دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

تصویری ملموس از جامعه جنگ زده


تصویری ملموس از جامعه جنگ زده

نگاهی به وضعیت سفید

این روزها مجموعه ای در حال پخش از شبکه سوم سیماست که به زعم قدیمی ها بهترین تصویر ارائه شده از جامعه دوران جنگ به شمار می رود. جزئی ترین ویژگی های آن برهه چه از منظر پوشش کاراکترها یا نحوه صحنه آرایی، تعریف مختصات محیط و همچنین طراحی فضاهای شهری به درستی در قالب مجموعه گنجانده شده و حمید نعمت الله با دقت نظری عالی، تصویر آن دوره زمانی را به جامعه کنونی عرضه کرده است. در متن حاضر تلاش شده تا با کنکاش در شاخصه های برجسته وضعیت سفید، دلایل اقبال مخاطبان و منتقدان نسبت به این مجموعه را از نظر بگذرانیم.

▪ کارگردانی: چگونه متوجه می شویم که یک کارگردان کار خود را به درستی انجام داده است؟ این سوالی است که در هنگام تماشای وضعیت سفید پاسخ چندان پیچیده ای ندارد، زیرا ما با یک تلاش جمعی حساب شده در بازنمایی خاطرات ایران دهه ۶۰ روبرو می شویم که چه در نحوه پوشش و گویش بازیگران و چه از منظر طراحی فضاهای شهری و بهره گیری از کنتراست تنظیم شده نور و رنگ در لوکیشن های داخلی و بیرونی، حس زیبای تماشای یک اثر بومی را برای مخاطب به وجود میآورد. به واقع اگر به سیر تولید درام های انقلابی و جنگی نظری بیفکنیم و مقیاس سنجش عملکرد مثبت هر کارگردان در ایجاد قرابت حسی با اثر را در این محدوده ارزیابی کنیم که عوامل فنی تا چه اندازه در رعایت جزئیات زندگی و ویژگی های رفتاری آدم های یک جامعه به توفیق رسیده اند، به ارزش های کار حمید نعمت الله در مقام کارگردان وضعیت سفید پی می بریم.

نعمت الله با تمرکز جزئی نگرانه و پرداخت رئال جریان های مستقر در سطح زندگی آدم های داستان، حتی از تحلیل های نمادگرایانه نیز غافل نبوده است. از این زاویه، خانه باغ می تواند تمثیلی از کشور ایران و گرد آمدن خواهرها و برادرها در آنجا تداعی گر اتحادی باشد که باعث مقاومت جانانه در برابر عراق شد. به واقع ما از طریق نزدیکی حسی با این خواهرها و برادرها و تحلیل سبک زندگی هریک به پیام هنرمندانه کارگردانی پی خواهیم برد که برای انتقال خاطرات خوب نسل گذشته به نسل امروز، حتی از ریزترین مسائل و وقایع نیز نگذشته است.

▪ فیلمنامه: هسته مرکزی درام وضعیت سفید با پرهیز از سنت قصه گویی به روایت ریزپردازانه یک ماجرای به ظاهر خام دستانه عشقی معطوف است. علاقه امیر به شیرین به عنوان یک طرح قوی بنیه داستانی تا حدودی بر یکدستی مسیر روایت ضربه وارد کرده و ما در کنار این جریان و البته علاقه دختر بیژن و نوه احترام به یکدیگر، با ریتم کندی روبرو می شویم که حتی اگر چندین قسمت از سریال را نیز نبینیم چیز خاصی از دست نداده ایم و این شاید تنها پاشنه آشیل سریال محبوب این روزها باشد.

▪ گروه بازیگری: نگاهی به لیست بازیگران اثر نشاندهنده ذهن خلاق کارگردانی است که بازیگر را بر مبنای نقش تعریف کرده است. این جمله بدین معناست که ما برای ارائه یک تصویر درست از آدم های اثر، ناگزیریم تا از الگوهای شناسه گر اجراهای آنها چشم بپوشیم و طرحی نو در اندازیم. چنین می شود که بهروز با بازی عباس غزالی شمایل جوانان آن دوره را چه از منظر پوشش و چه بر مبنای نحوه بیان یا ظاهر چهره به درستی عرضه کرده است یا محترم با بازی دلنشین افسانه بایگان نقش خواهری دلسوز وهمواره مضطرب را به خوبی جا انداخته است. نقش امیر با بازی هیجان انگیز یونس غزالی نیز به محبوبیتی دو چندان در نزد مخاطب دست یافته و این کشف مناسب هم در بازتاب کاستی های درونی یک پسر جوان نازک نارنجی و هم ادعاهایی که جوانان در چنین سن و سالی از خود بروز می دهند به موفقیتی مناسب دست یافته است.

▪ طراحی صحنه و لباس: در سالیان گذشته تا چه میزان این جمله را شنیده اید که یک سریال از طراحی صحنه و لباسش ضربه خورده باشد؟ نمونه متاخرش که یک کار فاخر بود در ذهن همگی ما جاری است و عدم تطابق برخی از جزئی ترین شناسه های اجتماعی، فرهنگی و تاریخی با ظرف زمانی سریال، زحمات گروه فنی را خدشه دار کرد. ماجرای کیف دختربچه ها که بر رویش عکس یانگوم بود یا پرچم ایرانی که به آن تاریخ زمانی نمی خورد باعث شد تا یک کار پر هزینه همچون در چشم باد مورد انتقادات شدید قرار بگیرد. اما اکنون فرصت مناسبی است تا تاثیرات یک طراحی صحنه و لباس هوشمندانه بر اقبال نسبت به یک سریال را از نظر بگذرانیم. پوشش بازیگران مرد و زن، نحوه صحبت و ارتباط گیری، انتقال همان فضاهای حسی جامعه نسبت به رویدادهای مهم ملی و مذهبی از جمله عید نوروز و ماه محرم، بیم و امیدهای یک جامعه درگیر جنگ که در نحوه بقچه بندی و کوچ به مناطق امن یا اسکان گیری در پناهگاه ها در هنگام شنیدن آژیر قرمز و... همگی در جزئی ترین موارد خود لحاظ شده است و حتی صحنه آرایی و تنظیم نور و نیز تکنیک صداگذاری و استفاده از پتانسیل های طبیعی محیط در خلق لحظه های زندگی نشان از هماهنگی کارگردان با دیگر عوامل فنی و رسیدن به یک برداشت مشترک با طراح صحنه و لباس در مطلوب سازی فضا جهت خلق یک اثر قابل اعتنا دارد. اثری که شاید تا مدت ها در ذهن بیننده باقی بماند و به الگویی جهت ساخت درام های خانوادگی با محوریت انقلاب و جنگ بدل شود.

نویسنده : نیما بهدادی مهر