شنبه, ۹ تیر, ۱۴۰۳ / 29 June, 2024
مجله ویستا

گفت وگو با معمار عصر دیجیتال


بیل گیتس در سال ۱۹۵۵ میلادی در شهر سیاتل آمریكا به دنیا آمد پدرش وكیل و مادرش آموزگار بود در دوران دبیرستان با رایانه آشنا و به آن علاقه مند شد و از ۱۳ سالگی نوشتن برنامه های رایانه ای را شروع كرد و اولین نرم افزار خود را كه یك بازی ساده رایانه ای بود در همان سن نوشت

او این كارها را به همراه دوستش پل آلن (PAUL ALLEN) انجام می داد. پل دو سال از او بزرگتر بود و مهارت خاصی در سخت افزار نیز داشت. در سال ۱۹۷۳ به دانشگاه هاروارد وارد شد و در آنجا با استیو بالمر (STEVE BALLMER) ـ از مسؤولان فعلی شركت مایكروسافت ـ آشنا شد. یك سال بعد در ۱۹ سالگی دانشگاه را ترك گفت تا به همراه دوست دبیرستانی اش پل آلن شركت مایكروسافت را تأسیس كند. در ابتدای راه، برنامه زبان بیسیك (BASIC) را ارائه دادند. كار شركت با ۴۰ كارمند و فروش سالانه ۴‎/۲ میلیون دلار آغاز شد. در سال ۱۹۸۰ شركت با ارائه سیستم عامل برای ریزپردازنده های ۱۶ بیتی ۸۰۸۸ اینتل كه به سفارش شركت IBM انجام شد به شهرت و ثروت رسید. یك سال بعد اولین نسخه سیستم عامل WINDOWS از سوی شركت عرضه شد. در سال ۱۹۹۲ شركت مایكروسافت با انتشار نسخه WINDOWS 3.1 اولین سیستم عامل گرافیكی را ارائه كرد كه قبول عام یافت و این مقبولیت با انتشار نسخه های ۹۵ ، ۹۸ ، ۲۰۰۰وXP به اوج رسید. به گونه ای كه هم اكنون بیش از ۹۵درصد كاربران رایانه های شخصی در دنیا از نرم افزارها و محصولات مختلف این شركت استفاده می كنند. امروزه مایكروسافت شركت بزرگی است كه سالانه بیش از ۲۵میلیارد دلار درآمد دارد و ۵۰هزار كارمند آن در ۷۸ كشور و منطقه در سراسر دنیا مشغول كار هستند.

مایكروسافت برای سال جاری میلادی ۲‎/۵میلیارد دلار در امور تحقیق و توسعه هزینه می كند. بیل گیتس به عنوان مؤسس و رئیس شركت با بیش از ۷۷ میلیارد دلار ثروت سالهاست كه عنوان ثروتمندترین فرد دنیا را به خود اختصاص داده است. گیتس در سال ۱۹۹۴ ازدواج كرد و با همسرش بنیاد خیریه ای با ۲۴میلیارد دلار سرمایه تأسیس كرده كه در امور بهداشت جهانی و آموزش فعالیت می كند. او تاكنون دو كتاب منتشر ساخته و در آن نظرات خود را راجع به نحوه اداره شركتش و نیز فناوریهای عصر اطلاعات و آینده آن ارائه كرده است: در سال ۱۹۹۵ كتاب «جاده پیش رو» و در سال ۱۹۹۹ كتاب «سرعت اندیشه». این كتاب به ۲۵ زبان ترجمه و در ۶۰ كشور جهان منتشر شده است. علاوه بر آن، او با ملاقاتها و مسافرتهای متعدد و سخنرانی در مجامع مختلف كه تفصیل همه آنها در سایت خود او در اینترنت آمده است، جزئیات افكار و اندیشه های خود را به عنوان یكی از تأثیرگذاران عصر دیجیتال ارائه داده است.

در این مقاله مجموعه ای از افكار و عقاید او در زمینه ویژگیهای عصر دیجیتال، اینترنت شاهراه اطلاعاتی، سیستم عصبی دیجیتالی، الگوی زندگی و كار شبكه ای، فناوری اطلاعات، شتاب تغییرات در كسب و كار، كارهای دانش بر و كاركنان فرهیخته، مدیریت دانایی و ابزارهای دیجیتالی مدون و درقالب یك مصاحبه ارائه شده است.

مصاحبه فعلی هم هیچگاه صورت نگرفته است و تنها به عنوان شكل وقالبی برای تفكیك و تنظیم و عرضه نظرات او در بخشهای مختلف انتخاب شده و بنابراین گاه در پاسخ ارائه شده به یك سؤال، از لابه لای كتابها، سخنرانی ها و مقالات او مطالبی استفاده شده است. به هر روی این مقاله تلاشی است برای مرور كلی اندیشه های یكی از معماران برجسته عصر دیجیتال.مرد خودساخته ای كه در ۱۹ سالگی دانشگاه را رها كرد تا شركتی تأسیس كند كه امروزه غول نرم افزاری جهان محسوب می شود و خود با تصاحب بیشترین ثروت در دنیا بیش از هر فرد دیگری در تاریخ نیز ثروت و افراد ثروتمند آفریده است.

ویژگی «عصر اطلاعات» از نظر شما چیست؟

> اطلاعات یك ابزار جدید كسب و كار است و می تواند به سرعت اندیشه جابه جا شود و حركت كند. اگر ویژگی دهه ۸۰ رویكرد به كیفیت و دهه ۹۰ دوران مهندسی مجدد بوده است، ویژگی دهه ۲۰۰۰ سرعت است. شركتهای موفق آنانی هستند كه اطلاعات به آسانی در آن جریان دارد. اگر می خواهید شركت طراز اول باشید، باید اطلاعات بیشتری به دست آورید و به آن سریعتر عمل كنید. من یك باور ساده اما قوی دارم: آنچنان كه اطلاعات را جمع آوری، مدیریت و استفاده می كنی، پیروز می شوی یا شكست می خوری. قرن بیست و یكم قرن شتاب خواهد بود و سرعت تغییر. كلید موفقیت كسب و كار در این قرن سرعت اندیشه است.

شما به عنوان مؤسس...

> من لفظ «مؤسس» را نمی پذیرم، زیرا حاكی از آن است كه من اول مؤسس بوده ام و سپس یك پدیدآورنده نرم افزار. درحالی كه من یك مهندس نرم افزار هستم كه تصمیم گرفتم یك تیم را جمع كنم. ما از ابتدا كه شركت را تأسیس كردیم، شركت بزرگ نبود و بلكه بسیار ساده بود. تیم در طول زمان رشد كرد و محصولات نرم افزاری جدید عرضه كرد. زمانی كه من و پل، مایكروسافت را تأسیس كردیم، صرفاً به كار نرم افزار پرداختیم. البته پل از من واردتر بود و چه بسا می خواست یك شركت سخت افزار داشته باشیم. در این زمینه ما بحثهای زیادی با هم داشتیم. این فكر را با پل از دوران دبیرستان داشتیم. من به پل گفتم ریزپردازنده اینتل ۸۰۸۸ به اندازه كافی قدرتمند نیست و بنابراین، ما باید یك شركت را راه اندازی كنیم. بعد از یك سال و نیم كار پیاپی به عنوان اولین محصولمان Basic را نوشتیم. در سال ۱۹۸۳ به فكر افتادم هیأت مدیره ای از افراد برجسته و خبره بگمارم و از مشورتهایشان استفاده كنم. Jim Towine را به عنوان اولین رئیس مایكروسافت آوردیم و به مرور افراد مستعد را جذب كردیم. پس از آن Jon Shirley را آوردیم كه كار تیمی را به خوبی بلد بود و به كسب و كار علاقه داشت.

پس به نظر می رسد شركت كاملاً متكی به شما باشد؟

> نه كاملاً. من از جوانترین مدیران عاملی هستم كه می توانید در شركتها سراغ بگیرید. تغییر مدیرعامل معمولاً یك انتقال توأم با خطر برای سازمان است. اما من سعی كرده ام سیستمی پدید آورم كه متكی به فرد نباشد. دارایی حقیقی شركت ما كاركنان ماست. باید به كاركنان اجازه داد وظایف و كارهایشان را به خوبی مدیریت كنند.

امروزه شما چكار می كنید؟

> من در مقام رئیس شركت بیشتر درصدد جذب و به كارگیری افراد نخبه، بستن قراردادهای جدید و فروش نرم افزار هستم. استخدام افراد باهوش از همان ابتدا مهمترین نكته برای ما بوده است. بسیار تلاش كرده ایم كه افراد متناسب با فرهنگ سازمانی خود را پیدا و جذب كنیم.

مایكروسافت اكنون به یك شركت عظیم تبدیل شده است. چگونه یك شركت چند ده هزار نفری را اداره می كنید؟

> نگهداری و هدایت شركتهای بزرگ در سطح عالی بسیار مشكل است. منظور من جذب و استخدام و نگهداری كاركنان بزرگ و داشتن آرمان والاست. كار ما نوشتن نرم افزارهای عالی است. ما باید در این زمینه برتر باشیم. به زمینه های دیگر كاری نداریم. ما به خوبی می دانیم چطور استخدام كنیم، چطور مدیریت كنیم و چگونه محصولات نرم افزار جهانی تولید كنیم. ما شركتی به وجود آورده ایم كه می خواهد نرم افزارهای برتر بنویسد و كاركنان بزرگی داریم كه این ارزشها را نگه می دارند. شركت ما برای این هدف خاص تأسیس شده است. كسب و كار ما همین است. تولید محصولات برتر، ملاقات و نشست با مشتریها، تماسهای تلفنی و جذب و به كارگیری كاركنان باهوش.

فكر می كنید چه وقت رشد مایكروسافت به انتها می رسد؟

> ما بر اساس رویكرد درازمدت خود معتقدیم این كسب و كار به صورت سیكلی جلو می رود، یعنی فراز و نشیب دارد. ما به كسب سود خود مطمئنیم. البته تولید نرم افزارهای برتر سود بیشتری دارد. تنها سؤال این است كه چگونه رهبری خود را در تولید و عرضه نرم افزار حفظ كنیم. ما نسبت به توانایی خود در این زمینه اطمینان داریم. ما یك شركت با آینده غیر قابل باور هستیم.

فكر می كنید روزی مایكروسافت از بین برود؟

> بی تردید روزی فرا خواهد رسید كه ستاره بلندپروازی، گوی كسب و كار را از دست مایكروسافت برباید. تنها امید من آن است كه آن روز ۵۰ سال دیگر باشد نه ۲ یا ۵ سال دیگر.

آرمان شركت طی سالها چه تغییراتی داشته است؟

> چشم انداز اولیه شركت عبارت بود از: یك رایانه شخصی PC در هر خانه و روی هر میز. در این بیست و چند سال این آرمان را تغییر دادیم و تكمیل كردیم: در هر زمان و هر مكان و روی هر دستگاهی. یعنی ایده آل آن است كه روی هر میز و هر خانه و هر اتاق و هر ماشین و هر جیب یك كامپیوتر باشد. آرمان جدید مایكروسافت عبارت است از: توانا ساختن مردم به اینكه نرم افزارهای عالی و برتر را در هر زمان و مكان و روی هر دستگاهی داشته باشند. از هدفهای بی پروایانه كنونی آن است كه رایانه شخصی را بسیار پرتوان تر از آنچه هست، كنیم، به گونه ای كه ببیند، بشنود و یاد بگیرد. ما ناچاریم برای ساختن آینده درازمدت خود به خطرهای بزرگی تن دهیم. بلوغ صنعتی هنگامی پدید می آید كه دیگر به خطرپذیری نیاز نباشد، اما در صنایع روبه رشد باید همواره به استقبال خطر رفت تا بتوان فرآورده های نوین و بی مانند آفرید. رشد صنعت رایانه را می توان با صنعت خودروسازی دهه ۱۹۲۰ یا هواپیماسازی دهه ۱۹۳۰ سنجید.

پس معتقد هستید مایكروسافت می تواند بهتر از این باشد؟

> این مسأله بستگی به آن دارد كه چطور سریعتر حركت كنیم و افراد مناسب را برای آینده جذب كنیم. من نسبت به روند پیشرفت خوشحالم، اما كارهای بسیاری وجود دارد كه باید انجام دهیم. بیشتر وقت جلساتی كه من با بخشهای مختلف مایكروسافت دارم، راجع به آن است كه كاركنان باید كارها را بهتر انجام دهند. وقت كمی اختصاص دارد به كارهایی كه خوب پیش رفته است. ما هنوز از آرمانمان كه روی هر میز و در هر خانه یك كامپیوتر باشد، فاصله داریم.

برای رسیدگی به كارها وقت خود را چگونه تنظیم می كنید؟

> وقت من در ملاقات با گروههای تولید و سایر بخشهای شركت و مشتریان تقسیم شده است. علاقه شخصی من آن است كه با گروههای تولید كار كنم و بیشتر وقت ملاقات من با آنهاست. یك سوم وقت ملاقاتها نیز با مشتریان است. من مدیری با جهت گیری تولید هستم و بنابراین بیشتر وقتم در این جهت می گذرد. البته من فرصت ندارم به كارهای جزئی برسم. من مجبورم اطمینان حاصل كنم كه كاركنان در جهت آرمان آینده ما حركت می كنند. اما در امور دیگر مثل جزئیات فروش و ... خبره نیستم. مشاورهای فناوری هم دارم كه از آنها بهره می برم. ما در شركت دو هفته داریم كه هفته تفكر (THINK WEEKS) نام دارد كه من مواردی را كه همه كاركنان باهوش نوشته اند می خوانم.

پس به نظر می رسد بیش از حد كار می كنید؟

> من ساعات زیادی كار می كنم، البته نه مثل بعضی خیلی زیاد. گاه روزهایی تا ۱۴ ساعت كار می كنم اما معمولاً ۱۲ ساعت. در روزهای تعطیل به ندرت از ۸ ساعت بیشتر كار می كنم. ما كارهای زیادی داریم كه می توانیم بهتر انجام دهیم. آنچه مرا به سمت جلو می برد كاركردن باافراد هوشمند است. تمام شركت های موفق توسط تیمی از افراد به جلو می روند و من خوشحالم كه با تیم كار می كنم. شغل من بهترین شغلی است كه وجود دارد. من فردی خوش بین هستم و به پیشرفت اعتقاد دارم. من از اینكه در چنین دوره ای از تاریخ زندگی می كنم خشنودم.

نقش خانواده شما در این راه چیست؟

> خانواده من یك انگیزه و اشتیاق حقیقی برای من است.

شما ثروت هنگفتی به دست آورده اید و سال هاست ثروتمندترین فرد دنیا هستید، چرا خود را بازنشسته نمی كنید؟

> این سؤال را معمولاً از من می پرسند، پاسخ من آن است كه دیدگاه اولیه من نسبت به رایانه های شخصی، دستگاهی بود با ظرفیت بیشتر و قدرت فزونتر و استفاده وسیع تر نسبت به آنچه امروز بدان دست یافته ایم. بنابراین، وقتی هدف من این چنین بزرگ بوده شما نمی توانید برای دست یابی به چنین دیدگاهی در تمامی طول عمر خود از كار كنار بكشید. من هنوز رؤیای رایانه شخصی را در سر دارم كه بدون نقص كار كند.

اگر روزی از مایكروسافت بروید به چه كاری می پردازید؟

> باز هم به نرم افزار می پردازم. البته من به بیوتكنولوژی هم علاقه مندم زیرا معتقدم در آینده نزدیك، انقلابی در بحث بهداشت جهانی ایجاد خواهد كرد. به همین دلیل در بنیاد گیتس هم روی این موضوع پروژه هایی دردست داریم.

تفاوت شركت های بزرگ و كوچك چیست؟

> شركت ها باید از هم درس بیاموزند. شركت های بزرگ باید بدانند كه استفاده مؤثر از فناوری یك اسلحه راهبردی برای آنهاست. این همان وادی است كه شركت های كوچك را می تواند مضمحل سازد. شركت های كوچك در حال حاضر در یك مسیر تأثیرپذیر قرار گرفته اند. البته اینترنت قواعد رقابت را تغییر داده و این فرصت را در اختیار شركت های كوچك قرار داده تا سریع توسعه یابند و به مشتری توجه كنند و با رقبای بزرگ به رقابت بپردازند.

در زمینه كسب و كار خواندن چه كتابی را توصیه می كنید؟

> در زمینه كسب و كار اگر می خواهید یك كتاب بخوانید كتاب «سال های خدمتم در «جنرال موتورز» اثر آلفرد اسلوان را بخوانید.

شما به رشد و پیشرفت مایكروسافت اشاره كردید. انگیزه های پیشرفت را با توجه به این رشد سریع چگونه در كاركنان حفظ می كنید؟

> اگر شما به كاركنان خود به عنوان كسانی كه می توانند به موفقیت سازمان كمك كنند ننگرید همه فناوری های موجود در جهان هم نمی توانند انگیزه لازم را در آنها به وجود آورند. ما كاركنان بزرگ و خوبی داریم. اینان كلید موفقیت ما هستند. ما همواره در شركت نیم نگاهی به رقبا داریم. من فكر می كنم شعار پیروزی سر دادن، شعار درستی نیست. من هرگز خطاب به كاركنانم این شعار را به كار نمی برم، شما همواره پیروز نیستید، شما باید محصول و خدمات خود را بهتر كنید. ما می دانیم كه باید مسائل و مشكلات شركت خود را بهتر از رقبا حل كنیم، این مسأله یك شبه به دست نمی آید. مسیری طولانی است كه باید كاركنان دائم به آن فكر كنند. آیا ما روبه پیشرفت هستیم؟ چطور می توان پیشرفت را اندازه گرفت؟ ما هرگز راجع به چیزهایی كه در آن موفقیت كسب كرده ایم حرف نمی زنیم. ما همواره راجع به چالش های پیش رو حرف می زنیم. این چالش ها پایان ناپذیرند. شما هیچ گاه در جلسه ای در مایكروسافت نمی شنوید كه كسی بگوید بیایید پیروز شویم یا پیروز شدیم.

چرا اینقدر نسبت به پیروزی و موفقیت موضع می گیرید؟

> موفقیت معلم بدی است. ما چالش های بزرگ و اهداف بزرگ پیش رو داریم. مایكروسافت محیطی است كه ما راجع به اشتباهات بحث می كنیم. ما افراد را تشویق می كنیم كه اطراف خود را برای چالش های جدید بنگرند و راهی برای مشاركت در موفقیت درازمدت شركت بیابند. ما همه را به این مسأله متوجه می كنیم