دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

انتظار برای عدالت و امامت


انتظار برای عدالت و امامت

«و ما اراده كرده ایم بر آن دسته افرادی كه به فرودستی در آنها نگریسته شده و ضعیف واقع شده اند, منت گذاشته و مورد لطف قرار دهیم و آن ها را پیشوایان خلق گردانیده و وارثان ملك سلاطین كرده و در زمین قدرتشان دهیم سوره قصص آیات ۵ و ۶»

«و ما اراده كرده ایم بر آن دسته افرادی كه به فرودستی در آنها نگریسته شده و ضعیف واقع شده اند، منت گذاشته و مورد لطف قرار دهیم و آن ها را پیشوایان خلق گردانیده و وارثان ملك سلاطین كرده و در زمین قدرتشان دهیم. سوره قصص آیات ۵ و ۶»

نیمه شعبان سال ۱۴۲۷ ه. ق كه مطابق است با ۱۸ شهریور ۱۳۸۵ ه .ش و ۹ سپتامبر ۲۰۰۶ میلادی همچون سال های گذشته، یكی از بزرگترین اعیاد اسلامی و یادآور سالروز میلاد فرخنده امام منتظرالظهور، مهدی موعود، دوازدهمین خلیفه پیامبر عظیم الشان اسلام، تذكار دهنده امامت(كه اصلی بسیار مهم از اصول اعتقادیه تشّیع بوده و به منظور دوام بخشی اسلام راستین وضع گردیده است) فرصت مناسبی است كه دیدگان تیزبین هر مسلمانی، به این حقیقت بزرگ گشوده شود و در پرتو استفاده از این فرصت طلایی و غنیمت شمردن آن، به یاد معارف اصلی خود افتاده و خصوصاً صاحب نظران دینی، رابطه دین و فطرت را برای نسل جدید تقویت نماید.

آن چه كه به حسب عادت سالیانه، در چنین مناسبتی، در مجالس و محافل منتظران ظهور آن حضرت مطرح می شود سه عنوان اساسی است.

۱) انتظار ظهور و آمدن دولت كریمه حضرت مهدی (عج).

امری كه در جایگاه خود، از اهمیت به سزایی برخوردار است و این مساله كه از جانب پیامبر اكرم(ص) بدان سفارش شده است كه: «مهدی(عج) ذخیره خدا و برگزار كننده عدل و داد، در آخرالزمان است.» و در میان فرق اسلامی و حتی دیگر ارباب ادیان و ملل، مورد اتفاق نظر می باشد، پیام آور این نكته مهم است كه:

همان طوری كه ستمدیدگان این كره خاكی در انتظار ظهورش روزگار می گذرانند، ظهور آن حضرت نیز، در انتظار بلوغ فكری و علمی مردم است. انتظار روزی است كه رشد دانش و بینش بشری به آن جا برسد كه نویدبخش داد و وداد را به آغوش محبت كشیده، اجازه ندهد سلاح و سلاح داران در برابرش بایستند و اگر در حدیث آمده كه «به آمدن مهدی(عج) آتش یعنی سلاح آتشین از كار می افتد» به همین معنی می باشد.

آن چه مایه تاسف است این است كه شخصیت آن حضرت در عرف مسلمان معاصر میان هاله ای از خرافات پنهان شده و بسا كسانی در گوشه و كنار بلاد اسلامی با افكار خود، مهدی دیگری ساخته و بافته های خود را كه نه با شخصیت آن حضرت و نه با تشّیع راستین-كه تفسیری روشنگرانه از اسلام است- تناسب دارد. در قالب مهدویت به آن حضرت نسبت داده اند. چنان كه با كمال تاسف، خرافات، در عصر حاضربه همه معارف ناب اسلامی، سایه افكنده و اگر در حدیث آمده كه «المهدی یأتی بدین جدید؛ مهدی(عج) دین نوینی با خود می آورد» بدین معنی است كه دین اسلام آن چنان براثر تراكم بدعتها، چهره اش دگرگون می گردد كه این مهدی(عج) دین جدید پنداشته می شود. اما مهدی(عج) فاطمه(س)، همچنان در پشت ابرهای غلیظ جهل و خرافه، هنوز به خوبی می درخشد و به دل های شناسندگانش، روح امید و پویایی می دهد.

۲) عدالت: دومین موضوعی كه در محافل مربوطه مطرح می شود، عدالت است كه به محض آوردن نام مقدس حضرت مهدی(عج) این واژه دوست داشتنی و حیات بخش «عدالت» هم در فكر و اندیشه هر انسان روشن ضمیری تداعی می شود.آری، عدالت، امری كه حافظ حقوق همگان و زیربنای استقلال و فرا امید هر ملت آزادی خواه است و اگر بر هرم جامعه ای، عدالت قرار گیرد و توسط هیات حاكمه آگاه و دلسوز در نهاد آن جامعه حاكم شود، آحاد آن ملت را نشاط و دلگرمی می بخشد و آنان را به زندگی سازنده امیدوار می سازد و در نتیجه یك جامعه زنده و مولّد پدید می آید.

عدالت، همان چیزی است كه بارها و بارها با حماسه سرایی ها از آن سخن گفته ایم و درباره اش مقاله ها نوشته ایم و دیگر پس بگذاریم و بگذریم كه در برابر این واژه زیبا شرمنده ایم و بهتر آن كه از این مقوله به آن چه از راه وحی و سنت و به قلم گذشتگان به دست ما رسیده بسنده كنیم و لب فرو بندیم.

۳) امامت: سومین موضوعی كه می بایست در دنیای معاصر، بیش از دو موضوع قبل مطرح شده و به آن به خوبی پرداخته شود، امامت است كه متاسفانه كمتر به شكل صحیحی مطرح می گردد.

امامت، ولایت و سرپرستی، زعامت و حاكمیت یك اصل كاملاً سیاسی از اصول اعتقادیه شیعه است؛ امری كه از نیازهای اولیه و همیشگی جوامع بشری بوده به طوری كه هم در ادیان آسمانی و هم در تدوینات حكمای پیشین مانند افلاطون به ثبت رسیده است كه هیچ ملتی بدون آن كه تحت اشراف حكومتی سالم زندگی كند، زیست سالمی نخواهد داشت.

به همین دلیل در مكتب اسلام كه شیعه آن را به حسن قبول تلقی نموده، امامت امری مستمر و پایدار مقرر گردیده است ولو این كه امام، از دید عموم، غایب باشد، و چه بسا حكمت زنده بودن امام معصوم در هر زمان، همانا زنده ماندن اصل امامت به عنوان الگوی عصمت در زمامداری می باشد.

پس به موجب این اصل مهم، جامعه اسلامی همیشه خود را در سایه حكومت معصوم دانسته، و تنها اطاعت از او را در جهت زمامداری، بر خود فرض و واجب می داند و در هیچ زمانی هم، به طاعت حكومت های دیگر - جز به ناچاری- تن نمی دهد. ساختار این حكومت، عبارت است از نظامی مستقل از دیگر نظام های جهانی، كه قوانین آن برخاسته از كتاب و سنت پیامبر خاتم(ص) می باشد.

چنان كه امام حسین(ع) فرمودند: «تنها كسی در اسلام به زمامداری مقبول است كه مطابق قرآن فرمان دهد. (بحارالانوار ج ۴۴ ص ۳۳۴). پیداست كه وجود چنین حكومتی تا چه حد در ساخت و ساز و تحرك و پیشرفت جامعه خود، تاثیرگذار است. از این رو، امام باقر(ع) فرمودند: «زمامداری، یكی از پنج پایه اسلام؛ «نماز، روزه، زكات، حج و ولایت» می باشد كه بر هیچ یك به اندازه زمامداری تاكید نشده است (بحارالانوار ج ۶۸ ص ۳۳۲)

در این رابطه یك نكته مهم قابل توجه است و آن این كه: این نوع حكومت، تركیبی از وحی و دموكراسی- مردم سالاری- است یعنی از حیث دمكراتیك و مردمی بودن آن، بایستی فرد زمامدار با انتخاب و پذیرش مردم در محیط آزاد، این مسوولیت خطیر را به عهده بگیرد، چنان كه امیرالمومنین علی(ع) فرمود: « به خدا سوگند، اگر نه این بود كه مردم، برای بیعت با من، گرداگردم فراهم آمده، و با حضور آمادگان به یاری، حجت بر من تمام گردید، هرگز به زمامداری تن نمی دادم.» (خطبه سوم نهج البلاغه)

و یا در نامه امام حسین(ع) به مردم كوفه آمده است: «به نام خدا ... از طرف حسین بن علی به مردم مومن و مسلمان ... نامه های شما بدین مضمون كه «ما اكنون زمامداری نداریم به جمع ما فرود آی، باشد كه خداوند به وسیله تو ما را به راه حق و هدایت یك جهت سازد». به موجب این نامه ها، چنان چه سران و خردمندان و دانشمندان شما به عهد خود پایدارند. به زودی به خواست خداوند نزد شما خواهم آمد- بحار ج ۴۴ ص ۳۳۴».

و اما از حیث وحی و جنبه وحیانی بودن حكومت بدین معنی است كه: شخص حاكم در چنین حكومتی بایستی واجد صلاحیت و دارای شرایط خاص،آگاهی و پای بندی به شریعت مقدس اسلام باشد، و چنان چه خود، امام معصوم نیست، می بایست در مسیر خواست امام معصوم عمل نماید.

با توجه به ساختار خاصی كه در این مقاله كوتاه از این حكومت ارایه گردید، معلوم می شود این همان حكومت ایده آل است كه تمام نیازهای بشر اجتماعی خلقت را در بردارد.از نیازهای روحی و روانی گرفته تا نیازهای اقتصادی و لذا اصلاح طلبان و عدالتخواهان و دارندگان مكاتب بشری- حتی از غیرمسلمین - به دنبال چنین حكومتی بوده و هستند ولكن چون بعضاً، از مكتب وحی منفصل بوده و از جوانب فطرت بشری را ملحوظ نداشته اند، لذا در رسیدن به اهداف مكتب خود شكست خورده اند. و بد نیست بدانیم و این مطلب را یادآوری كنیم كه از آغاز تاسیس این اصل زمامداری(به دوران اسلام) تاكنون جز مدت كوتاهی از قرن نخست هجری و نیز عصر حاضر كه به بركت انقلاب شكوهمند اسلامی مرحله تجربه آن را می گذرانیم، فرصتی برای پیاده كردن این اصل، دست نداده و اكنون كه جهان دانش و بینایی چهره فروزان خود را نشان داده و سخن از آزادی بشر در انتخاب سرنوشت است شایسته می باشد كه تمامی مسلمانان این فرصت را غنیمت شمرده، نخست این اصل را در برابر دانش اندیشمندان خود با كم و كیف ویژه اش بشكفند و مطرح سازند، و سپس به دست یابی حق خویش كه همان حق همه جهان انسانی است اقدام كنند. به امید تحقق حقیقی حكومت صالحان و رستگاری همه مومنان و آزادی خواهان.