دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
حسن خُلق در شعاع اصلاح خَلق
مفهوم حسن خُلق از جمله مفاهیمی است که به جهت عدم آگاهی صحیح عرف عام و احیانا عرف خاص ازآن آگاهی بر مصادیق سوء خُلق حمل میشود. شرط ظهور فعلی خُلق ظهور فعلی استعداد در یکی از مراتب نفس است. تا استعداد و غریزهای ظهور فعلی نیابد و اظهار نشود هر توصیف به فضیلت و رذیلت نمی شود. آنگاه که آدمی حرکت علمیاش را شروع کند و استعداد علمی در مرتبهای از مراتب علم ظهور فعلی پیدا کند. آن حرکت علمی و عالم شدن یا همراه با رذیلت یا صبغه و رنگ فضیلت را دارد. البته نیت و انگیزه شخص است که حرکت استعداد را به سوی فعلیت و نیز نفس فعلیت را کیفیت مثبت و منفی اخلاقی میبخشد. چنانچه انگیزه ناشی از مرتبه عالی وجودی انسان باشد و منشا آن حقیقت انسانی باشد به حرکت نفس از مرحله استعداد به فعلیت و به خود فعلیت، کیفیت مثبت اخلاقی بخشیده و آن را با فضیلت همراه کرده، و در صورتی که منشا نیت تحریکات حیوانی و جسمانی"با نظراستقلالی و غفلت ازمرتبه انسانی" باشد، سبب کیفیت منفی اخلاقی در فعلیت و حرکت به جانب آن شده، و آن را با رذیلت همراه ساخته است.
از انگیزه انسانی تعبیربه حسن فاعلی و از انگیزه حیوانی و جسمانی با نظر استقلالی و غفلت از مرتبه انسانی تعبیر به قبح فاعلی میکنیم. از آن جهت که مرتبه انسانی با درک عقلی و یا شهودی، نفس را به نحو خالص به خداوند وابسته میداند، انگیزههای انسانی همیشه با خواست خداوند متعال همراه است،و این مصداقی از قاعده هماهنگی بین خُلق و خَلق است. ونتیجهاش حسن خُلق میباشد.ولی انگیزههای حیوانی در صورت غفلت از مرتبه انسانی همیشه همراه با وابستگی استقلالی به طبیعت و خواستههای شهوی است، و این مصداق بارز و آشکار ناهماهنگی بین خُلق و خَلق است و نتیجهاش سوءخلق خواهد بود. و صفتی که مصداق قاعده هماهنگی بین خُلق و خَلق باشد.
دارای حسن و زیبایی ذاتی اخلاقی است و آن صفتی که مصداق ناهماهنگی بین خُلق و خَلق باشد، دارای قبح و زشتی ذاتی اخلاق است.اسلام به جهت داشتن نظر استقلالی به بعد انسانی و نظر ابزاری به بعد حیوانی و جسمانی نفس، مروج انگیزههای انسانی در ظهور فعلی استعدادها در ابعاد مختلف است و کیفیت مثبت اخلاقی در غرایز حیوانی و گرایشهای جسمانی به جهت ابزاری بودن آنها در مرحله خَلق برای ظهور بعد انسانی در گروی جهت دادن انسانی به آنهاست. و جهت دادن انسانی به آنها معلول وجود انگیزههای انسانی است. به همین لحاظ اخلاق اسلامی مصداق آشکار هماهنگی بین خُلق و خَلق است. و تمام آن حسن خلق میباشد.شاید در برخی احادیث که اسلام و دین به حسن خلق تفسیر شده و در برخی خُلق عظیم را به دین و اسلام تفسیر کرده اند.خلاصه این که حسن خلق در صفات و اعمالی است که با حقیقت انسان که وابستگی محض و خالص وجودی به خداوند متعال است هماهنگ باشد و سوءخُلق در صفات و اعمالی است که با حقیقت وجودی انسان ناهماهنگ باشد. سوءخلق ممکن است در مقام عمل به صورت حسن خلق جلوه کند و ظاهر شود.
به عبارت دیگر در عملی آشکار شود که از حسن و زیبایی ظاهری برخوردار است.در چنین صورتی است که احیانا مردم گول ظاهر را خورده و صاحب آن عمل را توصیف به حسن خلق میکنند. مانند عمل متواضعانهای که ناشی از صفت خدعه و نیرنگ و فریب باشد یا اتفاقهایی که ناشی از صفت مکر برای به دام انداختن انسانها در ارضای غریزه شهرت طلبی، ریاستخواهی و هواهای نفسانی باشد و ابراز اعمال زاهدانهای که ناشی از حبّ دنیا و برای وصول به اغراض دنیوی باشد.چنین عملی هر چند دارای حسن و زیبایی ظاهری است در نزد اسلام عمل انسانی نخواهد بود، زیرا عمل انسانی آن عملی است که از حسن فاعلی برخوردار باشد و ناشی از صفات فضیلت باشد و نیز سبب تقویت صفات فضیلت باشد. سوره نسا آیه مبارکه ۱۲۴ میفرماید: دین و آیین چه کسی بهتر است، از آن کسی که خود را تسلیم خدا کند و نیکوکار باشد و پیرو آیین خالص و پاک ابراهیم گردد و خدا ابراهیم را به دوستی خود انتخاب کرد.
● اصلاح خَلق
مرتبه حیوانی و جسمانی نفس در کمال و رشد و ارضای خواستههای غریزی و استعدادی خویش نیازی به اخلاق و حسن خُلق ندارد. طالب خواستههای خویش از طبیعت است. و طبیعت در حد کفایت پاسخگوی نیازهای طبیعی بدون دخالت اصول و قوانین اخلاقی و دینی میباشد. میل به غذا، اعمال غضب و درندگی، جذب طعمه جهت سیر شدن و...در پرتو فعالیتهای طبیعی در ارتباط با پدیدههای مادی به خواستههای خود نائل میشوند و اگر این ابعاد در بعد انسانی و همراه با خواستههای انسانی مطرح نبودند.هرگز عبارت سوءخلق در حرکتهای شهوی و طبیعی آنها به کار برده نمی شد. خُلق پذیری مرتبه حیوانی و جسمانی در انسان به جهت آمیختگی آن با مرتبه انسانی است و در واقع اخلاق دینی امری تحمیلی بر آنهاست. زیرا اخلاق دینی ارضای خواستههای غریزی و رشد استعدادهای جسمانی را محدود به قیود دینی و عقلی میکند.
در صورتی که طالب ارضا از هر طریق مادی و دنیوی بدون قید هستند.ولی عقل و دین ناچارند،خواستههای حیوانی و جسمانی را مقید کنند.علت این ناچاری این است که شدت و ضعف روح انسانی در مرحله خَلق وابسته به شرایط مناسب و نامناسب در مراتب جسمانی و حیوانی است.و مطابق قاعده هماهنگی خُلق با خَلق،حسن خلق و مزین شدن مرتبه انسانی به صفات الهی و فضایل انسانی مشروط به اصلاح مراتب حیوانی و جسمانی است.و معنای اصلاح آن مراتب این است که ارضای خواستههای غریزی و شهوی و رشد جسمانی از حدود فرامین دینی و عقل خارج نشوند. هر غریزهای با توجه به این که کانال و راهی برای حسن خلق و مزین ساختن مرتبه انسانی به صفات الهی باشد باید ارضا شود امر قرآن به عدالت و ..و نهی از فحشاو...برای اصلاح مرحله خَلق است. و در آیه مبارکه ۷۷ سوره قصص آمده و هرگز در زمین در جستوجوی فساد مباش،که خدا مفسدان را دوست ندارد.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران آمریکا مجلس شورای اسلامی شورای نگهبان انتخابات دولت حسین امیرعبداللهیان حجاب جنگ دولت سیزدهم حسن روحانی انتخابات مجلس دوازدهم
فضای مجازی قتل هواشناسی تهران شهرداری تهران شورای شهر تهران سیلاب سامانه بارشی آموزش و پرورش سازمان هواشناسی باران شهرداری
خودرو بازار خودرو بانک مرکزی قیمت دلار قیمت طلا قیمت خودرو دلار یارانه مسکن ایران خودرو حقوق بازنشستگان تورم
تلویزیون سینما مهاجرت نمایشگاه کتاب سینمای ایران دفاع مقدس صدا و سیما مسعود اسکویی صداوسیما موسیقی سریال مهران غفوریان
معماری
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین حماس جنگ غزه روسیه اوکراین امیرعبداللهیان ایالات متحده آمریکا نوار غزه جنگ اوکراین
فوتبال پرسپولیس استقلال لیگ برتر جواد نکونام رئال مادرید سپاهان بارسلونا بازی لیگ برتر انگلیس باشگاه استقلال باشگاه پرسپولیس
باتری گوگل آیفون اینستاگرام مایکروسافت سامسونگ اپل عکاسی ناسا
ویتامین چای کاهش وزن توت فرنگی سیگار فشار خون کبد چرب