یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
نگاهی به دو فیلم «قاعده بازی» و « اقلیما»
● تصاویری خوش آب و رنگ ولی بیمحتوا
اقلیما یعنی مهم نیست فیلم اولت چقدر خوب و دلنشین بوده است، تو میتوانی فیلمی كسالتبار بسازی!
اقلیما یعنی بتوانی فیلم خوب بسازی اما خودت راه را اشتباه بروی و چنان با داستانت دست و پای خودت را ببندی كه تو را یارای كارگردانی صحیح نباشد.
محمدمهدی عسگرپور، بعد از فیلم خوب قدمگاه كه با قصهای قوی، میزانسنی از هر لحاظ صحیح و بازیهای روان و یكدست، توانست عنوان یك اثر موفق را برای سازنده خود داشته باشد، این بار به شهر و فضای شهری آمده است تا سادگی نماهای قدمگاه را به سفارش سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران به نماهایی از قد و بالای تهران تبدیل كند و در كنار آن قصهای را هم روایت كند.
قصه اقلیما اما بیش از همه بیننده را به یاد فیلمی موفق در ژانر وحشت در سالهای پایانی دهه ۶۰ به نام «شب بیست و نهم» میاندازد كه به نسبت موفقتر از فیلم حاضر در ایجاد حس تعلیق و وحشت در تماشاگر بود. باید قبول كرد كه اقلیما در رسیدن به هدف خود یعنی ایجاد فضای اضطراب و وحشت و بیان حرف خود در لایههای این فضا ناموفق بوده است هر چند كه با این ضعفها هم فیلم و قصه آن یك سر و گردن بالاتر از بقیه فیلمهای جشنواره است اما از كسی مثل عسگرپور بیشتر از این انتظار میرود تا فیلمی را روانه پرده كند كه نشاندهنده سینمای او باشد.
اقلیما نماینده شایستهای برای سینمای عسگرپور نیست. چون با قدمگاه ثابت كرده است كه درام را میشناسد و به خوبی بلد است كه با ایجاد پیچ و خم در قصه مخاطب را به خوبی به دنبال خود بكشاند ولی اقلیما از این ویژگی عاری است.
قصه آن قدر رو است كه مخاطب خود به خود انتظار دارد كه كارگردان به او رو دست بزند و قصه دیگری از دل آنچه روایت میكند بیرون بیاورد اما این گونه هم نمیشود و تنها گره جذاب قصه تصادف ابتدای فیلم است كه در انتها متوجه میشویم اصلا ارتباطی به قصه اصلی ندارد و صرفا یك نوع روایت موازی است كه در صورت ایجاد روایتهای بیشتر از این قبیل جذابیت كار را بیشتر میكرد.
● قاعده بازی، طنزی كه بیننده را با خود همراه میسازد
قاعده بازی نخستین فیلم احمدرضا معتمدی در ژانر طنز است كه تا درصد بالایی موفقیتآمیز عمل كرده است.
معتمدی در فیلم به طور گستردهای از گونههای مختلف طنز بصری و كلامی از قبیل كمدی مخاطب اثر را از مخاطب عام گرفته تا خاص تا انتهای فیلم با خود همراه میسازد.
كارگردان با استفاده از آشنایی زداییهایی در طنز كیفیت فیلم را نسبت به آثار مشابه در این ژانر متمایز میسازد.
مثلا درصحنه افتادن پیرمرد صاحبخانه از بالای بام تماشاگر به لحاظ داشتن تصویر ذهنی قبلی از آثار مشابه برخوردی متعارف با موقعیت دارد ولی بعد از مشخص شدن این كه این كار هر شب پیرمرد است و اهالی خانه انتظار آن را دارند و واكنشی معمول نشان نمیدهند تماشاگر نیز واكنشی نامتعارف انجام میدهد.
در سكانسهای مربوط به كارآگاه و دستیارانش ، كارگردان در حالی كه كنایهای به شخصیت كارآگاه معروف آثار آگاتا كریستی دارد موقعیتهای جدیدی خلق میكند كه به واكنشهای موفقی در تماشاگر میانجامد.
معتمدی در قاعده بازی ارجاعاتی به آثار ادبی و سینمایی و نمایشی از هملت گرفته تا لورل و هاردی دارد.
حتی لباس خواب و كلاه مباشر ناخودآگاه شخصیت اسكروچ در انیمیشن والت دیسنی را به یاد میآورد.
نكته دیگر دیالوگهای قوی اثر است كه متاسفانه در یك سوم نهایی اثر از قوت میافتد و با تغییر تدریجی به سمت كارآگاهی شدن فیلم را از طراوت اولیه میاندازد.
شاید یكی از علل آن مدت زمان ۲ساعتی فیلم باشد كه كمی اثر را كشدار كرده است.
به طور كلی معتمدی دست به تلفیق موضوعات مختلفی از طنز تا توهم میزند كه البته همه را در لعابی كمدی میپوشاند و برای هر قسمت ارجاعاتی از موسیقیهای مربوط میآورد ، شخصیتهای دو خانواده به گونهای مكمل هم هستند و میتوانند مورد مقایسه واقع شوند. مثلا شخصیت ابوالهول و داداش اقدس كه اولی به خاطر شرارت و دومی به خاطر نقص جهانی، مطرود خانوادهها واقع شدهاند و یا نارگیل و پسر چاق خانواده پولدار كه نقاط مشترك زیادی دارند. كارگردان با این تمهید توانسته است ضعف اطلاعاتی در مورد برخی از كاراكترها را سرپوش بگذارد. شخصیت بابااسی و بیوك قراضه هم بالاخره مشخص نمیشود چه رابطهای دارند.
در عین حال استفاده از اسلپ استیك به خصوص در صحنههای تجمع در خانواده در خانه پدری به خاطر اسكلتبندی درست در فیلم به خوبی جا افتاده و توانایی معتمدی را در خلق كمدی به خوبی جلوهگر میكند.
شاید نقطه ضعف مشهود فیلم همانطور كه گفته شد، افتادن ریتم فیلم بعد از مشخص شدن زدوبندهای شخصیتها و به گروگان گرفتن اسیخان است كه در زمان حدود نیمساعت به علت تعدد اتفاقات تماشاگر را خسته و گیج میكند و باعث چند پاره شدن فیلم می شود و بهرغم تلاش كارگردان برای بهكاربردن طنز در انتهای فیلم، باز به طراوت و تازگی كمدی ابتدایی فیلم نمیرسد و اثر به ورطهای از كسالت و كندی میافتد شاید تدوین مجدد فیلم و تاكید روی برخی صحنهها و حذف صحنههای زاید بتواند طراوت تازهای به این فیلم ببخشد.
امیر موسوی
نگار صائنی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست