دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

التزام دینی و مرگ و میر مروری فرا تحلیلی


التزام دینی و مرگ و میر مروری فرا تحلیلی

در این مقاله,ثابت می شود كه التزام دینی به شكل معناداری با مرگ و میر پایین تر مرتبط است به عبارت دیگر, در طول دوره پی گیری, افرادی كه بیشتر متدین بودند در مقام مقایسه با كسانی كه كمتر متدین بودند دارای شانس بیشتری برای عمری طولانی بودند

در این مقاله،ثابت می‌شود كه التزام دینی به شكل معناداری با مرگ و میر پایین تر مرتبط است. به عبارت دیگر, در طول دوره پی گیری, افرادی كه بیشتر متدین بودند در مقام مقایسه با كسانی كه كمتر متدین بودند دارای شانس بیشتری برای عمری طولانی بودند.

●خلاصه

مقاله ای كه پیش روی شماست گزارشی است براساس فراتحلیلی به دست آمده از ۴۲ نمونه مستقل, كه ارتباط مستقیم التزام دینی و مرگ و میر به هر علت۳ را بررسی كرده اند. التزام دینی به شكل معناداری با مرگ و میر پایین تر (نسبت شانس۴=۱.۲۹; ۹۵% فاصله اطمینان۱.۲۰ - ۱.۳۹: ) مرتبط است. به عبارت دیگر, در طول دوره پی گیری۵, افرادی كه بیشتر متدین بودند در مقام مقایسه با كسانی كه كمتر متدین بودند دارای شانس بیشتری برای عمری طولانی بودند. گرچه نیرومندی رابطه بین التزام دینی و مرگ و میر به منزله تابعی از چندین متغیر تعدیل كننده تغییر می كند, ولی ارتباط آنها نیرومند و در همان حد و اندازه ای است كه از عوامل روانی ـ اجتماعی انتظار می رود. به نظر نمی رسد كه نتیجه گیری های صورت گرفته ناشی از سوگیری تحقیقات چاپ شده باشد.

شمار قابل توجهی از آمریكایی ها در فعالیت های دینی مشاركت دارند. بیش از نود درصد آمریكایی های بزرگ سال پیرو یك آیین دینی رسمی هستند (كاسمین و لاك من, ۱۹۹۳). بالغ بر ۹۶ درصد آنها به خدا یا یك روح عالمگیر۶ اعتقاد دارند, ۴۲ درصد, مراسم دینی را به شكل هفتگی یا تقریباً هر هفته به جا می آورند, ۶۷درصد, اعضای یك انجمن دینی محلی۷ اند و ۶۰ درصد, بر این باورند كه دین در زندگی روزمره آنها (بسیار حائز اهمیت) است (گلوپ, ۱۹۹۵).

آیا این قبیل فعالیت ها و باورهای دینی می توانند آثار سودمندی بر روی سلامت جسمانی داشته باشند؟ چندین پژوهش حاكی از آن است كه التزام دینی به گونه ای امیدبخش با سنجه های سلامت جسمانی مثل فشارخون بالا (لوین و وندرپول, ۱۹۸۹), سرطان (جارویس و نورث كات, ۱۹۸۷), بیماری قلبی (فریدلندر, كرك, و استاین, ۱۹۸۶), سكته (كولا نتونیو, كسل, و اُستفیلد, ۱۹۹۲) و خودكشی (كرك, شمی و همكاران, ۱۹۹۶) مرتبط است. مطالعات دیگر اشاره به این مهم كرده اند كه التزام دینی می تواند باعث محافظت فرد در مقابل فشار روانی و اثرات سوء آن بر سلامت روانی ـ جسمی شود (كندلر, گاردنر و پرسكت, ۱۹۹۷; كراوزه و ون ترن, ۱۹۸۷; پریسمن, لانیز, لارسن و استرین, ۱۹۹۰).

فرض بر این است كه رابطه های موجود بین التزام دینی و سلامت می تواند زمینه طول عمر را فراهم سازد. چندین مطالعه جدید (گلدبورت, یا آری و مدالی, ۱۹۹۳; هامر, راجرز, نم, والیسون, ۱۹۹۹; كرك, شمی و همكاران, ۱۹۹۶; آكسمن, فریمن و منهایمر, ۱۹۹۵; استراوبریج, كوهن, شما, و كاپلان, ۱۹۹۷) دریافتند كه اشكال مختلف التزام دینی به صورت حضور در مراسم دینی۸, عضویت در مجمع دینی۹, رسیدن به اطمینان و آرامش به كمك باورهای دینی فردی و سخت آیینی۱۰ دینی تجلی می یابد و با مرگ و میر كمتری همراه است.

●تعدیل كننده های بالقوه ارتباط بین التزام دینی و مرگ و میر

امّا, ارتباط بین التزام دینی و مرگ و میر چندان روشن نیست; احتمال دارد علاوه بر كیفیت روش های پژوهش به كار رفته برای بررسی این ارتباط, ویژگی های متعدد نمونه های مورد پژوهش در تحقیقات جداگانه نیز بر این رابطه تأثیرگذار باشند: یك قرن پژوهش و نظریه پردازی جامعه شناختی نشان داده است كه ارتباط التزام دینی و سلامت جسمانی می تواند به شكل نیرومندی با آن منابع روانی ـ اجتماعی ای كه دین فراهم می سازد مرتبط بوده و با هیچ یك از حالات روان شناختی مثبت اختصاصاً برخاسته از صور نهانی تر تجلی دینی ارتباطی نداشته باشد (دوركهایم, ۱۹۱۲/۱۹۹۵; ایدلر و كسل, a۱۹۹۷ ). به همین دلیل, شاخص های التزام دینی جمعی (یعنی, حضور در مراسم دینی) در مقایسه با شاخص های دین داری خصوصی (مثل دین داری خودارزیابانه, فراوانی نیایش پنهانی, یا كاربرد دین به مثابه یك منبع كنارآمدن) می تواند ارتباط نیرومندی با برآیندهای سلامت داشته باشد. با این همه, این رابطه به خاطر احتمال تداخل های زیر دارای پیچیدگی خاصی شده است:

الف) اشخاص سالم نسبت به اشخاص ناسالم احتمال بیشتری دارد كه در فعالیت های دینی جمعی حضور یابند. در نتیجه, ارتباط بین التزام دینی و مرگ و میر ممكن است برای شاخص های جمعی یا همگانی در مقایسه با شاخص های دین داری خصوصی نیرومندتر باشد, و میزان اثر مطالعاتی كه سنجه های جمعی التزام دینی را به كار می برند لازم است به كمك كنترل آماری سلامت جسمانی تعدیل شود.

ب) دو نمونه از مطالعات انجام شده بر روی بیماران سرطانی (كیون, كیون و واتسون, ۱۹۹۲; لوپرینزی و همكاران, ۱۹۹۴) دریافتند كه التزام دینی ارتباطی با مرگ و میر ندارد, در حالی كه چند مطالعه دیگر رابطه های امیدبخشی از التزام دینی و مرگ و میر را در میان افراد بزرگ سال ساكن اجتماع كه به طور كلی سالم بودند پیدا كردند (كلدبورت و همكاران, ۱۹۹۳; كرك, شمی و همكاران, ۱۹۹۶; استراوبریج و همكاران, ۱۹۹۷). از آن جایی كه ممكن است منافع مطلوب دین داری برای سلامت تا حدی از حق انتخاب های سبك زندگی و رفتارهای كنار آمدن كه در طول سالیان متمادی اثرات خودشان را دارند متأثر باشند, ارتباط التزام دینی و مرگ و میر ممكن است در نمونه های مركب از افراد سالم جامعه در مقایسه با نمونه های بیماران مورد توجه بالینی بیشتر باشد.

ج) برخی داده ها حاكی از ارتباط نیرومندتر التزام دینی و مرگ و میر در زنان نسبت به مردان است (هاوس, رابینز و متسنر, ۱۹۸۲; استراوبریج و همكاران, ۱۹۹۷). بر این اساس, مطالعاتی كه بیشتر نمونه های آنها را زنان تشكیل می دهند در مقایسه با مطالعاتی كه نمونه های آن را عمدتاً مردان تشكیل می دهند باید دارای رابطه مطلوبتری بین التزام دینی و مرگ و میر باشند.

د) شاخص های التزام دینی می توانند با گستره ای از متغیرهای جمعیتی, روانی ـ اجتماعی و فیزیولوژیكی مانند: (۱) سن, (۲) جنسیت, (۳) نژاد ـ قومیت, (۴) حمایت اجتماعی همگانی, (۵) بهزیستی روان شناختی, (۶) عادات مرتبط با سلامت مثل ورزش و استعمال دخانیات و (۷) سلامت جسمی, مرتبط یا آمیخته شود یا تحت تأثیر آنها قرار گیرد. تا حدی كه قضیه بر همین منوال است, ارتباط بین التزام دینی و مرگ و میر در مطالعاتی كه تعداد كمتری از این متغیرها را كنترل كرده اند نسبت به مطالعاتی كه شمار كثیری از عوامل واسط و تركیبی بالقوه را ضبط و مهار كرده اند, مطلوب تر خواهد بود (ایدلر و كارزی, a۱۹۹۷, b۱۹۹۷).

هرچند نقد و بررسی هایی درباره رابطه بین وابستگی فرقه ای و مرگ و میر (جارویس و نورث كات, ۱۹۸۷; ترویر, ۱۹۸۸) و بین التزام دینی و سلامت جسمی (كرایجی, لیو, لارسن, ولیونز, ۱۹۸۸; لوین و واندرپول, ۱۹۸۹) منتشر شده است, ولی هیچ پژوهش گری تاكنون روش های فراتحلیلی را به منظور بررسی رابطه التزام دینی و مرگ و میر به هر علت به كار نبسته است. برای پرداختن به این كمبود در مكتوبات, اجرای فراتحلیلی را در باب پژوهش های صورت گرفته روی التزام دینی و مرگ و میر بر عهده گرفتیم.

●روش

▪بررسی پیشینه (آثار مكتوب در این زمینه)

بررسی پیشینه پژوهش در سه مرحله صورت گرفت. در ابتدا, شش پایگاه اطلاع رسانی رایانه ای شامل بانك های اطلاعاتی مربوط به پزشكی (Medicine), روان شناسی (PsycINFO), جامعه شناسی (Sociofile), پرستاری (Cumulative Index of Nursing and Allied Health Literature [CINAHL]) و تعلیم و تربیت (Education Resources) را به منظور دست یابی به مطالعات منتشر شده و منتشر نشده در زمینه رابطه بین التزام دینی و مرگ و میر را تا ژوئن ۱۹۹۹ مورد بررسی قرار دادیم. ما چندین اصطلاح پژوهشی مرتبط با التزام دینی (مثل دین, دین داری, التزام به دین و دینی ) را با چندین اصطلاح پژوهشی مرتبط با مرگ و میر (مثل مرگ و میر, مرگباری, مرگ و ماندگاری) و علل عمده مرگ (مثل بیماری قلبی ـ عروقی و سرطان) را به هم مرتبط كردیم. سپس, منابع پژوهشی مرجع را جهت شناسایی و آگاهی از پژوهش های بیشتر در این زمینه بررسی كردیم. در نهایت, نقد و بررسی های قبلی در زمینه آثار پژوهشی را بررسی كرده و با سه متخصص در این حوزه مشورت كردیم تا پژوهش های ناپایدار شناسایی شوند و پژوهش هایی را كه به وابستگی یا فرقه دینی (مثل مسیحی, یهودی) به منزله تنها شاخص دینی پرداخته بودند حذف كردیم.

●پژوهش های مرتبط

ما ۴۱ پژوهش را شناسایی كردیم كه در آنها به شاخص التزام دینی به عنوان عامل پیش بینی كننده مرگ و میر به هر علت پرداخته بودند. از این گزارش ها, ۵ مورد (بركمن و سایم, ۱۹۷۹; انسترام, ۱۹۷۵; سیمَن, كاپلان, نودسن, كوهن و گورالینك, ۱۹۸۷; استراوبریج و همكاران, ۱۹۹۷; وینگارد, ۱۹۸۲) از پایگاه اطلاعات ناحیه آلامدا۱۱ به دست آمد, ۵ مورد (كامستاك و لوندین, ۱۹۶۷; كامستاك و پارتریچ, ۱۹۷۲; كامستاك, شاه, مِیِر, و ابی, ۱۹۷۱; كامستاك و توناسیا, ۱۹۷۷; هلسینگ و سكیو, ۱۹۸۱) از پایگاه اطلاعات ناحیه واشنگتن به دست آمد, ۲مورد (ایدلر وكسل, ۱۹۹۲, ۱۹۹۱) مبتنی بر اطلاعات به دست آمده از طرح بهداشت و سال مندی دانشگاه ییل بود, ۲ مورد (كوئینیگ, ۱۹۹۵; كوئینیگ و همكاران, ۱۹۹۸) براساس مطالعه گروهی از بیماران مرد در بیمارستان افسران و سربازان مجروح و بازنشسته انجام شده است. ۲ مورد (برایانت و راكوفسكی, ۱۹۹۲; گلدمن, كورنمن, و واینشتاین, ۱۹۹۵) مربوط به نظرسنجی مصاحبه ای بهداشت ملی بود كه به صورت پژوهشی طولی سال خوردگی بر روی افراد ۷۰سال و بالاتر در فاصله سال های ۱۹۹۰ـ۱۹۸۴ انجام گرفت (كوار, فیتی و چیبا, ۱۹۹۰), و ۲ مورد (رینگدال, ۱۹۹۶; گوتستام, كاسا, كوینسلند و رینگدال, ۱۹۹۵) مربوط به گروهی از بیماران سرطانی بیمارستان دانشگاه تروندهایم نروژ بود. برای احراز فرض استقلال آماری ای, كه شالوده پژوهش فراتحلیلی را تشكیل می دهد, برآوردهای اندازه تأثیر برای مجموعه داده هایی كه حاصلشان بیش از یك گزارش بود بر گزارشی استوار شدند كه (الف) از طولانی ترین دوره مشاهده استفاده كرده بود و (ب) شامل بیشترین تعداد نمونه, همانند شیوه استاندارد فراتحلیلی, بود (مثلاً, میلر, اسمیت, ترنر, گوئیجا. و هالت, ۱۹۹۶). بنابراین, از ۲۹ نمونه (با علامت ستاره مشخص شده در بخش منابع و مآخذ) ۴۱ گزارش پژوهشی, تعداد ۴۲ اندازه تأثیر استخراج شد.

●محاسبه برآوردهای اندازه تأثیر

اكثر پژوهش ها ارتباط بین التزام دینی و مرگ و میر به هر علت را به صورت ماتریس های شانس نسبی, خطر نسبی, و نسبت شانس [احتمال] گزارش كرده اند. معمولاً, این شاخص های ارتباطی برای یك یا بیش از یك همپراكنش تعدیل می شود. علی رغم سهولت تفسیرپذیری این شاخص ها (دیویس, كرامبی, و توكل, ۱۹۹۸; لایرد و ماستلر, ۱۹۹۰), خطر نسبی (و توسّعاً, شانس نسبی) شیوه ای مطلوب برای فراتحلیل نیست (فلیس, ۱۹۹۴).

در عوض, اكثر متخصصان فراتحلیل استفاده از نسبت های شانس را به عنوان یك شاخص استاندارد اندازه تأثیر برای داده های مقوله ای توصیه می كنند (فلئیس, ۱۹۹۴; هدوك, ریندزكاف, و شدیش, ۱۹۹۸; لئرد و ماستلر, ۱۹۹۰). نسبت شانس برای یك جدول چهارخانه برابر با شانس پیامدهای مطلوب برای یك گروه ذی نفع است (یعنی, برابر با شانس زنده ماندن برای افراد بسیار متدین در گروه پی گیری است) كه بر شانس گروه مقایسه (یعنی, شانس افراد كمتر متدین) تقسیم می شود. در پژوهش هایی كه در برگیرنده متغیرهای كنترل بودند (مثل سطح پایه سلامت جسمی, مصرف دارو یا الكل) نسبت های شانس به همین ترتیب تعدیل شده اند ـ این متغیرها نشان دهنده شانس نسبی بقا در مورد افراد متدین و غیرمتدین بودند و صفات مشخص شده را كنترل می كردند. نسبت های شانس نزدیك به ۱.۰ ارتباط ضعیف یا عدم ارتباط بین متغیرها را نشان می دهد, در حالی كه نسبت های شانس بالاتر از ۳.۰ (یا كمتر از ۰.۳۳ در هم بستگی های منفی) نشان دهنده ارتباط قوی بین متغیرها است (هادوك و همكاران, ۱۹۹۶).

در پژوهش هایی كه نویسندگان نسبت های شانس را در آنها گزارش كردند, ما آن نسبت ها را به عنوان برآوردهای اندازه اثر مورد استفاده قرار دادیم. وقتی كه فقط داده های خام (برای مثال, فراوانی های گروه (خانه ای) ۲ھ۲) در دست رس بود, ما نسبت های شانس و پراكنش ها را با استفاده از فرمول های استاندارد محاسبه كردیم (برای مثال, فلیس, ۱۹۹۴). هنگامی كه در پژوهش های گزارش شده نویسندگان خطرات نسبی یا شانس های نسبی و شاخص های تغییرپذیری نمونه (برای مثال, خطاهای استاندارد, واریانس ها, یا فاصله اطمینان ۹۵%) را گزارش كردند, ما نسبت های شانس معادل [متناظر] را با بازسازی جداول چهارخانه ضمنی برآورد كردیم. مقادیر نسبت های شانس همیشه به طور ناچیزی از مقادیر خطرات نسبی متناظر بیشتر است (داویس و همكاران, ۱۹۹۸). همان گونه كه انتظار می رفت, نسبت های شانس برآورد شده ما, اندكی بیشتر از (به طور متوسط ۶% بیشتر از) خطر نسبی و ارزش های خطر نسبی متناظر بود. تعدادی از نویسندگان (مانند, یانوف ـ بالمن, مارشال, ۱۹۸۲; كیون و همكاران, ۱۹۹۲; اسپیگل, بلوم, و گات هیل, ۱۹۸۳; ییتس, چالمر, سَن, جیمز, فالنزبی و مك كگنی, ۱۹۸۱) اندازه های اثر را در مقیاس ها یا مقادیر دیگری (مانند ضرایب هم بستگی, زمان ماندگاری) گزارش كردند. جزئیات مربوط به شیوه ای كه ما براساس آن برآوردهای نسبت شانس را برای این اندازه های اثر محاسبه كردیم از [پژوهش] مایكل ای. مكالخ در دست رس است.

۱ . دانشجوی كارشناسی ارشد روان شناسی بالینی, انستیتو روان پزشكی تهران, عضو دفتر مطالعات اسلامی در بهداشت روان, انستیتو روان پزشكی تهران, مركز تحقیقات بهداشت روان.

۲ . كارشناسی ارشد روان شناسی عمومی, دانشگاه تربیت مدرس.

۳. all-cause mortality

۴. odds ratio

۵. follow-up

۶. universal spirit

۷. local religious body

۸. Attendance

۹. religious Kibbutzim

۱۰. Orthodoxy

۱۱. Alameda

۱۲. Log transformation

۱۳. asymmetrical

۱۴. multicollinearity

۱۵. predictor-to-case ratio

منابع و مآخذی كه نشان ستاره دارند به مطالعاتی كه در فراتحلیل جای گرفته اند, اشاره دارند.

*Abramson, J. H., Gofin, R. & Peritz, E. (۱۹۸۲). Risk markers for mortality among elderly men-A community study in Jerusalen. Journal of Chronic Disease, ۳۵, ۵۶۵-۵۷۲.

Baecke, J. A., Burema, J., Frijters, J. E., Hautvast, J. G. & van der Wiel-Wetzels, W. A. (۱۹۸۳). Obesity in Young Dutch adults: I. Sociodemographic variables and body mass index. International Journal of Obesity, ۷, ۱-۱۲.

*Baugher, R. J., Burger, C., Smith, R. & Wallston, K. (۱۹۸۹/۱۹۹۰). A comparision of terminally ill persons at various time periods to death. Omega, ۲۰, ۱۰۳-۱۱۵.

Becker, B. J. (۱۹۹۴). Combining significance levels. (In H. Cooper & L. V. Hedges (Eds.), Handbook of research synthesis (pp. ۲۱۵-۲۳۰). New York : Russell Sage Foundation.)

Begg, C. B. (۱۹۸۵). A measure to aid in the interpretation of published clinical trials. Statistics in Medicine, ۴, ۱-۹.

Begg, C. B. (۱۹۹۴). Publication bias. (In H. Cooper & L. V. Hedges (Eds.), Handbook of research synthesis (pp. ۳۹۹-۴۰۹). NewYork: Russell Sage Foundation.)

Benson, P. (۱۹۹۲). Religion and substance use. (In J. F. Schumaker (Ed.), Religion and mental health (pp.۲۱۱-۲۲۰).NewYork: O U P .)

Berkman, L. & Syme, L. (۱۹۷۹). Social networks, host resistance, and mortality: A nine-year follow-up study of Alameda County residents. American Journal of Epidemiology, ۱۰۹, ۱۸۶-۲۰۴.

Bryant, S. & Rakowski, W. (۱۹۹۲). Predictors of mortality among elderly African-Americans. Research on Aging, ۱۴, ۵۰-۶۷.

Bryk, A. S. & Raudenbush, S. W. (۱۹۹۲). Hierarchical linear models: Applications and data analysis methods. (Newbury Park, CA: Sage)

Bryk, A. S. & Raudenbush, S. W. & Congdon, R. T. (۱۹۹۶). HLM (Version۴) [Computer software]. (Chicago: Scientific Software International)

Cohen, J. (۱۹۸۸). Statistical power analysis for behavioral sciences ((۲nd ed.). Hillsdale, NJ: Erlbaum)

Colantonio, A., Kasl, S. V. & Ostifield, A. M. (۱۹۹۲). Depressive symptoms and other psychosocial factors as predictors of stroke in the elderly. American Journal of Epidemiology, ۱۳۶, ۸۸۴-۸۹۴.

Comstock, G. W. & Lundin, F. (۱۹۶۷). Perental smoking and perinatal mortality. American Journal of Obstetrics and Gynecology, ۹۸, ۷۰۸-۷۱۸.

Comstock, G. W. & Partridge, K. (۱۹۷۲). Church attendance and Health. Journal of Chronic Disease, ۲۵, ۶۶۵-۶۷۲.

Comstock, G. W., Shah, F., Meyer, M. & Abbey, H. (۱۹۷۱). Low birth weight and neonatal mortality rate related to maternal smoking and socioeconomic status. American Journal of Obstetrics and Gynecology, ۱۱۱, ۵۳-۵۹.

*Comstock, G. W., Tonascia, J. A. (۱۹۷۷). Education and mortality in Washington County, Maryland. Journal of Health and Social Behavior, ۱۸, ۵۴-۶۱.

Craigie, F. C., Liu, I. Y., Larson, D. B. & Lyons, J. S. (۱۹۸۸). A systematic analysis of religious variables in the Journal of Family Practice ۱۹۷۶-۱۹۸۶. Journal of Family Practice, ۲۷, ۵۰۹-۵۱۳.

Davidoff, M. D. & Goheen, H. W. (۱۹۵۳). A table for the rapid determination of the tetrachoric correlation coefficient. Psychometrika, ۱۸, ۱۱۵-۱۲۱.

Davies, H. T. O., Crombie, I. K. & Tavakol, M. (۱۹۹۸). When can odds ratios mislead? British Medical Journal, ۳۱۶, ۹۸۹-۹۹۱.

*Devins, G., Mann, J., Mandin, H. & Paul, L. (۱۹۹۰). Psychosocial predictors of survival in endstage renal disease. Journal of Nervous and Mental Disease, ۱۷۸, ۱۲۷-۱۳۳.

Durkheim, E. (۱۹۹۵). The elementary forms of religious life (K. E. Fiels, Trans.). NewYork: Free Press. (Original work published ۱۹۱۲)

Ellison, C. G. & George, L. K. (۱۹۹۴). Religious involvement, social ties, and social support in a Southeastern community. Journal of for the Scientific Study of Religion, ۳۳, ۴۶-۶۱.

Enstrom, J. (۱۹۷۵). Cancer mortality among Mormons. Cancer, ۳۶, ۸۲۵-۸۴۱.

*Enstrom, J. (۱۹۸۹). Health practices and cancer mortality among active California Mormons. Journal of the National Cancer Institute ۱۹۸۹, ۸۱, ۱۸۰۷-۱۸۱۴.

Fleiss, J. L. (۱۹۹۴). Measures of effect size for categorical data. (In H. Cooper & L. V. Hedges (Eds.), Handbook of research synthesis (pp. ۲۴۵-۲۶۰). NewYork: Russell Sage Founation.)

Friedlander, Y., Kark, J. D. & Stein, Y. (۱۹۸۶). Religious orthodoxy and myocardial infraction in jerusalem: A case-control study. International Journal of Cardiology, ۱۰, ۳۳-۴۱.

Gallup, G. (۱۹۹۵). The Gallup poll: Public opinion ۱۹۹۵. (Wilmington, DE: Scholarly Resources)

* Goldbourt, U., Yaari, S. & Medalie, J. H. (۱۹۹۳). Factors predictive of long-term coronary heart disease mortality among ۱۰, ۰۵۹ male Israeli civi servants and municipal employees. Cardiology, ۸۲, ۱۰۰-۱۲۱.

*Goldman, N., Korenman, S. & Weinstein, R. (۱۹۹۵). Marital status and health among the elderly. Social Science & Medicine, ۴۰, ۱۷۱۷-۱۷۳۰.

Haddock, C. K., Rindskopf, D. & Shadish, W. R. (۱۹۹۸). Using odds ratios as effect sizes for meta-analysis of dichotomous data: A primer on methods and issues. Psychological Methods, ۳, ۳۳۹-۳۵۳.

Hedges, L. V. (۱۹۹۴). Fixed effect models. (In H. Cooper & L. V. Hedges (Eds.), Handbook of research synthesis (pp. ۲۸۵-۲۹۹). NewYork: Russell Sage Foundation.)

Hedges, L. V. & Vevea, J. L. (۱۹۹۸). Fixed- and random- effects models in meta-analysis. Psycholigical Methods, ۳, ۴۸۶-۵۰۴.

Helsing, K. & Szklo, M. (۱۹۸۱). Mortality after bereavement. American Journal of Epidemiology, ۱۱۴, ۴۱-۵۲.

Hill, P. C. & Hood, R. (۱۹۹۹). Measures of religiosity. (Birmingham, AL: Religious Education Press)

*House, J. S., Robbins, C. & Metzner, H. L. (۱۹۸۲). The association of social relationships and activities with mortality: Prospective evidence from the Tecumseh Community Health Study. American Journal of Epidemiology, ۱۱۶, ۱۲۳-۱۴۰.

*Hummer, R. A., Rogers, R. G., Nam, C. B. & Ellison, C. G. (۱۹۹۹). Religious involvement and U.S. adult mortality. Demography, ۳۶, ۲۷۳-۲۸۵.

Hunter, J. E. & Schmidt, F. L. (۱۹۹۰). Methods of meta-analysis: Correcting for error and bias in research findings. (Newbury Park, CA: Sage)

Idler, E. L. & Kasl, S. (۱۹۹۱). Health perceptions and survival: Do global evaluations of health status really predict mortality? Journal of Gerontology: Social Science, ۴۶B, S۵۵-S۶۵.

*Idler, E. L. & Kasl, S. (۱۹۹۲). Religion , disablity, depression, and the timing of death. American Journal of Sociology, ۹۷, ۱۰۵۲-۱۰۷۶.

Idler, E. L. & Kasl, S. V. (۱۹۹۷a). Religion among disabled and nondisabled persons. I: Cross-sectional patterns in health practices, social activities, and well-being. Journal of Gerontology: Social Science, ۵۲B, S۲۹۴-S۳۰۵.

Idler, E. L. & Kasl, S. V. (۱۹۹۷b). Religion among disabled and nondisabled persons. II: Attendance at religious services as a predictor of the course of disability. Journal of Gerontology: Social Science, ۵۲B, S۳۰۶-S۳۱۶.

*Janoff-Bulman, R., Marshall, G. (۱۹۸۲). Mortality, well-being, and control: A study of a population of institutionalized aged. Personality and Social Psychology Bulletin, ۸, ۶۹۱-۶۹۸.

Jarvis, G. K. & Northcott, G. C. (۱۹۸۷). Religion and differences in morbidity and mortality. Social Science & Medicine, ۲۵, ۸۱۳-۸۲۴.

Kark, J. D., Carmel, S., Sinnreich, R., Golderger, N. & Friedlander, Y. (۱۹۹۶). Psychosocial factors among members of religious and secular kibbutzim. Israel Journal of Medical Sciences, ۳۲, ۱۸۵-۱۹۴.

*Kark, J. D., Shemi, G., Fridlander, Y., Martin, O., Manor, O. & Blondheim, S. H. (۱۹۹۶). Does religious observance promote health? Mortality in secular vs. kibbutzim in Israel. American Journal of Public Health, ۸۶, ۳۴۱-۳۴۶.

Kendler, K. S., Gardner, C. O. & Prescott, C. A. (۱۹۹۷). Religion , psychopathology, and substance use and abuse: A multimeasure, genetic-epidemiologic study. American Journal of Psychiatry, ۱۵۴, ۳۲۲-۳۲۹.

Koenig, H. G. (۱۹۹۵). Use of acute hospital services and mortality among religious and non religious copers with medical illness, Journal of Religious Gerontology, ۹, ۱-۲۱.

*Koenig, H. G., Hays, J. C., Larson, D. B., George, L. K., Cohen, H. J., McCullough, M. E., Meador, K. G. & Blazer, D. G. (۱۹۹۹). Does religious attendance prolong survival? A six-year follow-up study of ۳, ۹۶۸ older adults. Journal of Religious Gerontology: Medical Sciences, ۵۴A, M۳۷۰-M۳۷۶.

*Koenig, H. G., Larson, D. B., Hays, J. C., McCullough, M. E., George, L. K., Branch, P. S., Meader, K. G. & Kuchibhatla, M. (۱۹۹۸). Religion. and survival of ۱, ۰۱۰ male veterans hospitalized with medical illness. Journal of Religion and Health, ۳۷, ۱۵-۲۹.

Kosmin, B. A. & Lachman, S. P. (۱۹۹۳). One natuion under God. (NewYork: Harmony)

Kovar, M. G., Fitti, J. E. & Chyba, M. M. (۱۹۹۰). The longitudinal study of aging: ۱۹۸۴-۹۰. (Vital Health Statistics, Series, ۱, No.۲۸ (DHHS Publication No. PHS ۹۲-۱۳۰۴). Hyattsville, MD: U.S. Department of Health and Human Services.)

*Krause, N. (۱۹۹۸). Stressors in highly valued roles, religious coping, and mortality. Psychology and Aging, ۱۳, ۲۴۲, ۲۵۵.

Krause, N. & Van Tran, T. (۱۹۸۷). Stress and religious involvement among older Blacks. Journal of Gerontology, ۴۴, S۴-S۱۳.

*Kune, G., Kune, S. & Watson, L. (۱۹۹۲). The effoct of family history of cancer, religion , parity and migrant status on survival in colorectal cancer. European Journal of Cancer, ۲۸A, ۱۴۸۴-۱۴۸۷.

Laird, N. M. & Mosteller, F. (۱۹۹۰). Some statistical methods for combining experimental results. International Journal of Technology Assessment in Health Care, ۶, ۵-۳۰.

Levin, J. S. & Chatters, L. M. (۱۹۹۸). Religion , health and psychological well-being in older adults. Journal of Aging and Health, ۱۰, ۵۰۴-۵۳۱.

Levin, J. S. & Taylor, R. J. (۱۹۹۷). Age differences in patterns and correlates of the frequency of prayer. Gerontologist, ۳۷, ۷۵-۸۸.

Levin, J. S. & Vanderpool, H. Y. (۱۹۸۷). Is frequent religious attendance really conducive to better health? Toward an epidemiology of religion. Social Science & Medicine, ۲۴, ۵۸۹-۶۰۰.

Levin, J. S. & Vanderpool, H. Y. (۱۹۸۹). Is religion therapeutically significant for hypertension? Social Science & Medicine, ۲۹, ۶۹-۷۸.

*LoPrinzi, C. L., Laurie, J. A., Wieand, H. S., Krook, J. E., Novotny, P. J., Kugler, J. W., Bartel, J., Law, M., Bateman, M., Klatt, N. E., Dose, A. M., Etzell, P. S., Nelimark, R. A., Mailliard, J. A. & Moertel, C. G. (۱۹۹۴). Prospective evaluation of prognostic variables from patient-completed questionnaires. Journal of Clinical Oncology, ۱۲, ۶۰۱-۶۰۷.

Miller, T. Q., Smith, T. W., Turner, C. W., Guijarro, M. L. & Hallet, A. J. (۱۹۹۶). A meta-analytic review of research on hostility and physical health. Psychological Bulletin, ۱۱۹, ۳۲۲-۳۴۸.

Mosteller, F. & Colditz, G. A. (۱۹۹۶). Understanding research synthesis (meta-analysis). Annual Review of Pblic Health, ۱۷, ۱-۲۳.

*Musick, M. A., House, J. S. & Williams, D. R. (۱۹۹۸). Attendance at religious services and mortality in a national sample. (Manuscript submitted for publication)

Myers, D. G. & Diener, E. (۱۹۹۵). Who is happy? Psycholigical Science, ۶, ۱۰-۱۹.

*Oman, D., & Reed, D. (۱۹۹۸). Religion and mortality among the community-dwelling elderly. American Journal of Public Health , ۸۸, ۱۴۶۹-۱۴۷۵.

*Oxman, T. E. Freeman, D. H. & Manheimer, E. D. (۱۹۹۵). Lack of social participation of religious strength and comfort as risk factors for death after cardiac surgery in the elderly. Psychosomatic Medicine, ۵۷, ۵-۱۵.

Pressman, P., Lyons, J. S., Larson, D. B. & Strain, J. J. (۱۹۹۰). Religious belief, depression, and ambulation status in elderly women with broken hips. American Journal of Psychiatry, ۱۴۷, ۷۵۸-۷۶۰.

*Reynolds, D., Nelson, F. (۱۹۸۱). Personality, life situation, and life expectancy. Suicide and Life-Threatening Behavior, ۱۱, ۹۹-۱۱۰.

*Ringdal, G. (۱۹۹۶). Religiosity, quality of life and survival in cancer patients. Social indicators Research, ۳۸, ۱۹۳-۲۱۱.

Ringdal, G., Gotestam, K., Kaasa, S., Kvinnsland, S. & Ringdal, K. (۱۹۹۵). Prognostic factors and survival in a heterogeneous sample of cancer patients. British Journal of Cancer, ۷۳, ۱۵۹۴-۱۵۹۹.

*Rogers, R. G. (۱۹۹۶). The effects of family composition, health, and social support linkages on mortality. Journal of Health and Social Behavior, ۳۷, ۳۲۶-۳۳۸.

*Rosenblatt, M. W. (۱۹۹۶). Predictive value of social support on survival in Type II diabetic patients with end stage renal disease. (Unpublished doctoral dissertation, St. Mary۰۳۹;s University, San Antonio, TX)

Rosenthal, R. (۱۹۷۹). The "file drawer problem" and tolerance for null results. Psychological Bulletin, ۸۶, ۶۳۸-۶۴۱.

Rosenthal, R. (۱۹۹۰). How are we doing in soft psychology? American Psychologist, ۴۵, ۷۷۵-۷۷۷.

*Schoenback, V., Kaplan, B., Fredman, L. & Kleinbaum, D. (۱۹۸۶). Social ties and mortality in Evans County, Georgia. American Journal of Epidemiology, ۱۲۳, ۵۷۷-۵۹۱.

Seeman, T., Kaplan, G., Knudsen, L., Cohen, R. & Guralnik, J. (۱۹۸۷). Social network ties and mortality among the elderly in the Alameda County study. American Journal of Epidemiology, ۱۲۶, ۷۱۴-۷۲۳.

Shadish, W. R. & Haddock, C. K. (۱۹۹۴). Combining estimates of effect size. (in H. Cooper & L. V. Hedges (Eds.), Handbook of research synthesis (pp. ۲۶۱-۲۸۱). NewYork: Russell Sage Foundation.)

Shrout, P. E. & Fleiss, J. L. (۱۹۷۹). Intraclass correlations: Uses in assigning rater reliability. Psychological Bulletin, ۸۶, ۴۲۰-۴۲۸.

*Spiegel, D., Bloom, J. R. & Gottheil, E. (۱۹۸۳) زFamily environment as a predictor of adjustment to metastatic breast carcinomaس, Journal of Psychological Oncology. ۱, ۳۳-۴۴.

*Strawbridge, W. J., Cohen, R. D., Shema, S. J. & Kaplan, G. A. (۱۹۹۷). Frequent attendance at religious services and mortality over ۲۸ years. American Journal of Public Health , ۸۷, ۹۵۷-۹۶۱.

Troyer, H. (۱۹۸۸). Review of cancer among ۴ religious sects: Evidence that life-styles are distinctive sets of risk factors. Social & Medicine, ۲۶, ۱۰۰۷-۱۰۱۷.

Wingard, D. (۱۹۸۲). The sex differential in mortality rates. American Journal of Epidemiology, ۱۱۵, ۲۰۵-۲۱۶.

Witter, R. Q., Stock, W. A, Okun, M. A. & Haring, M. J. (۱۹۸۵). زReligion and subjective well-being in adulthood: A quantitative synthesisس, Review of Religious Research, ۲۶, ۳۳۲-۳۴۲.

*Yates, J. W., Chalmer, B. J., St. James, P., Follansbee, M. & McKegney, F. P. (۱۹۸۱). Religion in patients with advanced cancer. Medical and Pediatric Oncology, ۹, ۱۲۱-۱۲۸.

*Zukerman, D., Kasl, S. & Ostfield, A. (۱۹۸۴). Psychological predictors of mortality the elderly poor: The role of religion, well-being, and social contacts. American Journal of Epidemiology, ۱۱۹, ۴۱۰-۴۲۳.

مترجم: احمدرضا محمدپور یزدی و محمدحسین بیاضی

نویسندگان:مایكل ای. مكالخ: مؤسسه ملی پژوهش مراقبت های بهداشتی

ویلیام تی. هویت: گروه روان شناسی دانشگاه ایالتی آیووا

دیوید بی. لارسن: مؤسسه ملی پژوهش مراقبت های بهداشتی

هارولد جی. كونیگ: گروه روان پزشكی و پزشكی

كارول تورِسِن: گروه علوم تربیتی, روان شناسی, روان پزشكی و علوم رفتاری دانشگاه استنفورد


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.