سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

ضرورت آسیب شناسی فساد مالی بانکی


ضرورت آسیب شناسی فساد مالی بانکی

سقوط بازار سهام آمریکا در سال ۲۰۰۲ میلادی با یک انحراف ۳۰ میلیارد دلاری شروع شد

سقوط بازار سهام آمریکا در سال ۲۰۰۲ میلادی با یک انحراف ۳۰ میلیارد دلاری شروع شد. موضوع از این قرار بودکه شرکت وردکام در تنظیم حساب‌های مالی خود ۳۰ میلیون دلاری را که برای موفق نشان دادن بانک و افزایش ارزش سهام آن هزینه کرده بود، زیر عنوان سرمایه‌گذاری درج کرد و چون مطلب از دید حسابداران داخلی و حسابرسی بیرونی شرکت معروف آندرسن نادیده گرفته یا دچار غفلت گردید، باعث شد سهام این شرکت از ۹۰ دلار به ۶۰ سنت سقوط کند و تبعات آن به بازارهای پولی، مالی و بعد سقوط ارزش دلار در آمریکا رسید و همان زمان، منجر به سقوط مستمر بازارهای مالی آمریکا شد که دلیل آن بحران اعتماد بود. در پی این ماجرا رئیس‌جمهور وقت وارد موضوع شد و حتی از دادستان برای عاملانی که باعث ضربه زدن به اعتماد مردمی شده بودند، تقاضای اعدام نمود.

رخداد بعدی سال ۲۰۰۸ بود که از صندوق‌های مسکن شروع شد و مردم برای خروج پس‌اندازهای خود از بانک‌های آمریکا هجوم بردند که نتیجه آن سقوط ارزش سهام بانک‌ها شد و پس از آن بحران از بازارهای پولی به بازارهای مالی و سرمایه ای رسید که بیش از ۳ سال رکود این بحران را به اقتصاد آمریکا و اروپا تحمیل کرد.

به یاد می‌آوریم در آن مقطع رئیس‌جمهور قبلی و فعلی آمریکا که هر دو درگیر این موضوع بودند پیشنهاد تزریق ۷۰۰ میلیارد دلاری برای بازسازی اعتماد عمومی نسبت به بانکداری و نظام بانکی را مطرح کردند و انجام نیز شد، ولی به حد مطلوب افاقه نکرد.

در موضوع اختلاس اخیر اگرچه خوشبختانه اعتماد به نظام اقتصادی به دلیل قبول نظام جمهوری اسلامی و اعتقاد به بنیان‌های آن وجود دارد، بر این اساس هجوم یا ورشکستگی بانکی و به بیانی، نگرانی از این موضوع وجود ندارد، اما فراتر از مساله بی‌اعتمادی نسبت به نظام بانکی متاسفانه در حوزه‌های دیگر آگاهانه و ناآگاهانه به صورت مرئی و بعضا نامرئی، شاهد هستیم که جریاناتی، کارآمدی و اعتماد ملی نظام جمهوری اسلامی را هدف قرار داده‌اند که مصادیق آن در عرصه بانکی و حتی ورزش و از این قبیل وجود دارد. بنابراین از سطح استراتژیک باید به این پدیده به عنوان موضوعی که کارآمدی نظام و باور و اعتماد عمومی را هدف قرار داده‌اند، نگریسته شود.

همگان می‌دانیم قوت نظام جمهوری اسلامی به برکت ایجاد سرمایه‌ای است که بنیانگذار آن ایجاد کردند و تلاش و حرکت رهبر معظم انقلاب نیز در همان مسیر است و این سرمایه‌ای به نام مردم بوده که تجلی این سرمایه در مشارکت و حضور مردم در عرصه‌های مختلف سیاسی و امنیتی و دفاع دیده می‌شود.

آنچه این سرمایه یعنی حضور و مشارکت را قوت می‌بخشد و سبب می‌شود مقوله‌ای به نام باور عمومی نسبت به حاکمیت و مدیریت کلان اعم از اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، ورزش و... تقویت شود، آن است که برای بازسازی عمومی و حفظ سرمایه‌های مردمی که مساله‌ای استراتژیک است تعارفات و ملاحظات سیاسی کنارگذاشته شود.

متاسفانه در مساله اخیر بده‌بستان‌های سیاسی و جناحی از سویی و ارتباط کانون‌های قدرت با ثروت از سوی دیگر برای مردم شائبه ایجاد کرده است که این آفت‌های مختلفی را به دنبال خواهد داشت. در این ماجرا باید از همان ابتدا به جای فریب افکار عمومی توسط بعضی عناصر درگیر ماجرا، شجاعانه تقصیر پذیرفته می‌شد.

پیام این نوشتار این است که نسبت به متخلفان در این مساله باید سریع برخورد شود و اگر ملاحظه‌ای صورت گیرد مردم دچار انفعال شده و فضای احساسی به جای عقلانیت حاکم می‌شود. در ضمن این پدیده به آسیب‌شناسی جدی نیاز دارد که در ۳ قوه باید این موضوع مدنظر قرار گیرد.

محمد خوش‌چهره

استاد اقتصاد دانشگاه تهران