جمعه, ۱۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 7 February, 2025
مجله ویستا

آخرش معلوم شد، توی سبد یارو چه بود؟


آخرش معلوم شد، توی سبد یارو چه بود؟

این مَثَل داستانی دارد. می‌گویند، جمعی در مجلسی دور هم نشسته بودند و با هم حرف می‌زدند. یکی شروع کرد به تعریف ماجرایی و گفت: روزی دو آدم ساده‌لوح به هم رسیدند.
اولی به دومی گفت: …

این مَثَل داستانی دارد. می‌گویند، جمعی در مجلسی دور هم نشسته بودند و با هم حرف می‌زدند. یکی شروع کرد به تعریف ماجرایی و گفت: روزی دو آدم ساده‌لوح به هم رسیدند.

اولی به دومی گفت: اگر بگویی در این سبد چیست، یک تخم‌مرغ و اگر گفتنی چندتاست، هر هشت‌تای آن را به تو می‌دهم.‌

دومی کمی فکر کرد و گفت: سؤال سختی است، کمی راهنمایی کن!

اولی گفت: چیزی سفید است که وسطش زرد است!

دومی با خوشحالی گفت: فهمیدم ترب است. وسط آن را هم خالی کرده‌ای و زردک در آن گذاشته‌ای! وقتی گوینده ماجرا را تمام کرد، همه‌ی حاضران در مجلس خندیدند وقتی همه ساکت شدند، یکی از میان جمع گفت: آخرش معلوم شد، توی سبد او چه بود؟!

این مَثَل را هنگامی استفاده می‌کنیم که کسی براثر کم‌هوشی یا بی‌دقتی، موضوعی را متوجه نشود یا اشتباه بفهمد.

تهیه و تنظیم: منیرالسادات موسوی‌