پنجشنبه, ۲۸ تیر, ۱۴۰۳ / 18 July, 2024
مجله ویستا

جدایی علم و اخلاق موجب فساد و نابودی


جدایی علم و اخلاق موجب فساد و نابودی

در مقام بیان ویژگیها و خصایص یک دوست خوب و لایق رفاقت، به “ایمان”، “عقلانیت، درایت و حکمت” و “تقوا و پرهیزکاری” اشاره نمودیم. همچنین لزوم وجود عقلانیت، درایت و حکمت در دوست را به …

در مقام بیان ویژگیها و خصایص یک دوست خوب و لایق رفاقت، به “ایمان”، “عقلانیت، درایت و حکمت” و “تقوا و پرهیزکاری” اشاره نمودیم. همچنین لزوم وجود عقلانیت، درایت و حکمت در دوست را به وسیله بررسی خصوصیات انسان جاهل و خصایص منبعث از جهل وی و نیز آثار و نتایج دوستی با انسان عاقل و حکیم، به اثبات رساندیم و متذکر گشتیم که خصیصه عقلانیت، علم و حکمت همواره می‌بایست همراه و توامان با ایمان، تقوی و پرهیزکاری باشد.

در دنیای امروز که ادعای مدرنیته و پیشرفت سبب جدایی تفکرات، ایدئولوژی‌ها و برنامه‌های بشری در عرصه‌های گوناگون از دین و معارف الهی گشته، گروهی از مردمان (بویژه در ممالک غربی) با پیشرفت روزافزون و حیرت برانگیز علوم و با مشاهده توانایی‌های بی‌حد و حصر علم در گره‌گشایی از مشکلات بشری، اصالت محض را به علم داده و آن را به عنوان تنها راه نجات خویش برگزیده‌اند.

در نقطه مقابل نیز در طول تاریخ همواره مردمان دیگری خصوصا در مشرق زمین که مهد علم، دانش، ادیان و الهیات و اخلاق بوده است، نیز وجود داشته‌اند که دین، تقوا و پرهیزکاری را برای برخورداری از زندگی سعادتمندانه، کافی دانسته و با بی‌اهمیت جلوه دادن همه مسائل دنیایی و حتی علم در اعتقادات خویش اصالت مطلق را به دین بخشیده‌اند.

در این میان دین اسلام، بویژه مکتب تشیع، علم و ایمان را به عنوان دو بال نیرومند برای پرواز انسان، به سوی کمال مطلق خویش که همانا نزدیک شدن به مرزهای عصمت و تخلق به اخلاق الهی در سایه قرب به حضرت حق است، معرفی می‌کند و پرداختن به هر یک بدون توجه به دیگری را، آفتی برای سعادت و نیکبختی انسان، به حساب می‌آورد. حضرت علی (ع) درخصوص اهمیت بنیادین همراهی و توامان بودن علم، حکمت و ایمان چنین می‌فرمایند: “علم و دین پیوسته با یکدیگرند و هر گاه جدای از هم شدند، آتش افروز خواهند بود”.

در این راستا چنین نتیجه گرفته می‌شود که عالم بی‌دین مسبب بدبختی خود و دیگران است، چرا که عالم بی‌دین و ایمان به واسطه لاقیدی خود در برابر احکام الهی و به تبع آن بی‌توجهی به اصول و مبانی اخلاقی منبعث از ادیان الهی حاضر به تمکین در برابر اخلاقیات نبوده و درنتیجه دوست خویش را به وادی اعمال غیر اخلاقی وارد می‌نماید. شاهد آن هستیم که برخی افراد به‌واسطه تحصیل برخی علوم مادی از قبیل پزشکی، مهندسی یا... دچار چنان توهمی می‌شوند که مدعی کمال اعلی بودن علوم تجربی و مادی شده و دین را انکار می‌نمایند و آن را ابزاری سنتی می‌دانند که موجبات عقب افتادگی و واماندگی فرد از دنیای مدرن می‌گردد. چنین افرادی دوستان خویش را نیز درصورت تمسک به علوم دینی و مبانی اخلاقی، عقب افتاده، متحجر نامیده و آنها را دعوت به ترک این امور می‌نمایند. از طرف دیگر جاهل مقدس‌مآب نیز با تقدس نامعقول و افراطی خویش، موجبات خسارت دنیوی و آخروی را برای خود و اطرافیانش فراهم می‌آورد.

اما نکته بسیار مهمی که در این میان هرگز نباید آن را فراموش کرد، نقصان علم نسبت به دین است، چرا که دین توسط خالق توانای هستی وضع شده است که آگاه و مسلط بر همه جزئیات و ظرایف آفرینش است و همه آنچه که برای سعادت و نیکبختی انسان در دنیا و آخرت لازم است، بهتر از هر کس دیگری می‌داند، اما علم حاصل مجاهدات و تلاشهای پیگیر انسان برای آگاهی یافتن از اسرار آفرینش و ارائه راه حل برای مشکلات و نابسامانی‌های زندگی بشری است.

بر این اساس علم راهی را می‌پیماید که در انتهای آن، دین قرار گرفته است و هر روز که تلاشهای بشر در کشف اسرار علمی به نتیجه‌ای جدیدتر می‌رسد، صحت و کمال دستورات دین، آشکارتر می‌گردد. بدین ترتیب بشریت وظیفه دارد با ابراز قدرتمندی که علم در اختیار او قرار می‌دهد حرکت کند و مدارج کمال را مرحله به مرحله طی نماید.

بی‌شک در این مسیر سرانجام انسان به درجه‌ای خواهد رسید که در یک نگاه توحیدی، علم و دین را با یکدیگر یکی خواهد دید و متوجه خواهد شد که هر حقیقتی که علم به طور مسلم بر آن دست یافته است از جمله همان حقایقی است که دین در کاملترین شکل خود، یعنی اسلام از آن سخن گفته است.

در این مورد خیلی جالب است که بدانیم در دیدگاه توحیدی حاکم بر سراسر قرآن، حتی یک بار کلمه علوم یا کلمه ادیان به کار نرفته است، بلکه هر چه هست سخن از علم است و دین. بدین معنا که در دیدگاه آفریدگار یگانه، تنها یک علم و تنها یک دین وجود دارد و در مکتب توحید این هر دو نیز با هم، همسو و یکسان هستند. با این توضیحات، هر گاه فرمانی از طرف دین صادر شود، ولو اینکه فرمان در نگاه اول یک عبودیت محض و یک اطاعت صرف به نظر برسد، اما چنانچه بشر با ابزار نیرومند علم، در آن فرمان، تفکر و تامل نماید، قطعا به تائیدات علمی و عقلی متعددی، حول و حوش آن خواهد رسید و بدین وسیله نه تنها ایمان انسان نسبت به الهی بودن فرامین دین تقویت می‌شود و سایر فرامین دین که احیانا به دلیل نقص نسبی علم و محدودیت دایره عقل انسان، هنوز توجیه قابل قبولی پیدا نکرده‌اند، مورد قبول و اطاعت کامل انسان قرار می‌گیرد، بلکه خط مشی انسان در جریان پژوهش‌ها و مطالعات علمی به طور دقیق روشن می‌گردد.

مهدی امینیان