دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
نگاه نزدیک از نوع دیگر
سیزدهمین جام ملتهای اروپا نیز با همه حوادث، شادیها و غمها و هیجاناتش به پایان رسید و طبیعی است که با توجه به اهمیت تورنمنتهایی از این دست، خبرگزاریها و رسانههای مختلف کاملا آنها را تحت پوشش خبری قرار میدهند اما تجربه کردن چنین رویدادی از نزدیک آن هم برای ما ایرانیان نکتههایی در بر دارد که شاید نتوان آنها را در خبرگزاریها یافت. در این مطلب تلاش میشود به طور مختصر از زاویهای تا حدی متفاوت به یورو ۲۰۰۸ نگاه شود. میزبانان
اتریش و سوئیس میزبانان مشترک این دوره از مسابقات بودند؛ دو میزبانی که به رغم همسایه بودن شباهت چندانی به هم ندارند. سوئیس همانطور که مشهور است کشور «پیران» است و شما همیشه در خیابان زنان و مردان مسن زیادی را میبینید که در حرکت هستند. جمعیت کم این کشور موجب میشود به راحتی بتوانید از وسایل حمل و نقل استفاده کنید. ورزشگاههای سوئیس نیز با وجود کوچکی، وضعیت راحت و آرامی دارند. شما به راحتی و با کمترین تفتیش و دردسر وارد میشوید. داخل ورزشگاه نیز هیچ نرده و حفاظی وجود ندارد. درست برعکس اتریش (حداقل ورزشگاه ارنست هاپل وین). سوئیسیها همچنین مردمی چند زبانه هستند، به دلیل جغرافیای سوئیس که به سه بخش آلمانی زبان، فرانسوی زبان و ایتالیاییزبان تقسیم میشود. اکثر مردم به این سه زبان مسلط هستند و البته انگلیسی. شما میتوانید با زبان انگلیسی بهراحتی حتی با راننده اتوبوسهای زوریخ صحبت کنید. اما برای پیدا کردن یک آدرس ساده در وین بیچاره میشوید. گذشته از این تفاوتها میزبانی مشترک یک عیب عمده دیگر نیز برای خبرنگاران دارد. اگر شما خبرنگار اروپایی نباشید و به جای استفاده از هواپیما مجبور به استفاده دائمی از قطار باشید حداقل نیمی از بازیها را از دست میدهید یا مجبور خواهید شد ساعتهای طولانی با خستگی نشستن در قطار مبارزه کنید.
● خبرنگاران
دو دسته از خبرنگاران در یورو بدون شک روی اعصاب شما راه خواهند رفت. ایتالیاییها و خبرنگاران شرق آسیا! ایتالیاییها و چشمبادامیها مثل مور و ملخ در اتریش و سوئیس حضور دارند. از ایتالیاییها هر کس که در یک روزنامه محلی است یا یک کانال رادیویی محلی دارد یا در هر شبکه تلویزیونی کوچکی کار میکند، در یورو حاضر است و همین طور افراد بیشمار نژاد زرد. البته آمدن هر خبرنگاری به خودش مربوط است اما وقتی مجبور باشید ساعتها در لیست انتظار یک بازی منتظر بمانید، احتمالا تا این حد «سعه صدر» نخواهید داشت، به خصوص وقتی در اضطراب حضور یا عدم حضور در دیدار فینال در صف باشید و یک پیرمرد ایتالیایی پرحرف با نگاهی به کارت شناسایی شما با خنده بگوید: «شما که نفت دارید و میتوانید کل ارنست هاپل را بخرید، برای چه در صف ایستادهاید؟» خبرنگاران ژاپنی، کرهای و... نیز منحصر به فرد هستند. اگر ساعت نامنویسی برای لیست انتظار از ۱۲ شروع شود، بدون شک چند چشمبادامی از ساعت ۶ صبح در صف «زنبیل» گذاشتهاند. ضمن اینکه این خبرنگاران کاملا شبیه «کارآگاه گجت» هستند. لحظهای یادداشت میکنند، لحظهای دیگر با لپتاپ مشغول تایپ هستند، بعد ناگهان یک دوربین بزرگ از کیفشان درمیآورند و عکس میگیرند. به شخصه هنوز هم از دیدن خبرنگار زن کرهای که در بین دو نیمه بازی روسیهـ هلند، با سرعتی اعجابآور و آنهم در حالی که سیگاری لای انگشتانش بود، تایپ میکرد، متعجبم.
● تماشاگران
تماشاگران کشورهای مختلف نیز همچون تیمهایشان رفتارهای متفاوتی داشتند. سوئیسیهای میزبان که از همان ابتدا هم میدانستند شانسی ندارند، فقط به دنبال لذت بردن بودند. «بیبخار»ترین هواداران فرانسویها و هلندیها بودند. فرانسویها که در بازی حساس مقابل ایتالیا صدایشان درنیامد. البته با یک استثنا: هوادار سیاهپوستی که هر وقت توپ دست کاسانو میافتاد، بد و بیراه میگفت و خبرنگاران فرانسوی را به خنده میانداخت. هلندیها نیز با وجود تعداد بسیار زیادشان عملا مقهور تعداد اندک روسیهای حاضر در ورزشگاه شده بودند. ترکها در میان هوادارانی که نگارنده از نزدیک دید، تهاجمیترین بودند و حتی خوشحالیشان هم تهاجمی بود. پرتغالیها از بامزهترین هواداران یورو بودند. آنها در بازی سوئیس و در قطار منتهی به ورزشگاه مرتبا فریاد «شاپیوسات» (استفان چاپیوسات، مهاجم اسبق سوئیس) و «روخه فدرر» (راجر فدرر) (تنیسور نامدار سوئیسی) سر داده و در توضیح این شعار میگفتند: «به خاطر سوئیسیهاست که ما اکنون این جا هستیم و باید تشویقشان کنیم.» آلمانیها بسیار مرتب و سازمانیافته تشویق میکردند و اسپانیاییها گرچه بسیار پرشور بودند، اما بیشتر به روستاییهایی شبیه بودند که تازه به شهر آمدهاند.
● مربیان
مربیان حاضر در یورو نیز به اندازه تیمشان تفاوت داشتند، اما شاید بتوان گفت بیشترین فاصله از این حیث در بازی سوئیس _ ترکیه بود. جایی که در یک طرف میدان کوبی کان «اتو کشیده» شباهت چندانی به مربیان فوتبال نداشت و در سوی دیگر فاتح تریم با «یقه باز» کاملا در نقطه مقابل او قرار داشت. یوآخیم لو در مصاحبههای مطبوعاتی خود نیز همان لباس تنگ و خوش فرم را البته در رنگهایی دیگر به تن داشت و یک «جنتلمن» واقعی بود، درست در نقطه مقابل روبرتو دونادونی، که حتی لحن حرف زدناش هم شبیه سرمربی یک تیم ملی نبود. جالبترین نکته در رابطه با مربیان (به عقیده نگارنده) در مصاحبه مطبوعاتی لوئیس آراگونس پیش از بازی با روسیه رخ داد. جایی که اکثر خبرنگاران ترجیح دادند، به جای شنیدن حرفهای آراگونس بازی آلمان با ترکیه را از تلویزیون ببینند و سالن به طرز عجیبی خلوت بود.
علی آخوندان،وین
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست