چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
بازار, رقیب اقتصاد مدرن است
آرنگ کشاورزیانكه در ایران متولد شده در سنین آغازین زندگیش به همراه خانواده به ایالات متحده آمریكا نقل مكان كرد.
او مدرك كارشناسی وكارشناسی ارشد خود را از دانشگاه واشنگتن اخذ كرد.
تحصیلات وی در مقطع دكترا در دانشگاه پرینستون به اتمام رسید و تحقیقات زیادی را در مورد مسائل خاورمیانه انجام داد.
وی اخیرا به عنوان سمت كارشناس خاورمیانه جدید در دپارتمان علوم سیاسی دانشگاه كونكوردیا مشغول به كار شد و تدریس در دانشگاه را بر عهده گرفت.
وی كه به تازگی از نیویورك به مونترال رفته وضعیت دانشجویان جدید را بسیار درخشان قلمداد میكند.تصویر اولیه كشاورزیان از جامعه بزرگ دانشجویان خاورمیانه دانشگاه كونكوردیا بسیار مثبت بود.
كشاورزیان كه هماكنون تدریس دوره مقدماتی سیاستهای خاورمیانه را آغاز كرده است، میگوید:من در معطوف كردن توجه دانشجویان به موضوعات قدیمیتر خاورمیانه كه در تفهیم شرایط كنونی كارآمد است مشكلی ندارم.
هم اكنون دانشجویان این رشته به حدی علاقهمند موضوعات خاورمیانه هستند كه هر شرایطی را در هر دورهای به خوبی و تاثیر آن را روی وقایع كنونی میشناسند.من سعی میكنم دانشجویان را به تفكر وسیعتر و تحلیلیتر در مورد مسائل خاورمیانه وادارم تا فاكتورهای زیرساختی تاثیرگذار در روی اوضاع اجتماعی و سیاسی منطقه را تشخیص دهند.
كشاورزیان در پایاننامه دوره دكترای خود كه چندین ماه پیش از آن دفاع كرد به بررسی سیاستها در ایران بالاخص نظامهای سیاسی بازار یا بازارهای مركزی در تهران پرداخت.
وی با مقایسه پتانسیل بازار برای تحركهای سیاسی پیش و پس از انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ میلادی دریافت كه در چند دهه اخیر، بازار سهم زیادی از پتانسیل خود را از دست داده است.وی برای انجام این تحقیق بیشتر از یك سال از فاصله سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۱ میلادی در ایران بود و مصاحبههای زیادی با بازاریان كرد.
هدف او از مصاحبه و بررسی عكسالعملها تكمیل اطلاعاتش در مورد نقش بازار در جامعه ایران بود. وی پس از سفر خود به ایران گفت: مردم ایران مردمی اهل سیاست هستند و در همه جا به راحتی در مورد سیاست صحبت میكنند. وی دلیل این مساله را انقلاب میداند.كشاورزیان در سالهای اخیر رشتههای مختلفی را در دانشگاه تدریس كرده است.
این استاد علوم سیاسی در زمستان سال ۲۰۰۴ میلادی به تدریس رشته سیاستهای شهری خاورمیانه پرداخت. مقایسه تحركهای سیاسی و پرسشنامههای مفهومی و تاریخی از دیگر موضوعات تدریس شده توسط این پروفسور ایرانی بود.
وی در پاییز سال ۲۰۰۵ میلادی به تدریس رشته تحركهای اجتماعی و اكتیوتیسم در خاورمیانه پرداخت و در زمستان همان سال رشته تفهیم انقلاب اسلامی ایران را به دانشجویان تدریس كرد. پس از آن سیاستهای خاورمیانه در دانشگاه كونكوردیا تدریس شد.
وی در سالهای اخیر پژوهشهای زیادی انجام داده است و هم اكنون در زمره كارشناسان خبره در مقولاتی چون سیاستها،سیاستهای خاورمیانه،اقتصاد سیاسی و تجارت و تحركهای اجتماعی محسوب میشود.
نتایج یافتههای وی در دو كتاب جمع شده است. یكی از كتابها بازار در دو رژیم؛ شبكههای تجارت و سیاست در فضای بازارهایی تهران نام دارد كه از سوی دانشگاه كمبریج منتشر است. یكی دیگر از كتابها سیاستها در ایران است و با همكاری هوشنگ شهابی در مقایسه سیاستهای دورههای مختلف تالیف شد.
این كتاب به چاپ نهم رسید.وی چندین مقاله نوشته و در سایتهای مختلف قرار داده است. از جمله این مقالات تحقیقات میدانی طراحی تحقیق و بازار تهران نام دارد كه ۵۱ صفحه است. یكی دیگر از مقالات نیز تصویرسازی بازار نام دارد و مقالهای ۴۱ صفحهای است.
او علاوه بر مقالات ذكر شده بیشتر از ۱۰ مقاله دیگر هم دارد كه در سالهای اخیر در سایتهای مختلف اینترنتی قرار گرفته و هماكنون به راحتی قابل دسترسی است.وی اخیرا تحقیقاتی در مورد مصر، تونس و امارات نیز آغاز كرده كه نتایج آن پس از تكمیل اعلام خواهد شد.
طی صدوپنجاه سال اخیر تحولات اقتصادی- سیاسی ایران غالبا متاثر از نهاد بازار بوده است. این مهم از سوی پژوهشگران و محققان اقتصاد و عالمان سیاست در سالهای دهه چهل به این سو بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.
عمدتا به این دلیل كه تحولات و مجموع اقدامات عصر پهلوی دوم در این سالها كه با عنوان «اصلاحات ارضی» آغاز شد باعث گشت بخش عمده سازوكار زندگی و كار در نظام روستا و شهر دستخوش تغییرات عمده گشته و شهرها به مركز و گسترههای مهاجرپذیر و روستاها به قلمرو مهاجر فرست تبدیل شدند.
در سالهای دهه پنجاه نیز همین تحولات و حضور روستاییان در حاشیه شهرها و عمدتا شهر تهران منجر به چالشهای جدی بین صاحبان صنایع و نهاد بازار و شهروندان شد، مهمتر آن كه بخش عمدهای از انقلابیون، انقلاب بهمن ۵۷ یا از طبقات بازار بودند یا از نهاد بازار متاثر میشدند.
در واقع گسترش و توسعه شهرنشینی و جایگزینی اقتصاد مدرن به جای اقتصاد سنتی باعث شد بخش قابلتوجهای از طبقات بازار نسبت به آن چه كه در آن سالها در حال شكلگیری بود از آینده اقتصاد اجتماعی خود بیمناك باشند، اینچنین بود كه آینده سیاسی عصر پهلوی دوم به فرجامی تلخ مبدل شد.
در این میان نهاد بازار اگرچه نقش حداكثری در تحولات نداشت اما نقش خنثی و حداقلی نیز ایفا نكرد شاید شریان اصلی مخالفت با عصر پهلوی دوم و نیز در صد سال گذشته نسبت به عصر قاجار عمدتا از سوی طبقات بازار بود.
دكتر آرنگ كشاورزیان یكی از معدود ایرانیان مقیم مونترال كانادا در روزهایی كه در بیروت به سر میبرد پرسشهای ما را پاسخ داد و دیدگاههای خود را نسبت به تاثیرگذاری نهاد بازار در ساختار سیاسی و اقتصادی ایران آشكار ساخت.
▪ چرا بازار ایران (بخش تجاری) همانند بازار اروپا صنعتی نشده است؟
پرسش شما بسیار كلی است. فرض شما بر این است كه از سویی صنعتیشدن در اروپا جدا از فعالیتهای تجاری ظهور مییابد و از سوی دیگر این امر بههیچ وجه در ایران رخ نمیدهد.
شرایط صنعتی شدن در اروپا بسیار پیچیده است و خطمشیهای دولتی در آنجا به عنوان روح سرمایهگذاری بر طبقه تجاری اروپا تاثیر گذاشته است در مورد ایران، بسیاری از پیشكسوتان صنعت و سایر پیشگامان در حقیقت از دل خانوادهها و شركتهای تجاری بازاری بیرون آمدند.
برای مثال، خانواده لاجوردی، اولین گروه فعال و پراهمیت در امور تجاری بازار كاشان بودند. مثال دیگر، خانواده مفرح است كه بانك صادرات را تاسیس كرد. آنها نیز در ابتدا در فعالیتهای تجاری شركت داشتند و اولین و مهمترین نهاد مالی خصوصی در ایران را تاسیس كردند.
میتوانم مثالهای بیشتری هم در این زمینه به شما ارائه دهم، اما آنچه مدنظر من است، این است كه طبقه بازاری ستون اقتصاد صنعتی ایران را تشكیل میدهند. بنابراین به نظر میرسد صنعتی نشدن سریع ایران رابطه چندانی با ماهیت بازار سنتی یا نگرشهای بازرگانی در ایران ندارد.
من مطمئن نیستم عوامل مختلفی غیر از بازار و بازاریها در ارتباط با دستیابی كامل و سریع ایران به صنعتیشدن در نظر گرفته شوند.
▪ آیا پتانسیلهای تغییر بازار سنتی به اقتصاد صنعتی در ایران وجود داشتهاند؟
پاسخ من به پرسش قبلی دربرگیرنده این موضوع است كه در حقیقت پتانسیلی برای ایجاد تغییر در بازار وجود داشته و بسیاری از بازاریها پس از جنگهای جهانی اول و دوم به منظور بهرهبردن از بازارهای مدرن، سرمایه خود را به كارهای دیگری تخصیص دادهاند.
بازاریها از پتانسیل قوی برای مطرحشدن در اقتصاد صنعتی برخوردار بودهاند و علاوه بر این، آنها دركی عمیق از تقاضای مصرفكننده و مكانیسمهای بازار در جهت توزیع مواد خام و محصولات تمامشده دارند.
بخشی از این پتانسیل در اثر اقتصاد نفت كه افراد را به سرمایهگذاری در صنعت و بازرگانی تشویق میكند، تضعیف شده است. به علاوه، تا جایی كه من اطلاع دارم اكثر سیاستگذاران ایران چه در عصر پهلوی و چه در نظام جمهوری اسلامی به این پتانسیل ارج ننهادهاند.
سلسله پهلوی، بهخصوص در دهههای ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰، مفهومی تحریفشده از مدرنیته داشتند كه ماموریت آن جایگزینی فعالیتها و نهادهای اقتصادی محلی به اصطلاح اقتصاد مدرن و غربی بود و نه ایجاد دگرگونی در اینگونه فعالیتها و نهادها. بنابراین در عوض اینكه با بازاریها همكاری كنند تا شركتهای آنان را در سطح شهر گسترش دهند، فروشگاههای بزرگ را جایگزین بازارهای سنتی كردند و به جای ایجاد راههایی برای جذب داراییهای وامدهندگان و محافظت از طلبكاران و بدهكاران، بانكهای دولتی را جایگزین صرافیها كردند.
جمهوری اسلامی موضعی متفاوت از رژیم شاهنشاهی در برابر بازار اتخاذ كرد، اما بهطور كلی هنوز بازار به عنوان نهادی متفاوت و رقیبی برای اقتصاد مدرن در نظر گرفته میشود. برای مثال، بسیاری از تجار بازار تهران و هامبورگ به جای كار با تجار و اتحادیههای بازار فرش به منظور تعیین مشكلات این بخش، به آن اعتراض میكنند.
خطمشی كلی دولت نیز در نظر گرفتن مشكل ركود صادرات فرش از طریق سرمایهگذاری و مدیریت تولید فرش بوده و به این طریق به رقابت با تجار قدیمی فرش برخاسته است. به نظر من حمایت مالی بافندگان فرش الزامی است و باید بهگونهای باشد كه مقولات آموزشی و كشاورزی را نیز مدنظر قرار دهد؛ اما این مساله كه چرا از فرشهای ایران در بازار بینالمللی استقبال خوبی نشده است، مشكلی در رابطه با عدم كارآیی بازار و صادرات است.
در بررسی این مسائل نمیتوان تجربیات واردكنندگان و صادركنندگان را در نظر نگرفت. مسالهای كه من را نگران میكند، تصویر منفی است كه روزنامهها و افكار عمومی از بازاریها و بازرگانی ارائه میدهند؛ اما در سایر نقاط دنیا با این مساله به این صورت مواجه نیستیم.
▪ تفاوتها و شباهتهای بازار سنتی در ایران و اروپا چه هستند؟ و چه تفاوتهایی در روابط بین دولت و بازار در ایران و اروپا وجود دارد؟
نمیتوان این مساله را به راحتی عمومیت بخشید، اما من مایلم یك اختلاف بسیار حساس را در اینجا خاطرنشان سازم. اتحادیهها و انجمنهای بازرگانی در اروپا كاملا مستقل از دولت هستند بنابراین به ارائه علایق اعضا و بخش موردنظر خود میپردازند.
در ایران طی قرن بیستم، دولت به براندازی اتحادیهها و تغییر موجودیت آنها به نهادهایی برای كنترل و نفوذ اتحادیهها پرداخت بنابراین، اتحادیهها نهادهایی خودمختار برای ارائه علایق، برپایی دموكراسی بین گروهها و حل مشكلات خود نیستند.
البته بخشی از این مشكل این است كه بازاریها از انگیزه كمی برای سازماندهی انجمنها برخوردارند، زیرا سیاستگذاری موجود پاسخگوی نیازهای شهروندان نیست.
با وجود این، بسیاری از افراد درباره نیاز به ایجاد جامعه مدنی صحبت میكنند و من فكر میكنم این موضوع در عرصه اقتصاد از اهمیت بیشتری برخوردار است.
▪ بنابراین ما باید به بررسی دقیق این مطلب بپردازیم كه آیا گروههای مختلف اقتصادی دارای انجمن هستند و آیا سازمانهای موجود از قبیل جامعه یا انجمن اسلامی اصناف و بازار، بخش عمدهای از بازار را دربر میگیرند و اگر دربرنمیگیرند، چرا؟
نقش بازار در جنبشهای عمده سیاسی قبل و بعد از جمهوری اسلامی ایران چه بود؟
موقعیت اقتصادی بازار و روابط دولت- بازار به اعتبار سیاسی بازار برمیگردد. به نظر میرسد كه همه دولتها در قرن بیستم (به استثنای دوره كوتاه حكومت مصدق)، از جانب بازار تهدید شدهاند. آنها دلایلی برای احساس ترس از تهدید داشتند.
بازار به عنوان یك گروه، منابع عمدهای را در كنترل داشته و احساسی از وحدت و همبستگی در قبال ساختار فیزیكی خود داشت، یعنی شبكه فراگیری كه بازاریها را به یكدیگر متصل ساخته و روابط نزدیك خانوادگی و اجتماعی میان ایشان برقرار كرد.
علاوه بر این، بازار از لحاظ تاریخی، بخش مركزی عمومی شهر بود و به دلیل شلوغشدن آن برای همه شهر شناخته شده بود. همانطور كه بسیاری از ایرانیان مستحضر هستند، تهدید سیاسی بازار نسبت به دولت در دوران انقلاب مشروطه تحقق یافت كه همانند اروپا، مشروطهخواهان با بازرگانان كه خواستار دولت مسوول و پاسخگو بودند، به نزاع برخاسته بودند.
باری دیگر در جنبش ملی كردن نفت به رهبری مصدق، بازار نقشی حساس در مخالفت و مواجهه با سلطنت داشت. آنچه گاهی اوقات به فراموشی سپرده میشود، این است كه حتی پس از اینكه شاه به سلطنت بازگشت و مصدق محاكمه شد، بازار تهران به تظاهرات برخاست و با عمال رژیم درگیر شد و نهایتا بسیاری از بازاریها در وقایع ۱۵ خرداد و انقلاب ایران نیز نقش بسیار فعالی داشتند.
بهرغم جنبشهای سیاسی پیدرپی بازار، نباید از نقش هماهنگ و منحصربهفرد آن چشم پوشید. با توجه به علایق مختلف و متناقض اقتصادی (بین صادركنندگان و واردكنندگان و بین بازرگانان و خردهفروشان) و نیز بین ایدئولوژیها و دیدگاههای مختلف سیاسی، بازاریها همیشه با هم همصدا و متفق نبودهاند.
من اكنون نمیتوانم وقایع تاریخی را بازشمارم، اما اگر كسی نگاهی دقیق به وقایع و جنبشهای مختلف سیاسی طی ۵۰ یا ۶۰ سال گذشته بیندازد، شاهد حضور بازاریها در تمامی عرصهها خواهد بود و تمایلات سیاسی گوناگون در بین هزاران تن از بازاریها خود را نمایان میسازد.
با وجود این، آنچه رخ داد، این است كه برخی از افراد مایلند از جانب بازار سخن بگویند و به ما غیر بازاریها، وانمود كنند كه بازاریها یك گروه هماهنگ و متفقالقول هستند. به نظر من بسیاری از گروهها میتوانند برای خود متحدانی در بازار بیابند اگر از خود بپرسند كه تقاضاها و نگرش بازاریها چه ممكن است باشد.
مونا مشهدی رجبی
منبع: دانشگاه كونكوردیا، سایت دپارتمان دولت آمریكا
مجید یوسفی
مترجم: پوپك محبعلی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران حماس دولت سیزدهم رافائل گروسی دولت رئیس جمهور رهبر انقلاب اصفهان مجلس شورای اسلامی شورای نگهبان مجلس زنان
تهران شهرداری تهران پلیس بارش باران قتل زلزله حجاب آموزش و پرورش قوه قضاییه فضای مجازی شهرداری وزارت بهداشت
مسکن خودرو حقوق بازنشستگان مالیات سایپا قیمت طلا قیمت دلار ایران خودرو قیمت خودرو بازار خودرو بانک مرکزی بورس
تئاتر تلویزیون نمایشگاه کتاب سینما دفاع مقدس سریال سینمای ایران موسیقی کتاب صدا و سیما
دانش بنیان اینوتکس دانشگاه آزاد اسلامی
اسرائیل رژیم صهیونیستی غزه فلسطین رفح جنگ غزه روسیه چین نوار غزه ترکیه اوکراین طوفان الاقصی
پرسپولیس فوتبال استقلال لیگ برتر ذوب آهن لیگ قهرمانان اروپا نساجی لیگ برتر فوتبال ایران بازی لیگ برتر ایران سپاهان رئال مادرید
اپل هوش مصنوعی سامسونگ ناسا آیفون گوگل مایکروسافت باتری فضا فضاپیما
بیماران خاص استرس کاهش وزن بیمه زیبایی دندانپزشکی فشار خون