شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

اربعینی زغم شاه شهیدان بگذشت


اربعینی زغم شاه شهیدان بگذشت

باز این چه آتشی است که از جور اشقیا
بر جان خلق فتاده ز غوغای کربلا
تنها نه من بسوز و گدازم بروز و شب
سوزند مسلمین همه زین ظلم ناروا
گوئی درخت و سنگ از این ماجرای شوم
در سوگواریند …

باز این چه آتشی است که از جور اشقیا

بر جان خلق فتاده ز غوغای کربلا

تنها نه من بسوز و گدازم بروز و شب

سوزند مسلمین همه زین ظلم ناروا

گوئی درخت و سنگ از این ماجرای شوم

در سوگواریند ولی جمله بی صدا

بین ابرها کزین همه ظلم و ستمگری

ریزند اشک و گریه نمایند زین جفا

تنها نه خاکیان به فغانند و اضطراب

گوئی که کائنات شریکند در عزا

جا دارد آنکه خون رود از دیدگان خلق

اندر عزای آن شه بی لشکر و سپاه

پرنور دین ماست زجانبازی حسین

آوخ که دزد و دغل کارکنون هست بجا

بر سر زدن به مویه دلیل علا قه نیست

آخر فغان و ناله چه آید بکار ما

ذکر مصیبت شهدا چند می کنی

گواندکی ز صولت آن شاه اولیا

در بین جمع ز فضل و شجاعت سخن بگو

گرگریه میکنی تو بکن گریه در خفا

بر حالت کسی که نشد بنده ستم

آخر بگو بسر زدن و گریه ات چرا

جانم فدای آنکه به صدگونه در نبرد

بنهاد پا براه حق و ساخت جان فدا

ای مظهر شجاعت و مردانگی حسین

ای محکم از جهاد تو آئین مصطفا

ای آنکه در برابر جعل و ستمگری

تسلیم ناکسان نشدی بر تو مرحبا

مصداق لوح- معنی نون- مظهر قلم

نور ازل- چراغ ابد- مشعل بقا

ای شاه ملک و دین و دشمن ریا

با تیغ ذوالفقار بزن جمله اشقیا

بر بارگاه عدل تو «مردوخ» بساید سر نیاز

گوید به افتخار که روحی له الفدا

نویسنده : ناصر یمین مردوخی کردستانی