جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

شیره شخصیت ها را نمی کشم


شیره شخصیت ها را نمی کشم

گفت وگو با مرضیه برومند, کارگردان «شهر موش ها۲»

من هیچ علاقه‌یی به آن نداشتم که همان کار قبلی را تکرار کنم و نظر خانم حکمت هم همین بود، او هم دوست دارد با همدیگر، کاری فخیم انجام دهیم و حفظ آبرو کنیم. هدف این نیست که با استفاده از محبوبیت مدرسه موش‌ها کاری سرهم‌بندی انجام دهیم و از محبت مردم به خودمان سوءاستفاده کنیم. نهایت تلاش ما این است که با استفاده از همه امکانات موجود در مملکت‌مان کار را پیش ببریم و از هیچ چیزی کم نگذاشته‌ایم. آنچه وجود داشته را به کار گرفته‌ایم

در تمام این سال‌ها به فکر «مدرسه موش‌ها» و ساخت قسمت بعدی آن بودید؟

نه، با وجود پیشنهادهای زیادی که در این مورد مطرح شد، تصمیم نگرفته بودم که قسمت بعدی آن را کار کنم. تلویزیون برای ساخت ادامه مجموعه پیشنهاد کرده بود و جاهای دیگری مانند بنیاد فارابی یا بخش خصوصی موضوع ساخت ادامه «مدرسه موش‌ها» را مطرح می‌کردند، اما من نمی‌پذیرفتم.

چرا؟

دوست نداشتم قسمت بعدی را بسازم. دلایل زیادی وجود داشت. کلا تکرار یک کار را نمی‌پسندم.

چطور شد این‌بار پذیرفتید؟

بعد از گذشت ۳۰ سال و با رسیدن به یک نگاه تازه، انجام این کار قابل بررسی بود. دوستان من را متقاعد کردند که وظیفه دارم این کار را انجام دهم و من هم گفتم «چشم».

ریسک کار برای‌تان بالا بود؟

بحث ریسک نبود، البته وجود این ریسک را کتمان نمی‌کنم. همیشه دوست دارم کارهای جدید انجام دهم، پرسوناژها و کارهای جدید. تصور من این است که هرکاری در زمان و شرایط اجتماعی و فرهنگی خودش به وجود آمده و بسته به اوضاع و احوال روحی خود ما که کار را انجام می‌دادیم سر و شکلی به خود گرفته است، حالا هر نوع تغییری کلیت آن را دچار تغییر می‌کند. حتی زمانی پیش آمد که ما اجرا داشتیم و کار مورد استقبال قرار می‌گرفت و موعد اجرا به سر آمد و خیلی افراد پیشنهاد می‌دادند که در سالن دیگری اجرا را ادامه دهیم، من این را هم نمی‌پذیرفتم چون معتقد هستم و بودم که با همین تغییر سالن کار تغییر می‌کند و تبدیل به چیز دیگری می‌شود. من به طور کلی با تکرار موافق نیستم، اما باید این را در نظر گرفت که «شهر موش‌ها» نوستالژی یک جمع و نسل است و بعد از گذشت سالیان قابلیت بازنگری داشت و من هم به این ترتیب مجاب شدم که فیلم سینمایی آن را کار کنم.

«شهر موش‌ها»ی جدید را برای ما می‌سازید که کار را در کودکی‌مان دیدیم یا برای بچه‌های این روزها؟

جای سخت کار همین جاست. هم باید کار را برای شما بسازم هم برای بچه‌های جدید. کاری که پیش‌زمینه‌یی از آن وجود دارد و به ویژه آثاری که در تلویزیون موفق می‌شوند و بعد به سینما می‌آیند، کار برای سازندگان راحت است، چون این ذهنیت برای آنان وجود دارد که شخصیت‌های کارشان برای مخاطب شناخته شده است. این وضعیت درباره «شهر موش‌ها» هم وجود داشت. اما الان شرایط تغییر کرده است. همه ما سعی می‌کنیم این فیلم جدا از حافظه تاریخی مردم و به عنوان یک کار مستقل بتواند حرف خودش را بزند و برای بچه‌هایی که خبری از «شهر موش‌ها» ندارند و ما را نمی‌شناسند بتواند جذابیت ایجاد کند و گلیمش را از آب بیرون بکشد.

یعنی شخصیت‌ها برای ما آشنا هستند؟

بله، آشنا هستند و البته پرسوناژهای جدید هم داریم.

می‌دانید که بچه‌های الان هم چندان با «شهر موش‌ها» بیگانه نیستند و نسخه‌هایی از آن را روی سی‌دی‌ها و دی‌وی‌دی‌ها دیده‌اند.

بعضی از خانواده‌ها بخش‌هایی از «مدرسه موش‌ها» را برای بچه‌ها خریدند و آنها هم کار را دیده‌اند. اما این فقط درباره برخی از خانواده‌هاست و خیلی‌ها هم با شخصیت‌های مدرسه موش‌ها آشنایی ندارند. من با مردم برخورد می‌کنم و پدر و مادرها با خوشحالی و هیجان می‌آیند و با من صحبت می‌کنند و به بچه‌شان می‌گویند که این خانم را می‌شناسی، بچه می‌گوید نه. وقتی اشاره می‌کنند به اینکه فلان کار را انجام داده باز هم می‌گویند نمی‌دانم. معمولا در این شرایط پدر و مادر ناراحت می‌شوند که بچه‌شان مرا نمی‌شناسد. تصور من این است که اکثریت با بچه‌هایی است که کار را ندیده‌اند نه کسانی که دیده‌اند. شاید ۳۰ درصد بچه‌های الان زی‌زی‌گولو و خانه مادربزرگه و مدرسه موش‌ها را دیده‌اند.

کسی مانند شما که اغلب کارهایش با استقبال مواجه شده و دوران اوجی را در تجربه‌های متفاوتش از سرگذرانده در ساخت ادامه «مدرسه موش‌ها» با ریسکی جدی مواجه می‌شود. حس و حال شما در این روزها که دوباره سراغ آن عروسک‌ها رفته‌اید چطور است؟ دغدغه جدی‌تان چیست؟

مساله در اصل مشکل بودن کار است، کار بسیار سخت است و پرسوناژ‌ها زیادند. پرداختن به تمام پرسوناژهایی که مردم به آن علاقه دارند در یک فیلم سینمایی کار مشکلی است. اصولا تولید خیلی سخت شده و برای اینکه آدم بتواند کار خوبی انجام دهد باید زحمت زیادی بکشد و امکانات زیادی فراهم شود. من هیچ علاقه‌یی به آن نداشتم که همان کار قبلی را تکرار کنم و نظر خانم حکمت هم همین بود، او هم دوست دارد با همدیگر، کاری فخیم انجام دهیم و حفظ آبرو کنیم. هدف این نیست که با استفاده از محبوبیت مدرسه موش‌ها کاری سرهم‌بندی انجام دهیم و از محبت مردم به خودمان سوءاستفاده کنیم. اثری که تولید می‌شود کار مشترک کارگردان و تهیه‌کننده است و باید به مخاطب احترام بگذارد. نهایت تلاش ما این است که با استفاده از همه امکانات موجود در مملکت‌مان کار را پیش ببریم و از هیچ چیزی کم نگذاشته‌ایم. آنچه که وجود داشته را به کار گرفته‌ایم.

تکنیک این کار هم جلوتر از کار قبلی است؟

همان عروسک‌های دستکشی را داریم، اما بعضی از جاها برای بیشتر جذاب شدن کار از تکنولوژی هم استفاده می‌کنیم. البته در واقع با همان تکنیک قدیم و امکانات بهتر کار را پیش می‌بریم. دکور این کار، دکوری عظیم است که در دست ساخت است.

آن زمان که کار قبلی را می‌ساختید، برای بچه‌هایی کار می‌کردید که چندان با تکنولوژی مواجه نشده بودند، اما بچه‌های الان فیلم‌های هالیوودی را دیده‌اند و فیلم سه‌بعدی تماشا کرده‌اند. این وضعیت کار را برای شما متفاوت نمی‌کند؟

نه چندان تفاوتی نمی‌کند. آن موقع هم ما نهایت تلاش‌مان را انجام دادیم و الان هم همین تلاش را داریم. طبیعی است چیزی که ایرانی است به دل ایرانی‌ها بیشتر می‌چسبد. خود من وقتی به فروشگاهی می‌روم، اگر جنسی ایرانی باشد، حتما ایرانی آن را خریداری می‌کنم تا از تولیدکنندگان ایرانی حمایت شود.

ابتدای صحبت‌ها به این نکته اشاره کردید که با کار تکراری موافق نیستید، هرچند که با توجه به اظهارات‌تان حتما این فیلم جدید با قسمت‌های قبلی «مدرسه موش‌ها» تفاوت‌ خواهد داشت...

بله، حتما نمی‌خواهم آن کار قبلی را کپی کنم.

به همین نکته اشاره کردم، که تفاوت در کارهای شما دیده شده است.

من هیچ‌وقت علاقه‌یی به این نداشتم که کارهای خودم را هم تکرار کنم. اگر سریال «شمسی و مادام» می‌سازم، بعد از آن کار متفاوتی کردم. هیچ‌وقت به این فکر نکردم که خب این خوب است و حالا سری دوم آن را بسازم یا کاری در حال و هوای زنانه و کمدی بسازم. موضوع من را به سمت کارهای مختلف می‌کشد و شکل کار را برایم تعریف می‌کند.

در سینمای ایران چندان این جریان ساخت فیلم‌های پشت سر هم و مجموعه‌یی مرسوم نیست. فقط درباره کلاه قرمزی این اتفاق افتاد و اخراجی‌ها و حالا مدرسه موش‌ها. دلیل کم‌توجهی سینمای ایران را به این ایده ادامه دادن ساخت کارهای موفق چه می‌دانید؟

در همه جای دنیا این کار را می‌کنند. هری پاتر یک، دو، سه و چهار دارد. مردم با شخصیت‌ها آشنا می‌شوند و حالا این علاقه در آنان به وجود می‌آید که این شخصیت‌ها را در قصه دیگری ببینند. جیمز باند و ایندیاناجونز سال‌ها در سینمای جهان حاضر بودند و در قصه‌های مختلف نقش‌های متفاوتی را برعهده گرفته‌اند. اخراجی‌ها یا کلاه قرمزی بیننده خود را دارد. اینکه من می‌گویم ساخت ادامه یک فیلم را دوست ندارم به این معنا نیست که در مقام یک تهیه‌کننده علاقه‌یی به ادامه ساخت یک فیلم ندارم. بلکه من به عنوان کارگردان دوست دارم کار تازه‌یی انجام دهم. درباره «کلاه قرمزی» چون تهیه‌کننده و کارگردان یک نفر است آن وجه اقتصادی بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد. درباره من وجه فرهنگی بیشتر اهمیت دارد و وجه اقتصادی را چندان در نظر نگرفتم تا این طور فکر کنم که پرسوناژهایی همانند کپل، دم‌باریک، نارنجی و سرمایی را در کارهای مختلف مورد استفاده قرار دهم و شیره‌شان را بکشم. در واقع برخی شیره شخصیت‌ها را می‌کشند.

تصور می‌کنید پروسه تولید چقدر طول بکشد و عجله‌یی برای تمام کردن کار دارید؟

عجله داریم و پنج ماه است که پیش‌تولید را شروع کردیم و سه، چهار ماه است که گروه صحنه کارش را شروع کرده است. امیدوارم در شهریورماه کار را کلید بزنیم.