جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

آموزه های اخلاقی در دعای حضرت مهدی عج


آموزه های اخلاقی در دعای حضرت مهدی عج

در پنجمین فراز از دعای امام عصر عج با تعبیر «و عرفان الحرمهٔ خدایا توفیق شناخت حرمت ها و حریم ها را به من عنایت كن » سخن از احترام به حریم ها, و شناخت آنها, و نگهبانی از مرزها و خط قرمزها به میان آمده است كه در جای خود از اهمیت ویژه ای برخوردار است

●رعایت حریم‏ها و مرزهای قوانین و اخلاق

▪اهمیت حریم‏ها و مرزهای قوانین و اخلاق

در پنجمین فراز از دعای امام عصر(عج) با تعبیر «و عرفان الحرمهٔ؛ خدایا توفیق شناخت حرمت‏ها و حریم‏ها را به من عنایت كن.» سخن از احترام به حریم‏ها، و شناخت آنها، و نگهبانی از مرزها و خط قرمزها به میان آمده است كه در جای خود از اهمیت ویژه‏ای برخوردار است.

برای توضیح این مطلب لازم است اموری در این راستا مورد بررسی قرار گیرد، كه در ذیل تحت چند عنوان تبیین می‏گردد:

۱ـ مسأله شناخت

مسأله معرفت و شناخت، به ویژه معرفت دینی و شناخت قوانین و حریم‏ها و مرزها، و به اصطلاح شناخت خط قرمزها، از امور بسیار مهمی است كه باید در سرلوحه برنامه‏ها و ارزش‏ها قرار گیرد، چرا كه موجب نگهداری دین و جامعه و انضباط اجتماعی شده، و از انحرافات و كژی‏ها و هرج و مرج جلوگیری می‏نماید. و فرد فرد انسان‏ها را از حرمت شكنی، و تحریم حریم كه عامل بزرگترین خسارت دینی و اجتماعی است باز می‏دارد. از اهمیت شناخت همین بس كه پیامبر(ص) فرمود: «انّ لكلّ شی‏ءٍ دعامهًٔ، و دعامهٔ هذا الدّین الفقه، و الفقیه الواحد اشدّ علی الشیطان من الف عابدٍ؛(۱) هر چیزی دارای زیر بنا و پایه است، زیربنا و پایه اسلام، علم و شناخت است، به طوری كه یك فرد دارای شناخت در ضدّیت با شیطان (الگوی هر بدی) از هزار عابد(انسان خداپرست ولی بی‏شناخت) خطرناك‏تر است.» و نیز فرمود:«من عمل علی غیر علمٍ كان ما یفسد اكثر ممّا یصلح؛(۲) كسی كه بدون شناخت كاری انجام دهد فساد و تباهی او بیش از اصلاح و سامان دهی او خواهد بود.» اهمیت شناخت از نظر اسلام در درجه‏ای است كه امام صادق(ع) در ضمن گفتاری فرمود: «هرگاه قاضی بدون آگاهی حتی قضاوت بر حق كند، اهل دوزخ است.»(۳)

برای دریافت اهمیت كاربردی شناخت كافی است كه آن مثال معروف مولانا را در مثنوی یادآور شویم كه می‏گوید: در هندوستان شبانه در تاریكی فیلی را به روستایی آوردند، و در اصطبل تاریكی جای دادند، مردم آن روستا اصلاً نمی‏دانستند كه فیل چه شكلی دارد، در همان شب می‏خواستند بدانند كه فیل چگونه است، كنار آن اصطبل اجتماع كردند و در تاریكی هر كدام داخل اصطبل می‏شدند، تا بیرون بیاید و شكل فیل را برای حاضران تعریف كنند. یكی به داخل رفت دستش به پشت فیل رسید، سپس بیرون آمد و گفت: فیل مثل تخت است. دومی رفت و دستش به دم فیل رسید و بیرون آمد و گفت فیل مانند ریسمان ضخیم است، سومی رفت و دستش به خرطوم فیل رسید و بیرون آمد و گفت: فیل مانند ناودان است، چهارمی رفت و دستش به گوش‏های فیل رسید و بیرون آمد و گفت: فیل مانند بادبزن است، پنجمی رفت و دستش به پای فیل رسید و بیرون آمد و گفت فیل مانند ستون است. و چون چراغ شناخت در دستشان نبود، اختلاف نظرشان به اوج رسید و همه به اشتباه افتادند، آنها اگر با چراغ وارد اصطبل می‏شدند می‏دانستند كه فیل آن‏گونه نیست كه آنها می‏گویند، بلكه مجموعه‏ای از اعضاء جوارح با شكل‏های مختلف به هم پیوسته است:

از نظرگه گفتشان بد مختلف آن یكی دالش لقب داد، آن الف

در كف هر كس اگر شمعی بُدی اختلاف از گفتشان بیرون شدی

چشم حس همچون كف دست است و بس نیست كف را بر همه آن دست رس

چشم دریا دیگر است و كف دگر كف بِهِل وزدیده در دریا نگر(۴)

۲ـ احترام به حریم‏ها پس از آگاهی از آنها

در جمله «عرفان الحرمهٔ» كه در دعای مورد بحث آمده، امام عصر(عج) سفارش كرده كه ما حرمت‏ها را بشناسیم، یعنی هم از جهت نظری حریم‏ها و حدود و مرزها و خط قرمزها را بشناسیم، و هم در عمل آن را رعایت كنیم، یعنی چنان كه جهل به حریم‏ها و ناآگاهی از حرمت‏ها، گناه است، آگاهی به آنها بدون عمل به آنها كه احترام حریم‏ها باشد نیز گناه است.

به عنوان مثال مرز بین ذلّت و تواضع، و بین عزّت و تكبّر، و بین سیاست و دنیاپرستی، و بین قناعت و بخل، و بین سخاوت و اسراف، و بین سكوت و كنترل زبان، و بین شجاعت و بی‏باكی، و بین عفّت و تعطیل خواست‏های غرائز و بین زهد و ترك دنیای خوب و... مرزهای نزدیكی ـ البته به نظر سطحی ـ وجود دارد، كه بسیاری بر اثر عدم شناخت به اشتباه خطرناكی می‏افتند. مثلاً به عنوان حفظ عزّت، تكبر می‏ورزند، و یا به عنوان قناعت، بخل می‏ورزند، و یا به عنوان تواضع دچار ذلّت و تملّق می‏گردند. چنین انحراف خطرناك بر اثر عدم شناخت حریم‏ها و مرزها پدید می‏آید. بنابراین باید ضابطه‏ها، معیارها، و حریم‏ها را شناخت تا ناخواسته به دره هولناك گناه و صفات زشت اخلاقی نیفتاده، و كار نیك را به عنوان كار بد ترك نكرد، و یا كار زشت را به عنوان كار نیك انجام نداد.

و نیز باید توجه داشت كه در راستای شناسایی ارزش‏ها و ضد ارزش‏ها، و در مرحله عمل، باید به استثناها و تبصره‏ها توجه كرد، چرا كه در بسیاری از موارد انجام گناهان كبیره در بعضی از موارد بصورت استثنا جایز بلكه واجب است و یا بعضی از واجبات و امور مباح در مواردی حرام یا مكروه می‏باشند، در این بخش نیز اگر استثناءها و تبصره‏ها شناخته نشوند، ممكن است انسان مؤمن به طور ناخودآگاه، واجبی را به عنوان حرام ترك كند، و یا حرامی را به تصور واجب انجام دهد، به عنوان مثال سوگند دروغ از گناهان كبیره است، ولی اگر حفظ جان مظلومی از دست ظالم. بستگی به آن داشته باشد، در این مورد سوگند دروغ واجب است، و یا مثلاً غیبت و بدگویی در پشت سر افراد از گناهان كبیره است، ولی در بعضی از موارد ـ به صورت استثناء ـ غیبت كردن جایز بلكه واجب است. چنان كه فقیه بزرگ شیخ انصاری بیش از ده مورد از استثنائات غیبت را برمی‏شمرد، یكی از آنها غیبت از بدعت گذار است، كه برای آگاهی بخشی و جلوگیری از فریب او واجب خواهد بود.(۵)

بنابراین باید حریم‏ها و خط قرمزها را شناخت، ولی به استثنائات و تبصره‏ها نیز توجه داشت كه در این موارد، حرمتی وجود ندارد، و یا اگر حرمتی هست، به دلایل مهم‏تر، شكستن آن جایز و یا لازم است، چنان كه امام معصوم(ع) فرمود: «سه شخص حرمت و احترامی ندارد:

۱ـ هوی پرست بدعت گذار

۲ـ حاكم ستمگر

۳ـ فاسقی كه آشكارا گناه می‏كند.»(۶)

مطلب مهم دیگر در راستای شناخت حرمت‏ها این است كه درشناخت عناوین باید به همه ارزش‏ها و جوانب توجه عمیق داشت. و بر اساس قانون اهم و مهم، مسأله عنوان اولی و ثانوی مطرح می‏شود، كه دامنه وسیعی در فقه اسلامی دارد، مثلاً گاهی كار نیكی آن چنان مهم است كه كارهای ناشایسته دیگر را تحت الشّعاع قرار داده و به ورطه فراموشی می‏سپارد. در صورتی كه باید به آن كارهای ناشایسته نیز توجه كرد و آن را ترك نمود، و گرنه آثار درخشان كار نیك را خنثی خواهند ساخت، در جنگ احد یكی از یاران پیامبر(ص) با كمال دلاوری در ركاب پیامبر(ص) با دشمنان نبرد قهرمانانه كرد تا به شهادت رسید، مادرش به بالینش آمد، خاك از چهره شهیدش پاك كرده و به او گفت: «فرزندم بهشت برتو گوارا باد» رسول اكرم(ص) به آن مادر فرمود: «چه می‏دانی كه بهشت برای او گوارا است؟ شاید او سخنان بیهوده می‏گفته، و یا در مورد چیزی كه باعث كمبودش نمی‏شد، بخل ورزیده باشد.»(۷) و نیز روایت شده پیامبر(ص) پس از جنگ خیبر، در یكی از سفرهای نظامی، همراه یاران برای جلوگیری از اشرار به منطقه جنگ رفتند، یكی از یاران آن حضرت به نام مِرعَم، وسائل جنگی را از پشت شتری گرفت و به زمین گذاشت، تا آماده برای جنگ شود، در این هنگام ناگهان از ناحیه دشمن، تیری به بدن او اصابت كرد، و او در خون خود غلطید و به شهادت رسید. حاضران فریاد زدند: «خوشا به حالش، بهشت بر او گوارا باد» پیامبر(ص) كه با شناخت حرمت‏ها و حریم‏ها، به همه جوانب توجه داشت به یاران خطاب كرد و فرمود: «سوگند به كسی كه جان محمّد(ص) در دست او است، اكنون لباسی كه در تن مِرعَم است از آتش شعله‏ور است، همان لباسی كه در ماجرای پیروزی در جنگ خیبر از غنائم مسلمین به خیانت برده است.» اصحاب تعجب كردند و تحت تأثیر شدید گفتار پیامبر(ص) قرار گرفتند، یكی از یاران از پیامبر(ص) پرسید: «من دو بند كفش از غنائم برداشته‏ام، آیا من نیز مسؤولم؟ پیامبر(ص) در پاسخ فرمود:«برای تو همانند آن دو بند كفش، در آتش دوزخ بریده می‏شود.»(۸)

آری مسؤولیت حریم شكنی این گونه خطیر است كه حتی شهید راه خدا، از این رو كه حریم حفظ بیت المال را به اندازه یك لباس، شكسته آن گونه كیفر می‏گردد. و حتی مقام شهادت با آن همه عظمت، نمی‏تواند از كیفر آن جلوگیری نماید.

نیز در روایات آمده:روزی پیامبر اكرم(ص) پس از اقامه نماز جماعت، به مسلمانان رو كرد و فرمود: آیا از طایفه بنی‏النجّار كسی در اینجا هست؟ كه یكی از افراد برجسته آنها شهید شده و به خاطر بدهكاری سه درهم حق‏النّاس، (مراحل را طی كرده تا به كنار بهشت رسیده ولی) پشت در بهشت مانده، و در را به روی او باز نمی‏كنند. برای آن كه آن در به روی او باز شود، آیا كسی هست كه این حق‏الناس را از طرف او بپردازد؟(۹) شخصی برای ادای این حق‏الناس داوطلب شد،و در نتیجه در بهشت برای آن شهید گشوده گردید. چنان كه ملاحظه می‏كنید حریم شكنی در رابطه با حق‏الناس باعث شد، كه حتی شهید راه خدا، پس از گذر از همه مراحل، مانند پل صراط، اعراف و...تا به در بهشت رسید، ولی در بهشت به رویش باز نشد، اما شفاعت پیامبر(ص) و ادای حق‏النّاس به نیابت از او، باعث نجات او گردید.

۱. نهج الفصاحهٔ، حدیث ۹۰.

۲. اصول كافی، ج ۱، ص ۴۴.

۳. فروع كافی، ج ۷، ص ۴۰۷.

۴. دیوان مثنوی، دفتر سوم، به خط میرخانی، ص ۲۳۳.

۵. مكاسب، ص ۴۴ و ۴۶.

۶. همان .

۷. المحجّهٔ‏البیضاء، ج ۵، ص ۲۰۰.

۸. سیره ابن هشام، ج ۳، ص ۳۵۳.

۹. بحارالانوار، ج ۱۷، ص ۲۹۵.

۱۰. وسائل الشیعه، ج ۸، ص ۵۹۲.

۱۱. سوره بقره، آیه ۱۸۷.

۱۲. سوره بقره، آیه ۲۲۹.

۱۳. «و من لم یحكم بما انزل اللّه فاولئك هم الكافرون ـ هم الظّالمون ـ هم الفاسقون» (سوره مائده، آیات ۴۴ و ۴۵ و ۴۷.)

۱۴. سوره طلاق، آیه ۱.

۱۵. آیات ۱۶۳ تا ۱۶۶ سوره اعراف.

۱۶. سوره اعراف، آیه ۱۶۶.

۱۷. بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۶۲.

۱۸. همان، ص ۵۸.

۱۹. فروغ كافی، ج ۷، ص ۲۱۶.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.