دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

اهمیت مقوله فروش آثار هنری توسط محمدعلی اردهالی


اهمیت مقوله فروش آثار هنری توسط محمدعلی اردهالی

اهمیت مقوله فروش در بحث تولید و خدمات را بطور اجتناب ناپذیری میتوان در آخرین سطوح و بر بام همه مشاغل و حرف, مورد ارزیابی و تحلیل قرار داد, بدانگونه که شاید بتوان, امر فروش را بعنوان شریان حیاتی و تنها عامل موفقیت و شتاب دهنده اهداف سیستم, در واحد های تولیدی اعم از صنعتی, هنری, کشاورزی, خدماتی و آموزشی بشمار آورد, بدآنسانکه اگر به بخش فروش بخواهیم کوته بینانه, و یا با عمق کمتری بنگریم حتما واحد تولیدی بتدریج به ضعف کشیده شده و نهایتا با اضمحلال کل سیستم مواجه خواهد شد

اهمیت مقوله فروش در بحث تولید و خدمات را بطور اجتناب ناپذیری میتوان در آخرین سطوح و بر بام همه مشاغل و حرف، مورد ارزیابی و تحلیل قرار داد، بدانگونه که شاید بتوان، امر فروش را بعنوان شریان حیاتی و تنها عامل موفقیت و شتاب دهنده اهداف سیستم، در واحد های تولیدی اعم از صنعتی، هنری، کشاورزی، خدماتی و آموزشی بشمار آورد، بدآنسانکه اگر به بخش فروش بخواهیم کوته بینانه، و یا با عمق کمتری بنگریم حتما واحد تولیدی بتدریج به ضعف کشیده شده و نهایتا با اضمحلال کل سیستم مواجه خواهد شد.

با آغازه هزاره سوم، و حاکم شدن مولفه ها و مشخصه های مختص خودش بر همه ارکان جوامع بشری، بحث ارائه و فروش ، مانند سایر پدیده ها، بشدت از این تحول بزرگ معاصر تاثیر پذیرفته، بطوریکه ارائه و فروش محصولات، با هر چه کوچکتر شدن جوامع بشری و بحث جهانی شدن وآغاز انقلاب الکترونیک، از یک حرکت صرفا دلالی بمعنای دلیل آوردن برای فروش محصول و یا دید گاه فروش بر مبنای روابط و اعتماد و دوستی فی مابین انسانها ، تبدیل به فروش مهندسی بر مبنای کارشناسی های واقع بینانه، و با استاندارد های یکسان بین المللی گردید و اگر نپذیریم که قوانین جدید ارائه و فروش بطور کامل حاکم بر روابط اقتصادی بازار شده، حتما خواهیم پذیرفت که نگاه سنتی بر تعاملات بازار نا کافی ، و باعث نا خرسندی مشتری شده و جوامع اقتصادی تمایل خود را بسرعت در جایگزین کردن معادلات جدید و استاندارد ها و مولفه های هزاره سوم ابراز میدارند.

مشکلات دیرینه فروش و ارائه محصول در ایران، و عدم تطابق و پذیرش پدیده های جدید فروش، ۲ عاملی هستند که هر یک در جای خود قابل بحث اند اینکه اصولا ، کشور ما که همواره در تولید علم ، هنر، فرهنگ، محصولات کشاورزی و یا صنعتی، در مقاطعی از تاریخ قدرت خود را به اثبات رسانده، چرا قادر به فروش این محصولات در قدو قواره تولیدات فوق نبوده، که اگر بخواهیم اشاره کوچکی به این مهم بکنیم ، شاید بتوان از شرائط اقلیمی جغرافیائی ، وجود ذخائر سرشار نفتی بعنوان سرمایه ملی، بوجود آمدن ۸ سال جنگ، و از بین رفتن عرصه رقابتهای فروش، یا ازدیاد ناگهانی جمعیت و شکل گیری بازار مصرف گسترده نام برد، لیکن در بدو ورود یه هزاره جدید و جهانی شدن جوامع اقتصادی ، صادرات و وادرات های غیر قابل کنترل، شرائطی را بوجود آورد که ضعف عملکرد ما را در این بخش مشخص تر مینماید.

متاسفانه به موارد فوق اگر بخواهیم بحث ارائه و فروش آثار هنری را نیز بیافزائیم، مشکل بیش از پیش هویدا میشود، زیرا اصولا از زمانی که هنر وارد چرخه اقتصاد شد و شکل محصول بخود گرفت، چه بپذیریم و چه نپذیریم، جهان از این قاعده تبعیت میکند، و محصول هنری مانند سایر محصولات در چرخه اقتصاد دارای جایگاه ویژه ای میشود و کم کم به ارائه آثار هنری در بازارهای بورس منجر میشود.

در اینجا هر گونه نگرش سنت مابانه به این امر، ویا فروش آثار با مشخصه ها و مولفه های قبلی ، که بعضا توسط تولیدکنندگان این آثار صورت میگیرد، حتما مشکلات عدیده ای را فرا روی خالق اثر هنری قرار میدهد، که عبارتست از ناکارآمدی ارائه آثار هنری ، نا همگنی در بخش های مختلف فروش آثار هنری، نا موفق بودن بخش های مختلف فروش آثار هنری، که نتایج آن عبارتست از: دلسردی و یاس در تولید کنندگان این آثار، متوقف شدن چرخه اقتصادی سیستم تولید کننده، از دست رفتن نشاط و شادابی و احساس مورد نیاز، که لازمه خلق یک اثر هنریست، کاهش راندمان و ضعف خلاقیت هنرمند، و در نهایت اضمحلال تولید و خلق اثر هنری، که به موارد فوق شاید بتوان، افزایش حاشیه گرائی و بحث های خارج از حیطه خلق و عرضه آثار، و یا ایجاد شبکه های زیرزمینی و خارج از عرف و تحت سلطه بردن آثار هنرمندان، و جذب بعضی از هنرمندان بدلائلی و دفع سایر را بدلائل دیگر را نیز اضافه نمود .

مدیریت فروش آثار هنری از مباحثی است ، که سالهاست دارای جایگاه ویژه ای در فضای علمی ، دانشگاهی، مطبوعاتی و اقتصادی جهان میباشد، که جای آن بشدت در چرخه اقتصاد هنر و مخصوصا ارائه و فروش آثار هنری در کشور ما چه در فروش داخلی و یا فروش خارجی ویا مباحث علمی فرهنگی هنری معاصر ایران بشدت خالی است.

متاسفانه هنرمندان ما از بحث خلق آثار هنری که یک مقوله صرفا احساسی و خلاقیتی است ، وارد مقوله فروش آثار تولیدی ، که مباحثی صرفا عقلی ، کلامی و تجاری را در چرخه اقتصاد میطلبد شده اند، و این مسئله بهر دلیلی که باشد نتایجی نه چندان پر باری را رقم میزند، که تبعات آن را همه ما در جامعه هنری کشورمان در اشکال مختلف شاهد بوده و در یک نقطه به خروجی آن میرسیم که عبارتست از: یاس و نا امیدی حاکم بر تولید کنندگان و خالقان آثار هنری.

اینکه سهم تولید و کیفیت آثار ما در جهان چه مقدار است؟ و تناسب آن با عرضه این آثار در سطح بین المللی و با استاندارد های مورد قبول چه مقدار است؟ و این بی تناسبی چگونه باید جبران شود؟ لازم است قبل از هر چیز مباحثی از چنین دست مورد توجه تئوریسین ها و اساتید دانشگاهی و مطبوعات قرار گیرد، و این که مشکلات ارائه و فروش آثار هنری در ایران و خارج از کشور مورد باز نگری و آسیب شناسی قرار گیرد، و بحث های متفاوتی در دستور کار قرارگیرد، از جمله اینکه آیا در شرایطی که امروزه کلیه ی فرآیندهای پس از خلق یک اثر هنری که به طور تخصصی و علمی مطرح میشود ، آیا در ارائه محصول آثار هنری در چرخه اقتصادی بین المللی و داخلی، هنرمند می بایست نقشی برای خود قائل باشد؟ آیا وظایف هنرمندی که باید درآتلیه ی خود با راحتی و آسایش و در اوج تمرکز احساسی به خلق اثر هنری بپردازد، اینهاست: دغدغه تهیه ی عکس از اثر هنری، ویرایش نرم افزاری عکس ها، ریختن آن روی سی دی، مواجه شدن با گالری هایی با مشخصات متفاوت، فعالیت های ارائه آثار به طور مجازی، بحث تجاری با خریدار و دلال ها و چانه زنی ، مشکلات نقد کردن چک و پرداخت ها ، حمل و نقل ها و پیگیری فرا خوان ها و سایر مباحثی که به هیچ شکل با خلق یک اثر هنری توسط هنرمندی که قرار است مباحث و مفاهیم و ادراکات خود را به طور حسی به مخاطب خود منتقل نماید سازگار نیست بپردازد ؟ که این ها تازه بخشی از مشکلات هنرمندان ماست که فقط در رابطه با ارائه و فروش آثار هنری در داخل کشور مطرح است، و معلوم نیست چگونه این آثارباید راه خود را به بازار های بین المللی باز نمایند ،در موزه ها وگالری های ملی ثبت و درج شوند و آیا فرصت فراخوان های بین المللی را می یابند ، و آیا امکان اتصال هنرمند و آثار او با بازار های بین البمللی چگونه فراهم خواهد شد؟

آنچه گفته شد بیشتر به طرح مسئله ای می ماند که اکثرا و کمابیش بدان واقفند ، اما آنچه که به صورت یک ضرورت درجامعه هنرهای تجسمی امروز باید مطرح و به بحث کشیده شود ،عبارت است از جدا دیدن وظایف عامل تولید و خلق اثر هنری، وعامل ارائه و عرضه ی فروش آثاربه بازار های داخلی و خارجی است ، که دو مقوله ی کاملا متفاوت به نظر می رسد و باید توسط افرادی با کاراکتر های متفاوت نیزدنبال شود ،وسوالاتی از این دست پیش رو زیاد داریم که آیا ین بخش از کار حقیقتا توسط چه کسانی باید انجام بپذیرد؟ یا افراد مدعی اجرای ارائه و فروش آثار هنری باید دارای چه ویژگی هایی باشند؟ نقش مطبوعات، دانشگاه ها،اساتید و تئورسین ها و عالمان هنر در ایجاد تحولی بزرگ، از ارائه و فروش سنتی محض در جامعه ی بسته داخلی تا پیدا کردن بازار های هدف و ارائه محصول و فروش بر مبنای استاندارد های رایج بین المللی چگونه تعریف میشود؟ شاید با کمی تامل و پاسخ به سوالات فوق و پذیرفتن مسئولیت هائی که افراد، هر یک بنوعی بر دوش دارند بتوان از آسیب های جدی تر بر پیکره هنر تجسمی امروز ایران در داخل و خارج ایران جلوگیری کرد .

محمدعلی اردهالی