یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

جوان مسلمان و دنیای متجدد


جهان اسلام از آغاز رویارویی خود با دنیای متجدد, شاهد واكنش های متعدد و متفاوتی در برابر آن بوده است این واكنش ها به شكل گیری جریان های متعدد فكری و سیاسی اجتماعی در جهان اسلام انجامیده است در كتاب جوان مسلمان و دنیای متجدد, این جریان ها در دو دوره بررسی شده اند

جهان اسلام از آغاز رویارویی خود با دنیای متجدد، شاهد واكنش‏های متعدد و متفاوتی در برابر آن بوده است. این واكنش‏ها به شكل‏گیری جریان‏های متعدد فكری و سیاسی - اجتماعی در جهان اسلام انجامیده است. در كتاب جوان مسلمان و دنیای متجدد، این جریان‏ها در دو دوره بررسی شده‏اند. در دوره نخست چهار جریان زیر به وجود آمد:

۱. جریان سلفی‏گری كه معتقد بود «باید برای تقویت و تحكیم دوباره اسلام به تعالیم اصیل و اولیه قرآن و پیامبر اكرم‏صلی الله علیه وآله آن چنان كه سلف [صالح‏] می‏فهمیده است، باز گردند [و ]بكوشند تا با تمسك به تعالیم قرآن و حدیث، خلوص اولیه تاریخ اسلامی را باز یابند». وهابی‏گری نمونه‏ای تمام عیار از این جریان است؛

۲. جریان «اصلاح گران تجدد طلب» كه عقیده داشتند لازم است اسلام برای همسو و همراه شدن با هجوم غربی كه جهان نگری و فلسفه و ایدئولوژی خاص خود را دارد، تعدیل و نوسازی شود. این جریان، طیف وسیعی از اندیشه وران و جنبش‏های اسلامی را در بر می‏گیرد؛

۳. جریان «متمهدیانه یا موعود گرایانه» كه تحولات دنیای جدید را علایمی از نزدیكی آخرالزمان می‏دانست و به انتظار ظهور مهدی موعود (عج) نشسته بود. در دوران معاصر، شخصیت‏هایی در دنیای اسلام دعوی «مهدویت» نموده و از این راه، به مبارزه‏ای - عمدتاً - سیاسی با استعمار غرب پرداختند؛

۴. جریان «اسلام سنتی» كه غالباً در طریقه‏های صوفیه نمود می‏یافت و در شمال افریقا و برخی نواحی دیگر به موفقیت‏هایی در زمینه گستراندن اسلام و مقاومت در برابر گسترش حوزه نفوذ استعمار نایل آمدند؛

در دوره دوم كه پس از جنگ جهانی دوم آغاز شد، «واكنش‏ها و عكس العمل‏هایی در جهان اسلام ظهور یافت كه تا به امروز ادامه یافته است. این واكنش‏ها عمدتاً در دو جریان زیر نمود یافت:

۱. جریان «تجدد طلب» كه همچنان در پی ارائه تفسیری مدرن و روز آمد از اسلام، بر اساس مكاتب و جریان‏های فكری جدید در غرب بود. البته در این دوران، «برای مدت كوتاهی مد سوسیالیسم به شكل سوسیالیسم غربی یا سوسیالیسم اسلامی به جای [... «لیبرالیسم قدیمی غرب»] باب شد»؛

۲. جریان «احیا گرانه» كه پیش زمینه‏هایی در مصر، سوریه، پاكستان و ایران داشت و به حركت‏های اصلاح طلب یا انقلابی، از نوع انقلاب اسلامی ایران انجامید. ویژگی عمده این جریان «دل مشغولی به حفظ و احیای شریعت، استقلال سیاسی و اجتماعی مسلمین، و مخالفت با هنجارها و ارزش‏های اجتماعی غرب» از یك سو و «بی‏علاقگی و تلقی انفعالی نسبت به نفوذ علم و تكنولوژی غربی، نهادهای مدیریتی و اداری غربی و شیوه‏های تفكر متلازم با اتخاذ تكنولوژی [...] غفلت از اهمیت هنر و معماری و شهر سازی اسلامی و بی‏اعتنایی به ضرورت حفظ فضای هنری و زیبایی شناختی اسلام و محافظت آن از رخنه معیارهای غربی»، از سوی دیگر است. از آن‏جا كه این جریان غالباً فاقد شناخت عمیق و صحیحی از ماهیت دنیای متجدد و معارضه با آن بوده، پاسخ هایی عمدتاً «ناشی از شور و احساس» به این چالش داده است. سید حسین نصر با این انتقاد، راه را بر معرفی جریان دیگری می‏گشاید كه خود به آن متعلق بوده و كتاب جوان مسلمان و دنیای متجدد را نیز در چارچوب آن نگاشته است. این جریان، «اسلام سنتی» نام دارد و به مانند دیگر جریان‏های گفته شده درگیر این پرسش اساسی و مهم است كه «چگونه می‏توان در دنیای متجدد، مسلمان زیست؟» دكتر نصر در كتاب خود در جست و جوی نقشه «راهنمای مسلمانانه‏ای از چشم اندازهای "فكری" جدید [است‏] كه به مسلمانان كمك كند تا بدون باختن خویش یا از كف دادن گوهر ایمان كه گرانبهاترین موهبت الهی است، از پست و بلند این چشم اندازها بگذرند». بدین منظور، جوامع مسلمان ناگزیرند، اولاً، حقیقت اسلام و سنت عمیق تفكر اسلامی را «به دور از همه تعصبات و تقسیمات فرقه‏ای» دریابند و ثانیاً، دانشی كامل و عمیق، هم از سنت دینی و فكری غرب و هم از غرب جدید فراهم آورند. «تنها چنین درك و دانشی می‏تواند ابزارهای ضروری مواجهه و مقابله با معارضه‏های غرب جدید و تدارك پاسخی اسلامی به آن را در اختیار مسلمین بگذارد». مخاطبان این كتاب در وهله نخست، جوانان مسلمانی هستند كه به قصد یادگیری علوم و فنون جدید راهی غرب شده‏اند و در نتیجه معارضه دنیای متجدد، «از خود بیگانه» شده‏اند یا «به شكل طغیان‏های عاطفی و خشونت‏ها و پرخاشگری‏های گاه و بیگاه از خود واكنش نشان داده‏اند» و درگستره وسیع‏تر، تمام مسلمانانی كه در برابر چالش دنیای متجدد قرار گرفته‏اند. اینك این پرسش مطرح است كه چه كسی می‏تواند آن نقشه راهنما را در اختیار جوان مسلمان بگذارد؟ به نظر نصر، مسؤولیت تبیین و ارائه تعالیم اسلام و پاسخ به معارضه دنیای متجدد با نفس دین، «بر دوش علمای بزرگ جهان اسلام است كه در ساحت فكری، از دین و جنبه‏های معنوی آن دفاع كنند»؛ اما مهم‏تر از آن، ضرورت وجود غرب شناسانی در جهان اسلام است كه بتوانند جنبه‏های مختلف تمدن غرب، از علوم تا هنرها و از دین تا رفتارهای اجتماعی آن، را از نظر اسلامی بررسی كنند. «متأسفانه، این عده در جهان اسلام بسیار انگشت شمارند؛ خصوصاً اگر به یاد آوریم كه در مقابل، «غرب، شرق شناسان زیادی به منصه آورده است كه اسلام را از نقطه نظر خاص خود مطالعه كرده‏اند». بنابر این برای تحقق همه جانبه برنامه نویسنده، ضروری است در جهان اسلام توجهی جدی به «غرب‏شناسی» شود. در هر حال، به نظر می‏رسد نویسنده در خود، صلاحیت كافی را - هم از جهت تفكر اسلامی و هم از جهت شناخت دنیای متجدد - سراغ داشته كه این كتاب را تألیف كرده است. نویسنده به منظور نیل به اهدافش، كتاب را به سه بخش تقسیم كرده است: بخش نخست، «پیام اسلام»: این بخش شامل هفت گفتار است كه عبارتند از:

۱ - اسلام، قرآن مجید و حدیث - وحی و معنای دین؛ ۲ - خدا، انسان و جهان - مسائل معاد شناختی؛ ۳ - شریعت؛ ۴ - معنویت و اندیشه اسلامی؛ ۵ - علوم اسلامی (در این‏جا «علم» به معنای Science مورد نظر است؛ ۶ - ادبیات و هنر؛ ۷ - جهان اسلام در دوران جدید. بخش دوم، «ماهیت دنیای متجدد»: در این بخش نیز در هفت گفتار، مباحث زیر مطرح شده است:

۱ - دین در غرب جدید؛ ۲ - فلسفه و مكاتب فكری غرب جدید؛ ۳ - علوم و تكنولوژی جدید؛ ۴- زندگی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دنیای متجدد؛ ۵ - آموزش جدید و تاریخ، نظریه‏ها و فلسفه‏های آن؛ ۶ - هنر در غرب جدید؛ ۷ - شیوه زندگی جدید.

بخش سوم، «ختم كلام: پاسخ به معارضه‏های جدید»: نویسنده در این بخش، راه‏های پاسخ‏گویی به هر یك از معارضه‏های دنیای متجدد را بر مبنای نگرش اسلامی، یك به یك توضیح می‏دهد. این پاسخ‏ها به طور خلاصه چنین است:

الف) پاسخ‏گویی در ساحت «دینی و معنوی و فكری»:

نویسنده، مباحث خود را در این باره چنین خلاصه كرده است:

تنها راه تدارك یك پاسخ اسلامی به دنیای متجدد برای جوان مسلمان، این است كه اولاً، بتواند با تكیه بر معتبرترین و مركزی‏ترین تعالیم دین و اجتناب از پرتگاه‏های مخالفت‏های فرقه‏ای كه - در اوضاع و احوال دیگر كاملاً قابل فهم است، ولی امروزه تنها باعث تقلیل نیروهای معنوی و فكری امت اسلامی، به ویژه در مقابله با دنیای متجدد می‏شود - از اسلام در مقابل تفاسیر و تعابیر تحریف شده‏ای كه از بیرون از آن می‏شود، دفاع كند. جوان مسلمان در گام بعدی باید بتواند با تمسك به گنجینه سنت فكری اسلامی به چالش‏های نظریه‏ها و رویه‏های گوناگون فلسفی و علمی نشأت یافته از دنیای متجدد پاسخ بدهد، و دست آخر، حتماً باید بتواند مدرنیسم یا تجدد را از بقیهٔ السلف سنت‏های دینی معتبر غرب كه «كلمه سواء» و مشتركات بسیار بیشتری از گرایش‏های غیر دینی با اسلام دارند، متمایز كند و بداند كه گرایش‏های دنیا گرایانه غیر دینی اگر چه در غرب بالیده است، ابداً با نگرش‏های دینی و مقدس سایر ادیان توحیدی كه به واقع برادران اسلام در خانواده ادیان ابراهیمی هستند، ربط ریشه‏ای ندارد». نویسنده در این بخش، بار دیگر به نقش عالمان مسلمان در این عرصه اشاره و بر این نكته بسیار مهم تأكید می‏كند كه تعالیم فوق باید «به زبانی امروزین» عرضه شوند تا «برای كسانی كه سالیان طولانی را صرف تحصیل علوم سنتی اسلامی نكرده‏اند، [... ]نیز قابل فهم باشد».

ب) پاسخ‏گویی در عرصه مسائل «اجتماعی، اقتصادی و سیاسی زندگی»:

جوان مسلمان باید میان تعالیم اسلامی و «عادات و آداب و رسوم دیگر» كه از اسلام برنیامده‏اند، تمایز قائل شود. نهادهای اجتماعی غیر اسلامی - و نه ضرورتاً «ضد اسلامی» - باید دائماً در معرض نقد و ارزیابی قرار گیرند. ارزیابی این نهادها باید بر «مبانی اسلامی» استوار باشد نه تحت تأثیر انتقادات جدیدی كه از دنیای متجدد به این سو سرازیر شده‏اند، زیرا «اكثر این انتقادات جدید بر مفروضات معینی در باب ماهیت یا طبیعت آدمی و فرجام كار بشر استوار است كه هم به حسب واقعیت امور غلطند و هم صریحاً با تعالیم اسلامی مباینت دارند». به علاوه، این انتقادات «از جامعه‏ای بر آمده است كه خود در حال تغییرات سریع و در معرض از هم پاشیدگی است». در عرصه اقتصاد، جوان مسلمان باید «محسنات پیوستگی همیشگی اقتصاد با اخلاق در تمدن اسلامی» را دریابد و از «مخاطرات سخت و سنگین ناشی از جدا شدن این دو و تبدیل شدن اقتصاد به یك علم تقریباً مستقل از آدمیان كه فارغ از توجه به جنبه‏های كیفی و معنوی زندگی فقط با كمیت سروكار دارد»، بپرهیزد. به نظر نویسنده، «كاری كه باید بكنیم، این است كه تعالیم شریعت را در باب رابطه فعالیت‏های اقتصادی و اخلاق بدانیم و یا بیاییم و آنها را به عنوان معیارهایی بر فعالیت اقتصادی در هر جا كه باشد، اعمال كنیم».


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید