سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
مجله ویستا

زبان سرخ و شقیقه های تعصب و خشونت


زبان سرخ و شقیقه های تعصب و خشونت

خاورمیانه, سرزمین شعر, زادگاه شاعران بزرگ مرزی که مردمش شعر را می فهمند با آن زندگی می کنند و با آن می میرند سرزمین رودکی, فردوسی, سعدی, مولانا, حافظ, خیام, نظامی و همین طور تا امروز سرزمین نزار قبانی, محمود درویش, احمد شاملو, سیمین بهبهانی و شیرکو بی کس

خاورمیانه، سرزمین شعر، زادگاه شاعران بزرگ. مرزی که مردمش شعر را می‌فهمند با آن زندگی می‌کنند و با آن می‌میرند. سرزمین رودکی، فردوسی، سعدی، مولانا، حافظ، خیام، نظامی و همین‌طور تا امروز سرزمین نزار قبانی، محمود درویش، احمد شاملو، سیمین بهبهانی و شیرکو بی‌کس.

اگر حافظه جمعی ما ایرانیان، از قرن‌های گذشته پر است از نام شاعران ایرانی که هر روز یکی‌شان توسط کشورهای اطراف مصادره می‌شود، شناخت ما از دنیای امروز شعر به لطف درنوردیدن مرزها و دهکده‌شدن این جهان فراتر از نام‌های بزرگ معاصر شعر فارسی است. تو گویی که امروز شاعرانی جهان‌وطن در این دنیا می‌زیند که حرفشان حرف ما، دردشان درد ما و شعرشان بازگوکننده روزگار پرآشوب نسل ماست، روزگاری که خاورمیانه مرکز جهان است و هرچه آتش و جنگ و خاکستر است زیر بال‌های این ققنوسی نفس می‌کشد که خاورمیانه نام دارد.

انسان ایرانی امروز در چارچوب مرزهای وطنش زندگی نمی‌کند، سال‌ها حضور مهاجران افغان در کشور موجب شده است آنها جزیی از وطن ایرانیان باشند و شعرشان که فارسی اصیلی است در زبان روزمره فارسی گاهی به ضرب‌المثل هم تبدیل شود. شاعران بزرگ افغان در کشور ما چون مرز خودشان مشهورند و شعرشان طرفداران خود را دارد.

از سوی دیگر ایران به‌عنوان کشوری با قومیت‌ها و زبان‌های گوناگون چون طبیعت چهارفصلش همیشه میزبان شاعرانی بوده است که نیمی ایرانی و نیمی متعلق به کشوری دیگرند. شاعران ترک، شاعران عرب و شاعران کرد.

هرکدام از این قومیت‌های ایرانی به‌واسطه حضور کشورهای همزبان خود در اطراف ایران توانسته‌اند رابطه‌ای محکم با شعر و ادبیات آن منطقه برقرار کنند و همین گفت‌وگوی فرهنگی موجب شده است برخی چهره‌های شعر دیگر کشورها برای ایرانیان چیزی بیشتر از یک شاعر در کشوری همسایه جلوه کنند.

یکی از چهره‌هایی که به واسطه شعر درخشان و زندگی پرفرازونشیبش توانسته در ایران جایگاهی درخور بیابد «شیرکو بی‌کس» شاعر بزرگ کرد است. شیرکو را در ایران به‌واسطه ترجمه‌های درخشانی که از آثارش شده است می‌شناسیم. کتاب «دره پروانه‌ها» نقش ماندگاری در معرفی و تبیین جایگاه این شاعر در ایران داشته است همچنین مراوده و دوستی او با شاعر بزرگ ایران «احمد شاملو» و قرابت دیرینه‌اش با «منوچهر آتشی» و «سیدعلی صالحی» از دیگر دلایل شهرت او در ایران است. جشنواره ادبی «گلاویژ» از دیگر دلایل دوستی و نزدیکی شعر این دو قوم بزرگ منطقه در سال‌های اخیر است.

شیرکو شاعری است معترض که مبارزه در وجودش گوهری است جدانشدنی. شعر او چون اسلاف دیگرش در منطقه آمیزه‌ای از مبارزه و زندگی است. شعری همه تن عاشق عشق، که آرمانگراست و با ظلم، سر ستیز دارد.

برای او مبارزه و عشق‌ورزی و زندگی در تبعید راه‌هایی است برای سرودن شعر. او با ظلم چه زمینی باشد و چه آسمانی نسبتی ندارد، در برابر ظلم سکوت را روا نمی‌داند و در منطقه‌ای که سلفی‌ها و گروه‌های تندرو زبان هر معترضی را از کام بیرون می‌کشند، او است که در دفتر شعر «دریا و آبخیز» پا را فراتر از قاعده‌های موجود می‌گذارد و زبان سرخش شقیقه‌های تعصب و خشونت را منقلب می‌کند. شیرکو شاعر روزهای دربه‌دری، شاعر خستگی مردمی است که وطن ندارند اما زندگی در رقص جمعی‌شان که دست در دست هم و شانه‌به‌شانه هم حرکت می‌کنند هویداست. پرونده‌ای که پیش‌رو دارید تلاش علاقه‌مندان به شعر شیرکو است که پس از درگذشت این شاعر بر آن شدند تا یاد او را که همیشه زنده است در چهلمین‌روز درگذشتش دوباره کنند. خصوصیت یادداشت‌هایی که در ادامه می‌خوانید آن است که بسیاری از این یادداشت‌ها منابعی دست‌اولند که برای نخستین‌بار در ایران منتشر می‌شود. نویسندگان یادداشت‌های پیش رو اهالی کردستان عراق، کردستان ایران و محققان و علاقه‌مندان به شعر شیرکو هستند که بازخوانی دقیقی از شیرکو و شعرش به دست داده‌اند. در این میان یادداشت منتشرنشده‌ای از شاعر بزرگ ایرانی «منوچهر آتشی» و یادداشتی مفصل از «بختیارعلی» دیگر نویسنده و شاعر بزرگ کرد مطالب دست اولی هستند که توسط جناب «صلاح‌الدین کریم‌زاده» به روزنامه «شرق» سپرده شده است که از ایشان بابت این همکاری سپاسگزاریم. در تهیه و ترجمه این پرونده همچنین جناب «سامان سلیمانی» از دفتر رسانه‌ای اقلیم کردستان عراق زحمت فراوانی کشیده‌اند. و نکته آخر آنکه شیرکو شعری دارد به نام «میراث» که در دفتر «دریا و آبخیز» منتشر شده است، پایان بخش این آغاز را بخوانید از زبان شاعر:

بعد از مرگ من

شعرهایم در خانه گرد می‌آیند و

بر میراث واژه زیبا

بر سامان آفرینش

احتمالا در بینشان

نزاعی داخلی هم در بگیرد!

چیزی که از آن هراسانم

این است که اشعار زشت

کودتایی کرده و پیروز شوند

و اشعار زیبا هم

کمترین ارث را ببرند.

پوریا سوری