پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

گناهی به نام دوست داشتن رئال مادرید


گناهی به نام دوست داشتن رئال مادرید

پنداری دوست داشتن رئال مادرید این روزها گناهی است نابخشودنی خیلی از کسانی که عاشق لیورپول بودند ـ از جمله خود من ـ به این نتیجه رسیدند که این تیم نمی تواند آنان را از لذت حظ بردن از بازی هایش بهره مند سازد و به دنبال تیم دیگری گشتند تا در عین ارائه بازی های خوب, همواره مدعی کسب عنوان هم باشد

پنداری دوست داشتن رئال‌مادرید این روزها گناهی است نابخشودنی. خیلی از کسانی که عاشق لیورپول بودند ـ از جمله خود من ـ به این نتیجه رسیدند که این تیم نمی‌تواند آنان را از لذت حظ بردن از بازی‌هایش بهره‌مند سازد و به‌دنبال تیم دیگری گشتند تا در عین ارائه بازی‌های خوب، همواره مدعی کسب عنوان هم باشد.روزهائی بود که لیورپول همواره می‌باخت، می‌باخت و می‌باخت.اما رئال‌مادرید برای دوست داشتن همواره گزینه خوبی بود. اگر از جنگ سیاسی مدیران و هواداران آن بگذریم، در این تیم بازیکنانی بودند و هستند که هم خوب بازی می‌کنند، هم شمیم پیروزی از آنها به مشام می‌رسد و هم به کودکان فقیر کمک می‌کنند. این آخری برای این است که دلایل کافی برای دوست داشتن بازیکنان یک تیم در دست داشته باشیم. دست‌کم یا اینکه می‌‌دانیم این از متعلقات چه دیکتاتوری بوده و چه بسا برای موفقیتش در اسپانیا، حق‌های بسیاری هم ناحق شده با این حال دوست داشتن تیمی که لذتبخش بازی می‌کند و حرف و حدیث پشت سرش زیاد است، بسیار بهتر از این است که شما تیمی را دوست بدارید که مدیران و بازیکنانی قدیس را در آن حضور داشته باشند اما نتوانند فوتبال بازی کنند؛ البته به زعم من.به نظر می‌رسد که رئال‌مادرید هم به سرنوشت لیورپول دچار می‌شود، تیمی که نامش رعشه بر اندام هر حریفی می‌انداخت، حالا طی ۱۰ دقیقه ویران می‌شود. به راستی چه بر سر رئال‌مادرید آمده است؟ فلورنتینو پرز تا به کی می‌خواهد خودسرانه بتازد؟وقتی به خودم نگاه می‌کنم، از اینکه شاید مجبور شوم دوباره از تیمی دل بکنم که زمانی برای بازی‌هایش لحظه‌شماری می‌کردم نگران می‌شوم. البته برای رئالی‌ها چه اهمیتی دارد که یک عاشق کمتر داشته باشند. آنها هر سال می‌توانند با سفر به یک کشور آسیائی، کلی هوادار سینه‌چاک برای خود دست و پا کنند ـ بخرند ـ پرز که در واقع یک بسار بفروش است و نگاهی متفاوت به مقوله فوتبال دارد تا بدینجا لطمات جبران‌ناپذیری به تیمی زده که عاشق بسیار دارد. سیاست حضور بازیکنان کهکشانی در این تیم یکی از سیاست‌هائی است که جهالت از آن می‌بارد. یعنی اینکه یک مدیر باشگاه، خود را ملزم کرده تا هر سال یک چهره شاخص را به خدمت بگیرد غافل از اینکه آیا این چهره واقعاً شاخص هست و اگر چنین است آیا قطعه جوری برای پازل تیم به حساب می‌آید یا نه! کمااینکه بکهام نتوانست در این تیم همچون فیگو و زیدان خوش بدرخشد و اوون هم که برخلاف انتظار عملکرد خوبی داشت را به نیوکاسل دادند تا تیم رئال‌مادرید طعم برزیلی‌تری پیدا کند. سال گذشته وقتی رئال‌مادرید در دیدار برگشت لیگ قهرمانان مقابل یوونتوس در دل‌آلپی به میدان رفت یک مساوی کافی بود تا این تیم را به مرحله بعد پرتاب کند اما لوکزامبور گوبه ناگاه اقدام به تعویض زیدان کرد و در نتیجه تیمی که چندان با صعود به مرحله بعد فاصله نداشت از دور رقابت‌ها حذف شد. سال پیش هم این تیم توسط همین یووه حذف شده بود. با شکستی که رئال‌مادرید در بازی نخست رقابت‌ها مقابل لیون متحمل شد، بعید نیست که امسال نیز هواداران خود را ناامید کند.به هر تقدیر دوست داشتن تیم‌ها تا زمانی می‌تواند برای هواداران آنها تداوم پیدا کند که احساس رضایت آنها فراهم باشد. اگر بازیکنان و مربیان، رقم‌های میلیون دلاری می‌گیرند تا در زمین حضور پیدا کنند هواداران از جیب و وقت و عشق خود هم هزینه می‌کنند تا در زمین حضور یابند. بنابراین تنها موجودی را که نمی‌توان به قید و بند کشید همین تماشاگر است. کسی که می‌خواهد بازی‌های خوبی را از تیم خود شاهد باشد نه اینکه هم تیمش ببازد و هم خوب بازی نکند.