یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

به سراغ من اگر می آیید


به سراغ من اگر می آیید

بزرگ بود و از اهالی امروز بود و با تمام افق های باز نسبت داشت و لحن آب و زمین را می فهمید

بزرگ بود و از اهالی امروز بود و با تمام افق های باز نسبت داشت و لحن آب و زمین را می فهمید.

هشت کتاب/ ۳۹۸

پانزدهم مهرماه مقارن با هشتاد و دومین سالگرد تولد سهراب سپهری، شاعر و نقاش معاصر است؛ که تنها پنج دهه زندگی کرد و در همین مدت کوتاه نیز آثاری از خود به جای گذاشت که هنوز هم مورد توجه خوانندگان خاص و عام است. او شعر را هم جهت با شاعران معاصر خود آغاز کرد اما پس از چندی سهرابی شد که همگان می شناسیمش به طوری که با دیگر شاعران هم دوره اش گوناگون است. سهراب، نقاش و شاعر معاصر در پانزدهم مهرماه ۱۳۰۷ در شهر کاشان دیده به جهان گشود، محل تولد و رشد و پرورش او، تکیه گاهی مطمئن برای ساختن شخصیت فردی و اجتماعی بود. او در خانواده ای رشد و نمو یافت که همگی به نوعی دارای ذوق و هنر و تکاپو و جست وجو بودند و جای شگفتی نیست که سهراب به لسان اسلاف خود راهی به سوی هنر و تکامل بجوید و راه نیاکان را بپیماید.

سهراب از چهره های مطرح و مقبول شعر معاصر است که از مهم ترین ویژگی های چشمگیر شعر او پذیرش شعرش بین همگان است به گونه ای که در هر کوی و برزن ابیاتی از او می بینیم و استفاده وافر از شعر او در اشعار، داستان ها، فیلم ها و هم چنین تکیه کلام های مردم مبین این مقبولیت است.

بارها این اشعار به گوش مان خورده است که: آب را گل نکنیم، تا شقایق هست زندگی باید کرد و... او از کودکی به طبیعت علاقه مندی خاصی داشت، آرامش، شادی و طراوت واقعی را در کوه و دشت و صحرا جست و جو می کرد. در آغاز جوانی اندیشه های عرفانی در سرداشت. در شعرش از کلماتی ساده و روزمره استفاده می کرد، گاهی برای رساندن پیام خود به مخاطب به کلمات عامیانه و حتی کوچه بازاری روی می آورد، اما کاربرد این گونه واژه ها به معنای پیش پا افتاده بودن و یا کم ارزش بودن پیام شاعر نیست بلکه صاحب نظران بر این باورند که سهراب سپهری شیوه خاصی را در شعر دنبال می کند، او ساختمان فکری منسجمی دارد که برای پی بردن به مقصود ذهنی اش باید به بررسی کلید واژه های شعر او پرداخت آن سان که برای درک غزل حافظ ابتدا باید به رازگشایی برخی از نمادها پرداخت.

سپهری در شعرش تشبیهاتی بدیع و نوین خلق می کند، تشبیهاتی که تا آن زمان سابقه نداشته است. «رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید.»

برخی از تشبیهات و ترکیبات سپهری برای مخاطب چنان دیریاب و دور از ذهن به نظر می رسد که مخاطب احساس می کند او با زبان دیگری سخن گفته است، زبانی که بسیار ملموس نیست. خواننده عادی گاهی فکر می کند که سهراب گروهی از کلمات را بدون برقراری ارتباط معنایی فقط در کنار هم قرار داده است اما چه راز و رمزی در این هم نشینی کلمات نهفته است که برای کسانی که با کلام او آشنا هستند تا این حد دل نشین به نظر می آید. گویی سهراب در اطراف خود چیزهایی را می بیند که دیگران نمی بینند، چیزهایی را حس می کند که دیگران حس نمی کنند، شاید در جهان دیگری سیر می کند، جهانی که به گفته خودش در آن: من نمازم را وقتی می خوانم که اذانش را باد گفته باشد سر گلدسته سرو/ من نمازم را پی تکبیره الاحرام علف می خوانم/ پی قد قامت موج/

(صدای پای آب)

سهراب سعی دارد که ساده و روان سخن بگوید اما اگر در کلام او پیچیدگی و ابهامی یافت می شود به خاطر این نیست که او قصد تکلف پردازی دارد بلکه ذهن خلاق و نوگرای او به طور ناخواسته کلامش را مبهم جلوه می دهد. سهراب در شیوه شاعری خود شعر نمی سازد بلکه شعر بر او الهام می شود. «در غروب میان حضور خسته اشیا، نگاه منتظری حجم وقت را می دید و روی میز هیاهوی چند میوه نوبر به سمت مبهم ادراک مرگ جاری بود و بوی باغچه را باد روی فرش فراغت نثار حاشیه صاف زندگی می کرد.» نگاهی به عبارات ذکرشده مؤید این است که هیچ یک از این کلمات برای ما غریب و دور از ذهن نیست ولی سپهری به گونه ای به کار برده که درک آن برای بسیاری از ما اندکی مشکل به نظر می رسد از این رو اگر ابهام و یا ابهامی در کلام او دیده می شود به دلیل نحوه نگرش جدید و چینش نوین کلمات است.

دلبستگی و وابستگی به طبیعت دیگر ویژگی شعر سهراب است. «نزد سهراب طبیعت مقدس و نیکونهاد است و باید در تک تک اجزای آن به دقت نگریست و در آن غرق شد و دراین غوطه خوردن و همراهی با امواج متلاطم هوشیاری هدف را یافت و راهی به حقیقت برد.» (دورترین مرغ جهان می خواند- علی اکبر قندانی آرانی)

درخت، گل، سبزه، علف، آب، چشمه و... همه نمایندگان طبیعت اند که در شعر سهراب بسیار حاضرند و نشان دهنده پیوند عمیق او با طبیعت است و هیچ شعری را در هشت کتاب او نمی توان یافت که در آن مظاهر طبیعت مطرح نشده باشد.

از دیدگاه سپهری هرآنچه در طبیعت وجود دارد لازمه زندگی و مظهر وجود خدای یگانه است و بنابراین انسانی که به طبیعت نزدیک است، به خداوند نزدیک است. سهراب حتی برای نماز خود از مهمترین شاخصه یک مسلمان وظیفه شناس و زیباترین نغمه عاشقانه برای سخن گفتن با خداست معیارها و مقدماتی طبیعی دارد. «قبله اش یک گل سرخ، جانمازش چشمه، سجاده اش دشت بی کران است. او چنان طبیعت را حس می کند که صدای جوانه زدن گیاه را می شنود و آب خوردن ریشه در خاک را می بیند، او با طبیعت زنده است و آن را چون آبی می خورد تا تشنگی اش برطرف شود. وقت برای او سقفی است و لحظه ها کوچک و خرد.

در گشودم؛ قسمتی از آسمان افتاد در لیوان آب من/ آب را با آسمان خوردم/ لحظه های کوچک من خواب های نقره ای می دیدند/ من کتابم را گشودم زیر سقف ناپدید وقت/

سهراب طبیعت گرا، با تفکر عارفانه و بینش شاعرانه جهان بینی و دیدگاهش را در مورد طبیعت چنین بیان می کند:

من دراین خانه به گم نامی نمناک علف نزدیکم/ من صدای نفس باغچه را می شنوم/ و صدای ظلمت را وقتی از برگی می ریزد. (صدای پای آب)

من به آغاز زمین نزدیکم/ نبض گل ها را می گیرم/ آشنا هستم با سرنوشت تر آب، عادت سبز درخت (صدای پای آب)

سهراب از جامعه مصرف زده و مصرف گرای امروزی که عرصه پاک طبیعت را جولانگاه امیال و آرزوهای خودخواهانه و زودگذر دنیوی خویش تبدیل کرده به شدت بیزار است و عاجزانه از ما می خواهد با حربه تمدن و پیشرفت و افکار ترقی خواهانه، طبیعت را فدای آرامش و آسایش زودگذر دنیایی خود نکنیم. (دورترین مرغ جهان می خواند- علی اکبر قندانی آرانی)

حنجره جوی آب را/ قوطی کنسرو خالی/ زخمی می کرد. (نزدیک دورها)

حمله لشکر پروانه به برنامه «دفع آفات»/ حمله دسته سنجاقک، به صف کارگر «لوله کش» (صدای پای آب)

دیگر ویژگی سهراب و شعر او «عرفان گرایی» است. هرچند سهراب تنها یک بار واژه عرفان را در هشت کتاب به کار می برد اما در جای جای اشعارش عرفان را به تصویر می کشد، عرفانی که به نوعی مبتنی بر ادراک و اشراق است و آرای او به افکار بزرگانی همچون ابوسعید و مولانا شبیه است.

بهره مندی و بهره گیری از آیات نورانی قرآن کریم و احادیث پیامبراکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) نیز دیگر ویژگی سهراب و شعر اوست. نگاهی اجمالی و کوتاه به اشعار موجود در هشت کتاب و ژرف اندیشی در آنها مصدق این موضوع است که سهراب به اشکال مختلف تحت تأثیر آیات قرآن و روایات است.

و خدایی که در این نزدیکی است: لای این شب بوها/ پای آن کاج بلند/ روی آگاهی آب/ روی قانون گیاه/

به خوبی نمایان گر بهره مندی ایشان از آیه «فاینما تولوا فثم وجه الله» «بقره/۱۱۵» و آیه «نحن اقرب علیه من حبل الورید» ق/۶۱) است و یا عبارت: نمی خندم اگر فلسفه ای/ ماه را نصف کند/ (صدای پای آب)

تلمیحی صریح به آیه «اقتربت الساعه وانشق القمر» (قمر، آیه۱) است.

درپایان باید گفت اگرچه ویژگی های شعر سهراب که بسیار نیز هدف توجه عام و خاص قرارگرفته و شامل محتوای خاص شعر او به دلیل ستایش طبیعت، انسان دوستی، تبلیغ صلح و آشتی، کاربرد زبان رایج مردم عصر خود، وزن های راحت شعری، وجود واژه ها و اصطلاحات مذهبی و دینی و... است اما به جهت پرهیز از طولانی شدن کلام بررسی و پژوهش درباب هریک از موارد ذکرشده شاعر نقاش را به اهل پژوهش وامی گذاریم.

علی خوشه چرخ آرانی