پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

نصیب آدمی از دنیا


نصیب آدمی از دنیا

آنچه درمقاله حاضر مورد بررسی قرار گرفته این نکته است که منظور از تاکید قرآن بر استفاده از نصیب و بهره دنیایی چیست و اصولا ملاک بهره مندی درست از مادیات و دنیا چیست و چگونه باید با دنیا تعامل کرد اینک با هم آن را از نظر می گذرانیم

آنچه درمقاله حاضر مورد بررسی قرار گرفته این نکته است که منظور از تاکید قرآن بر استفاده از نصیب و بهره دنیایی چیست و اصولا ملاک بهره مندی درست از مادیات و دنیا چیست و چگونه باید با دنیا تعامل کرد؟ اینک با هم آن را از نظر می گذرانیم.

● شاخصه نصیب دنیایی

خداوند دنیا را فرصتی برای متحول شدن انسان قرار داده است تا بتواند در بستری از نعمت ها به سوی شدن کمالی گام بردارد. دراین راه، دنیا کشتزاری است که شخص هرچه درآن بکارد در قیامت نتیجه اعمال و کارهایش را می بیند.

هرکسی دراین دنیا می بایست بهره و نصیب خویش را برگیرد. عموم مردم هنگامی که سخن از بهره و نصیب خویش از دنیا می گویند، منظورشان استفاده هایی است که از دنیا برده اند. براین اساس وقتی وضعیت مالی خوب و سفرها و تفریحات آنچنانی داشته باشند می گویند نصیب و بهره خود را از دنیا برده ایم.

اما از آن جا که همه چیزهایی که جنبه مادی داشته باشد و به تعبیر قرآن «عندکم» باشد فانی و نابودشدنی است و تنها جنبه معنوی و وجه الله آن یعنی «عندالله» باقی و برقرار است. و لذا قرآن، تنها کارها و اعمال و نعمت هایی را نصیب دنیایی آدمی برمی شمارد که به شکل وجه الله درآمده و جنبه الهی یافته باشد.

براین اساس اگر نعمتی به انسانی داده شود و آن را در خدمت الهی به کارگیرد، به آن جنبه بقایی بخشیده است. اگر نیرو و توان را در راه عبودیت به معنای عام و خاص هزینه شود، آن گاه است که ماندگار خواهدشد و ره توشه آخرت انسان می شود. از اموال و دارایی ها تنها بخشی که برای کمک به انفاق به دیگران و یا عبودیت و عبادت به کار رفته باشد، جنبه وجه الله می یابد و باقی و برقرار می ماند. از این رو در سوره انسان که به انفاق اهل بیت(ع) به یتیم و اسیر و مسکین اشاره دارد، این انفاق و اطعام را وجه الله دانسته است و در آیات دیگر بیان داشته که تنها همین وجه الله است که باقی و برقرار است و غیر این وجه، هالک و فانی است.

خداوند در آیه ۷۷ سوره قصص خطاب به قارون می فرماید: «لاتنس نصیبک من الدنیا» نصیب و بهره خود از دنیا را فراموش مکن. قارونی که مردان تنومند تنها کلیدهای ثروت و گنج وی را حمل می کردند و وی از همه ظواهر دنیا و نعمت های آن بهره مند بود.

وی به یک معنا هیچ گاه از نصیب دنیایی خویش غفلت نداشته و آن را فراموش نمی کرده است. بنابراین منظور آیه آن است که ره توشه آخرتی خود از دنیا را فراموش مکن؛ زیرا تنها ره توشه آخرت انسان از دنیا همان جنبه وجه الله است که از راه انفاق و احسان مالی و دیگر اعمال خیر و نیک و عبادت به دست می آید. از این رو به قارون فرمان داده می شود که بخشی را در راه خدا به نیازمندان و بینوایان ببخشد تا نصیب آخرتی خویش را از دنیا برگیرد. اما قارون این کار را نمی کند و برای خود از ره توشه آخرت چیزی برنمی گیرد.

خداوند در آیات بسیاری از مردم می خواهد همان گونه که نماز می گزارند، انفاق مالی داشته باشند و زکات و دیگر واجبات و مستحبات مالی را بپردازند و آن را ذخیره آخرت کنند؛ زیرا این انفاق مالی است که برای آخرت شخص می ماند و باقیات صالحات وی می شود.

باقیات صالحات اگر از مواردی باشد که همیشه جاری و روان باشد بهتر است. از این رو اگر کسی کاری و یا مجموعه ای را بسازد که آثار برکات و بهره مندی مردم از آن پس از مرگ حتی سال ها ادامه داشته باشد، بهتر است و شخص در عالم برزخ نیز از آن سود می برد و در مسیر کمالی از آن بهره مند می شود. براین اساس امیر مؤمنان(ع) نخلستان ها و چاه های بسیاری را ایجاد کرده بود که هنوز هم پس از هزار سال، جاری و ساری است و مردم از آن بهره مند هستند.

هر چند که فرزند صالح و نیکوکار خود یکی از باقیات صالحات آدمی است ولی مسجدسازی و ایجاد بناهای مفید چون راه و پل و کاروانسرا و بیمارستان و مدرسه و مانند آن هر یک به عنوان باقیات صالحات جاری مطرح می باشند که شخص می بایست در زمان حیات خویش آن را انجام داده و به عنوان ره توشه آخرت از نصیب دنیای خویش برگیرد.

برای انسان از نصیب دنیا تنها همان چیزی می ماند که برای خودسازی و جامعه سازی برگرفته و در راه خدا و وجه الله به کار برده است و هر آن چه را که برای عیش و تفریح و اموری از این دست هزینه کرده، به عنوان «عندکم» و وجه خلقی، ناپایدار بوده و بقا نخواهد یافت.

● انجام کار خیر در زمان حیات

انسان می بایست تا زنده است نصیب خویش را از دنیا بردارد و به امید وصیت و سفارش به دیگران نباشد تا آنان برای او کاری انجام دهند.

یکی از بزرگان از عالمان صالح به فرزندش وصیت می کند که پس از مرگ وی مدرسه ای از اموالش بسازد.

پسر عاقل و زیرک در شبی تاریک همراه پدر می شود تا چراغدار او باشد و در پیشاپیش وی برود تا پدر در چاه و چاله ای نیفتد. پسر چند گامی که با او برداشت، به پشت سر پدر می رود و پدر را پیش می اندازد. پدر می گوید: چرا چراغ را پشت سر گرفته و حرکت می کنی؟ پسر گفت: خودت فرمان دادی که پس از مرگ با پول هایت به جای تو مدرسه ای بسازم. تو اگر چراغی برای پیش رویت می خواستی، خودت مدرسه را می ساختی تا پیش روی تو باشد و راهت را روشن کند. پدر از پند پسر خرسند و شاد شد و خود اقدام به ساخت مدرسه کرد و چراغ نورانی را پیش فرستاد.

برگ عیشی به گور خویش فرست

کس نیارد زپس تو، پیش فرست

دنیا موجودی شگفت است و نمی توان بدان اعتماد و اطمینان کرد. بنابراین می بایست با او رفتاری شگفت کرد. برخی از انسان های خردمند بر این باورند که دنیا چون با برنامه ریزی و تدبیر، همواره در جنگ است می بایست با نوعی تقدیر به جنگ او رفت. اصولا دنیا همانند دیو سپید است که بر عکس عمل می کند. اگر از او بخواهی تا تو را به دریا افکند به کوه می زند و اگر بخواهی تا به کوه بیفکند به دریا پرتابت می کند. این گونه است که رستم با فهم رفتار متضاد دیوسپید، خود را از چنگ وی رهانید.

● فرار از دنیا

دنیا در عین زیبایی، بسیار خشن است و رفتاری متضاد دارد و باید با نوعی تقدیر و نه تدبیر به جنگ او رفت. اصولا تدبیری که برای دنیا می بایست داشت باید برپایه تقدیر باشد؛ زیرا امیر مؤمنان(ع) که دنیا را به خوبی شناخته و نصیب کامل خویش را از دنیا برگرفته است، در وصف دنیا می فرماید: مثل الدنیا کظلک ان وقفت وقف و ان طلبته بعد؛ مثل دنیا همانند سایه توست که اگر از حرکت بازایستی می ایستد و اگر در طلبش بروی دور می شود و هرگز نمی توانی به آن برسی (غرر الحکم؛ آمدی ص ۱۳۰)

دنیا این گونه است که اگر از آن فرار کنی در پی تو می آید و اگر به سوی او بروی از تو می گریزد. از این رو دنیا به سوی امیر مؤمنان(ع) می شتافت؛ زیرا آن حضرت(ع) دنیا را سه طلاقه کرده بود ولی دنیا به شکل دیگری برای او مجسم می شد تا وی را بفریبد و به هر شکلی او را به سوی خود بکشاند.

برای این که بتوانیم نصیب و بهره خود را از دنیا برداریم می بایست هر چه از آن به دست آورده ایم در مسیر شدن و وجه الله هزینه کنیم که همین بخش برای ما می ماند و همراه ماست.

محمد لاجوردی