دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
هنوز در مصر برف نمی بارد
هنگامیکه علی رفیعی میخواست اولین فیلمش (ماهیها عاشق میشوند) را بسازد، برای دریافت کارت کارگردانی با مقاومتهایی روبهرو بود. بخشی از این مقاومتها به سابقه حضور کارگردانان تئاتر در سینما و عملکرد ناموفق آنان بر میگشت. از سوی دیگر مقررات اعطای کارت کارگردانی هم که آن زمان توسط خانهسینما انجام میگرفت، دریافت این کارت را منوط به انجام فعالیتهایی در حوزه سینما میکرد. علی رفیعی فعالیت گسترده و موفقی در تئاتر کشور داشت و برای حضور چنین کسی در عرصهای دیگر از هنر نباید مشکلی وجود داشته باشد.
این مشکل با همکاری خانهسینما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی حل و فصل شد و او فیلم «ماهیها عاشق میشوند» را ساخت و با موفقیت هم روبهرو شد. علی رفیعی از مردان شماره یک تئاتر ایران است. نمایشهای او همیشه جزو نمایش شاخص و مهم بود. نمایشهای زیادی با کارگردانی او روی صحنه رفته است. نمایش «کابوسها و خاطرات یک جامهدار...» درباره امیرکبیر که یکبار سالها پیش آن را اجرا کرده و اجرای مجددش یکی از حسرتهای او و ماست. از آثار دیگرش میتوان به «عروسی خون»، «رمئو و ژولیت»، «شازده احتجاب» و «در مصر برف نمیبارد» اشاره کرد. «در مصر برف نمیبارد» ماجرای یوسف است و نکته جالبتر اینکه این بار نیز علی رفیعی سراغ یوسف رفته است در فیلم تازه اکران شدهاش «آقا یوسف.»
شاید یوسف برای او نماد عشق و تنهایی است، همچنان که یوسف پیامبر نماد عشق و تنهایی است، هم هنگامی که برادرانش او را به چاه میاندازند و هم هنگامی که عشق زلیخا به او آشکار میشود. فیلم «آقا یوسف» نیز از عشق و تنهایی میگوید و شاید انتخاب نام یوسف برایش به همین اعتبار باشد. پیش از این هم علی رفیعی با نمایش «در مصر برف نمیبارد» علاقهاش را به این مضمون و همچنین یوسف نشان داده است.
فیلم «آقا یوسف» همزمان که از تنهایی و عشق میگوید، گزارشی است اجتماعی از تهران امروز و هشداری است درباره آسیبهایی که جامعه را تهدید میکند. آقا یوسف به خانههای مختلف سر میزند، به زندگیهای مختلف وارد میشود و ما به واسطه حضور او با زندگیهای مختلف آشنا میشویم و در نهایت تصویری از زندگیهای امروز ساخته میشود. در این فیلم مکانها نام ندارند. مکانها شناسنامه ندارند. ما میدانیم که ماجراها در تهران میگذرد. شاید اگر مکانها شناسنامه داشتند، خود مکانها و ساختمانها به واقعگرایی و جذابیت فیلم کمک بیشتر میکردند. با این همه علی رفیعی با عناصر دیگر تصویری سعی کرده است، به جذابیت و واقعگرایی فیلمش بیفزاید.
این عناصر معمولا نشانههایی از ارزشهای گمشده هستند که آقا یوسف در زندگی، حسرت آنها را دارد، اما این حسرتها بیشتر از اینکه به زبان بیایند با نشانههای تصویری بیان میشوند. نشانههایی مثل قهوهخانه، نان سنگک، پردهها، چادرگلی و عناصری از این دست در ساختن فضای فیلم نقش مهمی ایفا میکنند و سنتهای غیرمکانی را بازتاب میدهند. اعتماد و مهربانی از همین ارزشهای گم شده است. آدمهای متفاوت فیلم (از راننده تاکسی گرفته، تا اقلیتهای مذهبی تا دیگران) در یک ویژگی مشترکاند و آن هم تنهایی است. تنهایی در ارتباط متقابل با بیاعتمادی است. آدمها به هم اعتماد ندارند. پنهانکارند. حتی آقا یوسف نمیتواند با دخترش حرف بزند و هر دو تنها هستند و همین تنهایی به سوءتفاهمهایی میانجامد. این بیاعتمادی و تنهایی باعث شده است که سرمایه اجتماعی آسیب ببیند. علی رفیعی در تئاتر هم به صحنهآرایی و طراحی صحنه شهرت دارد. طراحی صحنه در نمایشهایش نقش مهمی دارد و بخش زیادی از بار نمایش را همین طراحیها برعهده دارند. تماشاگران تئاترهای این هنرمند هنوز هم اگر به خاطرات خود مراجعه کنند، صحنههایی از نمایشهایش را به وضوح به یاد میآورند.
این ویژگی به فیلمهای علی رفیعی نیز راه یافته است و تصویرها و صحنههای زیبا در این فیلم بیننده را تحت تاثیر قرار میدهد. شاید همین ویژگیهاست که فیلم او را از دیگر فیلمهای سینمای ایران متمایز و او را صاحب امضای شخصیتری میکند. علی رفیعی در دو فیلمش نشان داده است که اگرچه به نقشآفرینی بازیگران تئاتر در فیلمهایش علاقه دارد، اما میان سینما و تئاتر تفاوتهایی از این نظر قایل است و معمولا در فیلمهایش از بازیگرانی بهره میگیرد که سابقه بازی در تئاتر و سینما را داشته باشند. مهدی هاشمی، هانیه توسلی، پگاه آهنگرانی و... در این فیلم بازی کردهاند. نقش آقا یوسف را مهدی هاشمی بازی میکند و بازی پرقدرتش کمک زیادی به پیشبرد فیلم میکند. مهدی هاشمی سابقه طولانیای در تئاتر و سینما دارد.
هانیه توسلی که نقش دختر او را بازی کرده نیز در سینما و تئاتر حضور داشته است و بازیگر جوان، پگاه آهنگرانی اگرچه نقشی حاشیهای دارد، اما او نیز هم در تئاتر حضور داشته و هم فیلمهای زیادی بازی کرده و هم در فیلمهای مستندی که ساخته است، نشان داده که حضورش در سینما حضوری جدی و حسابشده است و از چهرههای آیندهدار سینمای ایران است. این فیلم از نگاه کسی است که سالیان زیادی را گذرانده. تجربه زیادی در زندگی دارد. آسیبها را میشناسد و در عین حال نگاه مهربانی دارد و با ازخودگذشتگی بار غمی را به دوش میکشد. صحنه پایانی فیلم نشان از این ازخودگذشتگی دارد. کسانی که علی رفیعی را میشناسند، متوجه شباهتهای ناخودآگاهی میان این دو شخصیت میشوند و این پرسش به ذهنشان خطور میکند که آیا آقا یوسف همان علی رفیعی نیست؟
احمد مسجدجامعی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
اسرائیل ایران آمریکا شورای نگهبان مجلس شورای اسلامی انتخابات دولت حسین امیرعبداللهیان حجاب جنگ دولت سیزدهم حسن روحانی
اصفهان قتل سلامت تهران هواشناسی شهرداری تهران سیلاب فضای مجازی آموزش و پرورش سامانه بارشی باران شهرداری
خودرو بانک مرکزی بازار خودرو قیمت دلار قیمت طلا قیمت خودرو دلار یارانه مسکن ایران خودرو حقوق بازنشستگان تورم
مهناز افشار تلویزیون نمایشگاه کتاب سینمای ایران دفاع مقدس صدا و سیما مسعود اسکویی موسیقی سریال مهران غفوریان
دانش بنیان
رژیم صهیونیستی حماس فلسطین غزه جنگ غزه روسیه اوکراین امیرعبداللهیان طوفان الاقصی ایالات متحده آمریکا جنگ اوکراین نتانیاهو
فوتبال پرسپولیس استقلال لیگ برتر جواد نکونام رئال مادرید سپاهان بازی بارسلونا لیگ برتر انگلیس باشگاه استقلال باشگاه پرسپولیس
اپل گوگل اینستاگرام آیفون مایکروسافت باتری ناسا عکاسی
کاهش وزن سیگار توت فرنگی فشار خون اعتماد به نفس کبد چرب