دوشنبه, ۱۱ تیر, ۱۴۰۳ / 1 July, 2024
مجله ویستا

مقدس آتشی بودیم


مقدس آتشی بودیم

شکل های زندگی اخوان به مثابه شاعر یگانه

«ما مقدس‌آتشی بودیم

بر ما آب پاشیدند» ۱

آتش، آن هم آتشی که مقدس باشد ریشه در جهان‌بینی کهن دارد، سبک شعری اخوان، لحن حماسی، اساطیری کهن ـ نوعی سبک خراسانی نوین ـ با الهام از فردوسی است، با این حال اخوان متاثر از سبک شعرنو است. او شعر نو را تحت تاثیر اوضاع و احوال اجتماعی دوره خود می‌سراید. فاصله تاریخی میان این دو سبک چیزی معادل ۱۰ قرن است. اشعار اخوان بیانگر راه رفتن روی طنابی است که به فاصله ۱۰ قرن میان دو قله ادب فارسی ـ سبک خراسانی و سبک شعر نو ـ کشیده شده است، آیا چنین ترددی روی طناب ممکن است؟

به نظر «محمود عبادیان» مضمون شهر کهن ـ شعر کلاسیک ـ بیانگر نگرش عام و کلی به مسایل پیرامونی است، در حالی که شعر نو بیانگر وضعیت انضمامی و مشخص است که ممکن است اعتباری عام داشته باشد یا نداشته باشد. مثلا خیام در رباعی زیر ـ و به‌طور کلی در رباعیات خود ـ از منظری کلی و عام به مقوله مرگ و زندگی می‌پردازد.

«چون عمر به سر رسد چه بغداد و چه بلخ / پیمانه چو پر شود چه شیرین و چه تلخ

خوش باش که بعد از من و تو ماه بسی / از سلخ به غره آید از غره به سلخ» ۲

خیام از دیدی کلی ـ عام ـ به مقوله مرگ می‌پردازد، گویی که از نظر او جزییات مردن ـ نحوه مرگ ـ چندان اهمیتی ندارد، در حالی که نیما به عنوان شاعر شعرنو به مقوله مرگ و به‌طور کلی کیفیت گذران عمر جزیی‌تر می‌نگرد. نیما فرق می‌گذارد بین اینکه ماه از سلخ به غره آید و یا آنکه از غره به سلخ: «بودم به کارگاه جوانی / دوران روزهای جوانی مرا گذشت / در عشق‌های دلکش و شیرین / با عشق‌های تلخ کز آنم نبود کام / ... / اکنون که رنگ پیری بر سر کشیده‌ام / فکری است باز در سرم از عشق‌های تلخ / لیک او نه نام داند از من نه من از او / فرق است در میانه که در غره یا به سلخ»۳

آنچه خیام به‌واسطه اعتبار عام و یا از دیدی کلی به زندگی و یا مرگ می‌نگرد، شاعر شعرنو آن را مشخص‌تر می‌بیند، مشخص‌تردیدن ـ انضمامی ـ به معنای درک تمایز میان چیزها و موقعیت‌هاست اما این تمایز در عین حال ناشی از عبور از یک دوره تاریخی به دوره دیگر در شعر و ادب فارسی است. اخوان اما موقعیتی ویژه دارد. او در بعضی از شعرهایش متاثر از خیام است. در این صورت اخوان به جهان به‌صورتی عام ـ کلی ـ می‌نگرد و جهان را ناپایدار و مبهم می‌بیند و آدمی را بازیچه چرخ گردون می‌پندارد: اخوان در مجموعه «از این اوستا» به پرسشی خیام‌گونه به زندگی و هستی می‌پردازد: «بر زمین افتاده پخشیده‌ست / دست و پا گسترده تا هرجا / از کجا؟ / کی؟ / کسی نمی‌داند / و نمی‌داند چرا حتی / سال‌ها زین پیش / این غم‌آور وحشت منفور را خیام پرسیده است: / و زمحیط فضل و شمع خلوت اصحاب هم هرگز / هیچ چیز بیهوده نشنیده‌ست» ۴

«مرگ» به صورت مقوله‌ای کلی، فارغ از چگونگی کیفیت وقوع آن گاه برای اخوان مضمونی وجودی ـ اگزیستانسیالیستی ـ پیدا می‌کند تا بدان حد که او دانستن راز مرگ را اصل مهم دانایی تلقی می‌کند و انسان را از بابت فراموشی سرزنش می‌کند: «پس چه دانش، چه دانایی؟ / آنچه با علم تو بیگانه‌ست و نامعلوم / گرگ ـ حتی گرگ ـ می‌داند / که چه هنگام است آن هنگامه محتوم / و کناری می‌گزیند از قبیله خویش / در پناهی می‌خزد، و آنگه به‌آرامی / همچون خواب‌آلودگان مست، بی‌تشویش / می‌کشد سر در گریبان فراموشی.» ۵

با این حال «کلی» نگریستن اخوان بیانگر تمامی شعرهای اخوان نیست، اخوان در همان حالی که به شیوه شاعران کلاسیک به مسایل وجودی توجه می‌کند، گاه به‌گونه‌ای انضمامی‌تر به دنیای پیرامون می‌نگرد. اخوان در بعضی از شعرهایش از آرمانشهر و یا به تعبیر خود او از «منزلی غیر از این جهان» آن هم با انگاره‌ای مدرن سخن می‌گوید. آرمانشهر اگرچه اندیشه‌ای قدیمی است و در طول قرون بازتاب دهنده نارضایتی و نگرانی از وضع موجود بوده، اما طلب « منزلی غیر از این جهان» در شعر اخوان در عین حال ناشی از تغییر نگاه به جایگاه آدمی در جهان نیز هست و اینکه انسان دیگر بازیچه چرخ گردون نیست. اخوان در شعر «منزلی غیر از این جهان» در پی توجه به دنیای دیگر و تمایز میان راه و بیراه در این دنیاست. «منزلی در دوردستی هست بی‌شک هر مسافر را / اینچنین داشته بودم، وین چنین دانم/ این ندانم چون و چیز! ای دور!/ .../ کاش این را نیز می‌دانستم، ای نشناخته منزل/ که از این بیغوله تا آنجا، کدامین راه/ یا کدام‌ست آن که بیراه است»۶

«اخوان سراپا غرق در ناموزونی»* است اما گویی اهمیت اخوان در همین ناموزونی و یا به عبارت درست‌تر در برزخی است که او را فراگرفته، اخوان کماکان روی طناب تردد می‌کند و فاصله طولانی دو قله –۱۰ قرن- را می‌پیماید. ناتوانی او از رهایی از برزخی که گرفتارش شده دقیقا به علت توانایی او در گذشتن از روی طناب است، از این نظر اخوان شاعر یگانه‌ای است.

نادر شهریوری (صدقی)

*به نقل از دکتر مرتضی کافی

۱- آب و آتش از مجموعه زمستان، اخوان

۲- رباعی از خیام

۳- مجموعه اشعار نیما به کوشش سیروس طاهباز

۴- زندگی از مجموعه از این اوستا، اخوان

۵- دوزخ اما سرد از مجموعه دوزخ اما سرد، اخوان

۶- منزلی غیر از این جهان از مجموعه از این اوستا، اخوان.