جمعه, ۲۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 10 May, 2024
مجله ویستا

تبارشناسی چند تشکل سیاسی در قبل از انقلاب


تبارشناسی چند تشکل سیاسی در قبل از انقلاب

وقتی سرلشکر زاهدی به کمک امریکا و انگلستان در۲۸ مرداد۱۳۳۲ حکومت دکتر مصدق را ساقط کرد نقطه عطفی در تاریخ سیاسی ایران معاصر شروع شد که در نهایت در ۲۲ بهمن ۵۷ منجر به سرنگونی رژیم پهلوی و تغییر حکومت شد

مروری تحلیلی بر تاریخ معاصر ایران نشان می دهد که بسته شدن نطفه انقلاب ۵۷ به دهه ۳۰ بازمی گردد. وقتی سرلشکر زاهدی به کمک امریکا و انگلستان در۲۸ مرداد۱۳۳۲ حکومت دکتر مصدق را ساقط کرد نقطه عطفی در تاریخ سیاسی ایران معاصر شروع شد که در نهایت در ۲۲ بهمن ۵۷ منجر به سرنگونی رژیم پهلوی و تغییر حکومت شد.

اگرچه در ظاهر کودتا با موفقیت انجام گرفت و روز بعد از کودتا جمع کثیری از مخالفان دستگیر و روانه زندان شدند و محمدرضا شاه توانست بار دیگر سلطه و خودکامگی خود را احیا کند، اما فضای به ظاهر آرام بعد از کودتا آتش زیر خاکستری بود که از خرداد ۴۲ آرام آرام شروع به دود کردن کرد تا این که در بهمن ۵۷ حکومت پهلوی را سوزاند.

به قول مهندس بازرگان کودتای ۲۸ مرداد یک ضربه گیج کننده و در عین حال یک شوک بیدارکننده برای مردم و خصوصاً روشنفکران بود. ۱به رغم این که در سال های بعد از کودتا فضای خقفان به گونه یی بود که هر حرکت مخالفی به شدت سرکوب می شد و مخالفان یا در زندان بودند و یا سکوت و انزوا پیشه کرده بودند، در این فضای سنگین دانشگاه ها به مراکز اصلی مخالفت با حکومت پهلوی تبدیل شدند به گونه یی که به فاصله سه ماه از کودتا، در۱۶ آذر۱۳۳۲ دانشجویان در اعتراض به سفر ریچارد نیکسون (معاون رئیس جمهور امریکا) به ایران تظاهرات گسترده یی در دانشگاه تهران برگزار کردند و فضای رعب و وحشت و سرسپردگی حکومت به امریکا و انگلیس را به چالش کشیدند.

دولت زاهدی که انتظار چنین عکس العملی را از دانشجویان نداشت گارد ویژه را برای سرکوبی دانشجویان روانه دانشگاه کرد و این شورش بی سابقه نظامی به دانشگاه منجر به کشته شدن سه دانشجوی دانشکده فنی (شریعت رضوی، بزرگ نیا و قندچی) شد. فعالیت و تحرک دانشجویان پس از مدتی به گروه های مخالف حکومت منتقل شد. حزب توده پس از مدتی وقفه فعالیت خود را تشدید کرد و همچنین سال ۱۳۳۹ جبهه ملی دوم تاسیس شد. یک سال بعد از آن نهضت آزادی ایران اعلام موجودیت کرد.

با فعال شدن گروه های سیاسی تحرکات و فعالیت های دانشجویی و کنفدراسیون دانشجویان خارج از کشور تحت تاثیر و سیطره و نفوذ این احزاب و گروه ها قرار گرفت و دانشجویان به دلیل اقتضای روانی و سنی بیشتر به گروه ها و گرایشات چپ رو آوردند. علاوه بر دانشجویان بسیاری از روشنفکران ناراضی و مبارز نیز ترجیح دادند در قالب گروه های سیاسی فعالیت کنند، از احسان طبری و بیژن جزنی گرفته تا مهندس مهدی بازرگان و دکتر یدالله سحابی.اما احزاب سیاسی آن دوران را چه افرادی تشکیل می دادند. پیش از همه به حزب توده می رسیم.

● نماد چپ ایرانی

به دلیل همسایگی ایران با شوروی، بعد از انقلاب کمونیستی روسیه، مراودات طبقه تحصیلکرده و تجار ایرانی با شوروی موجب رواج اندیشه های سوسیالیستی و کمونیستی در ایران، به خصوص در شهرهای شمالی و شمال غربی شد.

اگرچه در انقلاب مشروطه نیز احزاب و گروه هایی با صبغه سوسیالیستی وجود داشتند، اما شروع فعالیت رسمی حزب توده در مهر ۱۳۲۱ نقطه عطف فعالیت های چپ ایرانی است. پس از کناره گیری رضاشاه و آزادی گروهی از زندانیان سیاسی، بیست و هفت نفر از اعضای گروهی که به «پنجاه و سه نفر» مشهور شده بودند پس از آزادی از زندان، در گردهمایی هفتم مهر۱۳۲۰ تشکیل یک سازمان سیاسی با عنوان «حزب توده ایران» را اعلام کردند و سلیمان میرزا اسکندری را به دبیرکلی برگزیدند و حزب توده یک سال بعد در کنفرانسی رسماً اعلام موجویت کرد و سازماندهی تشکیلاتی را آغاز کرد.۲

بنا به گفته مقامات انگلیسی در تابستان ۱۳۲۲ که انتخابات مجلس چهاردهم برگزار شد، حزب توده تنها حزبی بود که سیاستی قاطع و روشن، ساختاری منسجم و سازمانی فراگیر داشت. حزب توده در این انتخابات بیست و سه نامزد در چند شهر مهم داشت که در نهایت با کسب ۲۰۰ هزار رای بیش از سیزده درصد آرای کل کشور و دو برابر آرای هر حزب سیاسی دیگر را به خود اختصاص داد و هشت نفر از نامزدهای آن راهی مجلس شدند.

به گفته مقامات انگلیسی این انتخابات نشان داد که حزب توده با سازمان «منسجم و خطرناک» خود می تواند به نارضایتی های طبقات پایین دامن بزند و ضرورت اصلاحات اجتماعی را به موضوعی مهم تبدیل کند.۳ رشد و گسترش حزب توده در سال های آینده نیز همچنان ادامه داشت و در نوع خود به یکی از احزاب موفق آسیایی تبدیل شد و در آن زمان با توجه به ارتباط نزدیکی که با شوروی و همچنین ارتباطی که با سازمان ها و اتحادیه های کارگری داشت، به یکی از بازیگران مهم در عرصه ساسی ایران تبدیل شده بود.۴

در اواسط سال ۱۳۲۸، حکومت ۹ عضو از نوزده عضو کمیته مرکزی حزب توده را روانه زندان کرد و بقیه یا به خارج رفتند و یا پنهان شدند، در چنین شرایطی فعالیت حزب توده غیرقانونی اعلام شد و مجلس رای به انحلال آن داد. در این وضعیت هیات مشورتی و اعضای باقی مانده کمیته مرکزی، رهبری حزب را در دست گرفتند و به شاخه های حزبی دستور دادند تا هسته های زیرزمینی پنج الی شش نفری تشکیل دهند.۵ با نخست وزیری رزم آرا فشارهای وارده بر حزب توده کاسته شد و این حزب مجدداً فعالیت هایش را گسترش داد.

گرچه پس از کودتای ۱۳۳۲ حزب توده به زندگی خود ادامه داد تا نقشی هرچند کوچک در انقلاب اسلامی ایفا کند، اما قدرتش بسیار کاهش یافت و در اواخر دهه ۳۰، تنها شبحی از آن حزب قدرتمند پیشین باقی مانده بود. این افول چهار عامل اصلی داشت:

۱) ضربات سخت نیروهای امنیتی پس از کودتا. پس از تشکیل ساواک بیشتر عملیات های آن با هدف نابودی مراکز زیرزمینی حزب توده بود و در حالی که برخورد رژیم با اعضای اصلی دیگر احزاب از جمله جبهه ملی در سطح توبیخ یا چند ماه زندان بود، اعضای معمولی حزب توده شغل های خود را از دست دادند و یا این که به زندان های طولانی مدت محکوم شدند.

۲) رژیم با همکاری متخصصان تبلیغاتی خارجی جنگ روانی شدیدی علیه این حزب راه انداخته و حزب را به ایفای نقش «اسب تروا» و جاسوسی برای شوروی، تلاش برای تقسیم ایران، بی توجهی به منافع ملی و... متهم می کرد و همچنین این حزب را نه تنها مخالف سلطنت و مالکیت خصوصی بلکه دشمن قسم خورده ایران و اسلام معرفی می کرد.

۳) دگرگونی های اجتماعی حاصل از نوسازی سریع، حزب توده را تضعیف کرد. روند صنعتی شدن موجب شد تا حدود چهار میلیون دهقان که از صحنه سیاسی دهه ۲۰ برکنار بودند به نیروی کار شهری و طبقه متوسط بپیوندند. همچنین گسترش سریع نظام آموزشی باعث شد که فرزندان خانواده های بازاری (خانواده هایی که در گذشته مخالف حزب توده بودند) به جرگه روشنفکران ملحق شوند. این روند آشکارا فضای سیاسی دهه ۵۰ را تحت تاثیر قرار داد و دگرگون کرد.

۴) رهبری حزب در نتیجه مرگ، پیری و ترک حزب تضعیف شد. رهبران باتجربه یی مانند روستا، کامبخش و نوشین در خارج از کشور درگذشتند و گروهی نیز (ازجمله آوانسیان، بقراطی و امیرخیزی) بیمار و ناتوان شدند. شمار دیگری نیز چون بزرگ علوی و کشاورز از فعالیت های حزبی کنار کشیدند. علاوه بر این حزب نیز به سه جناح اصلی منشعب شد.

انشعاب اول زمانی رخ داد که در۱۳۴۳ گروه کوچکی از روشنفکران کرد حزب توده را ترک کردند و حزب دموکرات کردستان را (که از سال ۲۵ در کما به سر می برد) احیا کردند. انشعاب دوم در سال ۱۳۴۴ و در آستانه اختلاف چین و روسیه اتفاق افتاد. در این زمان دو تن از اعضای برجسته کمیته مرکزی (قاسمی و فروتن) با ترک حزب، سازمان مارکسیستی - لنینیستی توفان را تشکیل دادند.

انشعاب سوم زمانی روی داد که اعضای کمیته جوانان حزب در سال ۱۳۴۵ آن را ترک کرده و«سازمان انقلابی حزب توده در خارج» را تشکیل دادند.۶ حزب توده با وجود این گونه آسیب ها و عقب نشینی ها به حیات خود ادامه داد و حتی در سال های نخست دهه ۵۰ به پیروزی ها و پیشرفت هایی دست یافت و خواستار تشکیل جبهه متحد میهن پرستانه بر ضد شاه و ایالات متحده امریکا شد، اما با توجه به سلیقه این حزب گروه ها و احزاب دیگر چندان توجهی به این پیشنهاد نکردند.

● اسلام انقلابی

از دهه ۴۰ در میان مسلمانان ایرانی متجدد، تفسیر خاصی از اسلام رواج پیدا کرد و هژمونی یافت که ریشه آن را می توان در اندیشه های سیدجمال الدین اسدآبادی ردیابی کرد؛ سیدجمال بر این باور بود که عقب ماندگی و انحطاط مسلمانان به خاطر دوری از تعالیم اصیل اسلامی و فراموشی بعد اجتماعی اسلام است. او معتقد بود که اگر مسلمانان دستورات اسلام را سرلوحه کار خود قرار می دادند و عمل خود را براساس آن تنظیم می کردند هیچ گاه دچار انحطاط نمی شدند و غربی ها نمی توانستند بر آنها تسلط یابند.

او برای ایجاد تحول در جوامع اسلامی در ابتدا تلاش داشت که با حاکمان شاهان کشورهای اسلامی همکاری کند و با همراهی آنها بتواند نظریه اش را اجرا کند، اما بعد از مدتی از شاهان ناامید شد و به این نتیجه رسید که حاکمان و شاهان جوامع اسلامی خود یکی از مهمترین عوامل تشدید عقب ماندگی مسلمانان هستند.

بر همین اساس از سیدجمال به بعد روشنفکران مسلمان به ویژه روشنفکران مسلمان ایرانی در مقابل حاکمیت و طبقه حاکم قرارگرفتند و با حکومت روابطشان خصمانه شد. از دهه چهل که بخشی از روحانیت نیز به رهبری امام خمینی در مقابل حکومت پهلوی قرارگرفتند و نارضایتی عمومی نیز روزبه روز افزایش یافت روشنفکران مسلمان تلاش کردند که تفسیری انقلابی و ایدئولوژیک از تعالیم اسلامی عرضه کنند و اسلام را به عنوان ایدئولوژی مبارزه معرفی کنند. آیت الله سیدمحمود طالقانی، دکتر یدالله سحابی، آیت الله مرتضی مطهری و... ازجمله ترویج کنندگان اسلام انقلابی بودند، اما این دکتر علی شریعتی بود که قرائت انقلابی و مبارزاتی از اسلام را به اوج رساند.

پی نوشت ها:

۱- انقلاب ایران در دو حرکت، مهندس مهدی بازرگان، چاپ اول ۱۳۶۳، ص۱۷

۲ - ایران بین دو انقلاب، یرواند آبراهامیان، ترجمه؛ احمد گل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی، نشر نی چاپ نهم ۱۳۸۳، ص ۳۴۶ تا ۳۴۹

۳ - همان، ص ۳۵۸ تا ۳۵۹

۴ - تاملی در مدرنیته ایرانی ، علی میرسپاسی ، ترجمه؛ جلال توکلیان، انتشارات طرح نو چاپ اول ۱۳۸۴، ص ۲۷۷

۵ - ایران بین دو انقلاب، ص ۳۹۱

۶ - همان، ص ۵۵۵ تا ۵۵۹

۷ ك روشنفکران ایران در قرن بیستم ،علی قیصری، ترجمه؛ محمد دهقانی، انتشارات هرمس، چاپ اول۱۳۸۳، ص۱۶۷

۸ - جلد اول اسناد نهضت آزادی ایران

۹ - مقدمه جلد سوم اسناد نهضت آزادی ایران

۱۰-http://lootimammadmojahed.blogfa.com

بیژن مومیوند


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.