یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

پنج خورشید برای سفر در زمان


پنج خورشید برای سفر در زمان

موضوعی آشنا برای بشر و دغدغه همیشگی برای انسان کنجکاوی که دوست دارد به هر قیمتی از آینده اطلاع پیدا کند

از کنار«پنجمین خورشید» هر طوری که حساب کنید نمی توانیم به راحتی بگذریم؛ حتی اگر پایانش حرص خیلی ها را درآورده باشد، به هر حال هر چه باشد می توان ادعا کرد یکی از پر مخاطب ترین سریال های مناسبتی امسال بوده است(حداقل تا نیمه) گذشته از تاثیر سریال بر مخاطبان این سریال توسط کسی ساخته شده است که سال هاست سریال های جذاب ماه رمضان چه در مقام کارگردانی و چه در مقام نویسندگی نام او را به همراه دارد.(کارگردانی آثاری چون:«زیرزمین» و «او یک فرشته بود» و نویسندگی «اغما» و «روز حسرت»)

حالا امسال او«پنجمین خورشید» را ساخت، سریالی که محور آن سفر در زمان است و رفتن از حال به آینده و از آینده به حال را به تصویر می کشد.

موضوعی آشنا برای بشر و دغدغه همیشگی برای انسان کنجکاوی که دوست دارد به هر قیمتی از آینده اطلاع پیدا کند.

این مقوله به علت جذابیت و این که یکی از آمال و آرزوهای اجتماعی، علمی و فردی انسان ها می باشد، بارها در سینما و ادبیات مطرح شده است، تا جایی که به دغدغه ای معمولی برای کارگردانان بزرگ و کوچک بدل شده است.

موضوعی که بارها در هالیوود و بالیوود دستمایه پیروزی بوده است.

«علیرضا افخمی» نیز این بار برای مطرح کردن مفاهیم مد نظرش از این قالب معروف استفاده کرده است.

انسان ها در تمام دوران تاریخ بشریت با چند موضوع که نمی توانستند در آن دخالتی کنند، درگیر بوده اند موضوعاتی مثل: «مرگ و زندگی بعد از آن» و گذشت غیر قابل برگشت زمان، به همین دلیل همیشه این مفاهیم خواسته یا ناخواسته بیننده را جذب می کند.

«علیرضا افخمی» نیز با علم بر این واقعه دست به کاری متفاوت در کارنامه اش زد و «پنجمین خورشید» را آن طور که دیدید ساخت.

از اولین باری که ادبیات جهان با موضوع «سفر در زمان» برخورد کرد بیش از صدسال می گذرد.

اولین بار «چارلز دیکنز» با داستان «هدیه کریسمس»(همان اسکروچ خودمان که بارها انیمیشنش را دیده ایم) ایده این سفر را مطرح کرد.

(اگر به خاطر داشته باشید، اسکروچ در خواب به آینده سفر می کرد و سرنوشت تمام انسان هایی که بر آن ها ظلم کرده بود را می دیدید)

این ایده بعد از او در ادبیات، حسابی جان گرفت و تبدیل به یک ژانر در ادبیات علمی-تخیلی شد.

کتاب «پیش بینی» «اچ چی ولز» که سال ۲۰۰۰ را پیش بینی کرده، درباره سفر در زمان و پیش بینی آینده است، اثری که پای این دغدغه را به سینما هم باز کرد و دستمایه ای شد تا «جورج پال» سال ۱۹۶۰ «ماشین زمان» را بسازد.بعد از این فیلم بود که سینمای جهان هم آرام آرام به ژانر جدید «سفر در زمان» در سینمای علمی-تخیلی رسید، ژانری که بهترین، موفق ترین و پرفروش ترین نمونه اش«بازگشت به آینده» ساخته «رابرت زمیکس» است.

داستان پروفسوری که یک ماشین زمان اختراع می کند و با دوست نوجوانش به سال ۱۹۵۵ سفر می کند.

بازگشت به آینده که به خاطر موفقیت زیاد(چه در گیشه و چه در بین منتقدان) سه قسمتش ساخته شد، همه جور سفر در زمان را به تصویر کشیده؛ از سفر به آینده برای دیدن آینده گرفته تا رفتن به گذشته برای درست کردن اتفاق های آینده، با المان هایی که می شود به عنوان المان های مشترک و تقریبا ثابت فیلم های ژانر «سفر در زمان» تعریف کرد، المان هایی که در «پنجمین خورشید» نیزرعایت شده بود.در سریال «پنجمین خورشید» با اولین سفر محسن به آینده، سرنوشت خواهرش او را ترغیب به بازگشت و عوض کردن اوضاع می کند.چیزی در گذشته اتفاق افتاده که آینده قهرمان داستان یا اطرافیانش را خراب کرده و حالا او باید با سفر به گذشته همه چیز را درست کند.البته این کار به این سادگی هم نیست.

اگر فرضیه تاثیر پروانه ای یا اثر پروانه ای به گوشتان خورده باشد متوجه خواهید شد که اگر گذشته را حتی یک ذره تغییر بدهید تا چه اندازه آینده می تواند تغییر کند.(شاخص ترین فیلم در این زمینه فیلم«اثر پروانه ای»(۲۰۰۴) است که به طور مستقیم به همین مسئله پرداخته است، در این فیلم جوانی به نام ایوان که در کودکی دست به ناهنجاری هایی زده، با کمک نیروی عجیب و غریبی بارها به گذشته بر می گردد تا آن ها را حل کند اما با هر برگشت به گذشته و دست کاری بر آن چه رخ داده اتفاقی جدید و بزرگ در آینده به وقوع می پیوندد.البته این مقوله و فرضیه در پنجمین خورشید نیز موجود بود، مصداق بزرگ آن و شاید بهتر باشد بگوییم عذاب آورترین مصداق این فرضیه؛ بازگشت هما پیش خانواده اش و ناکامی محسن در ازدواج با هما بود که همه مخاطبان منتظر را دلخور کرد.(البته مخاطبان باید به واقعیت های تلخ هر نظمی در جهان عادت کنند)

یکی از دلایل اصلی موفقیت این ژانر مواجه شدن با شگفتی ها و تفاوت های دو زمان می باشد، مثلا علاقه وافر انسان در جهت آگاهی از آینده و اتفاقات آن می باشد.یکی سریال های موفق که چند سال گذشته از تلویزیون ایران پخش می شد، مربوط به یک انسان عادی بود که با روزنامه ای که گربه ای برایش می آورد از حوادث روز بعد آگاه می شد و برای رفع آن ها قدم بر می داشت.

۱) مسافرت در زمان در سینمای ایران (به گفته «وحید سعیدی»یکی از نویسندگان «مجله همشهری» پنجمین خورشید شبیه یکی از نمونه های موفق وطنی این ژانر است):

از ایده مسافرت در زمان مثل خیلی از ایده های پرطرفدار سینمای جهان، نمونه های زیادی در سینما و تلویزیون مان نداریم.

«مردی که زیاد می دانست» یکی از نمونه های تقریبا موفق ژانر مسافرت در زمان است؛ فیلمی به کارگردانی «ید ا... صمدی» که متعلق به نیمه اول دهه ۶۰ است.صمدی در این فیلم که در آن سال ها بسیار مورد توجه همه قرار گرفت، به داستان کارمند جوانی پرداخته بود که از طریق روزنامه هایی که پیرمردی سیاهپوش در اختیارش می گذاشت، از اتفاق های چند ماه آینده خبر دار می شد.اما ۹ سال بعد از ساخت این فیلم (یعنی در سال ۱۳۶۹) «ابوالحسن داوودی» موفق ترین فیلم این ژانر را ساخت؛«سفر جادویی» با بازی اکبر عبدی و آزیتا حاجیان که هنوز هم دوست داشتنی و دیدنی است، فیلمی که برخی از مولفه های آن بعد از گذشت نزدیک به بیست سال دستمایه سریالی چون«پنجمین خورشید» قرار می گیرد (نمی دانیم چرا تلویزیون وقتی قصد می کند به آثار تکراری بپردازد و طبق معمول فیلم و سریال های تکراری پخش کند، سری به آثار برجسته در گذشته دور نمی زند؟)

قهرمان «سفر جادویی» دکتر «رضا کمالی» با بازی اکبر عبدی است.او به خاطر اشتباهاتی که مرتکب شده به گذشته تبعید می شود.

سعی می کند از بروز برخی اتفاق‌های تلخی که در آینده دیده جلوگیری کند از جمله ازدواج خواهرش با دامادشان، دقیقا مثل محسن «پنجمین خورشید» با این تفاوت که محسن از حال به آینده می رود و سرنوشت خواهرش را می بیند و در بازگشت سعی می کند از وقوع آن جلوگیری کند.اما محسن در سفری که به آینده دارد دلباخته هما می شود، هما در زمان حال (حال محسن) دختر بچه ای شش، هفت ساله است.

سکانسی که محسن با هما شش ساله روبه رو می شود و جلوی پای او زانو می زند و با لحنی معصومانه به او می گوید:«تو همایی»

کسانی را که سینمایی «سفر جادویی» را دیده اند به یاد یکی از سکانس های معروف این فیلم می اندازد، همان جایی که اکبر عبدی چشمش به دختر بچه ای که جلوی در خانه ای ایستاده می افتد و با لحنی شاکی می گوید: «این زنمه، زریه».

افخمی نیز ناخواسته از المان های ژانر«سفر در زمان» استفاده کرده و داستانش را جذاب روایت کرده است.«پنجمین خورشید» مجموعه ای بود که حکم لنگه کفش در بیابان را داشت، به تعبیری در اوضاع نابسامان سریال های مناسبتی (البته به جز«نردبام آسمان»، منظور سریال های معمولی و غیر متفاوتی است که هر روز با آن ها مواجهیم و با متن مردم در ارتباط است)

«پنجمین خورشید» بهترین سازه بود و در جلب مخاطب خوب پیش می رفت تا پایان که بیننده را ناامید ساخت.بیننده پی گیر رمضان که تا این حد به سریال وابسته شده و با مضامینش ارتباط برقرار کرده، اصلا انتظار چنین پایانی را نداشت تنها دستاورد این پایان دلزدگی بیننده و القای حس«سر کار بودن» بود که متاسفانه دستاورد مثبتی برای یک اثر مناسبتی نمی باشد.

یکی دیگر از نکات منفی سریال؛ بی دقتی کارگردان در به تصویر کشیدن دهه ۶۰ می باشد که سوتی های فراوانی را به همراه داشت، با تمامی مشکلات اساسی سریال، «پنجمین خورشید» یکی از دلمشغولی های اصلی خانواده های روزه دار بود.

علی نژاد