پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

پیله آرمانی دیروز, پروانه مصداقی امروز


پیله آرمانی دیروز, پروانه مصداقی امروز

بررسی مقوله اخلاق در سینمای اصغر فرهادی

گزاف نیست اگر بگوییم سینمای فرهادی، سینمایی مبتنی بر آموزه های اخلاقی است. حال این آموزه ها گاهی در بطن مفهوم فیلم گنجانده می شوند و گاه به شکلی کاملا عامدانه، در تمام زوایای ظاهری فیلم به چشم می خورند. اگر روی سخنمان را بر روی ۵ فیلم فرهادی قرار دهیم، در می یابیم که در تمامی این آثار، جنبه معرفت شناسانه اثر بر دیگر ابعاد آن برتری دارد.

در "رقص در غبار" ما علیرغم تنهایی های مفرط مارگیر(فرامرز قریبیان) و نهایت نیازمندی نظر،هیچگونه حرکت ضد اخلاقی را از این دو نفر مشاهده نمی کنیم. در"شهر زیبا" نیز با وجود تمام بی گناهی هایی که در فیلم فریاد کشیده می شوند و با وجود اینکه کارگردان فضای لازم را برای خلق مفاهیم غیر اخلاقی فراهم می کند، باز ما شاهد حرکت ناشایستی در حوزه اخلاق نیستیم."چهارشنبه سوری" نیز یک آنتی پادتن اخلاقی است که در آن، خیانت به گونه ای دیگر روایت می شود. اگر چه خود مفهوم خیانت امری غیراخلاقی است اما تلاش فرهادی، نشان دادن رفلکسهای اخلاقی پانته آ بهرام است. گرچه برخی تلاش های فرخ نژاد در این فیلم (نظیر رسیدگی به فرزندش یا تلاش برای رساندن روح انگیز به خانه اش در ساعات پایانی شب) را نیز می توان جزو اخلاقیاتی برشمرد که فیلم به شکلی ملموس بدان پرداخته است.

"درباره الی" را اما باید واضح ترین فیلم فرهادی در این عرصه به حساب آورد.این فیلم جزو همان آثاری است که شالوده آن بر مبنای اخلاق پی ریزی شده است. تنگناهای اخلاقی که می تواند در همسفر شدن چند خانواده، حدود و ثغور مشخصی را بسازد، در این فیلم به جزیی ترین شکل ممکن نشان داده می شود. "درباره الی" نه تنها در مضمون، بلکه در شکل اجرا نیز پایبند به تمام اصول اخلاقی می ماند و اتفاقا تنها به روایت صرف بسنده نکرده و برخلاف "جدایی نادر از سیمین"،دست به تفسیر هم می زند.

در "جدایی نادر از سیمین"، بار دیگر همان سینمای شخصیتهای ساده به سراغ ما میآیند که روایتهایی چند بعدی دارند.در این فیلم برخلاف سایر ساخته های قبلی کارگردان ما با نوعی تناقض اخلاقی(حداقل در شکل صوری روایت)مواجهیم که نمونه خیلی کم رنگ تر آن را در "چهارشنبه سوری"دیده بودیم.

داستان "جدایی نادر از سیمین" بر پایه اخلاق معمول انسانی آغاز می شود. زوجی به دلیل عدم تفاهم در موضوع اقامت در خارج از کشور تصمیم به طلاق می گیرند. موضوع طلاق در این فیلم،آمدن پرستار برای پدر نادر، بحث آمدن حجت (شهاب حسینی) بعنوان پرستار و تهمت دزدی از جمله مواردی است که می تواند روی اول سکه ما در بحث اخلاق مبتنی بر وجدانیات باشد.

اما روی دیگر سکه، اخلاقی است که نادر را در عین آگاهی، مجبور به دروغ گفتن می کند،ترمه نیز به همین ترتیب; البته این جنبه از اخلاق پایدار نمی ماند و تنها برای بیان شبهه در روال داستان به کار میآید، همانگونه که در پایان ماجرا نیز ما با یک دو راهی وسوسه کننده مواجه می شویم. اگر در "درباره الی" سپیده مجبور بود بنا به دلایلی دروغ بگوید تا ماجرا شکل منطقی خود را حفظ کرده و شبهاتی دیگر درست نشود، اینجا راضیه بر سر همان دو راهی قرار می گیرد اما نمی تواند دروغ بگوید.

اگرچه فرهادی در پایان این دو فیلم، به نوعی مجبور به گنجاندن این دو راهی است اما همواره بر ناپاک بودن این جریان صحه می گذارد و اصلا به همین جهت است که راضیه بسیار محبوب تر از سپیده از کار درآمده است. در "جدایی نادر از سیمین"،ترمه نقش بالانس میان این مفاهیم اخلاقی را ایفا می کند و به همین دلیل از سوی کارگردان بعنوان سنگ محک استفاده می شود. گرایش های صوری که وی در طول فیلم به سمت مادر و گاها پدر خود دارد، اشکالاتی که به هر دو نفر آنها می گیرد (که عمده این اشکالات موضوع اخلاقی دارد مانند نکوهش پدر که صحبتهای آن روز معلم با راضیه را شنیده اما کتمان می کند)، تصویر رنجهایی که در صورت او بیشتر از نادر و سیمین دیده می شود، در نهایت، در مقام تصمیم گیر ظاهر شده و دلیلی می شود بر این مدعا که او ترازوی اصول اخلاقی کارگردان در این فیلم است. اما شاید بتوان واضح ترین عنصر اخلاقی این فیلم را در شخصیت حجت ببینیم.

کاراکتری که در دید اول، فردی به نظر میآید که در آن شرایط می تواند به راحتی این خانواده را تیغ بزند; اما نه تنها این اتفاق رخ نمی دهد بلکه مفاهیم اخلاقی از زبان او به شکلی کاملا منطقی نمایانگر می شود. فرهادی از یک سو وی را به دلیل سایر مشکلات، نظیر داشتن چک و بدهی در تنگنا قرار داده و از دیگر سو با رخ دادن سانحه سقط بچه، او را مورد امتحان قرار می دهد. این تازگی ها سبب شده که فیلم،مسیر جدیدی را در بحث باز کند. گفته های حجت با توجه به تیپ و گریم خاصش، بسیار غلط اندازتر از نادر است اما ما از زبان نادر دروغ می شنویم اما از زبان حجت نه. راضیه هم برخلاف تصور اولیه، شخصیتی خاکستری ندارد، همچنان که سیمین خاکستری نیست در حالی که تصور غالب اینگونه حکم می کرد که باشد، گویا در فیلم تنها شخصیت متمایل به خاکستری، خود نادر است که در عین ناباوری مخاطب، دروغ می گوید اما دروغ خود را لو می دهد و نمی گذارد که پایان بندی داستان با دروغ او بسته شود. این یک دگردیسی اخلاقی است.در یک چهارم اولیه داستان، مخاطب به آنالیز تقریبا جامعی از شخصیت های فیلم دست می یابد، آنالیزی که می تواند بر اساس آن،پی به وجدان کاراکترها ببرد اما همانگونه که عنوان شد همه چیز تدریجا برمی گردد.

مخاطب از سیمین انتظار جدایی دارد نه اینکه در شرایطی حساس به کمک همسرش بیاید، از راضیه و حجت انتظار فریبکاری و سو» استفاده دارد اما آنان راستگو ظاهر می شوند، از نادر انتظار صداقت دارد اما او دروغ می گوید ولی تنها شخصیتی که سر جای خودش قرار دارد ترمه است. این تغییرات، درونمایه ای اخلاقی دارد و هنر فرهادی در نگارش چنین فیلمنامه ای را نشان می دهد. "جدایی نادر از سیمین" شکل متمدنانه تری از اخلاق شهری را به تصویر می کشد; اخلاقی که همه ما به نوعی با آن سر و کار داریم; این یک نوع اخلاق مصداقی است که می تواند با توجه به تناقض ساختاری خود، نمونه کاملتری از اخلاقی باشد که در سایر ساخته های سینمایی فرهادی دیدیم و از این حیث است که جامعیت پیدا کرده و حتی در مجامع بین المللی نیز با استقبال قابل توجهی مواجه می گردد.

نویسنده : مجتبی اردشیری