جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

نیمی رادیو, نیمی تئاتر


نیمی رادیو, نیمی تئاتر

گفت و گو با مجید نظری نسب درباره قالب ترکیبی رادیو تئاتر

استفاده از قالب‌های ترکیبی در برنامه‌سازی، گذشته از این که می‌تواند به‌عنوان راهی نو در ایجاد جذابیت‌های ساختاری و محتوایی موثر افتد، شیوه‌ای برای پرهیز از کلیشه‌ها و تکرار است. در گفت‌و‌گو با مجید نظری‌نسب یکی از هنرمندان قدیمی عرصه رادیو و به‌عنوان کسی که از پایه‌گذاران قالب ترکیبی رادیو ـ تئاتر محسوب می‌شود، این قالب نوپا و ویژگی‌هایش را مورد بحث قرار دادیم تا بتوانیم به نگاهی جامع درباره آن دست یابیم.

شاید بهتر باشد پیش از آن‌که به موضوع اصلی بحث یعنی قالب رادیو ـ تئاتر بپردازیم، به ویژگی‌های اصلی نمایش رادیویی اشاره کنید؟

در یک نگاه سطحی اگرچه نمایش رادیویی تصویر ندارد، اما این محدودیت را به یک فرصت تبدیل می‌کند و یک گونه‌ نمایش کاملا خاص و منحصر‌به‌فرد را پدید می‌آورد. محدودیت فقدان تصویر ویژگی تخیل‌برانگیز بودن را به نمایش رادیویی می‌دهد و مخاطب را در چهره‌‌سازی و فضاپردازی سهیم می‌کند.

ویژگی دوم این‌که معمولا رسانه‌های دیداری و حتی مکتوب فقط با نشانه‌های تصویری که به آنها داده می‌شود، مواجه هستند اما هرکدام از مخاطبان رادیو تئاتر می‌توانند تصویر دلخواه خود را از نمایش رادیویی در ذهن تصور کنند. درواقع نمایش رادیویی می‌تواند به تعداد مخاطبان خودش در چهره‌سازی و صحنه‌پردازی شریک شود.

اصطلاح رادیو تئاتر، جالب و البته کمی غریب است، چراکه یکی دیداری و دیگری شنیداری است. در یک ریشه‌یابی، این دو کلمه با قرار گرفتن کنار هم چه تعریف و معنایی پیدا می‌کنند؟

در نگاه اول به نظر می‌آید ترکیب این دو گونه نمایشی که یکی کاملا دیداری و دیگری کاملا شنیداری است یک ارتباط غریب و نه‌چندان دلخواه باشد، اما تنها ابزار رادیو صوت است و شامل کلام، افکت موسیقی می‌شود و عناصر صوتی در انتقال داستان و مفهوم، نقش دارند اما در تئاتر وجوه دیداری مانند طراحی صحنه و لباس ابزار کار نویسنده‌اند. بنابراین ترکیب این دو می‌تواند عجیب و جذاب باشد.

معتقدم رادیو تئاتر را باید آخرین جلسه تمرین یک تئاتر قبل از اجرا دانست، یعنی تمرینی که با حس کامل بازیگران انجام می‌شود، اما بدون طراحی صحنه، لباس و گریم، البته باید تعریف دقیق‌تری از آن داشته باشیم. آنچه تا به حال در سالن‌های تئاتر با عنوان رادیو تئاتر اجرا شده، بیشتر به اجرای زنده یک نمایش رادیویی شبیه است. یعنی به جای آن که این کار را در یک استودیو اجرا کنیم، یک نمایش کاملا شنیداری را در حضور تماشاگر اجرا کرده‌ایم. بازیگران ما از تاریکخانه خودشان بیرون آمده‌ و صاحب چهره شده‌اند. مخاطب، مستقیم چهره‌ها را می‌بیند و این شاید تجسم بخشی صدا را متوقف کند.

به هر حال پرسشی در این ارتباط که ما را همچنان دچار تردید می‌‎کند این است که آیا واقعا یک رسانه جدید کشف شده یا فقط نحوه ارائه آن تغییر کرده است؟

به جای آن‌که مخاطب از طریق امواج رادیویی با دنیای نمایش رادیویی آشنا شود، می‌تواند در یک سالن حضور یافته و این نمایش رادیویی را ببیند. اما واقعیتی را که خود من هم به آن باور دارم نباید فراموش کنیم؛ این که هجوم رسانه‌های دیداری سبب کاهش جذابیت نمایش‌های رادیویی شده است. البته نمایش رادیویی همچنان ویژگی‌ها و امتیازاتی دارد که می‌تواند سال‌ها به کار خود ادامه دهد. نمایش رادیویی همچنان در جامعه حضور چشمگیری دارد و شاید بتوان رادیو تئاتر را حلقه واسطه بین گذشته و امروز نمایش‌های رادیویی دانست.

اگر ممکن است از روند شکل‌گیری رادیو تئاتر در کشورمان بگویید.

رادیو تئاتر هنوز به اوج خود نرسیده، اما رادیو تئاتر ابتدای تولد خودش با اقبال بسیار خوبی از سوی مخاطب رو‌به‌رو شد. خاطرم هست در سالن انتظامی مجموعه ایرانشهر یا سالن بتهوون جمعیت کثیری از اولین اجراهای ما استقبال کرد. البته می‌توان بخشی از دلیل این استقبال را حضور بازیگران شاخصی در این اجراها و متن‌های خوبی که به هیچ عنوان دم دستی نبودند، دانست.

تماشاگران از این هنر تازه تاسیس استقبال کردند و من جزو نخستین افرادی هستم که سهمی در این ماجرا داشتم. معتقدم رادیو تئاتر متولد شد اما پس از گذشت سال‌ها هنوز مانند کودکی می‌ماند که رشد چندانی نداشته است.

فکر می‌کنم حدود شش یا هفت سال گذشته بود که شهرام گیل‌آبادی به‌عنوان مدیر وقت شبکه جوان رادیو برای مراسمی از من دعوت کرد متنی را تنظیم و همراه گروهی در حضور تماشاگران اجرا کنم. به گمانم نخستین نمایش رادیویی به طور جدی آن زمان شکل گرفت، البته قبل‌تر نیز در دوره مرحوم منوچهر نوذری برنامه صبح جمعه در حضور تماشاگران اجرا می‌شد، اما درام به مفهوم جدی و حرفه‌ای، نخستین بار با سفارش آقای گیل‌آبادی و توسط من و جمعی از بازیگران رادیو در سالن بتهوون از مجموعه ایرانشهر به اجرا رسید.

آنجا برای نخستین بار احساس کردم می‌توان به شکل دیگری نیز با مخاطب در ارتباط بود. یک سال بعد زمانی که آقای گیل‌آبادی به‌عنوان مدیر مرکز هنرهای نمایشی انتخاب شد رادیو تئاتر را جدی گرفته و آن را در دل جشنواره تئاتر فجر گنجاند که تمام عناصر حرفه‌ای و مجرب رادیو مانند صدرالدین شجره، ژاله علو، جواد پیشگر، جهانشاه آل‌محمود، نادر برهانی‌مرند در این ماجرا نقش داشتند. اما نکته‌ آزار‌دهنده برای من، این است که مخاطب دوست دارد صحنه را ببیند و این یعنی رادیو نمایش که هنوز به معنای واقعی خودش شکل نگرفته است، چراکه عنصر اصلی نمایش رادیویی صداست و باید به مرزی از بلوغ برسد و به گونه‌ای به مخاطب ارائه شود که آنها بتوانند با گوش خود اثر را ببینند.

متاسفانه هیچ‌گاه با دید جهانی به رادیو‌تئاتر نگاه نکرده‌ایم، البته برخی دوستان در حد تئوری به آن پرداخته‌اند. به طوری که مثلا سالن‌هایی را به رادیو تئاتر اختصاص می‌دهیم، در حالی که نه تکنولوژی رادیو تئاتر را داریم و نه افرادی که به دنبال خلق فرم‌های جدیدی باشند و همین کمیت‌گرایی ما را از هدف واقعی خودمان دور کرده است.

در صحبت‌هایتان به جشنواره ها اشاره کردید. ارزیابی‌تان از جشنواره‌هایی که به رادیو تئاتر می‌پردازند، چیست؟

ما هنوز به تعریف دقیقی از رادیو‌تئاتر نرسیده‌ایم. طبیعی است جشنواره‌ای بین‌المللی مانند جشنواره تئاتر فجر یک بخش برای رادیو تئاتر داشته باشد، اما جشنواره‌های موضوعی ما در شهرستان‌ها برای این که بخواهند سر و صدای بیشتری کنند می‌آیند مثلا بخش رادیو تئاتر را هم در میان دیگر بخش‌های آن می‌گنجاند که به نظرم این کمیت گرایی بی‌معنی است. متاسفم که قرار است برای رادیو تئاتر نمایش‌هایی روتین گذاشته شود، به نظرم این اتفاق خجسته بسیار زود هنگام است و نباید عجله کرد.

به نظر می‌رسد اگرچه گریم و طراحی لباس و صحنه به معنای واقعی در رادیو تئاتر وجود ندارد، اما بازیگران چندان هم بدون گریم و فارغ از المان‌های طراحی لباس روی سن حاضر نمی‌شوند؟

معتقدم در رادیو تئاتر نباید مانند آنچه در رادیو اتفاق می‌افتد، با یک تصویر سیاه روبه‌رو باشیم یا مانند تئاتر پر از تصویر. بلکه باید زبانی خاص این هنر را پیدا کرد. مثلا تجربه من در رادیو فقط به درد رادیو می‌خورد و با این تجربه نمی‌توانم فیلمساز شوم. درواقع همه چیز رادیو خاص خودش است. اورسن ولز می‌گوید: «نمایش رادیویی فضای خاص خود را دارد، بنابراین قصه‌های خاص خود راه هم باید داشته باشد.»

ما با طراحی خاص نور و حتی لباس می‌توانیم اتفاقات جالبی رقم بزنیم. این‌گونه نیست که نمایش رادیو فاقد عناصر موجود در تئاتر صحنه‌ای باشد و بازیگران با همان لباس‌های معمول خودشان روی صحنه بیایند بلکه رادیو تئاتر گریم، نورپردازی، طراحی صحنه و لباس خاص خود را می‌طلبد و باید کارگردان فنی و طراحان متخصص داشته باشد، اما همه این کارها تنها برای لحظاتی است، چراکه صحنه باید خیلی سریع تاریک شود.

بنابراین اعتقاد دارم چون نمی‌توانیم منکر بخش دیداری رادیو تئاتر شویم، باید طراحی‌های خاص نمایش رادیویی را به شکل نیمی تئاتر و نیمی رادیو داشته باشیم. البته این‌که رادیو تئاتر در صحنه اجرا شود به این معنا نیست که حتما روی صحنه تئاتر اجرا شود.

چرا باید فکر کنیم رادیو تئاتر را باید حتما در تئاتر شهر دید. چرا فکر نکنیم می‌شود این کار را در رادیو هم دید؟ و حتی به لحاظ مکانی به تئاتر بیشتر امتیاز می‌دهیم، بلکه این ترکیب باید منصفانه و برابر باشد. انصاف و طبیعت این رسانه حکم می‌کند فضای شنیداری را هم برای آن در نظر بگیریم.

به نظر شما رادیو تئاتر باید از سبک نگارشی خاصی پیروی کند؟ در این زمینه چه مشکلاتی دارید؟

یکی از معضلاتی که در بحث تولید نمایش رادیویی داریم این است که مرجع فکری دوستان نویسنده و تازه کار ما سریال‌های تلویزیونی است و گمان می‌کنند نمایش‌های رادیویی هم باید به مسائل خانوادگی و اجتماعی بپردازد. در حالی که می‌توان به موضوعاتی در نمایش رادیویی پرداخت که رسانه‌های تصویری به هیچ عنوان قادر به پرداخت به این موضوعات نیستند. ما قرار است در مرکز هنرهای نمایشی رادیو، جلساتی تخصصی با محوریت رادیو تئاتر برگزار کنیم و بسیار دقیق به ماهیت این هنر بپردازیم و پارامترها و مختصات آن را مشخص کنیم و بدانیم چقدر می‌توانیم یک تعریف جامع و کامل از این رسانه داشته باشیم. زمانی یکساله را هم برای این موضوع در نظر گرفته‌ سپس رسما اعلام موضع کنیم تا این محصول یکساله با نظر دیگرانی که در این جمع حضور نداشته‌اند کامل شود یا مورد نقد قرار گیرد.

راه‌اندازی مرکزی دائمی برای رادیو تئاتر را چطور ارزیابی می‌کنید؟

شما وقتی در کار تجارت، کالایی را تبلیغ می‌کنید و به دنبال جذب مخاطب هستید باید این کالای مورد توجه مخاطب به بهترین شکل در دسترس باشد. اگر آن کالا را رادیو تئاتر در نظر بگیریم با توجه به این که نمایش‌های کافی و با کیفیت به اندازه کافی نداریم با تاسیس مراکزی مانند رادیو تئاتر فقط مشتری‌هایمان را از دست می‌دهیم، چراکه مشتری گمان می‌کند با یک کالای درجه یک ‌رو‌به‌روست، اما وقتی با تولید انبوه اما بی‌کیفیت آن رو‌به‌رو می‌شود، به یقین فرار را بر قرار ترجیح می‌دهد.

بنابراین من شخصا با ایجاد مرکز دائمی رادیو تئاتر خیلی موافق نیستم. مانند این می‌ماند که دست کودک هفت ساله را بگیرید و ببرید و در دانشگاه ثبت‌نام کنید. کودک رادیو تئاتر باید مراحل تکامل را یکی پس از دیگری پشت سر گذارد تا به مرحله شکوفایی برسد.

ما هم‌اکنون مبنایی برای نقد رادیو تئاتر نداریم، در حالی که یکی از دلایل پیشرفت یک هنر، نقد سازنده آن است اما ما هنوز نمی‌دانیم براساس چه قواعدی یک رسانه نوظهور را نقد کنیم. نمی‌خواهم ایجاد مرکز دائمی رادیو تئاتر را زیر سوال ببرم، به نظرم فعلا حضوری خنثی خواهد داشت.

رادیو فیلم قالبی است که همزمان با تاسیس رادیو نمایش مورد توجه قرار گرفته است. درباره ویژگی‌های این قالب ترکیبی هم صحبت کنید.

یکی از مخاطبان حرفه‌ای رادیو، نابینایان عزیز کشورمان هستند؛ نابینایانی که نمی‌توانند ارتباط لازم را با رسانه‌های تصویری برقرار کنند و رادیو فیلم بخوبی می‌تواند برای این قشر از جامعه مفید باشد و تصاویر را برای آنها ترجمه کند. پس رادیو فیلم ایده بسیار خوبی است که به همت مهدی دهقان‌نیری به‌عنوان مدیر مرکز هنرهای نمایشی بنیانگذاری شد، اما متاسفانه نباید سریال‌های متوسط و زیرمتوسط را مرجع این امر قرار داد، بلکه باید آثار درجه یک را از این طریق به نمایش گذاشت.

بهتراست رسانه‌ها و کارکرد آنها را بشناسیم و بدانیم نمی‌شود به صورت نامحدود از آنها استفاده کرد مثلا چون از یک ساعت رادیو فیلم در هفته استقبال می‌شود، آن را به ۱۰ ساعت افزایش دهیم!

مریم احمدی