جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
تعمقی در خود
پاسخ به این سؤال را بیابیم که آیا واقعاً بابت کارِ نکرده میتوان پول درآورد؟ بهتر گفته شود: آیا پول درآوردن بابت کارِ نکرده قانونی، انسانی و بالاخره صحیح است؟ معمولاً همه به این سؤال پاسخ منفی میدهند، مثلاً یک مالک، یک کارخانهدار و یا یک تاجر هم به این سؤال پاسخ میدهد که کارِ نکرده را نباید پاداش داد. فعلاً کاری نداریم که آیا مالک، تاجر، کارخانهدار و... بابت و اندازهی کارشان دریافت میکنند و یا بیش از آن را که متعلق به مجموعهی نیروهای کار است.
فعلاً از آن میگذریم و میپردازیم به این موضوع که همیشه مطرح میشود: آیا اگر فردی در جایی زمینی بخرد و یا خانهای داشته باشد و پس از گذشت سالی یا چند سال قیمت خانه یا زمینش دهها برابر افزایش پیدا کند، این شخص چه گناهی کرده است که یامفت، این چنین پولدار شده و زندگیش متحول گشته؟ آیا اینگونه ثروتمند شدن گناه! است؟
در پاسخ به این سؤال، اکثریت قریب بهاتفاق، مناسبات اجتماعی را محکوم میکنند و اشخاصی که اینگونه به مال و منالی رسیدهاند تبرئه میشوند. اما نکتهی جالب در این است که اکثریتی دوست دارند که چنین وضعی برای خودشان پیش آید و همه غصه میخورند که چرا در زمانی که شرایط آماده بود فلان زمین را نخریدند تا این زمین به خودی خود پول بزاید و آنها نیز مانند بسیاری از آدمهای دیگر که یکشبه ره صد ساله را رفتند پولدار و خوشبخت شوند!. آیا واقعاً کسی که دو خانه داشته باشد، با این اوصاف همهی سعادت و خوشبختی را از نظر مالی بهدست نیاورده است؟ آیا کسی که دهها خانه داشته باشد چه وضعی پیدا میکند، او چگونه میتواند این دهها خانه را که چند سال قبل فرضاً عدد صد بود و حالا شده هزار... هضم کند و چگونه این افزایش پولها را درآمدی سالم میداند؟ و میگوید تقصیر من نیست، تقصیر دولت است، تقصیر جامعه و مناسبات آن است.
چنین افرادی حتا حاضر نیستند بگویند؛ قربانِ چنین جامعه و دولتی که به قیمت بدبختتر شدنِ اکثریتی، چنین شرایطِ خوبی را فراهم کرده است که مفت و مجانی زمین ارزشآفریده و میتواند به جای تولید و نیروی کار، پول خلق کند. واقعاً آیا این پولها که ظاهراً شخص در بهوجودآوردن آنها نقشی نداشته، پاک محسوب می شود؟ و فرو دادنش در حلقوم هیچ اشکالی ندارد؟
این پولها که فعلاً در زندگی عملی آدمها نقش بازی میکند و باعث میشود تحولاتی در ساختار شخصیت و شیوهی زندگی آدمها ایجاد کند... ثمره یک اقتصاد ناسالم نیست؟! که مثلِ دیگر پولهایی که ناشی از استثمار مستقیم است دزدی محسوب نمیشود؟
راستش بهنظر میرسد که این حرفها بسیار از واقعیتهای جامعه فاصله داشته باشد!!. چرا ؟ چون در جامعهای که وقتی برای خرید موبایل دعوت شد، مردم آنگونه سرودست شکستند و تلاش می کردند تا با تمام امکاناتشان به تعداد بیشتر موبایل بخرند تا آن را به قیمت بسیار بیشتر بفروشند، این حرفها کمی عجیب بهنظر میرسد که آیا بابت کار نکرده میتوان پول بهدست آورد و وجدانی آسوده داشت؟! در جامعهی کنونی ما اکثر آدمها دوست دارند که کار نکنند و پول یامفت بهدست آورند و با آن خوش باشند. آنها نمیدانند که این خوشیها کاذب است و عاقبت نیکویی ندارد و هزار جور عوارض دارد، آنها باور ندارند که این همه عارضه در جامعه ناشی از همین سیستم پول درآوردنهاست!. آنها آمار طلاقها را میدانند، آمار مرگ و میرهای ناشی از ترافیک، فقر و محرومیت، ازدهام آدمها در دادگستریها، زندانها، بگیروببندها، فقر و گرسنگیها، دخترها و زنهای فراری، فسادها، غرور و نکبتها، حسادتها و کینهها... را می دانند.
همهی اینها عارضههای درآمدهای کاذب است. درآمدهای کاذب فاصلهی طبقاتی ایجاد میکند و فاصلهی طبقاتی همهگونه نکبتی را به ارمغان میآورد. آیا آدمیکه یکشبه با داشتن خانه یا قطعه زمینی ثروتمند شده است، تقصیرکار است، آیا چنین درآمدهایی چپاول محسوب نمیشوند؟!
همانطور که آمد، پاسخ اکثریت مردم این است که این درآمدها غارت نام ندارد، آیا واقعا چنین است؟
با اندکی تعمق در مقولهای بهنام عدالت نسبی اجتماعی، طبیعتاً باید به این نتیجه برسیم که هرکس باید نسبت به فعالیت، استعداد و کارش از جامعه برخوردار باشد و جامعه هم تلاش داشته باشد تا افراد تشکیل یافته از خودش را در راستای شکوفایی استعدادها و فعالیتهای هدفمند سوق داده و پرورش دهد. در هیچ جامعهای نمیتوان باور کرد که تفاوت استعداد و لیاقتهای شخصی افراد آن چنان زیاد باشد که برخورداری از تولیدات آن جامعه به دهها و هزاران برابر یکدیگر برسد.
دلیل این امر چندان مشکل نیست و زیاد هم به علوم اقتصاد و اینجور چیزها نیاز ندارد: فقط میتوان تصور کرد که اگر مستعدترین آدمها و نوابغ را ایزوله از جامعهای که در آن زیست میکنند قرار دهید آنها هرگز توانایی انجام هیچکاری را نخواهند داشت. آنها، مثل دیگر انسانها، در صورت تنهایی نمیتوانند حتا به حیات سادهی خود ادامه دهند. تمام نوابغ محصول جامعه هستند و شک نباید کرد که جامعه آنها را پرورده و بهوجود آورده است. هیچ انسان باوجدانی نباید بیش از متوسط نیاز متداول در جامعه برای خود حق قایل شود. تعریف این نیاز متداول در هر کشوری با نسبت درصد رشد آن کشور فرق میکند، اما اگر انسان به معنی واقعی کلمه جهانی اندیشه کند و جهانی زندگی کند باید انتظار از زندگی شخصیاش را با درک چگونگی متوسط زندگی تمام مردم جهان بسنجد و مطابق با آن برخوردار شود. و اما برای اینکه بتوان به مرحلهی جهانی زیستن رسید و بالاخره برای اینکه زیاد هم سنگ بزرگ بر نداریم که علامت نزدن باشد، بهتر است در ابتدا به اطراف خود نظر کنیم و واقعاً ببینیم همهی آنچه داریم ناشی از لیاقت و شایستگی فردی است؟
و آیا واقعاً دیگران زرنگ نبودهاند که از قافلهی پیشرفت عقب ماندهاند؟. آیا متوسط درآمد دیگران چهقدر است و چگونه میتوانند دخل و خرج را سرهم ببندند، آیا پرداخت بیش از هشتاد درصد درآمد بابت اجارهی خانه، عدالت اجتماعی نام دارد؟ آیا افزایش قیمت مسکن در مدت کمتر از هفت هشت سال به چهار الی پنج برابر حکایت از روابط سالم اجتماعی دارد؟ آیا این افزایشها که تماماً بردوش تودههای بیچیز سنگینی میکند هیچ حسی را در آن کسانیکه برخوردار میشوند بهوجود نمیآورد؟ آیا نمیخواهند و نمیتوانند فکر کنند که چگونه بر ثروتهایشان افزوده شده و میشود؟ بگذریم، میگویند در چنین جوامعی نظیر کشور ما همه دزدی میکنند. مثلاً یک کارگر، یک کارمند و خلاصه هرکس را که میبینی دزدی میکند. وقتی کارگر از کارش میزند و کارمند ساعات مفید کار را به زیر حداقل میرساند، این کار را دزدی نام میگذارند، وقتی همه گرانفروشی میکنند، این کار دزدی نام دارد، و بالاخره وقتی هیچکس سر جایش قرار نمیگیرد، همه مجبور به دزدی میشوند.
البته این یک واقعیت است، اما هرگز قابل توجیه نیست زیرا دزدیِ یک آدمی که در تلاش بقاء بهسر میبرد با دزدی کسانی که ادامهی زندگی اکثریت مردمِ محروم را بهخطر میاندازند تفاوت فاحش وجود دارد. آن کس که برای ادامهی حیات برمیدارد و کوشش میکند تا به همان متوسط چگونگی زندگی در جامعهاش برسد دزدی نمیکند، او راه و طریق ادامهی بقاء را گم کرده و نشناخته است. او از کسی چیزی برنمیدارد که آن را دزدی بنامیم، آن چه او طلب میکند متعلق به خودش است، او از دزدها حق غارت شدهی خودش را میرباید. این کار را باید بهگونهای انجام دهد که دزدی نام نداشته باشد، و این امر تا زمانی که پایگاهِ طبقاتی مستحکمی بهوجود نیاید و زحمتکشان را پوشش ندهد، این شیوهی بهدست آوردنِ حقِ خود به گونهی «ربودن» جلوهگری میکند که البته بسیار بد است و باعث بهوجود آمدنِ احساس بدهکاری به کسانی میشود که آنان تاریخاً به او بدهکار هستند. این انسانها باید از هرطریقی که قانونمند باشد و با شرایط اجتماعی خودشان همسویی داشته باشد مبارزه کنند و طلب حق نمایند.
شک نیست که مبارزه از طریق ربودن، ذلت بهبار نمیآورد و طبقات ستمکش را خوار و ذلیلتر میکند. اما متاسفانه دزدی برای چپاولگران به امری قانونی تبدیل شده است. هرکس که بتواند با کارِ نکرده بیشتر پول بهدست آورد، عاقلتر و بیشتر قابل احترام است. این مزخرفترین شیوهی حاکم برروابط انسانهاست که همان رشدِ بیوقفهی بربریت را تسریع کرده و پیامدهای نکبتبارتری را باید انتظار کشید.
ثروتِ آدم میتواند یکشبه چندبرابر شود، اما آیا او نمیتواند بهخود بگوید که این ثروت یکشبه متعلق به جامعه است و این ساختار غلط و ظالمانهی اجتماعیست که آن را دو دستی تقدیم من کرده است؟ و همین پدیده است که زندگی را بر تمام آدمها حرام کرده و خواهد کرد؟ این پدیده خودِ من و خانوادهام را از راه بهدر میکند و از ما آدمهایی مسخشده و پوچ بهوجود آورده و خواهد آورد. پس نهتنها اینگونه ثروتها خوشحالی ندارد بلکه باید بهراهکارهایی اندیشه داشت تا جامعهی خود و جوامع بشری را از شرّ آن نجات داد. تلاش و اندیشه در راستای پیدایی چنان راهکارهایی میتواند زندگی نام داشته باشد و میتواند مسیر سرعت یافته بهسوی بربریت را خدشهدار نماید.
تردید ندارم که انسان این بیهویتی حاکم برخود را گذر خواهد کرد و مسیر حرکت بهسوی بربریت کنونی را تحقیر خواهد نمود. باید تلاش نمود تا چپاولگران و ثروتمندها احساس حقارت کنند و آنها که برای رشد تولید و مناسباتِ عادلانهی آن میکوشند هرچه بیشتر زندگی و عشق را درک و لمس نمایند.
هادی پاکزاد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست