پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
مجله ویستا

نفقه و ضمانت اجرائی آن


در قرون قبل از اسلام و نیز در قرون وسطی در بعضی از كشورها و اجتماعات زنان را انسان كامل نمیدانستند و این امر پیش از طلوعدین حنیف اسلام در شبه جزیره عربستان بصورت بسیار تاسف آور معمول بود و عربها داشتن فرزند دختر را برای خودشان نوعی ننگ می شمردند و برای پاك كردن آن دختران را زنده بگور می كردند

در قرون قبل از اسلام و نیز در قرون وسطی در بعضی از كشورها و اجتماعات زنان را انسان كامل نمیدانستند و این امر پیش از طلوعدین حنیف اسلام در شبه جزیره عربستان بصورت بسیار تاسف آور معمول بود و عربها داشتن فرزند دختر را برای خودشان نوعی ننگ می شمردند و برای پاك كردن آن دختران را زنده بگور می كردند . در ادبیات و حتی دعاهای آنها زنها دارای مقامی نبودند و هر عاجز و بیچاره و ضعیف را به زن تشبیه میكردند و زنها را بهیچوجه قابل اعتماد نمیدانستند . و این روش وحشیانه مورد نفرت پیامبر عالیقدر اسلام (ص) بوده و با آن شدیدا مبارزه فرموده و آیات زیادی از قرآن كریم این رویه ناپسند و غیر انسانی را كه فقط از جهل و نادانی ناشی شده بوده ملامت نموده است كه در اینجا چند فقره از آنها را نقل بمعنی میكنم:

الف - وقتی بیكی از اعراب خبر ولادت دختری داده بشود سیاهی خشم و ناراحتی بصورتش سایه میاندازد و خشمگین میشود و بزن بیچاره اعتراض میكند كه چرا دختر زائیده است .

(آیه ۶۰ از سوره ۱۶ )

ب- از مردم و خویشان از بدی و ننگ خبری كه به او داده شده خود را پنهان میسازد و فكر میكند كه آیا یك چنین موجود و مولود ننگ آور را با تحمل به خواری نگاهدارد و یا اینكه او را زنده در خاك مدفون سازد و بسیار بد و نكوهیده حكم میكنند. (آیه ۶۱ از سوره ۱۶ ).

طبق روایت ابن عباس زن بدبخت عرب وقتی كه زایمانش نزدیك میشد چاله ای آماده میكرد و در كنار آن وضع حمل مینمود و اگر تازه مولود دختر بود او را به آن چاله می انداخت و رویش را با خاك میپوشاند.

وقتی كه از دختر زنده به گور شده سئوال و باز خواست بشود كه به كدام گناه كشته شد (آیه ۸ و۹ از سوره تكویر ) . ولی متاسفانه بر خلاف تعالیم عالیه اسلام و مبارزات پیامبر عالیقدر آن (ص) هنوز هم عقیده زمان جاهلیت و نظریه قرون وسطائی از قوانین ازدواج بعضی از كشورها زایل نشده و قانون ازدواج فعلی كشور ما نیز از این جهت مانند قوانین ازدواج آنها است وبا اینكه در ایران باستان بانوان بسیار مورد احترام بوده اند معهذا قوانین حاضر ابدا" مقام واقعی زن را رعایت نكرده است. وجود مواردی مانند ۱۱۰۸ و ۱۱۳۳ قانون نسبت بزن ظالمانه است و هرگونه حق و نصیبی را از زنان نسبت به خانه و خانواده و اولاد سلب كرده و حتی احساسات نوعی و غرایز طبیعی آنان را نادیده گرفته است . قانون ازدواج طبق ماده ۱۱۰۶ نفقه را بعهده شوهر قرار داده است و در ماده ۱۱۰۷ آنرا به مسكن و البسه و غذا و اثاث البیت مناسب و خادم در صورت عادت زن به داشتن خادم یا احتیاج او بواسطه مرض یا نقصان اعضا تعریف كرده است ولی این انفاق برای آن نیست كه زن شریك زندگی مرد و مكمل وجود او و مدیر داخلی خانه است بلكه در ازا تمكین و آمادگی مداوم او است به تمایلات خاص مرد چه آنكه ماده ۱۱۰۸ عدم تمكین او را موجب سقوط حق نفقه قرار داده است انفاق بزن تنها وظیفه ای است كه مطابق عقد ازدواج و به حكم مواد مربوط به ازدواج از قانون ایران مرد در برابر زن بعهده میگیرد و دیگر هیچگونه وظیفه و تعهدی ندارد. قانون مدنی ایران از حیث اقتصادی زن را تابع مرد قرار داده و به او اجازه فعالیت نداده است و در عین حال اورا از نتیجه فعالیت مالی و اقتصادی مرد نصیبی نبخشیده و زن باید برای اینكه قوتی برای بقاء حیات خود بدست آورد در هر گونه شرایط سخت و طاقت فرسائی با مرد بسازد والا گرسنه برهنه و بیخانمان خواهد ماند.

مطابق ماده ۱۱۰۶ قانون مدنی فقط مسكن و غذا و اثاث البیت و خادم زن (در صورت داشتن عادت یا احتیاط) بمرد واجب است و آ، هم روز به روز یعنی هر دو كه زن و مرد زنده باشند و علاقه زوجیت بین آنها باقی بماند مرد فقط لوازم زندگی او را باید تامین كند بنابر این اندوخته و سرمایه ای نخواه داشت و مطابق ماده ۱۱۱۷ قانون مدنی شوهر میتواند زن خود را از حرفه و صنعتی كه مخالف منافع و مصالح خانوادگی یا حیثیت خود یا زن باشد منع كند بنابر این زن از طریق اشتغال بحرفه و یا صنعت و یا كار دیگری هم نمیتواند تامین آتیه كند . با این ترتیب زن باید بهر زحمت و مشقت كه هست با مرد بسازد و یا اینكه به گرسنگی و احتیاج مطلق تن در دهد و متاسفانه مشارالیها بهر اندازه صبور و بردبار هم كه باشد و برای اینكه بتواند شكم خود را سیر و تن خودش را به پوشاند هر گونه فشار و ناملایمات شوهر را تحمل نماید باز هم به آتیه خود اطمینان نمی تواند داشته باشد زیرا این دریافت نفقه شرایط زیادی دارد كه اولا باید زن تمكین و اطاعت كامل داشته باشد و ثانیا- مرد زنده باشد و ثالثا زوجیت باقی بماند و مرد از اختیار مطلق و بدون قید و شرط حاصله از ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی استفاده نكند و زن ر طلاق ندهد ! قانون مدنی ما در باب نكاح فقط ۹۸ ماده یعنی از ماده ۱۰۳۴ تا۱۱۳۲ را بطور بسیار ناقص و مبهم وضع و تصویب نموده و آنرا كتاب نكاح نامیده و طبق مواد مهم و مجمل مذكوره بزعم خود باب نكاح را تمام كرده و اساس خانواده های ایرانی را بر مبنای قانون استوار ساخته است و حال اینكه مواد مذكوره بهیچوجه كافی نبوده و حقوق خانواده وزن و اولاد را مشخص نكرده است و حتی برای تعهد نفقه ضمانت اجرائی بیان نداشته است و اگر چنانچه آداب و رسوم قدیم ایرانیها كه در روابط زن و شوهر حكومت میكرده و بطور عادت از قدیم باقی است و برای طرفین بدون اینكه ضمانت اجرائی داشته باشد جزء وظایف و تعهدات مسلمه قرار گرفته است نبود ۹۸ ماده فوق الذكر حتی یك روز هم نمیتوانست زندگی زناشوئی زن و مرد ایرانی را اداره كند . و اگر حتی یك روز هم مردان ایرانی از اختیارات خودشان كه مواد مذكوره بطرز بسیار ظالمانه به آنها داده است كاملاُ استفاده میكردند زندگی خانواده ها متلاشی میگردید زیرا این اختیارات به قدری وسیع و یك طرفه است كه در حال عادی هیچ مرد ایرانی حاضر نیست آنرا برخ زن خود بكشد و باو بگوید كه مطابق قانون چنین اختیارات عجیب و غریبی دارد و شاید از تذكر بعضی از آنها شرم داشته باشد .


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.