یکشنبه, ۲۳ دی, ۱۴۰۳ / 12 January, 2025
آزادی های توجیه نشده
نقل است كه كودكی بر لب بام ایستاده بود و پدر و مادرش از ترس آنكه مبادا از بلندی سقوط كند، به وی تكلیف كردند تا عقبتر برود. كودك، در پی هشدار والدینش چند قدمی عقب رفت اما پدر و مادرش قانع نشدند و از او خواستند تا عقبتر برود و این موضوع، به قدری تكرار شد و كودك آنقدر عقب عقب رفت كه از سمت دیگر بام پایین افتاد.
این حكایت را حتما شنیده بودید. اما شاید این را نشنیدهاید كه در عالم واقع، گاهی پدر و مادرها از آن سوی بام پایین میافتند. گواهش هم دو حادثه تقریبا مشابه است كه چندی پیش اتفاق افتاد. دو حادثهیی كه در عین مشابه بودن تقریبی، واكنشهای متفاوتی برمی انگیزد.
در جریان یك حادثه، دختر ۱۵ سالهیی كه از چهار سال پیش تاكنون، بطور مداوم از خانه خود گریخته است، پس از آنكه در پی آخرین فرار دستگیر شد، خانوادهاش از پذیرفتن وی امتناع كردند.والدین این دختر كه مدعی هستند فرزندشان در مدت چهار سال گذشته، حداقل ۱۲ بار از خانه گریخته، مدعی شدند كه دخترشان با فرارهای پیدرپی خود از خانه، باعث بیآبرویی خانواده شده و به هیچ وجه حاضر به پذیرفتن مجدد او نیستند.در متن خبر مربوط به این حادؤه آمده بود كه مادر دختر موصوف، صراحتا اعلام كرد كه اگر قرار باشد دخترش به خانه برگردانده شود، به اتفاق دو فرزند دیگر خود خانه را ترك خواهد كرد و پدرش نیز در حالی كه بشدت عصبانی بود، اظهار داشت كه حتی اگر قانون حكم كند كه باید دخترش را تحویل بگیرد، روز بعد جسد او را به ماموران انتظامی تحویل خواهد داد! در نتیجه، بازپرس پرونده حكم كرد دختر فراری به بهزیستی تحویل شود تا بعدا در مورد وی تصمیم گیری نهایی به عمل آید.آنچه ذكرش در مورد این دختر ضروری به نظر میرسد اینكه به گفته اعضای خانوادهاش، وی علیرغم محدودیتهای متعددی كه خانواده برایش ایجاد كرده بودند، در سن ۱۱ سالگی فریب خورده و سپس، بدون اینكه به شرایط خانوادهاش توجه داشته باشد، بارها از خانه گریخته و كار را به جایی رسانده كه شوهر خواهرش تهدید كرده در صورت راهدادن او به خانواده، همسر خود را طلاق خواهد داد و دیگر بستگانش نیز به پدر وی گفتهاند كه در صورت پذیرفتن دخترش با او و خانوادهاش قطع رابطه خواهند كرد.در حادثه دیگر، دختر ۱۵ سالهیی كه تاكنون هفت مرتبه از خانه گریخته است، پس از دستگیری عنوان كرد كه فرار از خانه را از مادرش آموخته است. وی در دادگاه عنوان كرد كه در زندگی خانوادگی هیچ كم و كسری نداشته و پدر و مادرش كه از شرایط مالی خوبی برخوردار هستند، تمام امكانات لازم را برای زندگی وی فراهم ساختهاند. او همچنین اظهار داشت آنچه موجب شد از خانه فرار كنم، موضوع فرارهای مادرم از خانه بود. چون مادرم نیز تاكنون سه مرتبه از خانه گریخته و هر بار پس از دستگیری، با گذشت پدرم، بار دیگر زندگی مشترك خود را ادامه داده است.وی همچنین گفت: من از سالهای كودكی از آزادی بیحد و حصری برخوردار بودهام. بطوری كه والدینم هیچ وقت سوال نمیكنند چرا دیر به خانه میآیم، دوستان و معاشرانم چه كسانی هستند و... من، پس از آنكه برای نخستین بار در سن ۱۲ سالگی از خانه گریختم و والدینم واكنشی نسبت به آن نشان ندادند، به خودم حق دادم كه هر زمان دیگری نیز كه دلم بخواهد از خانه خارج شوم و...
دلایل فرار متنوع است
اگر چه دلایل فرار دختران و پسران نوجوان از خانه به تعداد دختران و پسران فراری متنوع است و در واقع میتوان گفت هر یك از آنان به دلیلی خانه را ترك میكنند و ممكن است آنچه باعث فرار هر جوانی میشود هیچ تشابهی با علت فرار دیگر همتایانشان نداشته باشد، اما در یك جمعبندی كلی بر روی دلایل فرار جوانان، میتوان گفت كه در اغلب موارد سختگیری بیش از حد و همچنین بیتوجهی زیاد نسبت به نوجوانان موجبات سقوط آنان در چاله فرار را فراهم میسازد.
این نكته را یكی از روانشناسان مطرح ساخت و افزود:گاهی نوجوانان و بخصوص دختران نوجوان، با انگیزه رهایی از فشارهایی كه در محیط خانواده ناچار به تحمل آن هستند، میگریزند و در مواردی دیگر، دخترانی كه خانواده هیچ كنترلی بر رفتارشان ندارد به خود حق میدهند تا هر وقت كه دلشان خواست روزهایی را دور از محیط خانواده بگذرانند. دكتر الهه كیانی، با اشاره به عاملان هر دو خبری كه از نظرتان گذشت، یادآور شد:والدینی كه فرزندان نوجوان دارند، باید توجه داشته باشند كه برای تامین سلامت روانی فرزندانشان و سوق دادن آنها به مسیر زندگی سالم، اعمال آزادی و محدودیت، در صورتی كه حساب نشده باشد، درست به یك اندازه خطرناك و مشكل آفرین است.دكتر كیانی افزود: والدینی كه تصور میكنند اگر فرزندشان را محدود نگه دارند، میتوانند بر رفتار و كردارشان نظارت داشته باشند، سخت در اشتباه هستند. زیرا تمام لحظات زندگی فرزندشان در خانه و در كنار آنها نمیگذرد تا قابل نظارت باشد و ساعاتی كه به هر دلیل در بیرون از خانه میگذرانند، به آنان فرصت میدهد تا خود را از قیودی كه گرفتارش هستند رها سازند و فرار از خانه، یكی از واكنشهای نوجوانان نسبت به محدودیتهای جاری در محیط خانواده است.
تاثیر منفی محدودیتها
به همین نكته، یك بانوی روزنامه نگار نیز اشاره میكند و با اشاره به تاؤیر مخرب محدودیتهای خانوادگی بر روحیه نوجوانان و جوانان میگوید:جوان و نوجوان، وقتی در محیط خانه احساس امنیت و آرامش نكنند، به محض یافتن هر فرصتی، هر قدر هم كه كوتاه باشد، میكوشند تا محدودیتهای خانوادگی را نقض كنند. حبیبه نیكسیرتی، با بیان این نكته خاطرنشان میسازد:خانوادههای بسیاری را میشناسم كه مخالف آرایشكردن فرزندان دخترشان هستند، بدون اینكه آنان را توجیه كنند كه چرا نسبت به این امر نظر مساعد ندارند و دختر نوجوان، كه نمیتواند علت اصلی دیدگاههای والدینش را درك كند، به محض خروج از خانه و حتی در فاصله رفت و برگشت به مدرسه، به خودش حق میدهد آرایش كند و چه بسا شما هم دختران متعددی را دیده باشید كه با چهرهیی ساده از خانه خارج میشوند،در طول مسیر خانه تا مدرسه آرایش كامل دارند، در چندقدمی مدرسه آرایش خود را پاك می كنند و در بازگشت از مدرسه نیز همین ماجرا تكرار میشود.
وی دادن آزادی بیش از حد و توجیه نشده به جوانان را نیز تا همین حد خطرناك میداند و در رابطه با آن میگوید:نوجوان یا جوانی كه در برابر اعمال نسبتا بیضرر و كمخطر خود واكنشی نبیند، طبعا در طول زمان جسارت انجام كارهای بزرگتر را هم پیدا میكند. این نكته را یك كارشناس مشاوره وراهنمایی مورد تاكید قرار میدهد و خاطرنشان میسازد: هر سنی اقتضائات خاص خودش را دارد و چنانچه والدین به این نكته ظریف توجه نداشته باشند، به گونهیی ناخواسته فرزندانشان را به سوی انحراف سوق میدهند.
عكسالعملهای نامناسب
به گفته منیرالسادات میركریمی هر انسانی، در سن خاصی نیاز به امكاناتی دارد كه اگر بموقع در اختیارش گذاشته شود از آن حداكثر بهره را میبرد. در حالی كه اگر به آن امكان زودتر یا دیرتر از زمان مقرر دسترسی یابد، نسبت به موضوع عكس العملی نامتناسب خواهد داشت. وی، برای نمونه به محدودیتی كه بعضی خانوادهها برای معاشرت فرزندشان با همسالان آنها در نظر میگیرند اشاره می كند و یادآور میشود: نوجوان نیازی مفرط به معاشرت و بازی با دوستان همسال خود دارد و چنانچه این امكان از وی دریغ شود،برای رسیدن به خواسته خود، راههای متفاوت و مختلفی را تجربه میكند كه یكی از آنها فرار از خانه برای رسیدن به آزادی برای معاشرت كردن است. گواه این ادعا هم آنكه اغلب نوجوانان فراری، پس از گریز از خانه، بزودی در سطح اجتماع همتایان خود را مییابند و با آنها معاشر میشوند و همیننوع معاشرت آنان را به سوی انجام اعمال مجرمانه سوق میدهد. در حالی كه اگر خانواده تحت ضوابط خاصی امكانو مجال معاشرت در اختیار نوجوان قرار دهد و به نحوی غیرمستقیم نیز بر آن نظارت داشته باشد، لااقل خطر فروغلتیدن نوجوان و جوان در چاله جرایم اجتماعی از بینمیرود. این دیدگاه منیرالسادات میركریمی را شواهد موجود نیز تایید میكند. همچنان كه در متن خبرهایی كه در ابتدای گزارش مورد اشاره قرارگرفت، آمده است: دختران فراری، در شرایطی بسیار نامناسب و همراه باجوانانی لاابالی دستگیر شدهاند.
نتیجهگیری
البته، غرض تشریح خطراتی نیست كه دختران فراری از خانه را تهدید میكند، زیرا تقریبا هركسی با این خطرات آشنایی دارد و بدون استثنا، همه به دنبال راهكاری برای مصون نگهداشتن نوجوانان و جوانان از این خطرات هستند. اما از این نكته نیز نباید آسان گذشت كه آنچه نوجوانان را به سمت ارتكاب اعمال خارج از عرف جامعه سوق میدهد، در ارتباط مستقیم با كنشهای خانوادگی و دقیقا مرتبط با همان چیزی است كه مورد اشاره صاحبنظران و آگاهان قرار گرفت. بطور مثال، در دو حادؤه یادشده، بخوبی میتوان علل فرار مكرر دختران نوجوان را ناشی از سختگیری های یك خانواده و مسامح خانوادگی دیگر دید و به عبارت بهتر میتوان گفت یكی از خانوادهها از این سوی بام و دیگری از آن سوی بام افتاده است. در مورد اولین دخترملاحظهمیشودسختگیریها در حدی است كه حتی داماد خانواده تهدید كرده در صورت پذیرفتن وی، همسر خود را طلاق خواهدداد و بدیهی است كه سختیگریهایی از این نوع قبلا هم در خانواده نسبت به دختر مورد اشاره وجود داشته و ایجاد محذوریتهای مختلف برای اینكه مبادا وی به مردی نزدیك شود، وی را چنان به ارتباط با مردان حریا ساخته، كه متاسفانه در سن ۱۱سالگی دامن عفتش آلوده شده و در مورد دومین دختر مشاهده میشود كه وی نهتنها در قبال اعمال و رفتار خود با هیچ مواخذهیی روبرو نبوده، بلكه الگویی چون مادر را نیز در برابر خود داشته و زمانی كه ملاحظه كرده حتی پس از سه بار فرار مادرش، برای وی مشكلی پیش نیامده، به خود این حق را داده كه هر گاه لازم میبیند، از خانه خارج شود، بدون اینكه ترسی از عواقب فرار خود داشته باشد. به اعتقاد اغلب كارشناسان ازجمله دكتر بهرام هزاروسی، صرفنظر از بعضی علل مخفی در فرار بعضی از نوجوانان و جوانان، آنچه موجب وقوع اغلب فرارها میشود، همین كنشهای خانوادگی است. لذا، ضرورت حكم میكند خانوادههایی كه دارای فرزندان نوجوان و جوان هستند، نسبت به تعلیم و تربیت آنها حساسیت زیاد، اما بجا داشته باشند و طوری با فرزندان خود رفتار كنند كه در آنان حس اعتماد به خانواده ایجاد شود، تا جایی كه مجال بیان تمام خواستهها و تمایلات خود را با اعضای خانواده داشته باشند و ضمنا به دلیل بیان دیدگاه خود مورد بیمهری یا مواخذه قرار نگیرند،بلكه به منطق و استدلال با تمایلات آنها برخورد شود و چنانچه ضرورت حكم می كند، با وقار و متانتی نسبت به ارشاد آنان اقدام شود و به این طریق در محیط خانه فضایی بهوجود بیاید كه نوجوان به هیچوجه ضرورت گریز از آن فضا را احساس نكند.
م.حسن بیگی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست