جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

قاطعانه نه گفتن را بیاموزیم


قاطعانه نه گفتن را بیاموزیم

روانشناسان و متخصصان علوم رفتاری معتقدند موثرترین عامل روی آوری به مواد مخدر بیش و پیش از این که ناشی از تمایل فرد به انجام اعمال خلاف و زشت باشد ناشی از کمبود اعتماد به نفس در فرد است دراین گونه موارد فردی که از سوی دوستان به استعمال مواد مخدر دعوت می شود, جرات مخالفت و ابراز وجود و یا به عبارتی شجاعت نه گفتن را ندارد

روانشناسان‌ومتخصصان علوم رفتاری معتقدند موثرترین عامل روی‌آوری به مواد مخدر بیش و پیش از این که ناشی از تمایل فرد به‌انجام اعمال خلاف وزشت باشد ناشی از کمبود اعتماد به‌نفس در فرد است. دراین گونه موارد فردی که از سوی دوستان به استعمال مواد مخدر دعوت می‌شود، جرات مخالفت و ابراز وجود و یا به عبارتی شجاعت "نه" گفتن را ندارد.

البته در مواردی دیده شده است عوامل دیگری همچون میل به ناهنجاری‌های اجتماعی و انجام اعمال خلاف قانون و اخلاق، ناراحتی‌های روانی ، مشکلات عصبی و یا درد و بیماری جسمی مزمن منجر به تمایل فرد به مصرف موادمخدر شده‌است، اما عمده‌ترین عامل روی‌آوری به‌مصرف موادمخدر عدم‌توانایی مقابله با درخواست دوستان و میل به همانندسازی با آنان است.

همچنین می‌توان به عواملی همچون مهاجرت و تغییر محل زندگی، دسترسی آسان به مواد ، فشارهای ناشی از محیط همچون خشکسالی و زلزله و راحت‌الوصول بودن انواع مواد مخدر در بازار عرضه و تقاضا اشاره کرد.

متاسفانه در برخی جوامع مصرف موادمخدر به‌عنوان یک هنجار اجتماعی تلقی می شود. در این جوامع مصرف مواد نه تنها ضد ارزش نیست، بلکه جزیی از آداب وسنن جامعه و یا نشان تمدن و تشخص و وسیله احترام و پذیرایی است. در این جوامع مقاومتی برای مصرف مخدرات وجود ندارد و سوء مصرف و اعتیاد شیوع بیشتری دارد .

تحقیقات نشان داده است فردی که یکی ازاعضای خانواده یا بستگانش معتاد باشد، شخصیت فردی بهم ریخته‌ای دارد و از اعتماد بنفس کافی برخوردار نیست، او قادر به مقابله نیست و احتمال روی آوریش به اعتیاد بیش از سایر افراد است.

همچنین کودکان و نوجوانان طلاق و یا فاقد سرپرست و یا حتی بد سرپرست که در مسیر زندگی به حال خود رها شده‌اند و به علت درگیری‌های مداوم والدین شاهد تشنج دائمی در خانواده هستند و مراقبی برای سنجش اعمال و رفتار خود ندارند، می‌توانند طعمه مناسبی برای غول منحوس اعتیاد باشند.

اگر چه نمی‌توان از کنار عامل خانواده و تربیت به‌راحتی گذشت اما واقعیت آن است که عوامل محیطی و اجتماعی بخصوص دوستان از یک سو و ضعف شخصیتی فرد از سوی دیگر، توامان، فرد را به پرتگاه سقوط نزدیک می‌کند.

تجربه نشان داده‌است باشروع سنین نوجوانی و احساس استقلال و فاصله گرفتن از محیط خانواده که میل به گذراندن اوقات فراغت در محیط دوستانه رو به افزایش است، خطرناکترین سن برای احتمال بروز اعتیاد آغاز می‌شود و دوستان ناباب و معتاد با تشویق نوجوان به مصرف مواد بیش از سایر عوامل او را در معرض خطر مصرف قرار می‌دهند.

تاثیر گروه همسالان، همشاگردی‌ها و دوستان قابل انکار نیست.نتایج پژوهشها نشانگر این است که تقریبا در ‪ ۶۰‬درصد موارد ، نخستین مصرف مواد با همراهی دوستان اتفاق می‌افتد و مصرف‌کنندگان مواد برای جلوگیری از انکار و شماتت دوستانشان با آنان همراه می‌شوند.

در مواردی نیز گروه همسالانی که به یک ناهنجار اجتماعی همچون استعمال مواد مخدر روی می‌آورند، برای گرفتن تایید رفتار خودشان سعی می‌کنند سایر دوستان را وادار به همراهی با خود نمایند.

نتایج پژوهش‌ها نشان داده است استعمال نخستین نخ سیگار با تشویق گروه "همسالان" ومعمولا دور از چشم خانواده صورت می‌گیرد.

اما چرا بسیاری از ما قادر نیستیم در مقابل درخواست دیگران به سهولت بر اعتقاد شخصی خود پافشاری کنیم و قاطعانه"نه" بگوییم؟

یک روانشناس اعتقاد دارد "وقتی اعتماد بنفس کودک در محیط خانواده خدشه - دار شده باشد و به نظرات وی اهمیت داده نشود، کودک از همان ابتداء فاقد اعتماد به نفس و اتکاء کافی و با شخصیت ضعیفی پرورش می‌یابد و قادر نیست به راحتی در مقابل هر پیشنهادی مقاومت کند."

دکتر"فربد فدایی" در این خصوص گفت: کودکانی که مورد سرزنش زیاد، توهین و تنبیه قرار می‌گیرند یا اینکه دائما در آنان احساس گناه ایجاد می‌شود، به افراد منفعلی تبدیل می‌شوند که قادر به مقاومت در برابر درخواست دیگران نیستند.

وی افزود: این کودکان ممکن است در محیط مدرسه نیز تحت فشارهای روانی قرار گیرند.

وی با اشاره به این نکته که عدم توجه واحترام کافی از سوی معلم کودک ممکن است پایه‌های شخصیتی وی را متزلزل کند، ادامه داد: اگر معلمی با کودک آسیب دیده در محیط خانواده با خشونت رفتار کند و از او فقط توقع اطاعت داشته باشد، آن کودک از دو سویه پایه‌های شخصیتش متزلزل و خدشه دار خواهد شد.

فدایی گفت : در آن صورت نوجوانی منفعل پرورش می‌یابد که قادر نیست ابراز عقیده کند و حتی اگر عقیده‌اش را نیز ابراز کند، قادر به پافشاری بر روی اعتقادش نخواهدبود و "نه" گفتن و مقاومت در مقابل درخواست نامعقول دیگران را نخواهد آموخت.

به طور کلی از دید متخصصان علوم رفتاری ، انسان‌ها در سه سبک ارتباطی "منفعلانه" ، "پرخاشگرانه" ، و "قاطعانه" با محیط اطراف و با گروه همسالان و دوستان خود ارتباط برقرار می‌کنند.

در سبک ارتباط منفعلانه فرد قادر نیست مقتدرانه ابراز وجود کند. او با در پیش گرفتن یک روش ارتباطی کاملا منفعلانه اجازه می‌دهد تا دیگران به هر شکل و روشی که بخواهند با زندگی وی بازی کنند. اوقادر به "نه" گفتن نیست.

این اشخاص در ظاهر بسیار مهربان، متواضع و صبور، ازخودگذشته، فداکار و مهربان هستند، اما واقعیت آن است که آنان دائما با درون خود در تضاد و کشاکش هستند، زیرا به علت اینکه قادرنیستند "نه" بگویند از سوی دیگران به طور مدام در معرض سوء استفاده روانی و جسمی قرار می‌گیرند و به همین علت نیز در درون خود ناآرام هستند. این افراد از این که نمی‌توانند نه بگویند از خود ناراضی و ناراحتند، به همین دلیل نیز دارای اعتماد بنفس پایینی هستند.

این افراد دائما از این شاخه به آن شاخه می‌پرند و از دیگران مکررا عذرخواهی می‌کنند. این افراد با صدای آرام سخن می‌گویند،بسیار زود حرف خود راپس می‌گیرند و بر مواضع خود پافشاری نمی‌کنند. این افراد درقبال درخواست دیگران با جملاتی همچون "هر طور که شما صلاح بدانید"،"برای من عملا فرقی نمی - کند" و "چشم هر چه شما بگویید " پاسخ می‌دهند.

افراد این گروه کمتر عقیده واقعی خود را اظهار می‌کنند ودائما در حال تایید نظرات دیگران هستند. مهمترین مشکل آنان راضی نگه داشتن افراد مختلف است. آنان می‌خواهند همه را از خود راضی نگه دارند و مرتبا نگران قضاوت دیگرانندوازهرگونه تلاش وکوششی برای رضایت خاطر دیگران فروگذاری نمی‌کنند.

نتایج پژوهش‌ها نشان داده است گروه فوق بیش از سایر افراد در معرض ابتلاء به اعتیاد قرار دارند.

در سبک ارتباطی "پرخاشگرانه" شخص برخلاف افراد طیف اول حقوق خود را مقدم بر حقوق دیگران می‌داند. او حقوق دیگران را به طور عملی نادیده می‌گیرد و ظاهرا به شکلی با افراد برخورد می‌کند که در دیگران احساس حقارت، نادانی، ناتوانی ، جهل ، احساس گناه و تقصیر ایجاد می‌کند . این افراد در واقع با ایجاد یک حالت عاطفی ناخوشایند در دیگران زمینه را برای سوء استفاده عاطفی و روانی فراهم می‌کنند. این افراد باصدای بلند حرف می‌زنند و ظاهرا دارای اعتماد بنفس بالایی هستند ، دائما از رفتار دیگران و نامساعد بودن شرایط ایراد می‌گیرند طعنه می‌زنند و ناامیدی و دلسردی ایجاد می‌کنند. به دیگران برچسب می‌زنند و به طبقه یا نژاد معتقدند و با تکیه بر ارزشهای نژادپرستانه به تحقیر افراد دست می‌زنند.

اماگاهی شخصیت افراد ترکیبی از انفعال و پرخاشگری است، این افراد کسانی هستند که عواطف ناخوشایندی از قبیل خشم و خصومت را تجربه می‌کنند ولی از طرفی‌چون قدرت بیان این عواطف را ندارند و قادر به تحمل آن نیستند،با توسل به‌شیوه‌های غیرمستقیم و انحرافی خشم خود را تخلیه می‌کنند، این الگو بدترین سبک ارتباطی است چون کسی که مورد خشم فرد قرار می‌گیرد ، نمی‌داند به چه علت مورد آماج خشم و پرخاشگری قرار گرفته است. منفی گرایی یک شیوه معمول این افراد است. اخم کردن ، باجگیری هیجانی مثلا از طریق گریه کردن ، پیدا کردن یک سپر بلا و آسیب‌زدن به اشیاء مثل شکستن اشیاء و یا پنچرکردن ماشین از الگوهای ارتباطی این افراد است.

اما روانشناسان معتقدند مناسب‌ترین شیوه مقابله با زندگی در پیش گرفتن سبک "قاطعانه" و توام با ابراز وجود است ، شخص ضمن احترام به حقوق دیگران و به رسمیت شناختن افکار و احساسات آنان برای افکار و احساسات خویشتن نیز احترام قائل است.

افرادی از این دست، احساسات خود را ساده ، مستقیم ، بدون پرده پوشی ، صریح و خودانگیخته ابراز می‌کنند و با اعتماد بنفس و خوداتکایی بر عقیده خود پافشاری می‌نمایند. این افراد شنونده و پذیرا هستند و ضمن احترام به نقطه نظرات دیگران، با اعتماد بنفس ابراز می‌کنند که موافق نظر دیگران نیستنداما لحن و شیوه همکاری و همدلی در کلامشان نهفته است و نهایت احترام به طرف مقابل را حفظ کرده و شان انسانی افراد را رعایت می‌کنند.

یک روانشناس معتقد است اظهار نظر و قاطعیت نظر، جلوی پایمال شدن حقوق فرد را گرفته و تقاضای نامعقول دیگران را نیز مردود می‌کند."

دکتر "ربابه نوری" گفت : در این مواقع می‌توان با مخالفت‌های نامعقول دیگران نیز برخورد درست و موثری داشت، اما اتخاذ این روش مستلزم این است که شخص برای خودش حقوقی قائل باشد.

وی افزود: یک انسان توانمند می‌داند حق دارد رفتار و احساسات خاص خود را داشته باشد و مسوولیت این رفتار را نیز بپذیرد زیرا به عنوان یک انسان حق اشتباه کردن و بازسازی دارد.

این روانشناس معتقد است : یک فرد متعادل حق دارد انتخاب کند و مجبور نیست در مورد آن انتخاب همه اطرافیان را توجیه کند و این حق را دارد که بدون احساس گناه به برخی از درخواست‌های دیگران جواب منفی بدهد .

وی می‌افزاید: او به عنوان یک انسان متعادل حق دارد مسوولیت حل مشکلات دیگران را نپذیرد و حق دارد که بگوید"نمی خواهم"، "نمی‌توانم"،"نمی دانم" و حتی در مواردی می‌تواند بگوید که "اهمیت نمی‌دهم".

این متخصص بااشاره به این که در رد قاطعانه هر کسی حق دارد ضمن احترام به دیگران و حفظ حرمت نفس طرف مقابلش با برخی از خواست‌های دیگران موافق نباشد، ادامه‌داد : اما باید به یادمان باشد که آوردن دلیل اضافه در نهایت به ضرر ما تمام می‌شود.

به یاد داشته باشیم در مواردی که دیگران بخواهند ما را به مصرف مواد مخدر تشویق کنند، هرگز نباید به دام دلیل آوردن بیفتیم و یا مباحثه کنیم، چرا که ممکن است به علت کافی نبودن اطلاعات تسلیم شویم و کوتاه بیاییم.

در چنین مواردی باید قاطعانه نه بگوییم و اگر طرف مقابل مجددا درخواست خود را تکرار کرد، پاسخ قبلی را عینا تکرار کنیم، اما گاهی ممکن است طرف مقابل وقتی با جواب رد شما مواجه شود با توسل به شیوه‌های دیگری شما را در موضع انفعال قرار دهد و وادار به اعمالی نماید که دلخواه شما نیست، مثلا بکوشد با برچسب زدن به شما و یا استفاده از واژه‌های قضاوت‌کننده ، شما را متاثر کند. به عنوان مثال ممکن‌است شمارا با جملاتی همچون "بسیار عقب مانده و املی"، "خیلی بچه ننه هستی"، " خیلی ترسو و بی‌جربزه‌ای" بمباران کند.

افراد کم‌رو و ناایمن و منفعل در چنین شرایطی به دام این جملات می‌افتند و آسیب پذیر می‌شوند و ممکن است برخلاف میل خود تسلیم درخواست طرف مقابل شوند. در چنین شرایطی نباید موضع تدافعی گرفت و یا انتقاد طرف مقابل را باانتقاددیگری پاسخ داد،بلکه با روش "خلع سلاح" طوری رفتار کنید که دیگران بپذیرند گویا انتقاد دیگران را پذیرفته‌ایم، اما بجز راهی که در پیش گرفته‌ایم راه دیگری نداریم.

بدون احساس گناه "نه" بگویید، "نه" گفتن ساده‌ترین حق شماست و اگر دیدید هیچ کدام از این روش‌ها نتوانست شما را از خطر دور کند و فرد یا افرادی می‌خواهند با اصرار شدید شما را وادار به انجام کاری کنند که دوست ندارید، بدون بحث و جدل و تعلل فضا را ترک کنید، اگر در بین افرادی هستید که می‌خواهند شما را وادار به مصرف مواد مخدر و یا سیگار کنند و روش‌های گوناگون امتناع شما پاسخ نداد و شما احساس می‌کنید شاید متقاعد به مصرف شوید، بدون هیچ گونه بحث و جدلی فضا را ترک کنید .

توضیح ندهید ، سرتان را بالا بگیرید و به چشمان طرف مقابلتان خیره شوید، معذرت خواهی نکنید، من من و تعلل نکنید، بلکه محکم و قوی حرف بزنید سعی نکنید طرف مقابل را قانع کنید ، کم صحبت کنید اگر باز هم اصرار فرد ادامه پیدا کرد بلافاصله مکان را ترک کنید.

بطور یقین اگر دفعه اول نتوانید "نه" بگویید، گفتن این واژه رفته رفته سخت‌تر خواهدشد و نباید فراموش کنید که این شما هستید که خوب‌وبد را انتخاب می‌کنید و مسوولیت هر اشتباه و عواقب آن در آینده با شماخواهد بود.