یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
مجله ویستا

دعوای یک دولتشهر با امپراتوری


دعوای یک دولتشهر با امپراتوری

اسناد تاریخی مالکیت ایران بر ۳ جزیره و فرآیند حقوقی آن

وزیر امور خارجه ایران، محمد جواد ظریف پس از بازگشت از مذاکرات ژنو، به زیارت حرم حضرت معصومه در قم رفت و پس از آن نیز سفر به چند کشور عربی منطقه خلیج فارس را آغاز کرد. ظریف در ژنو نیز اعلام کرده بود که کشورهای همسایه برای ما در اولویت قرار دارند. از این رو او در هفته اول آبان به سه کشور عمان، کویت و قطر رفت. بلافاصله پس از این سفر بود که در تهران میزبان آقای نهیان، وزیر امور خارجه امارات شد که در نوع خود سفری غیرقابل تصور بود. روابط ایران و امارات در طول سال‌های گذشته همواره تیره بوده است. بلافاصله پس از این بود که آقای ظریف ۱۳ آبان به امارات رفت. او در آنجا با امیر امارات دیدار کرد و او را برای سفر به ایران به طور رسمی دعوت کرد و جالب آنکه امیر امارات نیز پذیرفت. آقای ظریف در امارات اعلام کرد که ایران حاضر است درباره اختلافات مذاکره شود از جمله درباره جزیره ابوموسی. این اظهارات در ایران مورد انتقاد شدید قرار گرفت که چرا باید درباره بخشی از خاک ایران مذاکره‌یی صورت گیرد. اینها همه به ظاهر در راستای حل مشکل تیرگی روابط بین ایران و امارات است. ایران و امارات از ابتدای دهه ۷۰ میلادی با هم مشکلاتی دارند. در اواخر دهه ۶۰ میلادی انگلیس که حضور نظامی جدی در خلیج فارس داشت تصمیم به خروج از این منطقه گرفت. در همین راستا در ابتدا اقدام به تشکیل کشور امارات متحده عربی کرد که از اتحاد هفت شیخ‌نشین کوچک به نام‌های ابوظبی، دوبی، شارجه، عجمان، فجیره، راس‌الخیمه و ام‌القوین که با هم اختلاف داشتند تشکیل شد که بعد از استقلال از بریتانیا در ۲ دسامبر ۱۹۷۱ میلادی شکل گرفت. از این رو دعوای امارات که یک دولتشهر بیش نیست با ایران مانند گرفتن میراث از امپراتوری و جعل تاریخ است.

● استقلال بحرین

بریتانیا سپس در راستای استقلال بحرین اقدام کرد که به عنوان استان چهاردهم ایران در زمان رضا شاه در مجلس شورای ملی مورد تصویب قرار گرفته بود.

بحرین پنج استان و ۱۴ شهر دارد. بحرین از ۳۳ جزیره تشکیل یافته است و جمعیت آن بر اساس برآورد سال ۲۰۰۹ کمتر از ۷۵۰ هزار نفر است. بحرین از سال ۱۷۸۳ تحت حکومت منوعالی قرار گرفته‌ بود، در حالی که حکومت قاجار و بندرعباس آن را بخشی از ایران می‌دانست.

بحرین از سال ۱۸۲۰ میلادی تحت سرپرستی کشور بریتانیا درآمد. پس از طرح مساله بحرین در سال ۱۹۷۰ توسط بریتانیا، مذاکراتی در این رابطه انجام شد.

ایران در ۹ مارس ۱۹۷۰ (اسفند ۱۳۴۹) با درخواست از دبیرکل سازمان ملل برای اعمال مساعی جمیله برای تشخیص خواست واقعی مردم بحرین پیشقدم شد. در نهایت استقلال بحرین در ۱۴ آگوست ۱۹۷۱ اعلام شد و ایران نیز نخستین کشوری بود که آن را به رسمیت شناخت.

● و جزایر سه‌گانه

به تلافی این جریان به دستور شاه، سه جزیره تنب بزرگ و تنب کوچک و ابوموسی ضمیمه خاکی ایران شد .

حاکمیت ایران بر جزایر سه‌گانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک ریشه در دوره امپراتوری‌های عیلامی، ماد، هخامنشی، اشکانی و ساسانی دارد.

اما این جزایر در سال ۱۹۰۸ به طور کامل تحت اشغال بریتانیا در آمد در حالی که همواره در تقسیمات جغرافیایی ایران به همراه بحرین به عنوان بخشی از ایران از آن یاد می‌شد.

● این مشکل از زمان قاجارها نیز وجود داشت.

به طوری که وقتی در ۱۸۲۰ که بریتانیا شیوخ قاسمی ساحل جنوبی خلیج فارس را که به راهزنی دریایی می‌پرداختند سرکوب کرد، قصد داشت مردم بندر لنگه را نیز مورد تعرض قرار دهد اما ایران با این استدلال که آنها تابع ایران هستند و دزدی دریایی نمی‌کنند و اگر هم کردند دولت ایران آنان را سرکوب خواهد کرد با آن مخالفت کردند. بر اساس همین واقعیت جغرافیایی بود که از ۱۲۵۶ تا ۱۲۶۵/ دهه ۱۸۴۰ ، که بریتانیا در خلیج فارس، اقتدار می‌یافت و جزایر خلیج فارس را به حاکمیت‌های عربی تحت‌الحمایه خود تبدیل می‌کرد، حاج میرزا آقاسی، صدراعظم وقت ایران، در اطلاعیه‌یی و یادداشتی به بریتانیا همه جزایر خلیج فارس را متعلق به ایران اعلام کرد.

در پایان دوره قاجار تا ۱۳۱۶ ، تقسیمات کشوری تغییر کرد. بر اساس نظام جدید، ایران به ۲۷ ایالت تقسیم شد. ایالت بیست و ششم، شامل جزایر و بندرهای خلیج فارس می‌شد و بندر لنگه و توابع آن، ولایت ویژه آن ایالت به شمار می‌آمدند.

از جمله وزیر مختار انگلستان در تهران نیز در جولای ۱۸۸۸ نسخه‌یی از نقشه ۱۸۸۶ م/۱۳۰۳ه ق، شعبه اطلاعات وزارت جنگ انگلستان که در آن جزایر مذکور به رنگ خاک ایران بود را به شاه ایران داد.

همچنین در سال‌های ۱۸۹۲ م/ ۱۳۰۹ ه ق و ۱۸۹۷ م/۱۳۱۴ه ق به دستور لرد کرزن نقشه‌هایی از ایران تهیه شد و در این موارد نیز جزایر مذکور جزیی از خاک ایران هستند.

دکتر محمد مصدق نیز در کتاب «خاطرات و تالمات»، فصل ۲۴ : «انتصاب من به وزارت خارجه» درباره این جزیره‌ها، چنین نوشته است: «نخستین روز ورودم به وزارت خارجه، میرزا محمد تقی خان منتخب الملک، نامه‌یی به من ارائه کرد که سرپرسی لورن، به نخست وزیر نوشته و موضوعش این بود که جزایر ابوموسی و شیخ شعیب (لاوان)، متعلق به ایران نیست و نظامیان ایران برخلاف حق در آنها دخالت می‌کنند.

بعد از خواندن پرونده (جزایر) متوجه شدم که این جزایر ملک طلق ایران است فورا یادداشت اعتراض نوشتم و چند بار هم با او مذاکرات شفاهی داشتم.»

● تشکیل امارات

پس از آن هم به همین صورت ادامه یافت تا اینکه بحث تشکیل امارات مطرح شد.

گفته می‌شود که در این زمان توافقی محرمانه و شفاهی بین ایران و بریتانیا صورت گرفته بود تا ایران بتواند این سه جزیره را ضمیمه خاک خود کند. از همین رو است که روزی که ایران جزایر را از بریتانیا تحویل گرفت سی‌ام نوامبر ۱۹۷۱ یعنی دو روز قبل از تاسیس کشور امارات متحده عربی بود.

حتی گفته می‌شود وقتی ایران با تشکیل امارات مخالفت شدید کرد و اعلام کرد این مخالفت را تا مادامی که مساله سه جزیره حل نشده ادامه خواهد داد بحث توافق محرمانه ایران و بریتانیا پیش آمد. همچنین از آنجا که ایران مالک جزایر است خواسته شیخ صقر برادر شیخ شارجه را درباره واگذاری تنب بزرگ و تنب کوچک به ایران در قبال دریافت پول به‌شدت رد کرد.

در پی این مساله بین ایران و شارجه توافقنامه‌یی امضا شد. شارجه در آن زمان که هنوز امارات شکل نگرفته بود خود را حاکم جزایر می‌دانست!

به موجب تفاهمنامه، ایران قبول مساعدت کرد که، سالانه یک و نیم میلیون لیره به شیخ شارجه بپردازد تا زمانی که آن کشور از کمک مالی برای توسعه زیرساخت‌ها بی‌نیاز شود.

این توافق براساس تفاهمنامه ۲۷ نوامبر ۱۹۷۱ که از سوی ایران و شارجه، زیر سرپرستی وزارت امور خارجه و مشترک‌المنافع پادشاهی متحده بریتانیا، امضا شد، شکل گرفت. بازگشت جزایر سه گانه به ایران روز ۳۰ نوامبر ۱۹۷۱ در شرایطی صورت گرفت که نیروهای ایرانی در جزیره ابوموسی مورد استقبال برادر حاکم وقت شارجه و حاکم فعلی قرار گرفتند.

در حقیقت با فشارهای متعدد بریتانیا، ایران مجبور شد که ورود به جزیره ابوموسی را زیر شرایط یک یادداشت تفاهم انجام دهد. حال اینکه ایران اصرار داشت که بدون هیچ گونه قید و شرطی جزایر باید به حاکمیت ایران برگردد

در جریان اعاده حاکمیت ایران بر جزایر، سه تن از نیروهای ایران (سروان رضا سوزنچی، مهناوی حبیب سلکی کهریری و ناوی آیت‌الله خانی) به دلیل ناهماهنگی میان شیخ شارجه با پلیس بومی جزیره تنب بزرگ کشته شدند. این درحالی بود که ورود نیروهای ایرانی به جزایر از قبل با شیوخ شارجه و راس الخیمه هماهنگ شده بود و شیخ شارجه، برادر خود شیخ صقر را به استقبال نیروهای ایران فرستاده بود.

● متن یاداشت تفاهم بریتانیا و شارجه درباره جزایر

مقدمه: ایران و شارجه هیچ کدام از ادعای خود نسبت به ابوموسی دست بر نداشته و ادعای طرف دیگر را نیز به رسمیت نمی‌شناسند. بر این اساس ترتیبات زیر اتخاذ می‌شود:

۱- نیروهای ایرانی وارد جزیره ابوموسی می‌شود. این نیروها مناطقی را که روی نقشه پیوست این یادداشت تفاهم مشخص شده تصرف می‌کند.

۲- (الف) ـ ایران در این مناطق تحت تصرف صلاحیت‌های کامل دارد و پرچم ایران در آنجا برافراشته خواهد بود.

(ب) ـ شارجه در بقیه مناطق دارای صلاحیت خواهد بود و پرچم شارجه (نه امارات)، (فقط) در بالای پاسگاه پلیس (شارجه) برافراشته می‌شود، بر همان اساسی که به موجب آن پرچم ایران در فراز پایگاه‌های نظامی ایران در اهتزار خواهد بود.

۳ ـ ایران و شارجه عرض دریای سرزمینی جزیره را به میزان «?? مایل دریایی» به رسمیت می‌شناسند.

۴ ـ بهره‌برداری از منابع نفت ابوموسی و بستر دریا و کف دریای سرزمینی که توسط شرکت نفت و گاز بیوتس طبق قرارداد حاضر که ‌باید مورد قبول ایران باشد، انجام خواهد شد. نیمی از درآمدهای دولتی از نفت که از این پس از بهره‌برداری فوق حاصل شود، توسط شرکت به طور مستقیم به ایران و نیم دیگر به شارجه پرداخت خواهد گردید.

۵ ـ شهروندان ایران و شارجه از حقوق مساوی برای ماهیگیری در دریا برخوردارند.

۶ـ یک موافقتنامه درباره کمک مالی، میان ایران و شارجه منعقد خواهد شد.

این یاداشت تفاهم بندی را ایران امضا نکرده است بلکه وزارت‌خارجه سرزمین‌های مشترک‌المنافع بریتانیا متن و ضمایم آن را ابتدا برای امیر شارجه فرستاده و او شیخ خالد طی نامه مورخ ?? نوامبر ۱۹۷۱ اعلام کرده که مفاد آن را پذیرفته است.

از سوی دیگر وزیر خارجه ایران نیز طی دو نامه در یک روز به شماره W۲۱۲۸۱ تاریخ ۲۵ نوامبر ۱۹۷۱ و در پاسخ به یادداشت مورخ ۲۴ نوامبر وزارت خارجه و مشترک‌المنافع بریتانیا که منضم به یادداشت تفاهم مذکور بوده ابتدا پاسخ مثبت داده است و سپس طی نامه شماره W۲۱۲۸۴ اعلام می‌کند که من از طرف دولتم مامور شدم به اطلاع برسانم که ضمن پذیرش یادداشت تفاهم - ایران هیچ گونه محدودیتی را در اجرای اقداماتی که برای امنیت جزیره لازم بداند نخواهد پذیرفت.

فردای آن روز هویدا نیز همین مطلب رادر بیانیه‌یی در پارلمان اعلام می‌کند.

امارات بر این نظر است که شارجه تفاهمنامه ۱۹۷۱ بر سر ابوموسی را از سر اجبار و در آن زمان فقط به طور دو فاکتو پذیرفته است.

این ادعا خلاف مکاتبات شارجه و وزارت خارجه بریتانیا و ویلیام لوس است و از سوی دیگر در ۱۹۷۱ بریتانیا مقیم خلیج فارس مسوولیت روابط مستعمرات و شارجه را برعهده داشته و ایران در حال مذاکره با مستعمره‌گر اشغالگر بوده و شارجه طبق قراردادهای ۱۸۶۴ و ۱۸۹۲ صلاحیت مذاکره با ایران را نداشته است. پس از آن قرارداد اقتصادی ۳۰ نوامبر ۱۹۷۱ با ورود ایران به ابوموسی جداگانه امضا شد.

قرارداد مساعدت مالی سالانه یک و نیم میلیون پوند انگلیس جهت توسعه شارجه را دولت ایران سخاوتمندانه پذیرفت و سه فقره چک تحویل شیخ خالد داد. این مبلغ هر سال قابل پرداخت بود تا زمانی‌که درآمد شارجه به سقف سه میلیون پوند در سال برسد که بلافاصله به واسطه نفت رسید.

● مشکل جدید

در آوریل ۱۹۹۲ ، گزارش‌هایی منتشر شد مبنی بر اینکه ایران به گروهی از کارمندان شارجه (که تابع شارجه نبودند) شامل کارگران و تکنسین‌های پاکستانی، فیلیپینی، هندی و معلمین مصری اجازه ورود به جزیره ابوموسی را نداده است.

ایران ضمن تکذیب خبر اخراج اتباع شارجه، از زبان کمال خرازی، نماینده‌اش در سازمان ملل گفت که آنهایی که در آنجا نزیسته‌اند حق ندارند آنجا بمانند. این اظهارات توسط برخی در غرب به این تعبیر شد که فقط اتباع شارجه که ارتباط ثابت شده‌یی با جزیره دارند اجازه خواهند یافت در آینده در آن بمانند.

ولایتی وزیر خارجه ایران گفت که تفاهمنامه ۱۹۷۱ تنها به اتباع شارجه حق می‌دهد که در جزیره اقامت داشته باشند. بر اساس تفاهمنامه ۱۹۷۱ طرف ایران در رابطه با جزایر تنها شیخ شارجه است. اما با این حال ایران همواره خواستار گفت‌وگو و حل مشکل درباره ابوموسی در چارچوب این توافقنامه با امارات متحده عربی بوده است.