دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

مفهوم جامعه دینی


مفهوم جامعه دینی

درباره جامعه دینی تعاریف و مفاهیم زیادی وجود دارد برخی جامعه دینی را جامعه عامل به احکام دین معرفی کرده اند

درباره جامعه دینی تعاریف و مفاهیم زیادی وجود دارد. برخی جامعه دینی را جامعه عامل به احکام دین معرفی کرده اند. پاره ای دیگر گفته‌اند:

جامعه ای دینی است که مردم آن در واقع در پی آنند که امر خدا، خواست خدا و حکم خدا را در جامعه اجرا نمایند، و سعی کنند که اندیشه‌ها و رفتارهای خودشان را با این خواست و حکم تطبیق دهند و چنین اندیشه ای الهی و معنوی را در جامعه گسترش دهند. به بیان دیگر جامعه دینی جامعه‌ای است که مردم آن در مورد اعمال و رفتار خود از اصول و معیارهای دینی برای قضاوت و داوری کمک می طلبند و عامل سنجش و معیار اعمالشان دین و احکام مربوط به آن است.‏

البته عقاید و دیدگاه های متفاواتی در باب مفهوم جامعه دینی وجود دارد و تعاریف در این زمینه زیاد است، کسانی معتقدند: جامعه دینی

جامعه‌ای است که در آن حکومت کنندگان، دینداران هستند. بعضی هم اظهار کرده اند که جامعه دینی جامعه ای است که به طور صلح آمیز وجود دارد و هیچ جامعه صلح آمیز و پررونق در حال رشد و شکوفایی نمی تواند جامعه غیر دینی باشد.‏

با توجه به تعاریف و نظریات فوق می توان گفت جامعه دینی را باید جامعه دینمدار، دین باور، دین داور و مطلوب دین دانست. چنین جامعه ای هم مبنای نظام حقوقی آن، دین است (شریعتمدار)، هم زمامداری دینی را پذیرفته (نظام دینی) و هم مردم آن، به طور فردی و جمعی به دین و

راه‌کارهای دینی اعتقاد دارند (دین باور) و هم داوری دین را در مورد رفتار و اعمالشان می پذیرند؛ یعنی نوعی دغدغه در مردم وجود دارد که پیوسته رفتار و کردار و گفتار و اندیشه هاشان را با دین سنجیده، موزون و هماهنگ می سازند(دین داور).‏

جامعه دینی مولفه هایی دارد که ویژگی خاص آن تلقی شده و آن را از دیگر جوامع ممتاز می سازد، این مولفه ها عبارتند از:‏

حق مداری: از مهم ترین مولفه های جامعه دینی، پیروی از حق، در فکر و عمل است. هدف جامعه دینی سعادت حقیقی مبتنی بر عقل است؛ اهمیت عقل در حفظ تعادل قوا است و یکی از معیارهای حق مداری محسوب می‌شود. در حدیثی از امام سجاد (ع) نیز حق گویی، یکی از سه مولفه‌های آیین دین به شمار می رود. در منظر دین، حق مداری بخشی از فرهنگ تفکیک ناپذیر دینی است. امام علی ابن ابی طالب (ع) در باب ضرورت حق‌گرایی تصریح می کند: "من ابدی صفحته للحقّ هلک"؛ هر کس که با حق‌ در آویزد نابود می گردد.

عدالت محوری: جامعه دینی، عدالت محور و برپا دارنده قسط است. زیرا هدف اجتماعی بعثت پیامبران، اقامه قسط و حضور عدالت همه گیر و همه جانبه در میان و ساختن جامعه ای بر پایه عدالت بوده است:

"لقد ارسلنا رسلنا بالبیّنت و انزلنا معهم الکتب و المیزان لیقوم النّاس بالقسط.." ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حق از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند.

بیشترین درگیری و مبارزه پیامبران بر سر اجرای عدالت بوده است و اصول شرایع آنان مبارزه بر علیه ظلم و جور حاکمان ستمکار بوده است. تبلیغات و اقدامات آنها ماهیتی ظلم ستیز و دادگریانه داشته است و گرنه اعتقاد صرف به اصول و مبانی دینی، بی آنکه در حرکت اجتماعی دخالت داشته باشند، فایده ای نخواهد داشت.‏

در نظر اسلام عدالت عبارت از یک مساوات بزرگ انسانی است که تعادل همه ارزش ها از جمله ارزش اقتصادی را در نظر دارد و این مساوات به طور دقیق با همه شرایط و مقتضیات سازش دارد. باید در نظر داشت که عدالت مورد نظر اسلام یک عدالت عام است نه اینکه صرفاً عدالت اقتصادی و مادی را در نظر داشته باشد، برقراری عدالت اجتماعی بین تمامی اقشار مردم همواره مد نظر جامعه دینی است. شکل اسلامی عدالت اجتماعی دارای دو اصل عمومی است: اصل همکاری عمومی و اصل توازن اجتماعی. در جامعه دینی باید بین اعضای جامعه همبستگی و تعاون عمومی وجود داشته باشد و توازن و هماهنگی اجتماعی و فرهنگی بین طبقات جامعه ایجاد گردد.‏علاوه بر عدالت اجتماعی یکی از مهم ترین اقسام عدالت، عدالت اقتصادی است که تاثیر بسیار گسترده ای در همه شئون مادی و معنوی زندگی انسانی و تعلیم و تربیت انسان ها و رشد الهی دارد. حضرت علی‌(ع)

می فرمایند: اجرای عدالت سبب زنده بودن و زنده ماندن احکام دین است. بر‌اساس تعالیم قرآنی، نقطه اوج کمال انسانی در تقوا است و راه رسیدن به تقوا عدالت است (اعدلوا هو اقرب للتّقوی) و عدالت راستین رسیدن به جامعه منهای فقر است.‏قانون گرایی: قانون گرایی یکی از مولفه های محوری و اساسی جامعه دینی است. همه افراد جامعه خود را ملزم به رعایت قانون می دانند و حتی اطاعت از قوانین شرعی را نوعی وظیفه دینی تلقی می کنند. اسلام سعادت دنیوی و اخروی را در پرتو سلسله معارف الهی می داند که اصل آن توحید است و تمامی قوانین جامعه دینی از این اصل نشات می پذیرند. ‏قانون اسلام تمام شئون فردی و اجتماعی انسان ها را مورد توجه قرار داده، در هر امر بزرگ و یا کوچکی نظر داده است و هر موضوعی که به انسان مربوط می شود در مورد آن قانونی بیان گشته است. در جامعه دینی تنظیم روابط و مناسبات گسترده حقوقی بر دو پایه است: قوانین الهی و شریعت اسلامی، مصالح اسلام و مسلمین. ‏

امام خمینی (ره) با اشاره بر این دو پایه می نویسد: "اسلام بنیانگذار حکومتی است که در آن نه شیوه استبداد حاکم است که آرا و تمایلات نفسانی یک تن را بر سراسر جامعه تحمیل کند و نه شیوه مشروطه و جمهوری که متکی بر قوانینی باشد که گروهی از افراد جامعه برای تمای آن وضع می کنند؛ بلکه حکومت اسلامی ملهم و منبعث از وحی الهی که در تمام زمینه ها از قانون الهی مدد می گیرد و هیچ یک از زمامداران و سرپرستان امور جامعه را حق استبداد رای نیست." قوانین دینی باید در جامعه ضمانت اجرا داشته باشد و این امر از طریق حکومت دینی انجام می شود چرا که بدون شکل گیری حکومت دینی، احکام و اهداف دین محقق نخواهد شد.

معصومه نعمتی