سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا

آموزگار مادام العمر ریاضی


آموزگار مادام العمر ریاضی

شیوه های معلمی از نگاه «عبدالحسین مصحفی»

در آغاز سال‌نو و درست در لحظه‌هایی که پیام‌های تبریک نوروزی را از تلفن یا حضوری می‌شنیدم یا پیام‌های شادی را می‌خواندم و کارت‌های تبریک را می‌دیدم، صدای غمناکی از گوشی تلفن من را از خبر دردناکی آگاه کرد،‌ خبر چنین بود: «استاد عبدالحسین مصحفی» در روز ۲۹اسفند ۹۱ به دیار‌باقی شتافت و ساعاتی پیش از تحویل سال‌نو در قطعه مفاخر خلد برین یزد به خاک سپرده شد.»

با شنیدن این خبر لحظه‌‌ای دچار گیجی و سرگردانی شدم تا آنکه کمی آرامش یافتم و پرونده زندگی پربار استاد «مصحفی» و خدمات علمی و آموزشی و اداری ایشان از ذهنم گذشت. استاد «مصحفی» را از طریق مجله یکان می‌شناختم. مجله یکان مجله ریاضی بود که از بهمن سال ۱۳۴۲ تا اسفند ۱۳۵۶ به صورت ماهانه و مرتب منتشر می‌شد. این مجله بسیار شوق‌انگیز بود و مورد استقبال فراوان دانش‌آموزان و معلمان کشور قرار داشت. مجله یکان در زمان انتشار توانست جریان توجه به دانش ریاضی را در کشور به‌وجود آورد. گرچه عمر مجله کوتاه بود ولی اثر ماندنی داشت به طوری‌که آن جریان ادامه دارد و نشانه‌های آن را در پیشرفت علمی کشور می‌توان دید. بخشی از مجله یکان به معرفی چهره‌های شاخص علمی گذشته ایران می‌پرداخت که خوشبختانه این کار نیز به یک جریان تبدیل شد. در سال ۱۳۵۵ بود که با استاد «مصحفی» در سازمان کتاب‌های درسی روبه‌رو شدم. سازمان کتاب‌های درسی یک مرکز علمی بود که در سال ۱۳۴۲ برای سروسامان دادن به کتاب‌های درسی به‌وجود آمد و با مدیریت علمی و منظم که به‌وسیله دکتر «محمود بهزاد» و دیگران پایه‌گذاری شد توانست علاقه‌مندان به علم جدید و فرهنگ ایران را دعوت به کار کند و گردآورد و نظام آموزشی را که در سال ۱۳۴۵ شروع شد، عرضه کند.

در سازمان کتاب‌های درسی چندین کارشناسی وجود داشت که یکی از آنها کارشناسی ریاضی بود. مرحوم «عبدالحسین مصحفی» مسوولیت این کارشناسی را برعهده داشتند. در آن زمان آقایان «غلامرضا عسجدی»، «حسین مجذوب»، «میرزا جلیلی» و «محمدعلی واعظیان» با ایشان در نوشتن کتاب‌های ریاضی همکاری داشتند. البته مانند دیگر کارشناسی‌ها از مولفان بیرون از سازمان هم برای تالیف کتاب‌ها استفاده می‌شد. شادروان «بزرگ‌نیا» ریاست سازمان را برعهده داشت و شادروانان دکتر «بهشتی»، «هوشنگ شریفزاده»، «حسین خلیلی‌فر» و «محمدیان» به ترتیب کارشناس مسوول علوم‌ دینی، فیزیک، جغرافیا و تاریخ و آقایان «باقر مظفرزاده»، «رسول شایسته» و دکتر «قاضی‌زاده» مسوول رشته‌های شیمی، ادبیات، عربی و .. بودند. در این سازمان بود که من مسوولیت‌پذیری و پشتکار و علاقه‌مندی و عمق و وسعت دانش شادروان «مصحفی» و تنی چند از افراد دیگر را در آن سازمان احساس کردم و به کار پرداختم. استاد «عبدالحسین مصحفی» یک صاحب‌نظر آموزشی بود. بعضی از نظرات آموزشی ایشان چنین بود:

- علم‌کردن یک شاگرد باهوش یا کندذهن، خطرآفرین است.

- چه‌بسا که یک معلم با یک رفتار و تشویق به‌جا و مناسب، دانش‌آموزان را به راه موفقیت کشانده است و چه‌بسا یک معلم با یک گفته نابه‌جا و نامناسب دانش‌آموزی را از تحصیل یا درس خاصی دلزده کرده است.

- یک دبیرستان وقتی برای معلم محل مناسبی برای تدریس است که هم مسوولان آنجا و هم دانش‌آموزان آن به بنیه علمی و بی‌غرضی آن معلم اعتقاد و اعتماد داشته باشند. وقتی چنین باشد دانش‌آموزان شوق یادگیری از خود بروز می‌دهند و معلم هم تشویق می‌شود که تدریس خوبی ارایه دهد. دبیرستان‌های یزد به‌ویژه دبیرستان ایرانشهر آنجا برای من چنین وضعی داشتند.

- هر ایرانی که بخواهد ریاضی‌دان بشود، نه‌تنها لازم است که در زبان مادری خود فارسی، تبحر داشته باشد تا بتواند متن‌های ریاضی را به‌درستی بفهد، بلکه باید زبان عربی را هم برای درک و فهم ریاضیات کهن این سرزمین و زبان انگلیسی را نیز برای درک و فهم ریاضیات روز به‌خوبی بداند و افزون بر آن با دانش‌های رایانه‌ای به اندازه‌کافی آشنایی داشته باشد. امروزه ریاضیات و رایانه ‌چنان درهم گره خورده‌اند که فراگیری هر یک مستلزم داشتن تبحر در دیگری است.

استاد «عبدالحسین مصحفی» به آنچه می‌گفت باور داشت و خود به‌جا، دانش‌آموزان را تشویق می‌کرد، جزو آن گروه از معلمان بود که دانش‌آموزان به بنیه علمی و بی‌غرضی او اعتماد و اعتقاد داشتند، زبان فارسی را خوب می‌دانست، زبان عربی را برای شناختن ریاضیات کهن و زبان انگلیسی را برای درک ریاضیات امروز می‌دانست. او یک آموزنده مادام‌العمر بود. همواره تازگی داشت. در فضای زندگی و اطرافش معنویت موج می‌زد. هرزمان به اتاق کارش در سازمان کتاب درسی می‌رفتیم، شوق یادگیری و خدمتگزاری را احساس می‌کردم. اتاق کارش محل رفت‌وآمد بزرگان علم ریاضی کشور بود. آقای «شهریاری»، آقای «بیرشک» و دیگران را بارها در اتاق ایشان دیدم. دوم اسفند ۱۳۸۹ در دبیرستان ایرانشهر یزد مجلس باشکوهی برای بزرگداشت شادروان دکتر «ابوالقاسم قلمسیاه»، استاد و مولف یک دوره کامل کتاب‌های فیزیک دبیرستان برگزار شد. لحظه‌ای که استاد «مصحفی» به سالن قدم گذاشت شاهد برخاستن و کف‌زدن انبوه جمعیت فرهیخته حاضر در سالن شدم. ایشان را با احترام و قدرشناسی خاصی در ردیف جلو جای دادند و مشخص شد که مردم یزد جایگاه والای او را خوب می‌شناسند. در آن مجلس از گوشه و کنار ایران افرادی برای بزرگداشت دکتر «قلمسیاه» حضور داشتند.

اسفندیار معتمدی

مولف کتاب‌های درسی