چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

اخلاص


اخلاص

اخلاص یعنی عمل را مخصوص چیزی کردن, یعنی عمل را فقط برای یک چیز انجام دادن و در این جا به معنای انجام عمل فقط برای خدا می باشد هر عملی دو جنبه دارد یکی ظاهر و دیگری باطنی

اخلاص یعنی عمل را مخصوص چیزی کردن، یعنی عمل را فقط برای یک چیز انجام دادن و در این جا به معنای انجام عمل فقط برای خدا می‏باشد. هر عملی دو جنبه دارد یکی ظاهر و دیگری باطنی.

ظاهر هر عمل همان حرکات و اقوالی است که محسوس است و آن را با یکی از حواس ظاهر و گاه با حس باطنی می‏توان مشاهده کرد. نماز، انفاق و جهاد و امثال آنها همه پیکری ظاهری دارند که به حواس ظاهر قابل مشاهده است. رکوع و سجود، اعطاء مال و رزم و پیکار قابل مشاهده‏اند. ذکری که در دل ذاکر ادا می‏شود نیز پیکری دارد که فقط بر خود گوینده ذکر مشهود است.

باطن عمل همان نیت عامل است. کسی که نماز می‏گذارد و رکوع و سجود و قنوت به جای می‏آورد، ظاهر عملش همین رفتارها و گفتارهاست و باطن عمل او نیت اوست. اخلاص ویژگی باطن عمل است. اگر کسی نیت خود را از هر آلودگی پیراسته کند، عمل او خالص می‏شود. برای روشن شدن مطلب توضیح مختصری درباره نیت لازم است.

انسان به تناسب نیازها و مطلوب‏هایی که دارد به سوی اعمالی برانگیخته می‏شود. انگیزه چیزی است که انسان را به سوی عمل تحریک می‏کند. انگیزه‏های انسان، همان چیزهایی هستند که او آنها را برای خود مفید یا لذت آور می‏داند. اگر کسی اموری را که به سودمندی و لذت آوری آنها معتقد است محبوب خود قرار دهد، همه اعمال او برای دستیابی به آن امور خواهد بود. چیزی که انسان را تحریک به عمل می‏کند همین مطلوبیت و محبوبیت است اگر کسی به این انگیزش پاسخ مثبت دهد و تحریک این عامل را پذیرا شود، عملی را نیت کرده است.

در اطراف ما محرک‏های بسیاری وجود دارد ولی همه آنها موجب تحریک بالفعل ما نمی‏شوند؛ زیرا ما فقط به محرک‏هایی پاسخ مثبت می‏دهیم که با معرفت و محبت ما سازگار باشند پس نیت در واقع پاسخ آگاهانه یا ناخودآگاهانه به محرک است. پس از نیت، عمل آغاز می‏شود اگر کسی معتقد به خداوند یکتا باشد و نیز باور کند که مقصد حقیقی زندگی، قرب خداوند و کسب رضایت اوست باید عمل او به انگیزه تقرب باشد.

عمل خالصانه عملی است که فقط به نیت تقرب صورت می‏پذیرد. اگر در نیت کسی، مقاصد دیگری نیز اضافه شود، عمل او خالص و مخصوص خدا نیست در نیت او شریکی وارد شده است پس نقطه مقابل اخلاص، شرک است. آن چه در نیت شریک قصد قربت می‏شود، گاه انسان‏های دیگر و مدح و ذم آنان است. چنین عملی را ریا می‏گویند؛ و گاه چیزهای دیگری است. مثلا اگر کسی روزه را به قصد سلامت جسم بگیرد، اخلاص ندارد. اگر کسی برای آشنایی با صاحبان فرهنگ‏های گوناگون به حج رود خالص نیست و...

بنابراین آن چه که ارزش واقعی عمل را در پیشگاه خداوند معلوم می‏کند، پیکره ظاهری عمل نیست باطن عمل یعنی نیت عامل است. از همین روست که در حدیث آمده است:

النیهٔ افضل من العمل الا و ان النیهٔ هی العمل؛ (۹۱)

نیت برتر از عمل است، آگاه باش! که عمل همانا نیت است.

● اهمیت اخلاص

اهمیت هر عمل متناسب با تأثیر آن در اهداف است. انسان موحد که هدف زندگی را قرب خداوند می‏داند، بالاترین اهمیت را برای اخلاص قائل است چرا که هیچ چیز جز عمل خالص انسان را به خداوند نزدیک نمی‏کند. در حدیث قدرسی آمده است:

انا اغنی الشرکاء عن الشرکهٔ؛

من بی‏نیازترین شریک از شرکت هستم. (۹۲)

انسان‏ها در اعمال خود برای خداوند شریک می‏گیرند؛ یعنی اعمالی را که در اصل برای خداست به نیت بهره‏های دنیوی از لذت و شهرت و غیر آن انجام می‏دهند. خداوند می‏فرماید من از این شرکاء بی‏نیاز هستم و فقط عملی را می‏پذیرم که خالص از برای من باشد. در حدیث قدسی دیگری آمده است که خداوند فرموده است:

الاخلاص سر من اسراری استودعه قلب من احببته من عبادی؛ (۹۳)

اخلاص رازی از رازهای من است که در قلب بنده‏ای که دوستش دارم جای می‏دهم.

این عبارت گویای دشواری اخلاص است و همچنین راه رسیدن به اخلاص را نشان می‏دهد. در روایات آمده است: الابقاء علی العمل حتی یخلص، اشد من العمل (۹۴) هر عمل از لحظه آغاز تا پایان و حتی پس از پایان در خطر آلوده شدن به شرک و از میان رفتن اخلاص است. درستی و نیکویی عمل در گرو اخلاص است.

اخلاص چیزی است که انسان را از آزمون الهی سرافراز بیرون می‏آورد. در ذیل آیه مبارکه: الذی خلق الموت و الحیوهٔ لیبلوکم ایکم احسن عملا و هو العزیز الغفور (۹۵) روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است ایشان فرمودند: خداوند انسان‏ها را به کثرت عمل امتحان نمی‏کند، بلکه آنها را می‏آزماید تا معلوم شود که کدامین شما درست‏ترین عمل را انجام می‏دهد و سپس فرمودند: درستی عمل به خشیت خدا ونیت خوب و صادق است. (۹۶)

راه نجات از آتش جهنم و رسیدن به حضرت الهی، اخلاص است:

الا الذین تابوا و اصلحوا و اعتصموا باللَّه و أخلصوا دینهم له فاولئک مع المؤمنین و سوف یؤت اللَّه المؤمنین اجراً عظیماً؛ (۹۷)

مگر کسانی که توبه کردندو عمل خود را اصلاح نمودند و به خدا تمسک جستند و دین خود را برای خدا خالص گردانیدند که در نتیجه آنان با مؤمنان خواهند بود و به زودی خدا مؤمنان را پاداشی بزرگ خواهد بخشید.

● راه کسب اخلاص

همان طور که در حدیث قدسی آمده است خداوند اخلاص را در قلب بندگان محبوب خویش جای می‏دهد. برای مخلص شدن باید محبوب خدا شد و محبوب خدا شدن ریشه در محب خدا بودن دارد. کسی که محب پروردگار است، خود را به گونه‏ای که خدا دوست دارد می‏سازد و عمل خود را عملی قرار می‏دهد که مورد رضایت محبوب حقیقی است. پرهیز از اعمالی که مورد رضایت خدا نیست در اولین گام خالصانه به سوی خدا پدید می‏آید. اجتناب از محرمات از یک سو نشانه و شرط اخلاص در عقیده است و از سوی دیگر موجب محبوب خدا شدن و رسیدن به مقام اخلاص در عمل است:

من قال لااله‏الااللَّه مخلصا دخل الجنه و اخلاصه ان تحجزه لااله‏الااللَّه عما حرم اللَّه عزوجل (۹۸)

کسی که لااله‏الااللَّه را با اخلاص بگوید وارد بهشت می‏شود و اخلاص او به آن است که لااله‏الااللَّه او را از آن چه خدای عزوجل حرام کرده است باز دارد.

پس راه رسیدن به اخلاص، از معرفت آغاز می‏شود. نخست باید عقیده را اصلاح و خالص نمود سپس از محرمات دوری کرد و محبوب خدا شد. محبوب خدا شدن نیز تنها با اطاعت محض از او امکان‏پذیر است. کسی می‏تواند در اطاعت محض خدا باشد که ملکات نفس خود رااصلاح کرده باشد؛ زیرا هر کس آلوده به رذایل نفسانی باشد خواه ناخواه اعمال او از آن رذایل نشأت می‏گیرد و نیت او به غیر خدا آلوده می‏شود.

کسی که جاه طلب و دوستدار مقام است، ناخود آگاه اعمال خود را به نیت رسیدن به محبوب خود انجام می‏دهد:

کیف یستطیع الاخلاص من یغلبه هواه (۹۹)

کسی که هوای نفسش بر او چیره است، چگونه به اخلاص توانا شود؟!

● آثار اخلاص

اخلاص در عقیده انسان را بهشتی می‏کند: من قال لااله الاالله مخلصا دخل الجنهٔ کسی که خالص باشد از فریب شیطان مصون است.

قال فبعزتک لا غوینهم اجمعین، الا عبادک منهم المخلصین؛ (۱۰۰)

شیطان گفت: پس به عزت تو سوگند که همگی را جداً از راه به در می‏برم مگر آن بندگان خالص تو را.

هر چه درجه اخلاص انسان در عمل بالا رود آرزوهای آخرتی او بیشتر برآورده می‏شود:

کلما اخلصت عملا بلغت من الاخرهٔ املاً؛ (۱۰۱)

هر گاه عملی را خالص کنی به آرزویی در روز بازپسین می‏رسی.

اخلاص حتی موجب برآمدن حاجت دنیایی انسان نیز می‏شود. امام صادق(ع) می‏فرمایند:

حق اللَّه الا کبر علیک فان تعبده لا تشرک به شیئاً، فاذا فعلت ذلک باخلاص، جعل لک علی نفسه ان یکفیک امر الدنیا و الاخرهٔ؛ (۱۰۲)

بزرگ‏ترین حق خدا بر تو آن است که او را عبادت کنی و به او شرک نورزی و چون این کار را با اخلاص انجام دهی خداوند بر خود کفایت دنیا و آخرت تو را واجب کرده است.

اخلاص موجب قرب خداوند و لقاء اوست کسی که امید لقاء پروردگار خود را دارد باید اخلاص پیشه کند:

فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا و لا یشرک بعبادهٔ ربه احداً (۱۰۳)

پس هر کس به لقای پرورگار خود امید دارد باید به کار شایسته بپردازد و هیچ کس را در پرستش پروردگارش شریک نسازد.

اخلاص علم را به قلب انسان هدیه می‏کند و چشم انسان را به نور حقیقت می‏گشاید: عند تحقق الاخلاص تستنیر الضمائر (۱۰۴)

در روایت دیگری از امیرالمؤمنین(ع) نقل شده است که فرمودند:

ما من عبد یخلص العمل اللَّه تعالی اربعین یوماً الا ظهرت ینابیع الحکمهٔ من قلبه علی لسانه؛ (۱۰۵)

کسی که چهل روز عمل خود را برای خدا خالص سازد چشمه‏های حکمت او قلب او بر زبانش آشکار می‏شود.

شاید بتوان از این روایت استفاده کرد که ثمره اخلاص علاوه بر تابیدن نور علم وحکمت بر قلب انسان، توفیق به بیان حقایق الهی و در حقیقت توفیق به جانشینی پیامبر اکرم(ص) در بیان و تعلیم حکمت به انسان‏هاست.

● سؤالات

۱) اخلاص یعنی چه و در باب عبادات چه معنایی می‏دهد؟

۲) چرا نیت با فضیلت‏تر از خود عمل است در اعمال خوب؟

۳) چرا انسان مؤمن بالاترین اهمیت را برای اخلاص قائل است؟

۴) این حدیث قدسی را توضیح دهید:

انا اغنی الشرکاء عن الشرکهٔ؛ من بی نیازترین شریکان از شرکت هستم.

۵) چرا باقی ماندن بر اخلاص در عمل از خود عمل سخت‏تر است؟

۶) راه رسیدن به اخلاص را بیان کنید؟

۷) نمونه‏هایی از اثار اخلاص را با آیات و روایات ذکر نمایید؟

۸) چرا اخلاص موجب قرب به خداوند می‏گردد؟

۹) چرا شیطان نمی‏تواند عباد مخلص خدا را گمراه سازد؟

۱۰) چرا اخلاص موجب برآمدن حاجات دنیوی و اخروی انسان می‏گردد؟

پی‏نوشتها

۹۱ - شرح چهل حدیث، ص ۳۲۱.

۹۲ - محجهٔ البیضاء، ج ۸، ص ۱۳۰.

۹۳ - محجهٔ البیضاء، ج ۸، ص ۱۲۵.

۹۴ - شرح چهل حدیث، ص ۳۲۲.

۹۵ - ملک، ۲.

۹۶ - شرح چهل حدیث، ۳۲۲.

۹۷ - نساء، ۱۴۶.

۹۸ - مراحل اخلاق در قرآن، به نقل از توحید صدوق، ص ۲۷.

۹۹ - میزان الحکمه، ج ۳، ص ۶۵.

۱۰۰ - ص، ۸۳.

۱۰۱ - غررالحکم، ج ۲، ص ۵۷۰.

۱۰۲ - محجهٔ البیضاء، ج ۳، ص ۴۴۸.

۱۰۳ - کهف، ۱۱۰.

۰۴ - غررالحکم.

۱۰۵ - محجهٔ البیضاء، ج ۸، ص ۱۲۶.

محمود فتحعلی خانی



همچنین مشاهده کنید