دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

انتقام با معادله برنده ــ برنده


انتقام با معادله برنده ــ برنده

جنگ ایران و عراق یكی از بزرگترین فجایع انسانی در تاریخ معاصر خاورمیانه است در این جنگ, شاید قریب به یك میلیون انسان كشته شد, خیل بیشماری مجروح و میلیونها نفر آواره شدند منابعی كه در این جنگ به هدر رفت فراتر از میزان هزینه یك دهه جهان سوم در حوزه بهداشت عمومی است

امریكا كه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در دكترین‌های سیاست خارجی خود ضعیف و شكست‌خورده به‌نظر می‌رسید و مهمترین متحد نفتی و نظامی خود را از دست داده بود به یك چرخش در سیاست خارجی خود دست زد. در این زمان ایالات‌متحده حضور مستقیم نظامی را برای محافظت از منافع نفتی‌اش ترجیح داد. رفتارهای امریكا در روند جنگ عراق با ایران به‌قدری فرصت‌طلبانه بود. هرچندكه امریكا در برخی از فرصتها برای نزدیك‌شدن به ایران تمایل نشان داد، اما همه این قبض و بسط‌ها تحت یك تحلیل اساسی قرار می‌گرفت كه در آن دنیا به رنگ نفت بود. مقاله حاضر، موضع‌گیریهای ناعادلانه امریكا در كشاكش جنگ هشت‌ساله ایران و عراق را مورد بررسی قرار داده و تاحدودزیادی پرده از چهره پرفریب امریكا برداشته است.

جنگ ایران و عراق یكی از بزرگترین فجایع انسانی در تاریخ معاصر خاورمیانه است. در این جنگ، شاید قریب به یك‌میلیون انسان كشته شد، خیل بیشماری مجروح و میلیونها نفر آواره شدند. منابعی كه در این جنگ به هدر رفت فراتر از میزان هزینه یك دهه جهان سوم در حوزه بهداشت عمومی است.

در بیست‌ودوم سپتامبر ۱۹۸۰ (سی‌ام شهریور ۱۳۵۹) با تهاجم گسترده لشگریان عراق به ایران، جنگ آغاز شد. پیش از این تاریخ، هریك از این كشورها دست به اقدامات تخریبی علیه یكدیگر زده و منازعات بزرگ مرزی را تجربه كرده بودند. عراق امیدوار بود كه در گیرودار دگرگونی‌های شدید ناشی از انقلاب در ایران، بتواند علیه همسایه‌اش كه در عرصه بین‌المللی منزوی شده بود، به یك پیروزی برق‌آسا دست یابد. اما برخلاف موفقیتهای اولیه عراق، ایرانی‌ها با تجدید سازمان و بهره‌گیری از برتری جمعیتی، توانستند تا اواسط سال ۱۹۸۲ متجاوزین را عقب برانند. در ژوئن ۱۹۸۲، ایرانیها در موضع تهاجمی قرار گرفتند اما عراق با تفوق حائز اهمیتی كه در سلاحهای سنگین داشت، مانع از پیشرفت سرنوشت‌ساز ایران شد. نهایتا در بیستم آگوست ۱۹۸۸ آتش سلاحها خاموش شد.

در سالهای جنگ فرانسه به یكی از عمده‌ترین منابع تامین‌كننده جنگ‌افزارهای پیشرفته عراق تبدیل شده بود، ازاین‌رو بیش از هرچیز سعی می‌كرد منافع مالی خود را در این كشور حفظ كند. اتحاد جماهیر شوروی كه بزرگترین تامین‌كننده تسلیحات عراق بود، سعی می‌كرد همزمان در هر دو كشور به موقعیت مناسبی دست یابد. دست كم ده كشور به دو طرف درگیر در جنگ سلاح می‌فروختند. بااین‌حال فهرست كشورهای دخیل در این رفتار زشت و مذموم، بدون حضور ایالات‌متحده امریكا ناقص است. هدف امریكا نه‌تنها سودجویی از معاملات تسلیحاتی، بلكه بسیار مهمتر از آن، اعمال گسترده كنترل و نظارت بر منابع نفتی منطقه بود. پیش از اشاره به سیاست امریكا در دوران جنگ ایران و عراق، بجا است مروری بر تاریخچه امریكا و نفت داشته باشیم.

● گوشه‌ای بی‌پرده از تاریخ

بیشترین ذخایر مسلم نفتی جهان در منطقه محدود خلیج‌فارس واقع شده است (كشورهای عرب به اشتباه آن را «خلیج‌ عربی» می‌نامند و برخی كه می‌خواهند از جنبه سیاسی بی‌طرفی را حفظ كنند، این منطقه را صرفا «خلیج» می‌نامند)

كمتر از چهاردرصد از نفت مصرفی امریكا از منطقه خلیج[فارس] تامین می‌شود. اما طبق مباحث رسمی، اروپای غربی و ژاپن شدیدا متكی به نفت خلیج[فارس] هستند؛ ازاین‌رو اگر این منطقه به دست نیروی دشمن بیفتد، آنگاه متحدین امریكا به زانو در خواهند آمد و امنیت امریكا به‌گونه‌ای اساسی و جبران‌ناپذیر در معرض تهدید قرار خواهد گرفت. بااین‌وجود، اگر تاریخچه سیاستهای امریكا در منطقه خلیج[فارس] مورد بررسی قرار گیرد، به‌نظر می‌رسد محافظت از منافع نفتی اروپای غربی و ژاپن، هیچگاه در زمره مهمترین اهداف امریكا نبوده است.

در سال ۱۹۷۲، دولت نیكسون از افزایش قیمت نفت حمایت می‌كرد. براساس تحقیقات وی. اچ. اوپنهایم (V. H. Oppenheim) «شواهد حاكی از آن است كه ملاحظات عمده‌ای كه در پس گرایشات بی‌حدِوحصر دولت امریكا نسبت به افزایش قیمت نفت وجود داشت، بر این باور بود كه افزایش قیمت نفت برای امریكا در برابر رقبای صنعتی‌اش (همچون اروپای غربی و ژاپن) و دولتهای كلیدی خاورمیانه (مثل عربستان سعودی و ایران)، یكسری فواید اقتصادی به همراه خواهد داشت.» هنری كیسینجر تصدیق می‌كند دولت امریكا بر این باور بود كه «افزایش قیمت انرژی عمدتا بر اروپا و ژاپن تاثیرگذار خواهد بود و احتمالا موجب بهبود موقعیت امریكا در این رقابت خواهد شد.»

در بحبوحه افزایش نگرانی‌ها نسبت به احتمال وقوع یك تحریم نفتی، كشورهای صنعتی غرب برای تصمیم‌گیری درخصوص اتخاذ یك راهكار مقتضی، جلساتی را تشكیل دادند. امریكا به‌منظور ابراز نگرانی از وضعیت پیش‌آمده برای متحدانش، پیشنهاد شراكت در ذخایر را داد. البته مبنای این پیشنهاد براساس میزان واردات دریایی هر كشور، و نه براساس میزان نیازمندی به انرژی، بود. ازآنجاكه امریكا نسبت به سایر كشورها كمتر به واردات متكی بود، در صورت بروز تحریم، ذخایر انرژی امریكا به‌مراتب كمتر از «متحدانش» آسیب می‌دید.

با پایان اكتبر ۱۹۷۳، بلافاصله جنگ خاورمیانه آغاز شد اما پیش از تحریم نفتی اعراب، مقامات شركت نفتی امریكا طی نامه‌ای به نیكسون هشدار دادند كه «موقعیت كلی امریكا در خاورمیانه در معرض آسیب قرار دارد؛ چراكه وجود منافع بسیار وسیع برای اروپا، ژاپن و شاید روسیه موجب غصب جایگاه امریكا در منطقه از سوی آنها خواهد شد كه این به ضرر اقتصاد و امنیت ایالات‌متحده خواهد بود.» جالب‌آنكه از سوی این مقامات تهدید ناشی از سوی روسیه تنها به‌عنوان یك احتمال اما تهدید ناشی از سوی متحدان امریكا، به‌صورت قطعی گوشزد ‌می‌شد.

در اواخر سال ۱۹۷۳ تا سال ۱۹۷۴، كشورهای عرب تولیدكننده نفت، با قطع تولیداتشان، به‌خاطر حمایتهای امریكا و هلند از اسرائیل، بر ضد این دو كشور تحریم نفتی اعمال كردند. مردم امریكا هنوز خاطره صفهای طولانی مقابل پمپ بنزین‌ها، جیره‌بندی‌ها و بحرانهای آن زمان را به‌خاطر دارند. بااین‌حال به تعبیر كیسینجر، در حقیقت «تحریم اعراب، حركتی نمادین برای نشان‌دادن یك ضربه عملی محدود بود.» شركتهای بین‌المللی نفتی كه انحصار كامل توزیع و بازار سوخت را در اختیار داشتند، نفتهایشان را ذخیره كرده بودند. ازاین‌رو كمبود سوخت ارسالی از عربستان سعودی به امریكا از منابع دیگر تامین شد. به‌طوركلی، شركتهای نفتی برای كاهش مشكلات، كمبودها را تقسیم كردند و امریكا به‌عنوان كشوری كه بیشترین حمایت را از اسرائیل می‌كرد، از همه كمتر دچار مشكل شد. از ژانویه سال ۱۹۷۴ تا ماه مارس، مصرف نفت در امریكا در مقایسه با كاهش پانزده‌درصدی آن در فرانسه و آلمان، تنها پنج‌درصد كاهش یافته بود.

بااین‌وجود، حتی این آمار و ارقام به‌نوعی بزرگنمایی در وخامت اوضاع محسوب می‌شد؛ چراكه درحقیقت «هیچگاه در بازارهای اروپا واقعا كمبود مواد سوختی وجود نداشت. میزان مصرف به‌راحتی در برابر افزایش قیمت واكنش نشان می‌داد... حدفاصل ماه اكتبر۱۹۷۳ و آوریل ۱۹۷۴ ذخایر فراورده‌های نفتی در كشورهای جامعه اروپا هیچگاه به كمتر از معادل هشتاد روز مصرف كاهش نیافت و در ایتالیا ذخایر نفتی در حقیقت به میزان بیست‌وسه‌درصد افزایش یافت.» در ژاپن حدود دومیلیون بشكه نفت مازاد بر احتیاج دولت وجود داشت و این درحالی ‌بود كه دیوانسالاری، صنعت نفت و مصرف‌كنندگان صنعت نفت در تلاش بودند از این بحران به نفع خودشان بهره‌برداری كنند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 8 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.