 March, 2025
موسیقی و حکیم قشقایی

حكیم جهانگیرخان قشقایی از استوانههای مكتب فلسفی اصفهان بود كه بزرگانی همچون سید حسن مدرس و آیتالله بروجردی را تربیت كرد. در گفتار زیر، پیوند روحی و عملی و آویزش قلبی وی را با موسیقی بررسی میكنیم:
● پیشینهٔ موسیقی
به خلاف آنچه مرفّهان بیدرد و دهریون و حكمتناآشنایان لاابالی و خوشگذرانان بیادراك و معرفت شایع میكنند، دینمداری و خدامحوری و كهانتخویی و تعبّدپیشگی، اساس و جانمایه موسیقی بشر است. قدمت موسیقی به اندازهٔ زبان و شاید از آن هم فزونتر است و اعتبار و اهمیت آن بسیار فراتر از اعتبار و اهمیت زبان است. چرا كه بشر بی آن پیوسته احساس فقر و خلأ معنوی كرده است. و اگر زبان را به مثابه وسیله اُنسیت و ایجاد ارتباط و پیامرسانی روزمره به كار گرفته است، با موسیقی به عنوان زبانی فراتر از آن و وسیلهای پرشورتر از زبان معمولی سخن گفته است و آن را یك عامل بنیادین حیات معنوی خود، چون زیرساختی بر زندگی این جهانی برشمرده است. موسیقی هیچگاه ماهیت سرگرمكننده، مانند شطرنج یا چوب الف نداشته است و انسان، بی آن احساس كمداشت كرده است.
موسیقی در هر زمان و در همهٔ روزگاران بشر بوده است و اندرونهٔ بشر از لحظهٔ تولد با آن عجین شده است. در حكمت به این نعمت عظمای الهی و موهبت آسمانی «نقطهٔ فرد وجود» نام دادهاند. یعنی جزء لایتجزی و غیر منفك از هستی بشر كه «انسان كامل» میسازد.
انسان آغازین، هنگامی كه به تكامل این داده و موهبهٔ فرابشری مینشیند، آن را در تعلیل حوادث و پدیدههای طبیعی به كار میگیرد. چرا؟ بدین جهت كه محیط اطراف خود را تبیین كند و به احساس غنای معنوی دست یابد و تازه، این، همهٔ جوانب نیست، موسیقی در همهٔ دورانها زندگی بشر را معنی میبخشیده است و نخستین شكل و محتوای آن «حماسی» بوده است و «ملاحم» با موسیقی همراه بودهاند و «حماسه» و «ملحمه»، بستر اصلی آفرینش موسیقایی بشر شمرده میشده است.
● قدمت موسیقی ایل سرافراز قشقایی
بررسی تاریخ هنر در میان اقوام كهن تاریخ ایرانی، این ادعای بهحق ما را كه در بالا گفتیم به اثبات میرساند. یكی از این اقوام، كه قدمت حضور فعال فرهنگینهٔ آنان در فلات ایران، به هفت هزار سال پیش میرسد، قوم قشقایی است كه تیرهای كهن تاریخ از «آذان»، سكنهٔ اصلی آذربایجان بودند و مانند تیره «بایات» آئینمداران نغمهپردازشان، با موسیقی غنی و سرشاری در نبردهای آیینی، همراه آلات موسیقی ابتدایی خویش پیشاپیش سربازان و عساكر تیرهشان، كه به آنان «ار» Er اطلاق میشد آهنگهای رزمی و قهرمانی مینواختند و جنگاوران را تهییج به نبرد میكردند.
یكی از این آلات موسیقی كه در الواح سومری حك و نقر شده است، كاسهای كمضخامت، پهن و بیضیشكل با ساعدی كوتاه بوده است كه ظاهراً سه وتر زهی بر آن میكشیدند و مباشر و نوازنده سرپا ایستاده بر سینه میفشرد و با استفاده از هر دو دست مینواخت. «ساز» یا «سهتار» امروزین قشقاییان صورت تكاملیافته آن است كه جهانگیر خان نیز در دوره شباب همین ساز را مینواخت و «الهی»ها و مناجاتهای خویش را در آن ترنّم میكرد.
● اكنون در میان ایل قشقایی سه آلت موسیقی رایج است:
۱) ساز یا قوپوز Qopuz، ساز زهی شناختهشده تركان ایرانی، با قدمت سومری.
۲) كرنا، ساز بادی معروف.
۳) دؤول (معرب و مفرس آن: دهل)، ساز كوبهای.
● از میان آهنگهای حماسهای كهن نیز، هنوز نشانههایی بر جای است. مانند:
▪ «سحرآوازی» كه پیش از طلوع آفتاب و برای بیدار ساختن جوانان ایل با ریتم تندی نواخته میشود و ریشه در باورهای كهن ایل سرافراز و شیوههای آیینی یكتاپرستی تركی باستان دارد. امروزه این آهنگ را فقط در روزهای خاصی مینوازند و چنان دلنشین و حماسهپرور است كه بسیاری از جوانان در آن روزها در آلاچیقها، فقط برای شنیدن «سحرآوازی» میمانند.
▪ ساواش یا «جنگنامه» كه با ورود مردان به میدان بازی نواخته میشود. این آهنگ حماسی در «ساز»، آلت كهن موسیقی تركی سومری نواخته میشود. جهانگیر خان در «ساواشنوازی» تبحر داشت.
▪ ههلئی Haley نوعی آهنگ رقصهای حماسی آیینی كه آن نیز در «ساز» نواخته میشود.
شكل تجمع ایلی مراسمی كه این آهنگ در بستر آن پیاده میشود، ریشه در فرهنگ غنی هفت هزار ساله قشقایی دارد. مثلاً در هنگام نواختن «ساواش»، جوانان ایل با جامههای رزمی كهن (= آرخالیق، جیقا، زنهارا، پاتاوا) به میدان میآیند و چوب دستی «دگنك» بر دست، در صفهای منظم میایستند و به آهنگ ساواش آغاز به رقص جنگ میكنند.
در ههلئیها موسیقی حماسی آیینی نواخته میشود و گاه آهنگهای حماسی تند دلاورانه به ریتمی غمانگیز و محزون بدل میشود و مادران فرزند از دست هشته غمآگین، همراه با شعلههای رقص، نه برای تفریح، بلكه برای ادای دین و پاس رسمهای آیینی در هالهای از معنویات فراز میایستند.
گذشته از سه آهنگ حماسی یادشده، در میان ایل سرافراز، «عاشیقها» كه وارث خنیاگران كهانتپیشه و چندین هنر «اوزان» Ozanهای گذشتههای دور خود هستند، آهنگهای حماسی تندی دارند كه همه در «ساز» و همراه «زورنا» اجرا میشود. عاشیق این گونه آهنگها را با تمام وجود اجرا میكند. در تلحین نعمات حماسی نیز با بهرهوری از تصویت انسانی، اشعاری با مضامین جنگاوری، شجاعت و قهرمانی میخوانند كه گاه اعتراضی تند به ناتساویهای اجتماعی و زر و زور و تزویر دارد.
مضامین اشعاری كه در آهنگهای حماسی اجرا میشود، درونمایهای از بها دادن به اتحاد ایلی، وابستگی عمیق به سرزمین و جولانگاه ایل و قهرمانیهای جوانان ایل سرافراز است در دفاع از شرف و نوامیس ایل خود كه صد البته جانمایهٔ مذهبی و دینمداری دارد. شعر معروف «بیزیمدیر» (از آن ماست!) كه از یكی از این آهنگهای حماسی از سوی (دادال اوغلو)، عاشیق و شاعر و سخنپرداز غریب قشقایی سروده شده است، چنین اندرونهای دارد. اجرای حماسی بسیار نامبردار این شعر كه پژوهندگان اشاره دارند، احتمالاً در عصر شاه عباس صفوی، در گیر و دار اختلاف با قزلباش و اسكان و تبعید و كوچ اجباری تیرههایی از ایل كهن تاریخ «اوشار» (= افشار) در كوهپایههای استان فارس انجام پذیرفته است.
شعر این آهنگ چنین آغاز میشود:
قالخدی، كؤچ ائیلهدی آوشار ائللری،
آغیر ـ آغیر گئدن ائللر بیزیمدی!
در این بیت شاعر، حتی در گزینش واژهها به همآوایی تند صامتها و صائتها توجه داشته است و در اجرای تند حماسی آن، حركت هجوموار ایل لمس میشود، تا جایی كه در اعتراض به ستم شاهان، چنین رجزی میخواند:
پادشاهلار بیزه ائدهر فرمانی،
فرمان شاهین ایسه، داغلار بیزیمدیر.
نئچه قوچ ایگیدلر یئره سریلر،
ئولن ئولر، قالان ساغلار بیزیمدیر.
این حماسهها، آیینهٔ زلال زندگی قهرمانی حكمتآشنایان ایل را نشان میدهد.
● از میان آهنگهای حماسی معروف ایل سرافراز میتوان به عنوان شناختهشده زیر نیز اشاره كرد:
▪ گرایلی
▪ باش گرایلی
▪ گئدن دارغا
▪ صمصام
كه همگی در ساز و همراه كرنا اجرا میشوند. از میان داستانهای حماسی ایل سرافراز كه گفته میشود جهانگیر خان با آن آشنا بوده، منظومههای دوازدهگانه «كوراوغلو» است كه روایتهای بدیعی در میان ایل از آن وجود دارد. گذشته از روایات ناشناخته به جهان علم كه از این منظومهها و در صندوق سینهٔ «ییرچی»های ایل سرافراز مدفون است، در بسیاری از حكایات ضمنی روایات مشترك نیز، تفاوتهایی عمده به چشم میخورد. حتی نامهای اشخاص منظومهها هم تغییر یافتهاند. مثلاً پدر «كور اوغلو» كه در روایات ایل سرافراز، «یوسف» نام دارد، در روایت آذری و تركمنی «علی كیشی» است. در برگردان فارسیِ روایتی از زبان جهانگیرخان كه از طریق «عاشیق محمد» و «عاشیق اسماعیل قشقایی» منتقل شده است، داستانی كامل دربارهٔ اختراع تفنگ و آشنایی كور اوغلو با آن آمده است كه بسیار بدیع است.
● ریشههای موسیقی ایل سرافراز در آذربایجان
در نخستین منظر، موسیقی قشقایی را در گسترهٔ فولكلور، میتوان وجهی از موسیقی آذری دانست. وجود اصلاحاتی نظیر گرایلی، شاه ختایی، كرم، كور اوغلو، غریب، كؤچ ایوازی، خوش گلدین ایواز و جزء اینها، نشانگر آن است كه آبشخور اصلی موسیقی قشقایی موسیقی غزان و آذریان بوده است. اما، نوازندگان ایل گذشته از ایجاد دگرگونیها در سازه و ساختار، در اجرا نیز تغییراتی را ایجاد كردهاند. مثلاً آهنگی با عنوان «دؤنه» را در ریتم بایاتی مینوازند و یا آهنگی با روح حماسی و قوی با نام «ظومار» دارند كه بر اساس «آنادولو سهگاهی» ساخته شده است. و با آهنگهایی با عنوانهای باش خسرو، دلی خسرو، صمصام، بیستون، ههلئی و جز آن را میتوان نام برد كه موسیقیآشنایان آذری با آنها چندان آشنایی ندارند و نوازندگان قشقایی این آهنگها را در كنار ملودیها و ترانههایی نظیر: های مدد، های مدد، اویان ائلیمیز اویان، آغیر ائل و غیره، از آن خود كردهاند.
بسیاری از ترانهها و آهنگهای فولكلوریك آذری و مناطق شمال غرب ایران و شرق آنادولو نظیر: دورنالار، عاشیق گلمش، مارالا باخ، سازی دوتون، كسمه نار آغاجی، آغدیر بیلگین، معصوم و دهها ترانه نظیر آن با اندك دگرگونیها در اجرا در میان قشقاییان رایج است.
موسیقی رسمی و مكتوب قشقایی همانند ادبیات قشقایی غریب و بیكس است. قشقاییان در محیطی كه تدریس زبان و ادبیات تركی در آن عملاً ممنوع و ناممكن است، زیست میكنند و طبیعی است كه نمیتوان در میان ایل از موسیقی مدرن و ادبیات مدرن مكتوب سخن گفت. اما، همانند موسیقی فولكلوریك این قوم، ادبیات شفاهی ایشان نیز غنی و پُربار و سرشار از درد هجران و غربت، اكنون بر جای است. این مجموعهٔ بسیار عظیم و انسانی وجوه اشتراك قومی با ادبیات آذری و تركمنی و تركان شرق تركیه دارد.
اغلب موارد انواع ادبیات شفاهی آذری نظیر: بایاتی، قوشما، گرایلی، تاپماجا، قوشماجا، ناغیل، دستان، دیوانی و غیره در میان قشقاییان نیز رایج است و در صندوق سینهها محفوظ كه ضبط و نشر آنها اكنون مرد این میدان میطلبد. مضامین اصلی ترانههای قشقایی غربت و هجران است. مصراعهای سوم و چهارم اغلب بایاتیها و قوشما حكایت از این دارد. مانند:
باشی پارا ـ پارا دومانلی داغلار
كؤنلوم قارا گئیمیش گؤزلریم آغلار
و یا:
دولاننام داغلار سنی
سندن یار ایسی گلیر
و یا:
تانریم بیزه بیر یول وئر
بیز واراق ئولكه میزه
و یا:
غنچه دن آچیلا گوللریم منیم
فلك اوزاق سالمیش یوللاریم منیم.
و غیره كه در میان متون شفاهی فراوان میتوان به آنها برخورد.
پیش از حكومت رضاخانی، در مكاتب سیار قشقایی كه به آنها در متون تاریخی «كرباسیه» نام داده شده است، تعلیم و تدریس اصلاً به زبان تركی قشقایی بوده است و در كنار آن متون فارسی و عربی نیز آموخته میشده است. بسیاری از شاعران ایل مانند میرزا ماذون قشقایی و یوسفعلی بیگ، این گونه تعلیم یافتهاند. اكنون در میان ایل به برخی از متون مكتبی تركی میتوان برخورد و نیز حافظهٔ دیرسالان كه منظومههای حكمتآمیز مكتبخانههای «كرباسیه» را اكنون از حفظ دارند.
هم از این روی حدس میزنیم كه حكیم قشقایی پیش از ورود به حوزهٔ علمیهٔ اصفهان در ایام صباوت و جوانی، در كرباسیه تحصیل كرده است.
در باب موسیقی قشقایی باید گفت تركان بر روی میراث فرهنگی بر جای گذاشته از خود، پیوسته دستینهٔ تركی نزدهاند و آثار بسیاری را به زبانهای غیرتركی به ویژه فارسی آفریدهاند. اما به هر تقدیر، ما این آثار را نیز جزء آثار فرهنگی تركی به حساب میآوریم. در نام آلات موسیقی و نام آهنگها و مقامها هم وضعیت چنین است.
مثلاً ما در موسیقی عرب الان اصلاحاتی نظیر: نهفت الاتراك، چارگاه التركی، عشاق لاتراك، ضرب التركی، بسته نگار التركی، مخمس التركی، برافشان التركی داریم.و این خود نشان میدهد ك اصلاحاتی نظیر: برافشان، نهفت، سوزناك، راحتافزا، شوقافزا، فرحناك، فرحفزا، راحت الارواح، شوق و طرب و جزء آن كه تركیبهای فارسی یا عربی هستند، ایجاد و اختراع تركان بوده است، كه در كنار نامهای تركی در تاریخ موسیقی ایران به كار رفته است. نامهای سازها نیز چنین است كه در كنار نامهای تركی مانند:
باغلاما، قابازرنا، اگری، چوگور، بورغو، شدرغو، دیللی دودك، قاوال، بالابان، بارقی، چیغیرتما، دومبك، سورمه، قوپوز و جز آن به نامهای غیر تركی برمیخوریم. موسیقی قشقایی از این جهت از بومیان استان فارس بیشتر تأثیرپذیر است. ولی در هر جا دستینهٔ قشقایی مشهود است كه نیاز به پژوهشی همه جانبه دارد.
مردان و زنان قشقایی، همگی توان گفت با موسیقی محشورند و از آن تلذذ حاصل میكنند. اغلب زنان قشقایی رقص و یورقا هلئی و آغیر هلئی و اوچ باسما را به عنوان رقصی مقدس و با آداب خاص یاد دارند و مردان، همه، با آهنگهایی نظیر «سحرآوازی» آشنا هستند و در اعیاد و جشنها گوش به «ساز» و «قوپوز» عاشیقها میسپارند و فراوان هنگام كوچ آهنگهای سوزناك سر میدهند.
نوازندگان و خوانندگان حرفهای را قشقاییان ساروان، عاشیق و چنگی مینامند كه با ساز و كرنا و ناقرا آهنگهای اصیل مینوازند. سهتار كمانچه و ویولن نیز در میان قشقاییان رایج شده است و بسیاری از حافظان و میراثداران فرهنگ اصیل قشقایی اكنون سرگرم تدوین علمی آهنگهای بومی خود هستند.
دکتر صدیق
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست