یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

نوآوری های علمی علامه شعرانی ره


نوآوری های علمی علامه شعرانی ره

علامه شعرانی در سال ۱۳۲۰ قمری در تهران متولد شد وی علوم عقلی را نزد حکیم میرزا محمود قمی و فقه را نزد شیخ آقا بزرگ ساوجی و ریاضی و هیأت و نجوم و اسطرلاب وزیج را نزد پدر خویش و میرزا حبیب الله فرا گرفت

علامه شعرانی در سال ۱۳۲۰ قمری در تهران متولد شد. وی علوم عقلی را نزد حکیم میرزا محمود قمی و فقه را نزد شیخ آقا بزرگ ساوجی و ریاضی و هیأت و نجوم و اسطرلاب وزیج را نزد پدر خویش و میرزا حبیب الله فرا گرفت.

در آغاز تأسیس حوزه علمیه قم نزد آیت الله العظمی حائری مؤسس حوزه و حاج عبدالنبی نوری به ادامه تحصیل پرداخت و در سال ۱۳۴۶ قمری به نجف اشرف رفت. وی علاوه بر تحصیل دروس متعارف حوزه زبان فرانسه و عبری را نیز فرا گرفت و سپس به تهران بازگشت و با اینکه از مرحوم آقا سیدابوالحسن اصفهانی اجازه اجتهاد داشت هیچگاه از وجوه شرعیه استفاده شخصی نکرد.وی شخصیت علمی جامع و ذوفنون بود.

علامه شعرانی عمر خویش را صرف تحقیق و تدریس و پرورش شاگردان نمود و سرانجام در سال ۱۳۹۳ هجری قمری در سن ۷۳ سالگی بدرود حیات گفت و در جوار حضرت عبدالعظیم حسنی آرمید.

آنچه در پی می آید نگاهی اجمالی به نوآوریهای علمی ایشان در زمینه های گوناگون است که به مناسبت روز جهانی فلسفه ارائه می گردد. اینک مطلب را با هم از نظر می گذرانیم:

مرحوم علامه شعرانی یکی از شخصیت های بزرگی است که در همه علوم و رشته ها گوی سبقت را از همگان ربوده و به تعبیر علامه حسن زاده، ذوفنون و به تعبیر مرحوم همایی، شیخ بهائی عصر ملقب گردیده است.

● مباحث قرآنی

مرحوم علامه شعرانی در زوایای گوناگون علوم قرآنی و تفسیر و علم اللغه، نوآوری و امتیازات معرفتی و علمی داشته است. ما در این مختصر تنها به چند زمینه ذیل اشاره می شود:

▪ لغت شناسی قرآنی

یکی از امتیازات و نوآوری های علامه شعرانی، کار ارزشمندی است که در کتاب نثر طوبی یا دایره المعارف لغات قرآن مجید با هدف تبیین معنا شناختی واژه های قرآنی انجام داده است.

مرحوم شعرانی در این تحقیق توانست مهمترین واژگان قرآنی مانند: الله، ابراهیم، ابرص، ابلیس، اثم، اجل، اجر، احد، اذن، آدم و غیره را شرح و بسط دهد و برخی از شبهات مربوط به حقوق زنان ۱و شبهات دیگر را پاسخ داده است. وی در تعریف تاویل می نویسد:«اول مصدر از آل یؤل به معنای بازگشت است و از مشتقات آن فقط تاویل در قرآن آمده که به چهار معنی است:

۱) عاقبت و نتیجه کار: «ذلک خیر و احسن تاویلا»۲ با ترازوی راست و مستقیم بسنجید که بهتر در عاقبت نیکوتر است.

۲) تعبیر خواب: «و یعلمک من تاویل الاحادیث» (یوسف ۷) و نیز «نبئنا بتاویله» (یوسف ۳۸)

۳) حقیقت قیامت و ثواب و عقاب: «هل ینظرون الا تاویله یوم یأتی تأویله». (اعراف ۵۱)

۴) تعیین مراد و مقصود: «و ابتغاء تاویله» و نیز «و ما یعلم تاویله الا الله و الراسخون فی العلم» (آل عمران ۷)

وی در مقدمه ترجمه نفس المهموم نوشته اند: من این کتاب را برای ذخیره معادم نگاشتم. و در آن علم داشتن امام را به جریان شهادت در کربلا در پاورقی صفحه ۸۸ بیان می فرمایند وخودشان نوشته اند: چون دیدم بهترین کتاب است که در تاریخ کربلا تا این تاریخ نوشته شده، آن را ترجمه کردم و اظهارنظرهای ایشان در این کتاب نشان می دهد که تنها در کتب استدلالی مقام علمی نشان داده نمی شود، بلکه از چشمه علم در همه جا دانش می جوشد و عالم وقتی سکوت کند دریای عمیق، و وقتی تکلم کند و یا قلم به دست بگیرد دریای مواج است.

▪ فلسفه

مرحوم علامه شعرانی در دو رساله مستقل، نوآوری های فلسفی خود را نگاشته است؛ یکی رساله ای به نام فلسفه اولی یا مابعدالطبیعه است. آیت الله حسن زاده در طلیعه این رساله می فرماید: «این کلمه رساله ایست در فلسفه اولی یا مابعدالطبیعه، مشتمل بر مهمترین اقوال فلاسفه اروپا در الهیات و تجرد نفس و تطبیق اصطلاحات، تالیف معلم عصر ابوالفضائل استاد بزرگوارم حضرت علامه حاج میرزا ابوالحسن شعرانی (رفع الله درجاته).۳ و دیگری، نوشتاری است که در کلمه ۲۷۱، هزار و یک کلمه استاد حسن زاده منتشر شده است. استاد حسن زاده در ابتدای این مقاله می نویسد: «این کلمه، مقاله ای بسیار گرانقدر از استاد اعظم آیت الله علامه ذوالفنون حاج میرزا ابوالحسن شعرانی(ره) است که اصل آن به خط مبارکش در تصرف این تلمیذش حسن حسن زاده آملی است».۴

الف) فلسفه غرب

وی در این نگاشته، علاوه بر معرفی مهمترین فیلسوفان غربی و آراء آنها به داوری اندیشه فلسفی غرب و تطبیق با فلسفه اسلامی هم پرداخته است. مرحوم شعرانی در مقدمه این رساله می نویسد: «غرض از تدوین این رساله آن است که بخش مهمی از اصطلاحات فیلسوفان جدید اروپا در فلسفه اولی با اصطلاحات فلسفه اسلامی منطبق گردیده تا اگر کسی به یک طریقه آشنا باشد، استفاده مطلب از طریقه دیگر به آسانی تواند کرد وخواننده، فرق این رساله را با ترجمه های عربی که جدیدا از کتب آنها به عمل آمده خواهد دانست، نه از این جهت که ایشان بدون تبحر در این فن به صرف دانستن زبان خواسته اند بیان مقاصد فلاسفه را بنمایند، بلکه برای آن که چون علم و تبحر خود را به کار نبردند، غالب مطالب به زبان جدیدی خارج از اصطلاح و عاری از مسایل دقیقه و مهمه به صورت مقاله یا خطابه درآمده است. برای تکثیر فایده، مهمات اقوال فلاسفه جدید را نیز ضمنا از کتب معتبره آنها نقل نمودم که تعداد آنها فعلا لازم نیست و جز یکی دو مورد، از فلاسفه قرون نقل نکردم چون رغبت به اقوال فلاسفه جدید بیش تر است.»۵ مرحوم شعرانی در این رساله از منابع اصلی و فرانسوی بهره جسته است البته برخی منابع آلمانی و انگلیسی که به زبان عربی ترجمه شده مانند: ترجمه عربی مقالات ارنست هگل آلمانی نیز مورد استفاده او بوده است.

نوآوری علامه شعرانی در مباحث فلسفی غرب عبارتند از: معادل یابی اصطلاحات فلسفه غرب جهت کشف حقیقت، مقایسه اصطلاحات فلسفه غرب با فلسفه اسلامی، نقد ترجمه های عربی از فلسفه غرب جهت زدودن ابهامات معنایی که منشا اختلاف می گردد، ارزیابی منطقی برخی باورهای فلسفه غرب. این نوآروی ها با روحیه آزادگی و انصاف و استقلال رای نه روحیه مقلدانه و مقهورانه انجام گرفته است.

برخی از پژوهشگران درباره این نوآوری می نویسند: «مروری بر این رساله کوتاه به خوبی نشان می دهد که علامه شعرانی از پیشگامان معرفی فلسفه غرب به ایرانیان و مواجهه اجتهادی با این فلسفه است. بدینسان او نخستین عالم دینی سنتی است که حتی پیش از روشنفکران آشنا با غرب به نحو نیرومندی با فلسفه غرب به صورت خلاق روبرو شده است. تسلط بر زبان خارجی، پشتوانه تفکر فلسفی، آزاداندیشی و حقیقت جویی و ذوق و مهارت ویژگی هایی هستند که او را به عنوان یک پیشتاز موفق در این میدان جای می دهند. عجیب نیست که رساله شعرانی با همه مزایای آن مورد توجه قرار نگرفته است، چرا که متأسفانه شهرت و رواج یک اثر همیشه تابع اهمیت فی نفسه آن نبوده و نیست. بسا آثار ارزشمندی که به دلایل غیرعلمی مهجور و مغفول می مانند و محصولاتی غیراصیل و تنک مایه ای که صرفا به جهت شهرت و امکانات پدیدآرنده آن شهره بازار می شوند.۶

ب) فلسفه اسلامی

مهمترین نوآوری مرحوم علامه شعرانی در چیستی و قلمرو فلسفه، توسعه فلسفه خاص و ورود در فلسفه های مضاف است. وی به گونه ای فلسفه را تعریف و تقسیم کرده که بخشی از فلسفه های مضاف به علوم وفلسفه های مضاف به امور را در فلسفه خاص یعنی متافیزیک داخل کرده است. البته وی می توانست به گونه ای بحث را دنبال کند که همه فلسفه های امور در تعریف فلسفه گنجانده شود. وی با استفاده از موضوع فلسفه به تعیین قلمرو آن پرداخته است. به گفته وی، چون موجود بر سه قسم است، پس فلسفه نیز بر سه قسم است:

۱) «ماوراء الطبیعه» و علم الهی

۲) «فلسفه طبیعی»

۳) فلسفه نفس؛ فلاسفه برای نفس سه خاصیت ذکر کرده اند:

ـ اول اینکه می تواند فکر کند و در علوم، نتایج مجهوله را کشف نماید. مانند علم منطق

ـ دوم اینکه در صنایع بدیعه و فنون جمیله زحمت بکشد و در آن عجائب اظهار کند؛ همچون نقاشی و خط مانند: علم جمال

ـ سوم اینکه حسن و قبح اعمال و افعال را ملتفت شده، اخلاق و افعال حسنه را برای خویش اختیار و از قبایح پرهیز می نماید. مانند: علم اخلاق. این سه، خاصیت حال انسان است در حال انفراد؛ اما وقتی افراد بسیاری گرد یکدیگر برآمدند، علم اجتماع پدید می آید و برای بحث در اینکه در سلوک با یکدیگر چه نوع رفتاری باید داشت، علم فقه و قانون ظاهر می شود. پس فلسفه بر هشت قسم است:

۱) مابعدالطبیعه

۲) حکمت طبیعی

۳) علم النفس

۴) منطق

۵) علم جمال

۶) علم اخلاق

۷) علم اجتماع

۸) فلسفه قانون. ۷

مرحوم شعرانی علاوه بر نو آوری در تعریف و قلمرو فلسفه به تبیین مسایل فلسفی هم پرداخته و با تبیین نو از مسایل فلسفی، رویکرد دفاعی از اصول و قواعد فلسفی داشته است؛ برای نمونه، وی در تبیین قاعده الواحد می فرماید: برخی پنداشته اند که قاعده الواحد با اصل عمومیت قدرت خداوند منافات دارد و این پندار ناشی از عدم درک صحیح از قاعده مزبور است. مفاد قاعده یادشده این است که صدور دو معلول در یک مرتبه، از علت بسیط من جمیع الجهات ممتنع است؛ زیرا لازمه آن تحقق جهات و حیثیات متباین در ذات علت می باشد که مستلزم کثرت و ترکب آن است و این با اصل بساطت و احدیت ذات منافات دارد. هرگز مفاد آن قاعده این نیست که صدور دو معلول در یک مرتبه عقلا ممکن است ولی خداوند قادر بر آن نیست. مانند اینکه می گوییم اجتماع نقیضین یا ضدین از خداوند صادر نمی شود و مقصود این است که صدور آن ممتنع است نه اینکه خداوند قادر بر انجام آن نیست.۸

▪ علم کلام

یکی از حوزه های مهم دیگری که علامه شعرانی به طور گسترده بدان پرداخته، حوزه مباحث کلامی است وی، یک دوره مباحث کلامی را در کتابهای شرح تجرید و راه سعادت و غیره تبیین و اثبات کرده است.

ضرورت و تعریف علم کلام

مرحوم شعرانی، دانش کلام را تنها به عنوان یک دانش مستحبی قلمداد نمی کرد و آن را یک ضرورت معرفتی و اجتماعی می دانست و بر این باور است که: «به خاطرم رسید که اکثر مردم در زمان ما حاجت به اصول دین بیشتر دارند؛ زیرا در این زمان آشفته، اهل حق تنها مانده و از هر سوی گردباد فتنه، آنان را در هم می پیچید و امید نجات ندارند. درس اصول دین منسوخ شده و نسخه های آن مندرس گشته و از هم پاشیده است. حرص دنیا در انتخاب علوم نیز تأثیر کرده و آن علم را می پسندند که بیشتر مال از آن به دست آید و هر علم لازم و واجب که فایده دنیا ندارد، متروک مانده است... ما علم دیگری غیر علم فقه یعنی علم فروع، لازم داریم که اهل شک و تردید را در دین راسخ کند و مسلمانان سست را در مسلمانی قوی گرداند. واجب است مسلمانان همه مطالب اصول دین را از روی دلیل بدانند اما واجب نیست همه مسایل فروع را بدانند. اگر کسی نداند شفعه چیست و کجا ثابت می شود، به دین او ضرر ندارد اما اگر نداند خدا عادل است یا امام، معصوم است و قولش حجت می باشد، دین او را ضرر دارد؛ زیرا وقتی امام را معصوم ندانست و خدا را عادل نشمرد، به فرمان معصوم عمل نمی کند و به ثواب خدا اطمینان ندارد، همه اعمال او متزلزل می گردد. آن علم که انسان را دیندار کند و به خدا و پیغمبر معتقد سازد و مردم ظاهر مسلمان را که در دلشان هزارگونه شک و تردید است، راسخ گرداند و ترس از جهنم و عذاب الهی را در قلوب ایجاد و زنده نماید، علم کلام است.۹

▪ روش شناسی علم کلام

علامه شعرانی برای اثبات بسیاری از باورهای دینی به روششناسی معینی تمسک می کند و بر این باور است که همه مسایل کلامی را نمی توان با روش نقلی به اثبات رساند که گرفتار شبهه دور خواهد بود و باید از روش عقلی بهره برد. وی در این باره می فرماید: «در اصول دین باید به روش اهل معقول (برهان عقل) استدلال کرد نه به روش اصل منقول (اخبار و آیات). منقول برای فقه و احکام کسی را به کار آید که به دلیل معقول خدا و پیغمبر را شناخته باشد و اگر کسی پندارد عامه مردم را به تلقین و تکرار می توان به خدا و پیغمبر مؤمن ساخت اشتباه کرده است. در آیات قرآن و احادیث ائمه «علیهم السلام» نیز ادله عقلی بر مسائل اصول آمده است و چندی از آیات قرآن را در معارف ذکر خواهیم کرد و احتجاج به آن نه از باب نقل و تعبد است بلکه از جهت دلالت عقل است به این معنی که خدا و پیغمبر نیز دلیل عقلی آوردند اما آنکه بتواند بیان عقلی را از آیات و سخن بیرون آورد خود استادی است در علم معقول که سالیان دراز از عمر خویش را در عقلیات صرف کرده مثل قاضی سعید قمی در شرح احادیث توحید صدوق، و ابن میثم در شرح نهج البلاغه، و ملاصدرا در شرح اصول کافی «قدس الله اسرارهم» وگرنه دیگران که اهل معقول نیستند، نمی دانند وحدانیه عدد در روایات چیست و نیز بینونه عزلیه در کلام امیرالمؤمنین «علیه السلام» چه معنی دارد.۱۰

علامه شعرانی بر این اساس با دوگروه اخباری گری و حس گرایی مخالفت می ورزد و می گوید: بعضی ساده لوحان اخباری مسلک نه تنها اعتقاد، بلکه خواندن و اطلاع بر فلسفه را حرام دانند و مطلق دلیل عقلی را فاسد و هر علمی که فهمیدنش بر آنها دشوار باشد موجب گمراهی شمرند و علمای شریعت را تکفیر و تضلیل کنند تا چه رسد به حکما، مثلا از نظر آنان شیخ بهایی برای آنکه بین هر فلک تا فلک دیگر پانصدسال فاصله قایل نبود و آنها را متصل به یکدیگر می دانست و می گفت کسوف و خسوف به حایل شدن زمین یا ماه است و علامه حلی برای اینکه می گفت اعاده معدوم محال است و فیض کاشانی برای آنکه به جسم مثالی قایل بود، همگی گمراه بودند . ۱۱ مرحوم شعرانی، کسانی که به جهت پرهیز از بکارگیری اصطلاحات فلسفی مانند دور و تسلسل به ظن و گمان بسنده کرده و اقامه دلیل بر توحید را لازم نمی شمارند و از فلسفه گریزانند، نقد می کند و آنها را در برابر غیر مسلمانانی همچون یهودیان ناتوان معرفی می کند. البته با این وجود سوء ظن به علمای دین را روا نمی دارد. ۱۲ گروه دیگری که مرحوم شعرانی به نقد آنها پرداخته، حس گرایان است که در برابر عقل گرایی و مردم روحانی قرار دارند. وی با استفاده از حکمت اسلامی و اثبات وجود مجرد به حقانیت روش عقلی می پردازد. ۱۳

▪ نبوت شناسی

علامه شعرانی در اثبات نبوت خاصه از چهار طریق وارد بحث شده اند. این چهار طریق عبارت است از: ۱- واکاوی شخصیت پیامبر؛ ۲- برهان اعجاز؛ ۳- بشارت های پیامبران پیشین؛ ۴- برهان از طریق ایمان آورندگان.

برهان نخست ضمن آنکه به صورت دلیلی مستقل قابل طرح است، پشتیبان دیگر براهین نیز می باشد. به عبارت دیگر، پاره ای از ویژگی های شخصیتی پیامبر مانند صدق و اخلاص، شرط لازم و ضروری پذیرش دعوت آن حضرت است.

برهان اعجاز در میان دیگر براهین جایگاه ممتاز و برجسته ای دارد، از این رو علامه بخش مفصل تری از مباحث خود را به آن اختصاص داده و به عمده شبهات و اشکالات مطرح شده درباره آن پاسخ گفته اند. از طرف دیگر معجزه بزرگ پیامبر اسلام(ص) یعنی قرآن در میان معجزات پیامبران جایگاه منحصر به فردی دارد، از جمله اینکه سندی زنده و دائمی بر رسالت حضرت ختمی مرتبت است و راه هرگونه انکار و شبهه را برای همیشه مسدود می سازد.

از طرف دیگر، راه شناخت اعجاز قرآن همواره گشوده است و اگر کسی مستقیماً نتواند آن را درک کند به روش غیرمستقیم بر آن قادر است.

بشارت های انبیای پیشین نیز اهمیت والایی دارد. علامه شعرانی به بررسی دقیق و شرح مضامین کتاب های آسمانی پیشین در این باره پرداخته اند، که دو مورد آنها از نظر گذشت. از نظر علامه بررسی این گونه بشارت ها برای کسانی که از تاریخ پادشاهان و امم انبیای پیشین اطلاع کافی ندارند، چندان سودمند نیست و بدون داشتن درکی درست از شرایط زمانی و تاریخی انبیاء سخنان آنان مفهوم واقع نمی شود.

برهان از طریق شناخت ویژگی ها و امتیازات برخی از ایمان آورندگان نیز جایگاه قابل توجهی دارد. علامه شعرانی این برهان را به صورت مستقل و جداگانه ذکر نکرده، بلکه در لابلای مطالب خود آورده اند، اما مضمون عبارات ایشان سازنده یک برهان و طریقی است که به خوبی از عهده اثبات نبوت و ایجاد قطع و یقین به صدق آن برمی آید. از آنچه گذشت نتیجه می گیریم که:

اولاً براهین کافی برای اثبات نبوت پیامبر اسلام (ص) وجود دارد. ثانیاً براهین موجود بر نبوت پیامبر اسلام بر ادله نبوت دیگر پیامبران تقدم و برتری دارد؛ زیرا پیامبر اسلام معجزه زنده دارد و دیگر معجزات آن حضرت نیز بیش از دیگر انبیاء بوده، و با دلایل معتبر نقل شده است. در حالی که هیچ پیامبر دیگری معجزه زنده ندارد، و معجزات نقل شده ازآنها نیز سند معتبری ندارند. بنابراین صدق نبوت آنان از طریق قرآن به دست می آید و راه متقن دیگری بر اثبات آن نیست.

نکته دیگر این که اثبات نبوت پیامبر اسلام مساوی با حقانیت انحصاری آیین اسلام در زمان حاضر است؛ زیرا اسلام، آیین خاتم است و خاتمیت دو رکن اساسی دارد:

۱) نسخ شرایع پیشین

۲) نفی شریعت جدید

افزون بر آن علامه شعرانی بررسی های مفصلی در عدم اعتبار اناجیل کنونی و وجود متناقضات و انحرافات در آنها به عمل آورده و روشن ساخته اند که کتاب آسمانی معتبری که اکنون دراختیار بشر است، قرآن است و بس با این وجود هیچ اعتباری برای دیگر ادیان موجود باقی نمی ماند. ۱۴

▪ ضرورت حکومت دینی

یکی از مباحث کلامی که علامه شعرانی بدان پرداخته، مساله وجود حکومت اسلامی است به نظر وی عزت دین و سعادت مسلمین در گرو وحدت جوامع اسلامی وتشکیل حکومت اسلامی است ایشان با استفاده از زندگی مسلمین در برهه ای از تاریخ با یک بحث جدلی نظر خود را بیان می دارند ایشان در جواب از اعتراضی که شاید وجود امام لطف باشد اما فائده وجود او بوسیله دیگر نیز حاصل شود گویند: سخن در این مردم و این عادات و اخلاق و شرایط و اوضاع محیط به آنهاست و با این مردم و شرایط لطفی غیر امام عادل تصور نمی شود... از این جهت بین عقلای مردم بر فرض حاضر نبودن امام عادل به دولت اسلامی متوسل می شوند تا فی الجمله مفاسد کمتر شود ومردم عصر ما که سلاطین آل عثمان را دیده و حال بلاد اسلام را در زمان دولت آنها مشاهده کردند هرگاه آن را با همان بلاد بعد از انقراض دولت آنان مقایسه کنند خواهند فائده وجود امام غیر عادل را خوب ادراک خواهند کرد، وقتی امام غیر معصوم به نام امامت اسلام چنین تاثیر در عزت دین داشته باشد، آیا تاثیر امام معصوم چه خواهد بود و چه بدلی برای آن تصور می توان کرد. ۱۵ از نقطه نظر ایشان، وجود امام معصوم و تشکیل حکومت اسلامی راه سعادت بشر است که غرض از بعثت انبیاء نیز همین بوده است و با رهنمودهای ائمه اطهار در زمان غیبت می توان به حاکم اسلامی که صلاحیت لازمه را که علم وسیع و عدل است رجوع کرده و بر مسلمین اطاعات اولازم است. ۱۶

▪ نقد یهود و مسیحیت

علامه شعرانی نه تنها به اثبات نبوت خاصه نبی اکرم (ص) پرداخته بلکه به نقد شریعت یهود و مسیحیت با توجه به تسلط وی به زبان عبری نیز اشاره کرده است. وی چندین نقد به تورات و اناجیل وارد ساخته است. ۱۷

▪ علوم حدیث

حدیث و روایت، ابزاری برای کشف سنت است و سنت یکی از مهمترین منابع دین اسلام به شمار می آید حدیث و روایت همانند هر پدیده بشری دیگری، گرفتار آسیب و کاستی شده می گردد که باید با بکارگیری اصول و ضوابطی به کشف آنها پرداخت. علامه شعرانی علاوه بر آشنایی و تخصص کافی نسبت به علوم دیگر از دانش حدیث و حدیث شناسی هم بهره مند بوده است. فعالیت های علمی وسیع آن مرحوم در حوزه حدیث پژوهی را می توان از زبان یکی از محققان به شرح زیر گزارش کرد: ایشان تنها یک رساله کامل و مستقل را در این حوزه تألیف کرده اند. این رساله مختصر در ۲۳ صفحه در موضوع علم درایه نگاشته شده است.۸۱ گذشته از آن، در تعلیقه هایی که برای برخی کتب نگاشته اند و یا در مقدمه کتاب هایی که تصحیح کرده اند به تناسب درباره انواع حدیث یا ارزیابی احادیث گفته اند. از جمله آثار زیر:

۱) تصحیح و تعلیق الوافی

۲) تصحیح و تعلیق شرح اصول کافی مازندرانی

۳) مقدمه منتخب التواریخ

۴) تصحیح و تعلیق مجمع البیان

۵) تصحیح و تعلیق منهج الصادقین

۶) تصحیح و تعلیق روح الجنان و روح الجّنان

۷) مقدمه شرح نهج البلاغه قزوینی

۸) تعلیقات وسائل الشیعه ج۱۶ تا .۲۰

۹) حاشیه ارشاد القلوب دیلمی

۱۰) ردیه بر فصل الخطاب محدث نوری۱۹

علامه شعرانی برای جلوگیری از آسیب ها و کاستی های حدیثی به معیارهای مهمی مانند: مخالفت با قرآن، سنت، اجماع، عقل، اصول قطعی مذهب، تاریخ، واقعیت ها و رکاکت معنا به نقد احادیث متعددی پرداخته است.

وی درباره ضرورت حدیث شناسی و آسیب شناسی حدیثی می فرماید: «عالم باید نسبت به آنچه که نظر می دهد عالم باشد و یقین داشته باشد بداند آنچه که می گوید یا موافق با واقعیت است و یا موافق با وظایف شرعی اوست. پس آنگاه که روایات را تبعیت کند که به جهت وجود احتمال دست کاری یا اشتباه یا غلط در آنها یقین به واقعی بودن آنها ندارد و دلیلی بر حجیت و اعتبار آنها به حسب ظاهرشان هم ندارد.»۰۲ وی در رساله در علم درایه، پنج عامل اساسی برای خبرهای غیرمطابق با واقع عمدی بیان می کند:

اول) کسانی که به جهت نزدیکی به خلفا حدیث ساختند.

دوم) کسانی که برای مستدل ساختن عقاید باطل حدیث می ساختند.

سوم) احزاب و فرقه های باطل که برای تأیید عقیده خویش حدیث می ساختند.

چهارم) کسانی که از روی جهالت برای ترغیب مردم به ذکر و عبادت، احادیث فضائل می ساختند.

پنجم) قصّاص و معرکه گیران که برای جلب توجه اذهان مردم به حکایات و افسانه های راست و دروغ آنها را می ساختند.۱۲

البته برخی هم به اشتباه نه به عمد، سازنده احادیث جعلی شدند که این طایفه نیز به نظر علامه شعرانی به چند گروه ذیل تقسیم می شوند:

اول) راوی حدیثی را از امام شنیده و مطالب دیگری از مردم دیگر، سپس به اشتباه آنچه را که از غیر امام شنیده به امام نسبت می دهد.

دوم) آنکه حدیثی از امام شنیده و پس از مدتی تمامی خصوصیات آن در خاطرش نماند لذا در آن تقدیم و تأخیر و زیادی و کمی به وجود بیاید.

سوم) راوی معنای حدیثی را که از امام شنیده به درستی نفهمیده و آنچنان که فهمیده نقل می کند، نه آنچنان که شنیده است.

چهارم) راوی اموری را در ذهن خودش مسلم می شمارد. گاه این مطلب با آنچه که شنیده است مخلوط می شود. ۲۲

مطلب مهمی که مرحوم شعرانی بر آن تأکید دارد این است که احتمال درستی یک روایت کافی است روایت رد و نفی نگردد چیزی که دلیل درستی آن معلوم نگردد، دلیل بر نفی و انکارش نیست به ویژه اینکه درباره روایات اهل بیت بیشتر باید دقت کرد پس آنچه مشکوک است، دروغ نیست.۳۲

▪ مباحث نجومی

دسته دیگری از نوآوری های علامه شعرانی (ره) به حوزه مباحث قبله شناسی، تقویم، مکانیک فضایی، قانون گرایش و نقد گرانش نیوتن برمی گردد. یکی از پژوهشگران برجسته نجوم و هیئت اسلامی در یک نتیجه گیری کلی، نوآوری های علامه شعرانی را به شرح ذیل بیان می دارد:

۱) علامه شعرانی(ره) در گرایش هیئت و نجوم جدید (خورشید مرکزی) دستی توانمند در استخراج از زیجات جدید خارجی همچون زیج لووریه فرانسوی و ترجمه آن به زبان فارسی دارد.

۲) صحیفه شعرانی، به عنوان یک اختراع جدید، یکی از نوآوری ها و ابداعات ابتکاری اوست که کسی مانند آن را در تاریخ نجوم به یاد ندارد. این صفحه کوچک قدرت وتوان علمی بزرگی را از علامه به گونه ای شگفت آور به نمایش گذاشته که فهم و درک آن نیازمند سال ها ممارست با دانش شیرین فضا و به ویژه طراحی و ساخت اسطرلاب است.

۳) علامه شعرانی توانست در صحیفه یادشده برخی از اصول هیوی- مانند دایره سموت- که ابوسعید سجزی در سده چهارم قمری در اسطرلابی به کار گرفت که برپایه حرکت زمین طراحی شده بود (اسطرلاب زورقی) پیاده نماید و اعلام کند که حرکت زمین در ذهن دانشمندان و منجمان مسلمان بوده و ره آورد غرب نمی باشد.

۴) علامه شعرانی(ره) توانست هماهنگ بودن عید سعید غدیر با نوروز را از زیج محمدشاه هندی استخراج و اثبات نماید و بسیاری از مورخان و تاریخ پژوهان را از سرگشتگی و تأویلات بی جا رهایی بخشد، چنان که نگارنده نیز با استخراج از زیج بهادرخانی و از راه ریاضیات به همان نتیجه دست یازید.

.۵ او، روز عاشورا را به حسب سالها و فصول خورشیدی از زیج محمدشاه هندی استخراج کرد و شواهدی از تاریخ بر درستی استخراج خویش آورد و به این نتیجه تازه رسید که روز عاشورا دوشنبه ۲۰مهر سال ۵۹ شمسی برابر با ۱۰ محرم سال ۶۱ قمری بوده و درپی آن خاطرنشان ساخت که این پژوهش و نوآوری از خواص این کتاب است از آن قدرشناسی کن، چنان که نگارنده نیز ازطریق زیج بهادرخانی و از راه ریاضیات به این نتیجه رسید که نظر علامه شعرانی صحیح و دقیق است.

۶) علامه شعرانی(ره)، تلنگری خدشه آور به نظریه جاذبه نیوتن- به عنوان گرایش عمومی- وارد آورد و گفت: نیوتن در مبنای حرکت (حرکت براساس جذب) راه صحیحی نپیموده است، بلکه نظریه «میل طبیعی اجرام و اجسام به همدیگر» که از ابتکارات ابن سیناست، برتر است. چنان که استاد شهید ما حضرت آیت الله مطهری(ره) نیز برخی مقدمات نظریه جاذبه نیوتن را مخدوش دانسته و درست آمدن نتیجه برابر با درست و صحیح بودن اصل نظریه نمی باشد، چنان چه راسل نیز براین عقیده است. از این رو علامه شعرانی به جای نظریه (یا قانون اگر واژه آوردن قانون صحیح باشد) گرایش عمومی نیوتن «نظریه گرایش عمومی اجرام» را پذیرفته است.

۷)علامه شعرانی، پژوهش در تعیین برخی ازراه های قبله شناسی را با روشی نو به نگارش آورده است.

▪ ادبیات فارسی

مرحوم علامه شعرانی در ادبیات فارسی همچون ادبای مشهور قلم می زد و مطالب عالمانه خود را با نثر زیبا و آهنگین عرضه می داشت. برای نمونه:

علامه شعرانی در مقدمه تفسیر روح الجنان می فرماید: «سپاس خداوند را که نعمتش از شماره افزون است و شکرش از حد قدرت ما بیرون، به حجاب عزت از ادراک عقل دور و به لطف و رحمت به بندگان نزدیک، رهنمای خرد، کلام اوست و آرامش دل پیام او و آرامش جان، ذکر نام او. به عجز خویش اقرار داریم که نتوانیم شکر نعمت او گزاریم. اگر دست ما نگیرد همگی از دست برویم و اگر پای ما استوار ندارد جملگی از پای درآییم. اوست که به حکمت این جهان را بیافرید و انسان را خلیفه خود گردانید و جهان را بدو سپرد و کلید خرد به دست او داد که از گنج هستی، راز بگشاید و به قدر طاقت بشری از سر حکمت او آگاه گردد، که فرمود: علم آدم الاسماء کلها¤ الرحمن¤ علم القرآن¤ خلق الانسان¤ علمه البیان.۲۴ از او توفیق طاعت خواهیم و صدق نیت و مزید قربت. به مقربان درگاه او توسل جوییم که هادیان راهند و برگزیدگان اله، اعنی محمد مصطفی و خاندان پاک او. درود نامعدود بر روانشان باد «من الان الی یوم التناد و هدانا بهم الی سبیل الارشاد و جعلنا من خیار موالیهم الامجاد».۲۵ وی همچنین در مقدمه دمع السجوم ترجمه نفس المهموم می فرماید: «چون عهد شباب به تحصیل علم و حفظ اصطلاحات و رسوم بگذشت، «و ا قتداً باسلافی الصالحین من عهد صاحب منهج الصادقین» از هر علمی بهره بگرفتم و از هر خرمنی خوشه برداشتم، گاهی به مطالعه کتب ادب از عجم و عرب و زمانی به دراست اشارات و اسفار و زمانی به تتبع تفاسیر و اخبار، وقتی به تفسیر و تحشیه کتب فقه و اصول و گاهی به تعمق در مسائل ریاضی و معقول تا آن عهد به سر آمد.

سالیان دراز شب بیدار و روز در تکرار، همیشه ملازم دفاتر و کراریس و پیوسته مرافق اقلام و قراطیس، ناگاهان سروش غیب در گوش این ندا داد که علم برای معرفت است و معرفت بذر عمل و طاعت و طاعت، بی اخلاص نشود و این همه میسر نگردد مگر به توفیق خدا و توسل به اولیاء مشغولی تاچند.

علم چندان که بیش تر خوانی

چون عمل در تو نیست نادانی

شتاب باید کرد و معاد را زادی فراهم ساخت. زود برخیز که آفتاب برآمد و کاروان رفت، تا بقیتی باقی است و نیرو تمام ازدست نشده توسلی جوی و خدمتی تقدیم کن.۲۶

مرحوم شعرانی در مقدمه الامام علی علیه السلام تألیف جرج جرداق می فرماید: «سپاس خداوندی را سزد که نعمتش از شمار افزون است و وصفش از قدرت بیرون. به روز روشن غبار ظلمت می زداید و به نور دانش پرده جهل می گشاید. پیوسته آفتاب را زیر ابر نگاه ندارد، و باطل را برحق غالب نیارد. درود نامعدود بر روان پیغمبر پاک و خاندان و یاران او باد. مناقب امیرالمؤمنین(ع) بیش از آن است که به وصف آید و یا افکار کوتاه بشر، احصای آن تواند و هرچه در این باب گفته اند قطره است از دریا، آنان که در شرح حال آن حضرت در مناقب و مکارم او نوشته اند، مجهولی را معلوم نکرده، پنهانی را آشکار نساخته، بلکه صفای جبلت و پاکی فطرت خویش را ظاهر نمودند.»۲۷

و نیز در مقدمه دیگرش بر تفسیر منهج الصادقین چنین می فرماید: «خدایا، سپاس تو چون گذاریم که نعمتت بی حد و کران است و ستایش تو چون گوییم که اندیشه ما از ادراک ذات و صفات تو واله و حیران. خدایا، دشواری ها را برما آسان کن و راه درست فراپیش ما آر و به چراغ هدایت، اندیشه ما را راه نمای و به مفتاح رحمت، درهای بسته به روی ما بگشای که بار سنگین بر دوش داریم و راهی پرپیچ و خم در پیش نه توانیم بار بر زمین نهیم و نه تاب آنکه آسان به منزل برسانیم. خدایا! ما را از راهزنان دین نگاه دار و کالای ناچیز ما بپذیر و به هدایت قرآن دل های ما را بدان چه رضای توست راغب گردان.»۲۸

وی در مقدمه ترجمه صحیفه سجادیه می فرماید: «سپاس خداوند را که باب رحمت بگشود و راه طلب بنمود. در آینه دل ها جلوه کرد و از دریچه عقول پرتو افکند. عاشقان را به تکاپو انداخت، عقول را شیدا ساخت. همه طالب اویند و به سوی او در تکاپویند. سالک راهند و وصال او خواهند.

همه هستند سرگردان چو پرکار

پدید آرنده خود را طلبکار

راهنما فرستاد تا آفریدگان را به سوی او خواند، شرایع و فرائض بنهاد و تهذیب نفوس تعلیم داد که: قد افلح من زکاها ¤ و قد خاب من دساها. (شمس ۹-۱۰) درود نامعدود بر او باد و بر آل اطهار که حامل اسرار اویند و اصحاب کبار که ناقل آثار او. اما بعد، دعا محک ایمان است و رابطه انسان با خداوند منان، هر که او را حاضر و ناظر داند، از مناجات با وی روی نگرداند و هر که قادر مختارش بیند برای حوایج خویش وسیلتی جز او نگزیند. و آنکه او را شناسد از دیگران نهراسد. مهر و لطف او دل مؤمنان را آرامش بخشد و بخشندگی او جام محبان را رامش دهد. دوستان خدا ازمکالمت با او لذت برند و از دمی غفلت، سالها افسوس وحسرت خورند. ملامت و افسردگی در دعا نشان ضلالت و دلمردگی است. بزرگان اولیاء که عارف به اسرار قلوب بودند و از مشاهده جمال مطلوب محجوب نگشتند، با سوز و گداز به درگاه بی نیاز روی آوردند و آنچه یافتنی بود یافتند. سخنان چاشنی بخششان غذای روح آمد و کلمات دلنشینشان کلید فتوح گشت.

چه، سخنان شیرین و کلمات دلنشین از غیر اهل دل صادر نشود و از غیر سالکان راه محبت میسر نگردد. آن که شوری در دل ندارد، هرچه به تصنع بسازد و به تکلف بپردازد، مانند کسی است که عاشقی نداند و سرود و غزل نوازد، یا باغ و گلستان را مشاهده نکرده، به وصف طراوت گل سخن آغازند. ثنا و ستایش و دعا و نیایش سیر شهودی است و کشف وجودی، راز و نیازی است میان مخلوق و خالق که غیرعاشق و صادق بدان راه نیابد. دست بحث و جدل از دامن آن کوتاه است «و هو یدرک و لایوصف.»۲۹

وی در مقدمه اسرار الحکم می فرماید: «سپاس خداوند را که خرد بخشید و منطق داد و خرد را به شرع راه نمود و بنیاد دین را به خرد استوار ساخت. آدمی را بر دیگر کاینات برتری داد و امانت خود بدو سپرد تا خدای را بشناسد و رتبه خویشتن را بداند و به آغاز و انجام کار آگاه گردد و درود نامعدود بر صادر اول که عقل کل است و خاتم رسل و آل اطهار او که هادیان سبلند و اصحاب و اتباع او الی یوم القیامه.»۳۰

عبدالحسین خسروپناه

پاورقی ها

۱-نثر طوبی، ج ۲، ص ۴۶۰

۲-اسراء، .۳۵

۳-هزار و یک کلمه، ص ۲۰۳

۴-هزار و یک کلمه، ج ۲، ص ۲۲۴

۵-فرزانه ناشناخته، فلسفه اولی یا مابعدالطبیعه، ص ۳۷۵

۶-ر.ک به مقاله محمد فنایی اشکور با عنوان علامه شعرانی پیشگام در مواجهه با فلسفه غرب، اندیشه نامه علامه شعرانی

۷-هزار و یک کمله، کلمه ۲۷۱، ج ۲، ص ۲۲۴

۸-ترجمه و شرح تجرید العقاید، ص ۲۳۲- ۲۳۳

۹-ترجمه و شرح تجرید العقاید، ص ۷-.۱۰

۱۰-راه سعادت (اثبات نبوت)، تلخیص از ص ۴ تا ص ۱۴

۱۱-مقدمه اسرارالحکم

۱۲-ترجمه و شرح تجرید العقاید، ص ۵۹۵- ۵۹۶

۱۳-اسرار الحکم، ص ۴-۱۶

۱۴-ر.ک به اثبات نبوت پیامبر اکرم(ص)، حمید شاکرین، اندیشه نامه علامه شعرانی به کوشش عبدالحسن خسروپناه

۱۵-کشف المراد فی تشریح تجرید الاعتقاد، علامه ابوالحسن شعرانی.

۱۶-خاتمیت از دیدگاه علامه شعرانی، اندیشه نامه علامه شعرانی

۱۷-یهودیت و مسیحیت از منظر علامه میرزا ابوالحسن شعرانی

۱۸-ر.ک به ترجمه و شرح تجرید العقاید، ص ۴۴۲ و ۴۴۶-۴۴۷ و تعالیق اسرارالحکم، ص ۳۴-۳۸

۱۹-فرزانه ناشناخته، ص ۴۱۳- .۴۳۶

۲۰-نقد محتوایی حدیث از دیدگاه علامه شعرانی(ره).

۲۱-شرح اصول کافی، ج ۲، ص .۳۰۴

۲۲-فرزانه ناشناخه، ص ۴۱۳- .۴۱۵

۲۳- شرح اصول کافی، ج ۱۲، ص ۵۵۱

۲۵-مقدمه تفسیر روح الجنان و روح الجنان و نیز فرزانه ناشناخته، ص ۶۵۹

۲۶-مقدمه دمع السجوم ترجمه نفس المهموم و نیز فرزانه ناشناخته، ص ۶۹۰- ۶۹۱

۲۷-مقدمه الامام علی علیه السلام ناشناخته، ص ۷۱۳

۲۸-مقدمه علامه شعرانی بر تفسیر منهج الصادقین و نیز فرزانه ناشناخته، ص ۶۰۲

۲۹-مقدمه ترجمه صحیفه سجادیه و نیز فرزانه ناشناخته، ص ۵۴۱- ۵۴۲

۳۰-مقدمه اسرارالحکم و نیز فرزانه ناشناخته، ص .۴۹۹