دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

آنچه در مورد سیاست خارجی مان نمی دانیم


آنچه در مورد سیاست خارجی مان نمی دانیم

در این نوشتار تلاش داریم تا به فصولی از توجه به مقوله سیاست خارجی تمرکز داشته باشیم که کمتر مورد توجه تصمیم گیران عرصه سیاست خارجی و نخبگان اجرایی این حوزه, بوده است

در این نوشتار تلاش داریم تا به فصولی از توجه به مقوله سیاست خارجی تمرکز داشته باشیم که کمتر مورد توجه تصمیم گیران عرصه سیاست خارجی و نخبگان اجرایی این حوزه، بوده است. به عبارتی بهتر، درفهم سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران عدم توجه به این فصول خود به معنی عدم درک ماهیت فراگفتمان انقلاب اسلامی درسطح بین المللی است.

- نخست: لزوم توجه به اصول ثابت و تکثر نقش ها: در فهم منطق دستیابی به اهداف در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، عناصر (اصول، اهداف، فایده ها، هزینه ها و...)، درعین برخورداری از یک وحدت ساختی با تنوع نقش ها و طرح ها مواجه هستند. ساخت اساسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، بهره وری از منطق مجزایی است که از اصول و اهداف بخش بیرونی انقلاب اسلامی، صورتبندی شده است. به عبارتی ساخت و فراگفتمان انقلاب اسلامی به عنوان عامل اصلی قوام بخشی این عرصه مطرح می شود که پیرو آن وحدت نظر وجود دارد و قرارگرفتن در کسوت حمایت از مستضعفین و استقلال از ابر منظومه های قدرتمند، ایران را در لوای نقش های متکثر قرار می دهد. ما در اینجا از آن، به نظام ارزشی یاد می کنیم. نظام ارزشی دستگاه سیاست خارجی ایران اسلامی از دو بعد، مسلح به سلاح قدرت است. نخست بعد نرم افزاری قدرت است که از وجود رهبری، بعد ایدئولوژیک نظام، جاذبه های فرهنگی، سیاست فرهنگی، فرهنگ سیاسی و... ساختیابی شده است. و دوم بعد سخت افزاری قدرت است، که برتوان نظامی جمهوری اسلامی در بعد بین المللی اشاره می کند. لزوم توجه به چهره های اول و دوم قدرت است که نقش های متکثر را بازنمایی می کند.

ساختهای موجود در چهره های اول و دوم قدرت، نقش هایی مثل حمایت از مستضعفین، ارائه چهره مستقل از دولت جمهوری اسلامی ایران در سطح بین المللی، ضـدیت با امپریالیسم و... را بسترسازی می کند. اگر نگاهی به ادبیات مورد استفاده و گفتارهای رهبر انقلاب در سیاست خارجی ایران داشته باشیم، تحلیل محتوای آن، نشان از بهره وری از چهره اول قدرت (چهره نرم افزاری قدرت) و کاربست آن برای نقش سازی و طرح بندی در سطح بین المللی دارد. تکیه بر پیام هایی که نشان دهنده تاکید بر تغییر آرام و تدریجی و مهندسی سیاست بین المللی دارد یکی از کلیدی ترین گزاره هایی است که از تحلیل محتوای سخنان ایشان به سمت دیپلماسی و سیاست خارجی تزریق می شود. نخبگان اجرایی عرصه دیپلماسی در کسوت دیپلماسی هسته ای یا دپیلماسی خارجی، هریک بایستی بر لزوم همبستگی ذهنیت و عینیت با فراگفتمان انقلاب اسلامی و نقش های متکثر، وفاق ایجاد کنند، که در این صورت، آسیب های دستگاه سیاست خارجی (از جمله تنوع در مراکز قدرت) دربعد خارجی، ماحصلی جز منفعت ملی را به بار نخواهد آورد.

-دوم: عدم توجه به ضمانت اجرای مغفول در دیپلماسی: یکی از ثمرات نظام ارزشی معنامدار در عرصه سیاست خارجی، پرداختن به ضمانت اجرای مغفول در امر حقوقی و سیاسی در سطح بین المللی بوده و هست. یکی از زمینه های مغفول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تکیه بر هنجارهای داخلی است. هنجارهایی که خاستگاه ایرانی و اسلامی داشته و دارند و منبعث از ساختهای اجتماعی، هستند. منبع این هنجارهای داخلی رویه های اجتماعی و حقوقی است، که در کشور، شکل گرفته است. که زمینه اسلامی آن میثاق اسلام، یعنی قرآن و زمینه ایرانی آن منابع ایرانی، همچون منشورر کورش کبیر و... است. پتانسیل این ضمانت اجرا به گونه ای است که توان باز تولید چهره اول قدرت جمهوری اسلامی را، داشته و دارد. توجه به این مقوله و برجسته کردن آن تمام ادعاهای غرب مبنی بر پیگیری بمب اتم توسط جمهوری اسلامی را از بین می برد. چگونه می توان از کرامت انسانی به عنوان اصل در فرآیند شکل دهی به هویت ایرانی سخن گفت ولی به دنبال تولید و تکثیر سلاح های کشتار جمعی بود؟ چگونه می توان جنگ عادلانه را مبنای تقدس به جهاد قلمداد کرد، ولی دنبال بمب هسته ای هم بود؟ چگونه می توان هدف سیاست خارجی را صلح و امنیت بین المللی دانست ولی بر طبل جنگ اتمی کوبید ؟ چگونه می توان عدم توسل به زور را یکی از اصول اساسی حقوقی و سیاسی در عرصه بین المللی دانست، ولی سلاح هایی برای ایجاد ناامنی بین المللی و مخاطره برای بشر تولید کرد؟

-سوم: تاکید بر گزاره «اخلاقی کردن سیاست خارجی» : تکیه جمهوری اسلامی ایران بر قرائت هویت محور از سیاست خارجی، اتکا به بسترهای اجتماعی، بازگشت به اسلام، تکیه بر واحد تحلیل مجزا از واحد تحلیل نظام بین المللی، همه و همه سلسله ای متمایز از آنچه در اصول سیاست بین الملل مورد توجه دولت های نظام بین الملل است، تجویز و متغیرهایی بی بدیل به کالبد سیاست بین الملل تزریق کرده است، که می توان آن را در اساسی ترین گزاره انقلاب ایران یعنی «صدور انقلاب »به خوبی مشاهده کرد. سیاست معطوف به خودی های اسلامی - ایرانی منجر به بن فکنی نظام ارزشی بین الملل شده است. منفی شدن گزاره توجه به ملاحظات هزینه- فایده (که منطق سیاست مدرن است) با تمرکز بر تئوری حفظ محوری و بسط مداری (حفظ آرمان ها و بسط ایدئولوژی) منجر شده است تا مجموعه ساخت ها و نقش ها، ابزارهایی برای طرح بندی سیاست اخلاقی ایران را به عرصه بین الملل، که کمتر مورد توجه دستگاه دیپلماسی ایران بوده، عرضه کند. سیاست اخلاقی همان چهره نخست قدرت در نظام ارزشی ایران، است. چهره ای که بر تشنج زدایی، همزیستی مسالمت آمیز و احترام متقابل در عین قراردادن قدرت در هاله ای از روابط انسانی و مناسبات اخلاقی، قائل است. مزیّن کردن نگاه خارجی ایران و جلوه بیرونی قدرت ایران، به چهره اول قدرت، خود موجب بازنمایی مشروعیت، مقبولیت و رضایت از بن مایه های شکل دهنده این نظام سیاسی، بوده و هست.

-چهارم: عملگرایی معنامدار: محاط کردن سیاست خارجی به گفتمان کارکردگرایی و عملگرایی منافاتی با ارزش مندی دستگاه سیاست خارجی کشور ، نداشته و ندارد. نزدیکی فضای کشور به سمت عملگرایی و بهره وری از منافع ملی و ایجاد حوزه های نفوذ در زیرسیستم های مختلف بین المللی (آسیای مرکزی و قفقاز، خلیج فارس، آمریکای لاتین، خاورمیانه، شرق آسیا و...) کار ویژه های سیاست خارجی ایران است، اما این پیگیری منافع ملی لزوما به معنی نادیده گرفتن ساختهای ارزشی کشور، نیست. بدون تردید تمام سفارتخانه های جمهوری اسلامی بر بستر روایت هویت مذهبی شیعی بنا شده اند. همانطور که گفته شد عملگرایی (کارکرد سیاست خارجی)، بر مبنای هدف گرایی (ساخت سیاست خارجی)، قرار می گیرد. بدون تردید جمهوری اسلامی به دنبال کاریکاتوریزه کردن عرصه سیاست خارجی، نبوده و نیست. نظام دیپلماسی ارزشمند به دنبال شکستن شالوده ساختار نظام مقهور بین المللی به نفع ساختارهای مردم مدار و نه دولت محور کردن سیاست خارجی است.

-پنجم:سیاست خارجی به عنوان بازتاب بیرونی هویت خواهی نهفته در انقلاب اسلامی: گزاره «سیاست خارجی ادامه سیاست داخلی است»، توسط تعداد کمی از بازیگران نظام بین الملل پیگیری می شود. نظام جمهوری اسلامی ایران، از معدود کشورهایی است که گفتمان خود در عرصه خارجی را بر پتانسیل های داخلی یاهدفمند، بنا کرده است. و مبنای چهره خارجی خود را بر پایه های داخلی، استقرار داده است. این همان گزاره ای است که ایران را از کاریکاتوریزه کردن سیاست خارجی دور کرده و می کند.

رضا رحمتی