پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
ایده اولیه داستان ها ازکجا می آید
داستان نوشتن همیشه سخت است، مخصوصا اولش! این اولش آدم را دیوانه میکند از بس که دور است و دست نیافتنی. شاید یکی از دلایلش انتخاب آن ایده باشد. اینبار قرار است درباره همین ایدهها صحبت کنیم درباره شروعها و شخصیتهای اول داستانها. قرار است به این نتیجه برسیم که هرچه ایده شما معمولی و بیمزه باشد احتمال اینکه جزو آثار ماندگار ادبیات شود بیشتر است! باورتان نمیشود؟! کافی است شخصیتهای داستانهای بزرگ ادبیات معاصر را مرور کنید.
● نگاه خیره شخصیت اول
از یک طرف که نگاه میکنیم انگار عجیب و غریب بودن دیگر مال زمان ما نیست. سالهاست که شاهکارها از دل مردمان این جهان بیرون میآید. میشود گفت یک جورهایی قهرمانها و اسطورهها ویژگی ادبیات کلاسیک است. تمام ادبیات یونان و روم و شاهنامه فردوسی خودمان پر بوده از این موجودات. واقعیت داستان از این قرار است که شخصیتهای اسطورهای مثل هومر و هرکول، الکترا یا سهراب و کاوه همگی الگوهای مردمان زمان خودشان بودند. کار اصلی ادبیات در تمام دورانها شاید همین بوده، تخیل کردن و زندگی کردن که در ذهن خودت دنیایی بسازی؛ دلیل اصلی حضور این قهرمانهای غیر واقعی در تاریخ همین بوده است. اما با گذشت زمان کمکم این موجودات خارقالعاده جای خودشان را به شخصیتهای واقعی دادند. میخواهیم درباره همین گذار صحبت کنیم. بخش اولش که این ایدههای کلاسیک بودند و سر چشمه نمایشنامههای سوفکل و اریپیدس شدند در ادبیات یونان باستان و سالها بعد در اروپا از دل همین ایدههای اولیه، شکسپیر و مولیر و دولافایت در آمد تا رسید به شاهکار گوته یعنی فاوست. فاوست داستان مرد میانسالی است که ظاهر معمولی زمان خودش را دارد و عاشق علم و دانش است تا اینکه روحش را به شیطان میفروشد.
● داستان یک شهر
ایدههای داستانها از زندگیهای معمولی گرفته میشد تا اینکه ناامیدی جهان را در بر گرفت شاید دلیل اصلیاش جنگهای جهانی بود. وقتی به یک روز و به دلیل خصومت شخصی یک شاهزاده با یک شاهزاده در کشور دیگر هزاران انسان بیگناه کشته میشدند، دیگر نویسندهها و شاعران نمیتوانستند از این همه حماقت به راحتی بگذرند. از دل این ناامیدی بود که تئاتر مدرن و داستان مدرن به وجود آمد. داستانهایی که درباره سکوت است مثل خیلی از آثار آلنربگریه و کلودسیمون، داستانهایی که در آنها در و دیوار به همان مهمی رئیسها و شاهزادههاست. سپس نمایشنامه ابزور متولد شد. شخصیتهای این نمایشنامهها شباهت چندانی به انسان ندارند. یک طورهای انسان مسخ شدهاند. انسانی که به دنبال هیچ چیز نیست انسانی که به دنبال نیستی است. کارهای ساموئل بکت و ژان ژنه و اوژن یونسکو از همین جنس است. ویژگی اصلی این دوران این بود که هیچ کس در طول داستان به دنبال کار خاصی نبود. همه فقط بودند چون باید وجود میداشتند. این دوران، پایه اساسی تحولات ادبیات در سالهای بعد بود. در نقاشی هم تقریبا میشود گفت چنین اتفاقی افتاد. پرترههای بزرگ و عظیم از اشراف زادگان و شاهزادگان جای خودشان را به چند خط ساده عمودی و افقی با چندین دایره و رنگهای معمولی در بوم نقاشی؛ کاری که واسیلی کاندیسکی در روسیه میکرد.
● عشق و جدایی ابدی در شاهکارها
از گوته به این طرف، دیگر در شاهکارهای ادبی خبری از قهرمانهای فرا انسانی نیست. اما تمام این اتفاقها یکهو انجام نمیشود اول از همه نویسندهها ایدههای داستانهایشان را از مردم فقیر و درمانده شهرها و روستاها میگیرند که داستانهای ویکتور هوگو و چارلز دیکنز و شاتو بریان و زولا و فلوبر از این گونه است. در واقع شاهکار این نویسندهها در همین است که زندگی یک خانواده فقیر و تلاش آنها را برای نجات از فقر یا شاید تنها امشب را زنده ماندن با چنان تکنیک و قدرتی بیان میکردند که پس از گذشت دو قرن هنوز هم جذاب و گیراست. ایدههایی که نه پزهای روشنفکری دارد و نه دغدغههای فلسفی آنچنانی در بین دیالوگها گفته میشود. همان زندگی معمولی انسانهای قرن هجده به اندازه کافی شاعرانه است. در این بین نویسندههایی هم بودند که از جنگ میگفتند، جنگهای داخلی آن دوران و تمام نوشتههایشان را انگار برای دوستی نادیده مینوشتند که شاید بزرگترینشان «سرخ و سیاه» باشد شاهکار استاندل.
● سوژههای امروزی!
و آخر از همه میرسیم به حال حاضر که ما در کجا قرار داریم. وضعیت در این دوران یک جورهایی شبیه آش شله قلمکار است، گروهی که عاشق قهرمانسازی هستند راه پدرانمان را ادامه میدهند، شخصیت کتابهای سری وارکرفت و هریپاتر و بتمن و سوپرمن از دل ایدههای تخیلی صرف برون میآیند. گروه دیگر همچنان شاهکارهایشان را از مردم کوچه و خیابان الهام میگیرند. نمونههای زندهاش کارمک مکارتی و آستر و موریل باربری و ایشیگورو؛ تابوکی، مودیاتو، لوران گوده، میراندا جولای است. نویسندههایی که شخصیتهای اول داستانهایشان رانندهها و پیشخدمتها و استادان دانشگاه و کارمندان و دانشجویان هستند. انگار یک جورهایی دارند زندگی بچه محلهشان را ثبت میکنند. شاید کار ادبیات همین باشد که فقط برای یک لحظه در لابهلای همین نوشتههای معمولی از آدمهای معمولی چشم ما را به دنیایی واقعی باز کند.
نویسنده: اعظم عامل نیک
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست