چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

آسیا در سال ۲۰۰۷


آسیا در سال ۲۰۰۷

بارزترین ویژگی سال ۲۰۰۷ شاید این بود که با توجه به اهمیت رویدادهای آن, تقریباً تمام ۶ میلیارد جمعیت کره زمین که این سال را از سر گذرانده اند در حقیقت بخشی از تاریخ را زندگی کرده اند

سال ۲۰۰۷ با فراز و نشیب‌های بسیار به پایان رسید هر چند که پرونده شماری زیادی از ناملایماتی که جهان در این سال تجربه کرد همچنان باز است تا بقای درگیری و خشونت را در سال ۲۰۰۸ تضمین کند. شاید بارزترین ویژگی سال ۲۰۰۷ این بود که با توجه به اهمیت رویدادهای آن و گستردگی وقایع آن چه از حیث محیط جغرافیایی و چه از حیث بعد زمانی که پیدا کردند، تقریباً تمام ۶ میلیارد جمعیت کره زمین که سال ۲۰۰۷ را از سر گذرانده‌اند، بخشی از تاریخ را زندگی کرده‌اند.

● پاکستان

پاکستان شاید نه فقط در آسیا که در تمام جهان کشوری بود که بیش از سایر کشورها نامش تیترهای اول مطبوعات و رسانه‌های جهان را در سال ۲۰۰۷ اشغال کرد. رویدادهای این کشور از اواسط ماه مارس، یعنی زمانی که پرویز مشرف، رییس جمهور سعی کرد قاضی افتخار محمد چودهری، رییس دیوان عالی این کشور را از کار برکنار کند، به تیتر اول مطبوعات جهان راه یافته و از آن پس تقریباً تا پایان سال همیشه در چنین جایگاه در پوشش خبری رویدادهای جهان قرار داشتند.

پس از آن که مشرف کوشید رییس دیوان عالی را از کار برکنار کند کشور شاهد خونبارترین درگیری‌ها از دهه ۱۹۹۰ تا کنون بود که بین هواداران مشرف و قاضی چودهری جریان داشت. در اوج این درگیری‌ها قریب ۴۰ نفر در کراچی کشته شدند.

محبوبیت مشرف با این اقدام افول کرد؛ دادگاه عالی که مسئول رسیدگی به این پرونده شده بود به نفع چودهری رای داد؛ نواز شریف که در سال ۱۹۹۹ با کودتای مشرف از نخست وزیری خلع شده بود به پاکستان بازگشت اما نیروهای امنیتی مشرف او را به عربستان بازفرستادند؛

متحدان غربی مشرف به ویژه آمریکا که همچنان او را متحدی ارزشمند در مبارزه با تروریسم می‌دانند وی را برای تشکیل ائتلافی سکولار با بی‌نظیر بوتو ترغیب کردند؛ بوتو پس از رایزنی‌های پنهانی با مشرف به پاکستان بازگشت اما ترور نافرجام او در بدو ورودش به کراچی جان بیش از ۱۴۵ تن از افرادی را که برای استقبال از او آمده بودند، گرفت و روابط مشرف و بوتو را تیره کرد؛

مشرف در انتخابات ریاست جمهوری از پارلمانی که چند روزی بیشتر از عمرش نمانده بود رای گرفت و برای پنج سال دیگر خود را در دفتر ریاست جمهوری ابقا کرد اما دادگاه عالی نظر به دو شکوائیه از سوی گروه‌های مخالف مشرف که کاندیداتوری وی را برای انتخابات ریاست جمهوری همزمان با تصدی فرماندهی ارتش مخالف قانون اساسی عنوان کرده بودند، پیروزی وی را به حال تعلیق درآورد؛

رسیدگی قضایی به این پرونده به درازا کشید و صبر مشرف لبریز شد و در نتیجه با اعلام وضعیت فوق‌العاده و تعلیق قانون اساسی قضات دیوان عالی از جمله قاضی چودهری را از کار برکنار کرد؛

درگیری‌ها در پاکستان بین مردم و نیروهای دولتی بار دیگر به اوج خود رسید؛ مشرف بیش از دو هزار تن از معترضان را همراه رهبران سیاسی مخالف و وکلای معترض را روانه بازداشتگاه‌ها کرد؛

بوتو در خانه‌اش بازداشت شد و این تصمیم آخرین امیدها را برای ائتلاف مشرف و بوتو از بین برد؛ شریف در میانه درگیری‌ها با رایزنی شیوخ آل صعود به پاکستان بازگشت؛ وضعیت فوق‌العاده بعد از نزدیک به ۴۰ روز و پس از اعتراض گسترده کشورهای مختلف و نهادهای بین‌المللی لغو شد؛ ۸ ژانویه به عنوان تاریخ برگزاری انتخابات عمومی تعیین شد و فعالیت‌های تبلیغاتی در میانه تناقض‌ها و واکنش‌های مختلف آغاز شد.

اما واقعه‌ای که شاید بیش از هر رویداد دیگری در سال ۲۰۰۷ تکان دهنده بود تنها چند روز مانده به پایان سال، در پاکستان روی داد؛ بی‌نظیر بوتو، دختر ذوالفقارعلی بوتو ترور شد. این واقعه همچنان که جهان به سال ۲۰۰۸ قدم می‌گذارد در صدر اخبار جهان قرار دارد و پس‌لرزه‌های آن چنان است که نه فقط سال ۲۰۰۸ که شاید سال‌های سال اوضاع سیاسی پاکستان، منطقه جنوب آسیا و کشورهای همجوار، و حتی سراسر جهان را تحت تاثیر قرار دهد.

● میانمار

میانمار (برمه) در جنوب شرق آسیا در کناره خلیج بنگال کشوری نیست که هر سال و شاید هر دهه فرصت اشغال تیترهای اول رسانه‌های جهان را داشته باشد، اما خشونت و بیرحمی ژنرال‌هایی که از سال ۱۹۶۲ و در پی کودتای ژنرال نی‌وین بر این کشور حکومت می‌کنند باعث شد میانمار در سال ۲۰۰۷ بیش از یک ماه در صدر اخبار جهان باشد.

ماجرای میانمار که امسال توجه جهانیان را به خود معطوف کرد در واقع ادامه اشتباهات متعدد حکومت این کشور بود که از اواخر سال ۲۰۰۶ به مرحله جدیدی وارد شده است. میانمار کشوری است که از لحاظ منابع انرژی و به ویژه گاز طبیعی بسیار غنی است در حالی که مردم این کشور بر اساس آمار سازمان ملل متحد با متوسط درآمد سالیانه ۳۰۰ دلار جزو ۲۰ فقیرترین کشورهای دنیا به شمار می‌روند و تقریباً از هر سه کودک میانماری یک نفر از سوء تغذیه رنج می‌برد.

در چنین شرایطی می‌توان اواخر سال ۲۰۰۶ را آغاز ناآرامی‌های سال ۲۰۰۷ در میانمار دانست؛ یعنی زمانی که مخارج بی‌رویه دولت نظامی در خرید تسلیحات موجب افزایش ۳۰ تا ۴۰ درصدی قیمت مایحتاج اولیه زندگی مردم نظیر برنج، تخم‌مرغ، و روغن شد. افزایش فشار اقتصادی بر مردم در حالی که ژنرال‌ها همچنان به ثروت اندوزی ادامه می‌دهند در نهایت در ماه سپتامبر با تصمیم جدید دولت درباره قطع یارانه سوخت که باعث افزایش ۱۰۰ درصدی بهای بنزین و چهار تا پنج برابر شدن کرایه وسایل گاز سوز حمل و نقل عمومی شد، صبر مردم را لبریز کرد.

راهب‌های بودایی که در این کشور بودایی مذهب از احترام خاصی برخوردارند در برگزاری راهپیمایی‌های صلح آمیز برای نشان دادن اعتراض مردم به افزایش قیمت‌ها پیش قدم شدند و به این ترتیب بزرگ‌ترین راهپیمایی‌ها علیه دیکتاتوری نظامی میانمار در ۲۰ سال گذشته نام انقلاب زعفرانی را به خود گرفت (به خاطر رنگ لباس راهب‌های بودایی).

چیزی از آغاز راهپیمایی‌ها نگذشته بود که خانه آنگ سان سو چی، مبارز حقوق بشر میانماری و برنده جایزه صلح نوبل ۱۹۹۱ به مقصد راهپیمایان تبدیل شد. وزیر مذهب میانمار نسبت به رعایت «حدود» به راهپیمایان هشدار داد چرا که این فعال حقوق بشر از سال ۱۹۸۹ به دلیل اعتراض به دولت میانمار در بازداشت خانگی به سر می‌برد. با این حال اعتراض‌ها ادامه یافت و در نتیجه آن چند تن از راهبان بودایی خارج از رانگون، پایتخت میانمار، مورد ضرب و شتم نیروهای دولتی قرار گرفتند؛ در مقابل روز بعد از آن (در ماه سپتامبر) شماری از راهب‌های جوان‌تر تعدادی از نیروهای دولتی را به اسارت گرفته و در مقابل آزادی آن‌ها خواستار عذرخواهی دولت بابت شکستن احترام و صاحت روحانیون بودایی شدند.

اما پاسخ دولت دندان‌شکن بود؛ درگیری‌ها به اوج خود رسید و بنا به گزارش‌های تایید نشده صدها کشته در رانگون و دیگر شهرهای میانمار باقی گذاشت. البته بر اساس آمار رسمی تعداد کشته شدگان این درگیری‌ها در کل ۱۳ نفر بوده است که یکی از آن‌ها نیز کنجی ناگایی، خبرنگار ژاپنی بوده است، اما شواهد سازمان‌های بین‌المللی مانند عفو بین‌الملل حاکی از اغماض بیش از اندازه رانگون در تهیه این آمار است.

در پی این درگیری‌ها بیشتر کشورهای جهان از جمله ایالات متحده ضمن اعتراض به دولت میانمار تحریم‌های جدیدی علیه حکومت نظامی این کشور وضع کردند. در همین حال فشار جامعه جهانی نیز بر چین به عنوان بزرگ‌ترین شریک تجاری دولت میانمار افزایش پیدا کرد تا جایی که چین در نهایت در یکی از معدود مواردی که در تاریخ این کشور مشاهده شده، برای ایفای نقش در سطح بین‌المللی، به منظور بازگرداندن آرامش به میانمار وارد عرصه شد و با سایر کشورها در این راستا همکاری کرد هر چند که به اعتقاد برخی کارشناسان این همکاری با بی‌میلی و به دلیل فشارهای بین‌المللی بوده است.

هنوز ابعاد فاجعه‌ای که در سال ۲۰۰۷ میانمار را تکان داد به درستی مشخص نیست و هنوز سازمان ملل متحد مشغول بررسی پرونده این رویداد است. ابراهیم قنبری، اولین فرستاده ویژه هیات حقوق بشر سازمان ملل بود که در ماه اکتبر به میانمار سفر کرد و کار او در ماه نوامبر توسط پائولو سرجیو پینیرو پی گرفته شد.

● کره شمالی

رویدادهای سال ۲۰۰۷ که کانون تمرکز آن‌ها کره شمالی بودند، به رغم روال معمول، نوید بخش تحولات مطلوبی در این ناحیه از آسیا در سال ۲۰۰۸ هستند. در حقیقت بسیاری از کارشناسان و تحلیل‌گران خوشبین و امیدوار هستند که آن چه در سال ۲۰۰۷ در کره شمالی روی داد طلیعه پاکسازی شبه‌جزیره کره از تسلیحات هسته‌ای باشد.

فوریه سال ۲۰۰۷، در حالی که مدتی از آغاز سال نگذشته بود، اجلاس شش جانبه که با حضور دو کره، ایالات متحده، روسیه، چین، و ژاپن در پکن برگزار شد اولین گام موثر را در این زمینه برداشت؛ بر اساس توافقنامه پایانی دور اول این اجلاس، پیونگ‌یانگ متعهد شد در فاز اول همکاری‌ها فعالیت‌های راکتور هسته‌ای یانگ بیون را متوقف کرده و در قبال آن ۵۰ هزار تن سوخت سنگین دریافت کند و در مرحله دوم علاوه بر پیاده کردن تاسیسات هسته‌ای رآکتور یانگ‌بیون و سایر تاسیسات هسته‌ای خود و تخریب آن‌ها (به شیوه‌ای که دیگر قابل استفاده نباشند) تمام جزئیات و اطلاعات مربوط به فعالیت‌های هسته‌ای در گذشته و حال را در اختیار آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بگذارد و در مقابل از کشورهای حاضر در اجلاس شش جانبه ۹۵۰ هزار تن سوخت یا معادل آن کمک‌های اقتصادی دریافت کند.

در این توافق ذکر شده است که در آینده در صورت درخواست کره شمالی کشورهای مقابل می‌توانند با صلاحدید و تایید جمعی اجازه تاسیس نیروگاه آب سبک را برای پیونگ‌یانگ صادر کنند.

البته اجرای این توافقنامه که با پیش‌شرط پیونگ‌یانگ به آزاد کردن اموال بلوکه شده این کشور در بانکی در ماکائو موکول شده بود، به خاطر تعلل مقامات آمریکایی در بازپس دادن این پول اندکی با تاخیر مواجه شد اما پس از دریافت وجه ۲۰ میلیون دلاری که در نهایت از طریق یک بانک روسی به حساب دولتی پیونگ‌یانگ بازگشت، مراحل ذکر شده در این توافقنامه گام به گام پیش رفت و در مقابل کره شمالی نه فقط از محموله‌های سوخت بلکه از کمک‌های بشردوستانه کره جنوبی نیز برخوردار شد که با توجه به سیل‌های مداوم سال ۲۰۰۷ به دریافت آن‌ها واقعاً نیاز داشت.

از بندهای ذکر شده در توافق شش جانبه تا کنون پیونگ‌یانگ به استثنای انتشار گزارش کامل فعالیت‌های هسته‌ای این کشور در گذشته و حال، سایر بخش‌ها به طور کامل انجام داده که به اعتقاد طرف‌های مقابل نشان دهنده حسن نیت پیونگ‌یانگ در این دور جدید از همکاری‌هاست. در همین زمینه اخباری مانند سفر ارکستر فلارمونیک نیویورک به پیونگ‌یانگ نیز شنیده می‌شود که نشان‌دهنده خروج تدریجی کره شمالی از انزوای بین‌المللی سابق و باز شدن انجماد روابط سیاسی این کشور با سایر کشورهای جهان است.

پیش‌بینی می‌شود دور آتی اجلاس شش جانبه که ابتدا قرار بود پیش از پایان سال ۲۰۰۷ برگزار شود، به یکی از اولین تیترهای درشت مطبوعات و رسانه‌های جهان در روزهای آغازین سال ۲۰۰۸ تبدیل شود. این جلسه تا زمان تحویل گزارش فعالیت‌های هسته‌ای کره شمالی به تعویق افتاده است و دلیل طولانی شدن زمان تحویل این گزارش به اعتقاد برخی کارشناسان احتمالاً تصمیم اولیه پیونگ‌یانگ برای پنهان نگه داشتن برخی جزئیات مربوط به فعالیت غنی‌سازی اورانیوم در این کشور است. به نظر می‌رسد این سیاست پیونگ‌یانگ با نامه‌ای که جرج بوش، رییس جمهور آمریکا، در ماه دسامبر به طور مستقیم برای کیم جونگ ایل، رهبر کره شمالی، ارسال کرد، تغییر کرده باشد.

● افغانستان

هر چند سال ۲۰۰۷ برای افغانستان با ناامیدی آغاز شد اما روزهای پایانی آن برای مردم این کشور امیدبخش بود. افغانستان در این سال شاهد تغییر سیاست‌های طالبان از تاکتیک‌های جنگ‌های نامنظم کلاسیک به تاکتیک‌های ترور بود؛ تغییر سیاستی که برای افغان‌ها به قیمت گزافی تمام شد.

نیروهای طالبان که در سال ۲۰۰۱ با حمله آمریکا از قدرت خلع شده‌اند، علاوه بر عملیات انتحاری که توانست جان بسیاری از افغان‌ها و البته شمار اندکی از نظامیان خارجی را بگیرد، آدم‌ربایی را نیز در فهرست سیاست‌های خود قرار دادند که در مشهورترین و در عین حال یکی از غامض‌ترین موارد آن، پس از ربودن ۲۳ تبعه کره جنوبی، نگه داشتن آن‌ها در اسارت برای بیش از یک ماه و در نهایت قتل دو تن از آن‌ها توانستند نمایندگان دولت کره جنوبی را در روستاهای استان غزنی، در جنوب افغانستان پای مذاکره بکشانند؛ اقدامی که با در نظر گرفتن ماهیت طالبان به عنوان یک گروه تروریستی خلاف میثاق‌های بین‌المللی است. این اقدام البته در کنار دیگر فشارها بر حامد کرزی، رییس جمهور افغانستان، دولت مرکزی را تا مرز سقوط پیش برد.

یکی از عواملی که هم در موفقیت نسبی طالبان در پیاده کردن سیاست‌های جدید خود و هم در فشارهای مضاعف از سوی دیگر مخالفان کرزی بر دولت مرکزی موثر بود انتشار آماری بود که نشان می‌داد در آن مقطع زمانی در تابستان ۲۰۰۷ شمار غیر نظامیان افغان که به دلیل سهل‌انگاری نیروهای خارجی و بر اثر اشتباهات آن‌ها کشته شده‌اند بیش‌تر از شمار افرادی بوده است که به طور مستقیم به دست نیروهای طالبان و القاعده در این کشور کشته شده‌اند.

چنین مساله‌ای هم از طرفی موجب همکاری کمتر مردم با دولت و نیروهای دولتی (و حتی کسب اعتبار برای طالبان) شده و از طرفی منتقدان غیر طالبانی دولت را در برابر کرزی تقویت کرده بود و در این شرایط تنها توضیح نیروهای خارجی مستقر در افغانستان این بود که دلیل بالا رفتن کشته‌های غیر نظامی افغان استفاده طالبان از انسان‌های معمولی و روستاهای محل سکونت آن‌ها به عنوان سپر انسانی است. البته نیروهای آمریکایی به کل منکر صحت این آمار شدند.

اما دولت کرزی که موفق شد این مشکلات تاب بیاورد، در آخرین روزهای سال ۲۰۰۷ شاهد تغییراتی بود که باید جنبه‌های ملموس آن را در افغانستان در سال ۲۰۰۸ و سال‌های بعد از آن انتظار داشت. چند هفته مانده به پایان سال، گوردون براون، نخست وزیر بریتانیا در یک سفر برنامه‌ریزی نشده وارد کابل شد و پس از دیدار با کرزی و نیروهای بریتانیایی مستقر در افغانستان از تغییر کانون تمرکز سیاست‌های بریتانیا از عراق به افغانستان خبر داد و وعده داد اعتبارات ویژه‌ای برای بازسازی افغانستان و به ویژه منطقه موسی‌قلعه در مرکز افغانستان در نظر گرفته می‌شود.

در زمان سفر براون به افغانستان عملیات بازپس‌گیری شهر موسی‌قلعه از طالبان در حال اجرا بود. براون گفت باید به مردم افغانستان نشان دهیم که آن چه پس از طالبان انتظار آن‌ها را می‌کشد تا چه اندازه به سود آن‌هاست و به این ترتیب آن‌ها را به مبارزه علیه طالبان امیدوار کنیم.

اما سفر براون چند هفته بعد و در حالی که روزهای سال ۲۰۰۷ به شماره افتاده بود با سفر نیکلا سارکوزی، رییس جمهور فرانسه، رومانو پرودی نخست وزیر ایتالیا، و کوین راد نخست وزیر استرالیا همراه بود که هر یک از آن‌ها نیز وعده‌هایی مانند گفته‌های براون برای مردم و دولت افغانستان به ارمغان آورده بودند. اکنون با توجه به این تغییرات و همچنین تغییر نسبی سیاست‌های واشینگتن درباره توجه بیشتر به افغانستان و برای مثال برنامه ویژه ریشه کنی تولید تریاک (که منبع اصلی درآمد نیروهای شورشی است) پیش‌بینی می‌شود در سال ۲۰۰۸ اخبار بهتری از افغانستان در تیتر رسانه‌های جهان منتشر شوند.

در سالی که گذشت علاوه بر تمام این رویدادها در تایلند حزب تای‌راک‌تای به رهبری تاکسین شیناواترا، نخست وزیری که با کودتای نظامی‌ها در سال ۲۰۰۶ خلع شده بود در دادگاه عالی این کشور خطاکار شناخته و از فعالیت‌های سیاسی محروم شد اما چند ماه بعد در دسامبر ۲۰۰۷ با پیروزی چشم‌گیر حزب شیناواترا اکنون زمزمه‌های بازگشت او به تایلند شنیده می‌شود.

در سالی که گذشت حزب دموکرات ژاپن به رهبری ایچیرو اوزاوا به عنوان قدرتمندترین حزب اپوزیسیون ژاپن توانست در انتخابات مجلس مشاوران بر حزب لیبرال دموکرات حاکم پیروز شود. به رغم قدرت کمتر مجلس مشاوران در مقایسه با توانایی‌های مجلس نمایندگان ژاپن (که هنوز اکثریت آن در دست لیبرال دموکرات‌هاست)، پیروزی حزب دموکرات نه تنها باعث سقوط دولت شینزو آبه، نخست وزیر پیشین ژاپن شد، بلکه همچنان آینده همکاری‌های نظامی ژاپن و آمریکا را به ویژه درباره مساله سوخت‌رسانی در اقیانوس هند به محموله‌هایی که به مقصد افغانستان در حرکت هستند در هاله‌ای از ابهام قرار داده است.

در سال ۲۰۰۷ چین که خود را برای سال پرافتخاری با بازی‌های المپیک ۲۰۰۸ پکن آماده می‌کرد با هیاهوی تبلیغاتی رسانه‌های غربی بر سر مساله تولید اسباب بازی‌ها و سپس خمیر دندان‌های مسموم مواجه شد که البته در نهایت مشخص شد بخش قابل توجهی از آن جز جنجال تبلیغاتی چیزی نبوده است. این رسانه هیاهوی مشابهی را نیز درباره همکاری چین با دولت خارطوم به عنوان عامل اصلی جنایات هولناک دارفور به راه انداختند که البته هرگز خلاف آن ثابت نشد.

در سال ۲۰۰۷ در کره جنوبی لی میونگ‌باک، نامزد راستگرای «حزب بزرگ ناسیونال» در انتخابات ریاست جمهوری به پیروزی رسید تا مهر پایانی باشد بر سیاست‌های خورشید درخشان که با ریاست جمهوری کیم دائه جونگ و رهبری سلف حزب اتحاد نوین دموکراتیک در جناح چپ کره جنوبی در سال ۱۹۹۸ آغاز شده بود. این سیاست که ناظر بر نزدیکی دو کره و در نهایت اتحاد آن‌ها بود، به اعتقاد کارشناسان زمانی اعتبار خود را از دست داد که در دوران ریاست جمهوری رو مو هیون، به ابزاری برای سودجویی یک جانبه کره شمالی تبدیل شد. پیونگ‌یانگ در این سال‌ها با پی بردن به نیاز دولت رو به این سیاست به عنوان ابزار تبلیغاتی هر چه بیشتر از کمک‌های بشر دوستانه کره جنوبی و ارتباط‌های سیاسی و اقتصادی با همسایه ثروتمند جنوبی سود برد و در مقابل کم‌تر و کم‌تر گامی به سمت نزدیکی دو جانبه و تنش‌زدایی در روابط دو کشور برداشت.

در سال ۲۰۰۷ دولتی که با حمایت نظامی‌ها حکومت را در بنگلادش به دست گرفته است، در حالی که برگزاری انتخابات را تا سال ۲۰۰۸ به تعویق انداخته است، با طرح اتهاماتی نظیر اخاذی و فساد مالی، حسینه واجد، نخست وزیر اسبق و دختر شیخ مجیب‌الرحمن، پدر بنگلادش، و همچنین بیگم خالده ضیا، دیگر نخست‌وزیر اسبق و بیوه ژنرال ضیا الرحمان و دو تن از پسران او را روانه بازداشتگاه کرد تا به جارئم‌شان رسیدگی کند. این اتهامات از سوی حسینه واجد، رهبر عوامی لیگ و رقیب او، خالده ضیا، تکذیب شده است. آن‌ها معتقدند دولت این ترفند را به این خاطر به کار برده تا پیشاپیش از حضور آن‌ها در انتخابات آتی جلوگیری کرده باشد.

در سال ۲۰۰۷ محمد ظاهر شاه، آخرین شاه افغانستان و شاید آخرین نماد روزهای امنیت و خوشی افغانستان درگذشت؛ در سال ۲۰۰۷ پارلمان نپال به خلع گیاناندرا از مقام پادشاهی و پایان سلطنت در این کشور رای داد؛ در سال ۲۰۰۷ کشورهای عضو آسه‌آن چارتر حقوق بشر امضا کردند؛ در سال ۲۰۰۷ هنگ‌کنگ انتخاباتی برگزار کرد که حکومت مطلق دموکراسی را در قالب شعار کشور واحد، سیاست دو گانه در این بخشِ نیمه مستقل از جمهوری خلق چین تضمین کرد؛ در سال ۲۰۰۷ سفر مراد نیازف، رییس جمهور ترکمنستان که به کارها و فرمان‌های عجیب‌اش شهرت داشت درگذشت تا پس از مرگ‌اش درهای ترکمنستان اندک اندک به روی جهان خارج گشوده شود؛ و در سال ۲۰۰۷ بیشمار رویدادهای دیگری در صحنه جهان جریان داشت که ما همه بخشی از آن را زندگی کردیم؛ بخشی از تاریخ را.



همچنین مشاهده کنید