سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

زوایای قدرت امپراتوری روم


زوایای قدرت امپراتوری روم

امپراتوری روم (لاتین: ‏Imperium Romanum‏) دوره دوم جمهوری در تمدن روم باستان است. معمولا این امپراتوری با حکومت مستقل و اراضی بسیار وسیعش در سرتاسر اروپا و اطراف مدیترانه شناخته می شود. پیش …

امپراتوری روم (لاتین: ‏Imperium Romanum‏) دوره دوم جمهوری در تمدن روم باستان است. معمولا این امپراتوری با حکومت مستقل و اراضی بسیار وسیعش در سرتاسر اروپا و اطراف مدیترانه شناخته می شود. پیش از تشکیل امپراتوری روم دوره ۵۰۰ ساله جمهوری روم وجود داشت که طی جنگ های بسیار زیاد مدنی ضعیف شده و در نهایت از بین رفت. ‏

معمولا حوادث مختلفی را دلیل تبدیل جمهوری روم به امپراتوری معرفی می کنند. این دلایل عبارتند از: ۱- انتصاب جولیوس سزار به عنوان دیکتاتور مادام العمر روم (سال ۴۴ ق.م) ۲- جنگ آکتیوم بین اکتاویان(سناتور جولیوس سزار) و مارک آنتونی(فرمانده سزار) (دوم دسامبر سال ۳۱ ق.م) ۳- اهدای عنوان ارزشمند آگوستینوس به اکتاویان توسط سنای روم پس از پیروزی بر مارک آنتونی. (چهارم ژانویه سال ۲۷ ق.م)‏

فتوحات ارضی روم غالبا در دوران جمهوری روم اتفاق افتاد ولی در دوره امپراتوری روم به بیشترین مقدار خود رسید. فتوحات دوره امپراتوری توسط امپراتور تراجان (‏Trajan‏) در بین سال های ۹۸ تا ۱۱۷ بعد از میلاد به حداکثر میزان خود رسید. این فتوحات شامل حدود ۵/۶ میلیون کیلومتر از سطح زمین بود. به‌خاطر وسعت سطح اراضی و همچنین دوره طولانی مقاومت این امپراتوری، فرهنگ و تمدن روم بر روی گسترش زبان، دین، معماری، فلسفه، حقوق و مدل های حکومت سرزمین های تحت تسلط خود بسیار تاثیر گذاشت. این تاثیرات خصوصا روی اروپا تا دوره مدرن ادامه دارد. ‏

در اواخر قرن سوم پس از میلاد و در پی بحران های زیادی که در اراضی روم باستان در این زمان پدید آمد به دستور دیوکلتیان امپراتوری روم به چهار امپراتوری متحد تقسیم شد تا توان مقاومت و پاسداری از اراضی بیشتر شود. در طی این دهه امپراتوری روم به قطب شرقی و غربی تبدیل شد که در سال ۳۹۵ ب.م و با مرگ تئودسیوس برای آخرین‌بار این دو از هم جدا شدند. در سال ۴۷۶ ب.م امپراتوری روم غربی به فرماندهی آگوستوس رومولوس مجبور شد تا قدرت را به اودوآکر (‏Odoacer‏) فرمانده جنگی آلمانی تحویل دهد. در نقطه مقابل امپراتوری روم شرقی (یا همان امپراتوری بیزانس) در سال ۱۴۵۳ ب.م با مرگ کنستانتین یازدهم و اشغال قسطنطنیه به‌دست مهمت دوم به اراضی اوتومن(‏Ottoman‏) ترکها پیوست.‏

اما اندکی بایست بر روی امپراتور به عنوان مرکز ثقل روم تمرکز کرد. قدرت امپراتور حداقل از دو منبع کسب می‌شد: اولا قدرت حکمیت و ثانیا قدرت دست نشانده‌های هوادار او. قدرت حکمیت چیزی شبیه به محکمه های توده مردم در جمهوری سابق روم بود. این قدرت به او و دیوانش قدرتی مقدس و مسلط بر تمدن رومی اعطا می کرد که با ریاست بر آن می توانست بر همگان حتی سناتورها نیز فرمان براند. قدرت دست نشانده ها نیز شبیه به قدرت نظامی فرماندهان در ارتش جمهوری سابق روم بود که می توانست به نظامیان فرمان بدهد.‏

علاوه بر این در امپراتوری روم قدرت هایی به امپراتور داده می شد که در جمهوری روم سابق در اختیار سناتورها بود. به‌طور مثال می توان گفت فرمان اعلام جنگ، به تصویب رساندن معاهدات و مذاکره با رهبران خارجی از گستره اختیارات امپراتور شده بود. همچنین امپراتور قدرت های دیگری نیز داشت که قبلا توسط ماموران نظارتی انجام می‌شد. به‌طور مثال نظارت بر فعالیت سناتور ها را نیز انجام می‌داد. به علاوه امپراتور بر بنیان های دینی نیز نظارت داشت، چرا که عضو دائم هر چهار مجمع مذهبی مهم آن زمان بود. به‌خاطر همین گسترش اختیارات بود که امپراتوری در ابتدای روم بیشتر از آنکه طبق قانون اساسی و مدنی باشد، بیشتر سلطنتی و دیکتاتوری بود. ‏

در واقع مهمترین و تاثیرگذارترین منبع قدرت امپراتور، قدرت نظامی او بود. از آنجایی که قوای نظامی از منبع خزانه پادشاهی حقوق ماهیانه می گرفتند موظف بودند در ابتدای دوره ها سوگند وفاداری به امپراتور را یاد کنند. این سوگند با نام ساکرامنتوم (‏Sacramentum‏) خوانده می شد. ‏

معمولا مرگ یک امپراتور برابر بود با مدت زمانی سراسر آشوب و بحران، تا زمانی که سناتور ها امپراتور جدید را انتخاب کنند. اما معمولا امپراتورها پیش از مرگشان یکی از نزدیکانشان را به عنوان جانشین معرفی می کردند. امپراتور جدید موظف بود به سرعت وضعیت مستعمرات و امپراتوری را بررسی کرده و قدرت سیاسی خود را مستحکم کند. هیچ امپراتوری تا وقتی که گارد محافظتی و لژیون قوی و وفاداری نداشت از امنیت جانی برخوردار نبود.

بر استحکام این قدرت و وفاداری معمولا پادشاهان جوایزی پولی بسیاری به ارتش می دادند که با نام دوناتیوم (‏donatium‏) خوانده می شد.‏

ترجمه: محمد مهدی صدرفراتی