پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
مجله ویستا

خدمات و لطمات دولت دهم


خدمات و لطمات دولت دهم

در قرآن آیه یی هست که خواننده را به فاصله موجود میان تصورات ذهنی اش با واقعیت های جاری توجه می دهد

در قرآن آیه یی هست که خواننده را به فاصله موجود میان تصورات ذهنی اش با واقعیت های جاری توجه می دهد. عسی ان تکرهوا شیئاً و هو خیرلکم و... می گوید چه بسا چیزهایی که شما آنها را بد می شمرید و موردپسند شما نیستند اما برای شما خیر و خوبی به ارمغان می آورند و چه بسا چیزهایی که شما آنها را دوست می دارید در حالی که برای شما نتیجه بد و ناپسندی دارند.

یکی از مصادیق فاصله ذهن و واقعیت در حوزه انتخابات و گرایشات سیاسی مردم پیدا می شود. بسیار اتفاق می افتد که مردمی، کسی را برای احراز مسوولیتی انتخاب می کنند اما پس از چندی به این نتیجه می رسند که در انتخاب خود اشتباه کرده اند و فرد انتخاب شده به ضرر آنها کار کرده است. گاهی هم کسی که مورد قبول آنها نبوده با رای بخش های دیگر مردم بر کرسی قدرت نشسته اما عملکرد مثبت و مورد قبولی داشته است. به گمان نگارنده رابطه احمدی نژاد با اصلاح طلبان و اصولگرایان از مصادیق روشن آیه مزبور است.

در انتخابات گذشته اصولگرایان تصور کردند وی فرد مطلوب آنهاست و در فرصت پیش رویش تمامی مطالبات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آنها را محقق خواهد کرد و به جریان اصولگرایی اعتبار و استحکام بخشیده و زمینه اجتماعی بهتری برای آنان فراهم می کند. اصلاح طلبان نظری وارونه داشتند. آنها انتخاب ایشان را نافی گفتمان اصلاح طلبی و تیر خلاص برای آن می دانستند. اما به نظر می آید همان طور که قرآن می گوید واقعیت غیر از تصور هر دو دسته بوده است. اکنون پس از گذشت چهار سال و نیم استقرار دولت احمدی نژاد به نظر می آید روی کار آمدن وی در عمل به جریان اصلاح طلبی خدمات چشمگیری کرده و این جریان را به لحاظ سیاسی استحکام و توانمندی بخشیده و در مقابل ضربه یی کاری به جریان اصولگرایی وارد آورده است.

این ادعا با تحلیل های رایج و تصورات موجود بسیار ناهمخوان و غیرمتعارف است اما از آنجا که ممکن است بخشی از واقعیت دیده نشده را برای عقلای قوم به نمایش گذارد ارزش یک بار خواندن را دارد. نگارنده خود می داند که اثبات این مدعای غیرمتعارف نیاز به دلایل و نشانه های روشن دارد که چه بسا امکان درج آن نیست اما به اجمال به برخی از آنها اشاره می شود.

● پالایش جریان اصلاح طلبی

۱) انسجام؛ هر جریانی که برای وابستگان خود ثروت و قدرت به ارمغان بیاورد در معرض آسیب های اخلاقی و فرهنگی و در نتیجه سیاسی است. فرصت طلبان گرد آن می گردند و می کوشند با نزدیک شدن به این جریان به دو موهبت ثروت و قدرت دست یابند. در مقابل جریانی که محکوم و مغلوب می شود سرنوشتی عکس آن یک پیدا می کند. فرصت طلبان، جاه طلبان، مال اندوزان و قدرت طلبان نیز از آن فاصله می گیرند. این یک اصل کلی است و درباره همه جریانات صادق است. جالب است که در قرآن شکست و پیروزی نیروها و جابه جا شدن آنها از همین منظر مورد بررسی قرار گرفته است. در ماجرای شکستی که در جنگ احد به مسلمانان وارد آمد، می گوید این جابه جایی قدرت برای این است که ماهیت افراد مشخص شود. کسانی که واقعاً پایبندند شناخته شوند و کسانی که مقاومند و واقعاً به این راه ایمان دارند معلوم شوند. (سوره آل عمران، آیات ۱۴۰ تا ۱۴۳)

در جاهای دیگر برای شکست و پیروزی و تحولات سیاسی واژه ابتلا یا آزمون را به کار می برد و نتیجه آن را نوعی پالایش نیروها می داند. ماجرای اخیر برای جریان اصلاحات چند پالایش را به همراه خواهد آورد. کسانی که به گمان حاکمیت و قدرت یافتن اصلاح طلبان به این جریان پیوسته بودند با حوادث اخیر از آن فاصله گرفته و موضع خود را نشان می دهند. در عوض آنها که واقعاً به این مشی و این بینش معتقدند، می مانند. جریان اصلاحات مرزهای فکری خود را شفاف تر می کند و برای گفتمان اصلاح طلبی باید تبیین شفاف تر و منسجم تری ارائه کند. به این ترتیب جریان اصلاح طلبی منسجم تر و تاثیرگذارتر و قوی تر خواهد شد.

۲) اعتماد؛ از آنجا که اغلب اصلاح طلبان همواره مسوولیت هایی در نظام داشتند، کسانی به آنها به دیده تردید می نگریستند و اختلاف آنها با بخش دیگر را ناشی از تضاد منافع می شمردند. حتی برخی با بدگمانی بیشتر، گفتمان اصلاح طلبی را ترفندی سیاسی از سوی حاکمان برای بقای آنان شمرده و آن را فریبی سیاسی تلقی می کردند نه یک مشی سیاسی. اکنون با هزینه هایی که اصلاح طلبان پرداختند، چنین شائبه یی دیگر رنگ باخته است. از سوی دیگر برخی بر این گمان بودند که اصلاح طلبان دست از ارزش ها و اصول خود برداشته و صرفاً مصلحت گرا شده اند، درحالی که در این ابتلا و آزمون نشان دادند که غالب آنها نه تنها به اصولی پایبندند بلکه حاضرند برای اعتقادات خود هزینه های سنگینی بپردازند. اگر اختلافی هست نه بر سر این است که یکی پایبند اصولی است و آن دیگری اباحه گری است بی بنیان، بلکه اختلاف بر سر دیدگاه و بینشی است که راه حلی جز گفت وگویی سالم و حق جویانه ندارد.

۳) واقع بینی و رفع ساده اندیشی؛ کسانی از اصلاح طلبان که تصور می کردند با گرفتن برخی کرسی های قدرت و تصرف نهادهای حاکم می توانند اصلاحات مورد نظر خود را محقق سازند، اکنون به نتایج عمیق تر و واقعی تری می رسند. ساده اندیشی گذشته اکنون جای خود را به واقع بینی و نگاهی استراتژیک می دهد. این گفتمان در میان اصلاح طلبان در حال شکل گیری است که بدون تغییر فرهنگ جامعه نمی توان به تغییر گفتمان سیاسی امیدوار بود.

۴) مردمی شدن؛ جریان اصلاحات در دوره حاکمیت هشت ساله خود بیشتر به مطبوعات و احزاب تکیه می کرد. مطبوعات و احزاب هم در جامعه ایران تا حدی مشروط به رویکرد دولت هستند، به همین دلیل در دوره هشت ساله گفتمان اصلاحات رونق زیادی پیدا کرد و در دولت های نهم و دهم رو به افول گذاشت. تجربه نشان داده ابزار و نهادهایی که با اتکا به قدرت و نظام شکل می گیرند قابلیت تداوم و استمرارشان بستگی به ثبات پست و مقام های دولتی دارد. همان طور که کرسی های قدرت دست به دست می شوند که لازمه دموکراسی نیز همین است، امکانات وابسته به نظام نیز دستخوش دگرگونی و تزلزل خواهد شد. اما مناسبات مردمی و نهادهای متکی به مردم بقا و دوام بیشتری خواهند داشت. بنابراین یک گفتمان برای استقرار و دوام خود باید به مناسبات مردمی و نهادهای غیردولتی اعم از تشکل های اجتماعی و فرهنگی یا اصناف و اتحادیه ها و طبقات اجتماعی متکی باشد. این غفلت یا ضعف جریان اصلاح طلبی در این ماجرا خود را نشان داد.

۵) خودسازی؛ هواداران این جریان که قبلاً با کمترین هزینه از گفتمان اصلاحات حمایت می کردند، پس از این ماجرا باید خود را آماده تحمل سختی و فداکاری کنند. این وضعیت نوعی خودسازی و تزکیه را در این جریان شکل می دهد. چنین شرایطی با ساده گزینی، رفاه طلبی، خودمحوری و خودبینی سازگاری ندارد و موجب پاکسازی این خصلت ها می شود. پالایش اخلاقی و فرهنگی نسل جوان و تغییر رویکرد آنان در این جریان تا حدی مشهود است.

۶) کسب اعتبار؛ جریان اصلاح طلبی در پایان دوره هشت ساله حجت الاسلام محمد خاتمی در میان مردم و به ویژه جوانان که بخش اعظم جمعیت هستند از مطلوبیت و جذابیت اولیه برخوردار نبود. در انتخابات دوره دوم شورای شهر تهران که نظارت استصوابی نبود و تقریباً همه کاندیداهای اصلاح طلب از طیف های مختلف به صحنه آمدند، دیدیم مردم به نوعی از انتخابات قهر کرده و با عدم شرکت خود کاندیداهای اصلاح طلبی را کنار زدند. این وضعیت گرچه در همه شهرها یکسان نبود ولی در شهرهای بزرگ نمود داشت و نشان دهنده بی تفاوتی مردم بود. در همان انتخابات اصولگرایان توانستند شورای شهر تهران را به دست آورند و آقای احمدی نژاد شهردار تهران شد. در انتخابات نهم ریاست جمهوری نیز این رویکرد مردم خود را نشان داد اما عملکرد دولت نهم موجی تازه در میان مردم ایجاد کرد، به نحوی که مطابق آمار اعلام شده رسمی، استقبال مردم در انتخابات دهم از جریان اصلاح طلب نسبت به انتخابات نهم چند برابر شده بود.

۷) بازنگری؛ برخی افراد و طبقات که در دوران دولت خاتمی نسبت به سیاست های اقتصادی سیاسی آن مشکل داشتند و با طرح شعارها و مطالبات اقتصادی از سوی اصولگرایان این جریان را حامل توسعه اقتصادی می شمردند در عمل به نوعی بازنگری و تجدید نظر رسیدند. این گمانه که با طرح یکسری شعار و اجرای برخی پروژه های موردی می توان مشکل اقتصاد ایران را حل کرد رنگ باخته و لزوم برنامه ریزی و داشتن نگرش جامع، متوازن و برنامه یی به مقوله اقتصاد خود را بیشتر نمایان کرد، ضمن اینکه امروزه اکثر اصناف اعم از تولیدی و تجاری لزوم داشتن اتحادیه و تشکل های قوی برای حفظ و دفاع از منافع صنف را با دل و جان لمس می کنند. این همان مقوله جامعه مدنی است که خاتمی بارها از آن سخن گفته بود اما ذهن و فضای سیاست زده جامعه کمتر به آن توجه کرد. اکنون اصلاح طلبان این آیه قرآن را می توانند لمس کنند که؛ عسی ان تکرهوا شیئآً و هو خیرلکم- چه بسا که شما از چیزی کراهت داشته باشید اما برای شما خیر به بار می آورد.

● چالش جریان اصولگرایی

در دوره ریاست جمهوری حجت الاسلام خاتمی، اصولگرایان به تدریج دور هم جمع شده و به وحدتی نسبی دست یافتند. شعار مردمی آنان تقدم مطالبات اقتصادی بر شعار توسعه سیاسی اصلاح طلبان بود و در نشریات شان بر این نکته پای می فشردند که مردمی که نان ندارند آزادی می خواهند چه کنند. دولت باید به وضع اقتصادی مردم برسد. پول نفت باید سر سفره مردم دیده شود. مانور کردن حول مبارزه با مفسدان اقتصادی نیز یکی دیگر از پرونده هایی بود که تبلیغات بسیاری حول آن صورت می گرفت. چکیده انتقادات آنها به دولت اصلاحات در شعارهای کار، مسکن، نان و رفاه جمع می شد.

به این ترتیب توانستند برخی اقشار محروم و رنجدیده و آنهایی را که در تنگنای اقتصادی بودند به خود جذب کنند. چنان شد که در انتخابات دوره نهم شعاری که در میان مردم رایج شد این بود که کاندیدای اصولگرایان پول نفت را سر سفره مردم خواهد آورد، هرچند بعد از انتخابات، دولت نهم طرح این شعار را از سوی خود تکذیب کرد. از سوی دیگر علاوه بر مطالبات اقتصادی برخی مسائل فرهنگی و اخلاقی نیز برای طیف درونی تر اصولگرایان اهمیت داشت. مسائلی چون گسترش فحشا، رنگ باختن مناسک و تقیدات مذهبی، بدحجابی و... که در دیدگاه آنان ریشه در حاکمیت اصلاح طلبان داشت. اما با حاکمیت جریان اصولگرایی در دولت و مجلس واقعیت های دیگری رخ نمود که جای تامل دارد.

۱) منکرات؛ یکی از شعارهای محوری و مورد تاکید احمدی نژاد در دور اول ریاست جمهوری اش حذف ربا از سیستم بانکی و صحنه اقتصادی کشور بود. قبل از او استاد حوزه حامی احمدی نژاد نیز در نماز جمعه نظام اسلامی را به خاطر سیستم ربوی حاکم سخت مورد شماتت قرار داد. شعار حذف ربا از سیستم بانکی و طرح نوینی برای بانک اسلامی گرچه ۳۰ سال گذشته نظام را به چالش کشیده و آن را ربوی اعلام می کرد اما بارقه امیدی در دل متشرعین برانگیخت که دولت نهم با رویکردی نو و بدیع به میدان آمده است.

این دولت به جنگ ربایی آمده است که در قرآن از آن به عنوان محاربه با خدا و رسول یاد شده است، ضمن اینکه حذف ربا در صورت عملی شدن موجب می شد بخش تولید در کشور رونق گیرد چون در حال حاضر کمتر مولدی به اندازه نرخ سود بانکی که به سرمایه تعلق می گیرد سودآوری دارد. اما به رغم گذشت چهار سال و نیم از حاکمیت این جریان نه تنها ربا از سیستم بانکی حذف نشد بلکه برخی بانک ها و حتی موسسات اقتصادی مرتبط با نهادهای حاکم نرخ بهره خود را افزایش هم دادند.

تابلوهای تبلیغ بهره بیشتر، برای جلب مشتری بیشتر، در اغلب نقاط شهر مشاهده می شود. اما این تنها ضربه به آمال متشرعین نبود. از مطالبات فرهنگی آنان در این دوره چیزی بیش از دوران اصلاحات عملی نشد. دولت های نهم و دهم نیز در حل مساله بدحجابی موفق نبود، برخوردهای سخت و امنیتی با این مسائل نیز از سوی خود اصولگرایان مورد انتقاد قرار گرفت. برخی روحانیون و متفکران آن جناح برخورد فرهنگی با مسائل فرهنگی را تنها راه چاره شمردند؛ رویکردی که حجت الاسلام خاتمی همواره بر آن تاکید می کرد. مساله فحشا، مشروب خواری و مواد مخدر همچنان از معضلات فرهنگی جامعه است.

پرونده مبارزه با مفاسد اقتصادی و غارتگران بیت المال نیز که در تبلیغات اولیه این دولت امیدی در دل محرومان جامعه برانگیخت در این سالیان از رونق افتاد. نه تنها هیچ مفسدی به جامعه معرفی نشد بلکه خبرها و شایعاتی مبنی بر وام گیرندگان میلیاردی بانک ها یا سوءاستفاده های مالی به سبک های جدید اعتماد آنان را نسبت به جدی بودن این تبلیغات خدشه دار کرد.

۲) تولیدگران؛ اما مهم ترین ضربه یی که در این سالیان به اصولگرایان وارد آمد از دست دادن طبقات تولیدگر جامعه اعم از جامعه صنعتگران یا کشاورزان و دامداران و... و کارگران بود. سیاست وارداتی دولت در این سال ها و عدم ثبات سیاست های اقتصادی چنان ضرباتی پی درپی به تولیدکنندگان داخلی زد که آنها از بازگشت به وضعیتی مشابه دوران اصلاحات که اولویت اولش توسعه اقتصادی نبود استقبال می کنند. تولید چغندر به خاطر واردات بی رویه شکر از شش میلیون تن به کمتر از یک سوم رسید.

تولید گندم که در پایان دوره اصلاحات به خودکفایی رسید، سال به سال کاهش یافت تا سال گذشته به رتبه سومین کشور وارد کننده گندم نائل شدیم. بدهی ۴۰ هزار میلیارد ریالی به بانک ها که بنا بود در رشته های تولیدی سرمایه گذاری شده و از طریق سود و بهره وری اقساطش پرداخت شود اکنون وضعیت نامعلومی دارد. درد دل باغداران، برنج کاران، دامداران و... نیز در این زمینه شنیدنی است.

۳) اختلاف و شکاف؛ اقدام دیگر دولت اصولگرا روش های تمامیت گرایی بود که موجب شکاف در جبهه متحد اصولگرایان شد. این دولت به جز حلقه محدودی از یاران نزدیک خود سایر طیف های اصولگرایی را به بازی نگرفت و انتقادات و نگاه های متفاوت حتی از نوع اصولگرایی را برنتابید. در پست های دولتی نیز آنها را تحمل نکرد. آقای عسگراولادی از بزرگان اصولگرا زمانی با انتقاد از روحیه این طیف از اصولگرایان گفت؛ «بعضی حاضرند با امریکا صحبت کنند اما حاضر نیستند با دیگر برادران اصولگرایشان صحبت کنند.» (ایسنا، ۲۱/۹/۸۵)تغییر وزیر کشور حین انتخابات مجلس، تغییر تیم مذاکرات، افشاگری پالیزدار، مساله مشایی، مساله رحیمی، تغییر استانداران، تغییر روسای بانک مرکزی، چالش های مجلس و دولت در موارد متعدد از جمله طرح هدفمند کردن یارانه ها و... از جمله شواهد این مشکل است. اصرار بر مواضع خود و حلقه یاران خاص هنوز هم در میان اصولگرایان حل نشده و سخت نگران کننده است.

۴) بیکاری؛ یکی از مسائل عمده جامعه در انتخابات نهم خیل جمعیت بیکار بود. رئیس دولت نهم نیز همه جا، در سفرهای استانی و سخنرانی ها نوید می داد که به سمتی می رود که یک نفر هم بیکار نباشد. اما روند عملی که بیکاران مشاهده کردند این نبود. سیل واردات شکر، برنج، چای، گوشت و... و سایر اقلام خوراکی و غیرخوراکی نشان داد سیاست اشتغال زایی دولت برای کشورهای دیگر مفید بود. این سیاست نرخ بیکاری را در چین و دیگر کشورهای صادرکننده کالا پایین آورد اما بر خیل بیکاران ما می افزود، چنانچه در همان سال های اول کارخانجات تولید قند و شکر اولین قربانی این سیاست بودند و پس از آن سایر کارگاه ها و کارخانجات نیز به این مسیر پیوستند.

این بیکاران و خانواده هایشان که با شعارهای اقتصادی اصولگرایان امیدوار شده بودند امروز حداقل دیگر آن خوشبینی را ندارند. بیکاران اکنون تنها می توانند با حسرت کالاهای رنگارنگ ساخت چین را در بازار به تماشا بنشینند. اگر در گذشته فروشگاه های زنجیره یی به عنوان طرحی برای ضربه به کسبه خرده پا و شبکه سنتی توزیع کالا قلمداد می شد در دولت نهم شاهد تشکیل فروشگاه زنجیره یی به سبک خارجی و مملو از کالاهای خارجی هستیم که با مشارکت شرکت های خارجی در پایتخت تاسیس شده و فروشگاه های زنجیره یی داخلی را هم از میدان به در می کند.

● محاسبه

اکنون که یک دوره ریاست جمهوری کاندیدای اصولگرایان تمام شده و دوره دوم را تجربه می کنیم، جا دارد با نگاهی به راه طی شده، قدری تامل کرد. این جمله گویا از امام صادق(ع) است که؛ «حاسبوا قبل ان تحاسبوا»، قبل از آنکه دیگران به حساب شما برسند، خودتان وضعیت تان را بررسی کنید. گرچه در انتخابات سال ۸۴ اصولگرایان تمامی تخم مرغ های خود را انحصاراً در سبد آقای احمدی نژاد گذاشتند و سرنوشت خود را با اراده ایشان گره زدند و به نظر می آمد جبهه یی واحد و یکپارچه دارند اما اکنون روشن شده است که جریان های مختلفی در آن جبهه وجود دارند و همه را نمی توان به یک چشم دید.

در میان اصولگرایان کسانی هستند که نفس حضورشان در قدرت یا در اختیار داشتن امکان و فرصت، برایشان اطمینان و رضایت به ارمغان می آورد، در حالی که کسانی هم هستند که افق های دورتر را می بینند، جوانی شان را برای تحقق آرمان ها و اعتلای کشورشان هزینه کرده اند و سرد و گرمی چشیده اند و هنوز هم آن دغدغه ها را از دست نداده اند. آنچه را صحنه گردانان شتابزده در آینه نمی بینند آنان در خشت خام می نگرند. اکنون از این عقلای قوم انتظار می رود قبل از وقوع، واقعه را علاج کنند. اصولگرایان اکنون شاید خود را مخاطب این آیه قرآن ببینند که؛ «عسی ان تحبوا شیئاً و هو شر لکم».

● آینده

به نظر می آید عقلای قوم از هر دو سو پس از تجربه و خطاهای گذشته به این حقیقت پی برده اند که در دنیای امروز با مشاهده وضعیت منطقه و کشورهای همسایه که شرایط بسیار نامطلوب و خطرناکی را برای مردم این منطقه خاورمیانه به نمایش گذاشته است، دیگر فرصتی برای تکرار تجربه و خطاهای گذشته برای ما نیست. معضلات جاری کشور اعم از اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، قومی و... با توجه به پیچیدگی های دنیای امروز و نظام سلطه جهانی در حدی است که هیچ یک از جناح های سیاسی کشور به تنهایی و بدون یاری دیگران قادر به حل آنها نیست. این نکته یی است که برخی بزرگان و پیشکسوتان جریان اصولگرا صراحتاً بیان کردند ولی آن زمان کمتر گوش شنوایی به آن توجه کرد.

اما به نظر می آید اکنون جای آن است که با همه هزینه هایی که طرفین و همچنین مردم و کشور پرداخته اند، از منافع و مصالح جناحی و گروهی و قومی و... درگذریم و با اولویت دادن به منافع ملی و تمامیت ارضی و استقلال کشور و بازگشت به همه اصول مندرج در میثاق ملی جاری یعنی قانون اساسی با یک تفاهم ملی، از افتادن به ورطه یی که نتایج غیراختیاری و اجتناب ناپذیرش دامان همه را خواهد گرفت، بپرهیزیم.

مهدی غنی