دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

واقعه نمایشی غیر دراماتیك


واقعه نمایشی غیر دراماتیك

روند و توسعه «تعزیه خوانی در روستاها» در گذشته و حال در شفاهی خوانی های مستمر و مداوم این نیایش نمایشی همانا مرهون و مدیون سینه به سینه گشتن از پدربزرگ ها به پدران و امروزه پسران و فرزندانشان و یا نوه ها و نتیجه های آنان در آینده است كه بدون هیچ چشمداشت مالی و زرق وبرق های آنی شهری به راه خود ادامه می دهد

روستای تاكر در كوهپایه اورنگ در دره نور- البرز مركزی- از توابع بلده در شهرستان نور واقع شده است. این روستا با ۵۰۰- ۴۰۰ نفر ساكنین دائمی آن در سر حد دریای خزر از سلسله جبال البرز در ادامه شمال غربی بلده و به عبارتی در ۵۵ كیلومتری روستای یوش؛ زادگاه نیما یوشیج قرار دارد.

تكیه تاكر با قدمت بیش از ۲۵۰ سال كه خوشبختانه در سال های اخیر توسط سازمان محترم میراث فرهنگی در ردیف بندی دوران قاجاریه به شماره ۲۷۵۵ به ثبت رسیده است و به روایتی قدمت اولیه تكیه تاكر به ۴۰۰ سال و اندی هم تخمین زده می شود كه توسط مرحوم اورنگی در سال ۱۲۵۹ شمسی مرمت و بازسازی شده است.

ساكنین غیرثابت روستای تاكر در ایام عزاداری و مناسبت های شادی، به ویژه عروسی به ۱۲۰۰ نفر هم می رسد كه در سال های اخیر- لااقل در ربع قرن گذشته- كوچ نشینی روبه افرایش به سمت شهرهای بزرگ، به مانند هر روستای دیگر آغاز شده و مهاجرت به شهرهای بزرگ، به ویژه به طرف شهری مانند تهران آن چنان به طور بی رویه ادامه دارد و بدیهی است كه تهران و دیگر شهرهای بزرگ را با بحران های فعلی و آینده خیلی نزدیك آپوكالیسم «تهران بزرگ» و توسعه نیم بند آن را دامن خواهد زد.

پیشینه تعزیه در تاكر ۱۷۰- ۱۵۰ سال است كه گهگاه با ركود و سكوت تاریخی به ویژه در دوران رضاشاهی همچنان پابرجا مانده و توسط متولیان گذشته اش و خاندان های بنام و قدیمی منطقه، تعزیه خوانی در تاكر با ماهیت اصیل و بكر خود ادامه یافته است.

روند و توسعه «تعزیه خوانی در روستاها» در گذشته و حال در شفاهی خوانی های مستمر و مداوم این نیایش نمایشی همانا مرهون و مدیون سینه به سینه گشتن از پدربزرگ ها به پدران و امروزه پسران و فرزندانشان و یا نوه ها و نتیجه های آنان در آینده است كه بدون هیچ چشمداشت مالی و زرق وبرق های آنی شهری به راه خود ادامه می دهد. تعزیه تاكر در طبقه بندی علم پژوهش در حیطه تعزیه شناسی به «تعزیه روستایی» تعلق دارد و مطمئناً از این نوع خمره های آئینی، نیایشی و نمایشی در این سرزمین پهناور ایران وجود دارد كه می تواند در سیر تكاملی و روند توسعه یافتگی علومی مانند: تئاتر مردم شناسی (Theater anthropologie)، موسیقی قوم شناسی (Musikethnologie) و یا علم نشانه شناسی (Semiologie) نقش وزین و گرانسنگی ایفا كنند. پژوهشگر فقید مرحوم عنایت الله شهیدی در كتاب سترگ خود به نام «پژوهشی در تعزیه و تعزیه خوانی از آغاز تا پایان دوره قاجار در تهران» در بخش تعزیه خوانی در روستاها می نویسد:

«تعزیه خوانی همچنان تا اواخر سلطنت رضاشاه در بسیاری از قصبات و روستاهای ایران ادامه داشت. همچنین برخلاف تصور برخی از آگاهان و نویسندگان ما این گونه تعزیه خوانی ها، به خصوص در مناطق تعزیه خیز و تعزیه خوان پروری چون كاشان، تفرش، قزوین، طالقان و برغان، نه تنها ساده و بی آب و رنگ و مبتذل (نظیر آنچه جمال زاده و شهری گزارش داده اند) نبود، بلكه تا آنجا كه دیده ایم غالباً به صورتی آبرومند و سنگین برگزار می شد. می توان گفت كه برخی از آن تعزیه ها، از لحاظ اجرایی و نمایشی، حتی بهتر از تعزیه خوانی های تشریفاتی و پرجلال و شكوه تكیه دولت تهران می نمود.»۲

نگارنده این سطور معتقد است، بازگشت به اصل تعزیه های گوناگون در نواحی مختلف ایران حتی می تواند یكی از اهداف اصلی برای هویت اصیل آثار نمایشی- نیایشی در سازمان میراث فرهنگی قرار بگیرد تا بتوان تعزیه را در سازمان جهانی یونسكو به ثبت نهایی رساند. بدیهی است كه دست اندركاران و همكاران محترم در حیطه تعزیه شناسی و جمع آوری كلیه نسخه های كهن سال ها است در این زمینه با تلاش گسترده درصدد هستند كه این مهم را _ ثبت تعزیه در یونسكو- به انجام برسانند و امید است كه این اتفاق هر چه سریع تر به نتایج شایسته و درخور تعزیه در ایران به منصه ظهور برسد. برای علم پژوهش در امور تعزیه و یا هنرهای نمایشی بومی از سویی نیازمند به سرمایه گذاری های وسیع و همكاری بی بدیل و بدون اگر و اماهای بوروكراسی كلیه وزارتخانه های ذی ربط، نهادها و یا ارگان های ذی صلاح دولتی برای حفظ و نگهداری، طبقه بندی و آرشیو سیستماتیك برای مثال: خانه موزه تعزیه و یا پژوهشگاه تعزیه و مركز تحقیقات هنرهای بومی، نیایشی، نمایشی و... هستیم و از سوی دیگر نتایج تحقیقات سالیانه به تدریج بتواند به زبان های دیگر برای مثال فرانسوی، آلمانی، انگلیسی و یا اسپانیایی ترجمه شود.از كشورهایی مثل هندوستان، اندونزی، چین، ژاپن، كره، ویتنام و... كتب بسیاری را می توان به زبان آلمانی یافت كه هرساله هم بر تعداد آنها و تحقیقات جدیدتر اضافه می شود. اما درباره تعزیه در ایران به جز چند مقاله پراكنده و یا به تعداد انگشت شمار رساله های تحقیقی ایرانیانی كه در سوئیس، آلمان و یا اتریش تحصیل كرده اند، منابع خاصی را نمی توان به آن دست پیدا كرد. پژوهش علمی؛ علمی متعلق به جهان است.

امروزه بعید به نظر می رسد، بنا به رشد و توسعه علوم تطبیقی و گسترش روزافزون موسیقی اصیل و پرهویت ایرانی، بخش اعظم موسیقایی تعزیه را در یك كتاب خلاصه كرد.

موسیقی در تعزیه هر منطقه ای با منطقه دیگر به لحاظ به كارگیری ردیف ها، دستگاه ها، گوشه ها، آواهای خاص در هر منطقه و احتمالاً گویش ها و لهجه های گوناگون و یا تطابق آنها با یكدیگر و نوع استفاده از نسخه های قدیم و نگارش نسخه های جدیدتر براساس تنظیم و آرایش موسیقایی هر منطقه نسبت به انتخاب در سازهای گوناگون می تواند برای علم پژوهش نوین در تعزیه بسیار جذاب و حساس باشد.

برای مثال شبیه خوان عباس(ع) همیشه در دستگاه چهارگاه نمی خواند و نوع خواندن موافق خوان عباس(ع) در بوشهر بنا به موسیقی خاص منطقه و به عبارتی هنر شروه خوانی یا فایزخوانی كه عملاً از آوازهای غمگنانه و سوزناكی برخوردار است و معمولاً در مایه دشتی و یا شور خوانده می شود، بدون تاثیر نخواهد بود و كاملاً با شبیه خوانی عباس(ع) در آمل یا دماوند فرق خواهد كرد.

دكتر محمدتقی مسعودیه پژوهشگر و محقق موسیقی در تاریخچه موسیقی بوشهر- تقریباً- ۳۵ سال پیش درباره موسیقی بوشهر اشاره می كند:

«... در بوشهر نه فقط ساكنان محلی، بلكه ملیت های دیگر، از جمله مهاجرین آفریقایی نیز زندگی می كنند. ملت های بیگانه كه اكثراً متعلق به مناطق آفریقا بوده اند، تدریجاً تا اوایل قرن بیستم، به عنوان غلام و برده به این شهر راه یافته اند. (...) حتی امروز بعضی از ساكنین شهر به خاطر دارند كه چگونه در گذشته اهالی هر محله، جداگانه مراسم عزاداری را در ماه محرم انجام می داده اند. در این مراسم وظیفه «دمام» لازم به یادآوری است. دمام عبارت است از اجرای چندین طبل به منظور اعلام شروع مراسم عزاداری در ایام تاسوعا و عاشورا. (...) سینه زنی در بوشهر كلاً با آواز توام است و آوازهای آن، مثل موسیقی همه مذاهب، بیش از ترانه های محلی اهمیت دارد.»۳

البته این درهم آمیختگی فرهنگ موسیقایی یا هنرها در ملل نه به مثابه زدودن هر فرهنگ قومی از قوم دیگر تلقی می گردد و چه بسا در گستره آمیزش و یا گفت وگوی فرهنگ ها نقشی سترون ایفا كرده و اتفاقاً علوم تطبیقی یكی از راهكارهای اساسی در زمینه مردم شناسی و یا قوم شناسی ارائه می دهد كه در كل موضوع مهم «تعزیه و تعزیه خوانی» و به عبارتی «درام اجتماعی» (شكچنر) قابل تعمق و بررسی است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.