شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

ایران و مصر, ارزیابی زمینه های گسترش روابط


ایران و مصر, ارزیابی زمینه های گسترش روابط

گفتگویی با حجت الاسلام والمسلمین سید هادی خسروشاهی , سرپرست دفترحفاظت منافع جمهوری اسلامی ایران در قاهره

● مقدمه‌:

حجت‌ الاسلام‌ و المسلمین‌ سید هادی‌ خسروشاهی‌ برای‌ شرکت‌ در دومین‌ کنفرانس‌ حمایت‌ از انتفاضه‌، به‌ تهران‌ آمده‌ بود. فرصتی‌ دست‌ داد که‌ پس‌ ازپایان‌ کنفرانس‌، گفتگوی‌ کوتاه‌ صمیمانه‌ و پرمحتوایی‌ با ایشان‌ در رابطه‌ با مسائل‌ جهان‌ اسلام‌ و به‌ خصوص‌ روابط‌ مصر و ایران‌، داشته‌ باشیم‌.

حاصل‌ این‌ گفتگو، اینک‌ در اختیار علاقمندان‌ به‌ مسائل‌ سیاسی‌ جهان‌ اسلام‌ قرار می‌گیرد و با توجه‌ به‌ این‌ که‌ آقای‌ خسروشاهی‌ از قلیل‌ اندیشمندان‌ آشنا با مسائل‌ جهان‌ اسلام‌ ـ به‌ ویژه‌ مصر ـ است‌ و از زمان‌های‌ دیرین‌ در این‌ رابطه‌ مقالاتی‌ نوشته‌ و کتاب‌هائی‌ منتشر ساخته‌ است‌، بی‌تردید دیدگاه‌های‌ ایشان‌که‌ اینک‌ همراه‌ با « بررسی‌ و تعمق‌ عینی‌» شده‌ است‌، می‌تواند برای‌ علاقمندان ‌مفید باشد. به‌ امید آن‌ که‌ به‌ این‌ « گفتگو» بسنده‌ نشود و ما مقالات‌ و تحلیل‌های‌ خاص‌ ایشان‌ را، مانند گذشته‌، ولی‌ این‌ بار از « قاهره‌» دریافت‌ کنیم ‌و برای‌ استفاده‌ عموم‌، منتشر سازیم‌.

ـ این‌ مصاحبه‌ در روزهای‌ ۲۲ و ۲۳ و ۲۵ اردیبهشت‌ ماه‌ در روزنامه‌ اطلاعات‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌.

▪ جنابعالی‌ چه‌ مدتی‌ است‌ که‌ در قاهره‌ هستید؟ بفرمائید که روابط‌ ایران‌ با مصر چگونه‌ است‌؟

من‌ مدت‌ شش‌ ماه‌ است‌ که‌ به‌ عنوان‌ سرپرست‌ دفتر حفاظت‌ منافع ‌جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ و یا به‌ قول‌ مصری‌ها: « رییس‌ مکتب‌ مصالح‌الجمهوریه‌ الاسلامیه‌» در « قاهره‌» هستم‌. روابط‌ سیاسی‌ ما مانند گذشته‌است‌، یعنی‌ هنوز در سطح‌ « سفارت‌» و « سفیر» نیست‌. سوابق‌ و علل‌ آن‌ راهمه‌ می‌دانیم‌. البته‌ روابط‌ ما در همه‌ زمینه‌های‌ دیگر: فرهنگی‌، تجاری‌،ورزشی‌، هنری‌ و غیره‌ در سطح‌ خوبی‌ است‌. و به‌ اصطلاح‌ در همه‌ این ‌زمینه‌ها تبادل‌ برقرار است‌، ولی‌ گاهی‌ مشکلاتی‌ هم‌ بر سر راه‌ گروهی‌ ازایرانیان‌، از جمله‌ بازرگانانی‌ که‌ می‌خواهند در نمایشگاه‌های‌ مصر شرکت‌ کنند، ایجاد می‌شود که‌ نوعاً با مذاکره‌ حل‌ می‌گردد ... در واقع‌ در این‌ زمینه‌ها مشکل‌ خاص‌ و عمده‌ای‌ وجود ندارد.

▪ ولی‌ در مورد نمایشگاه‌ بین‌المللی‌ کتاب‌، ظاهراً مشکل‌ حل‌ نشد و مذاکرات‌ فایده‌ نبخشید و ناشران‌ ایرانی‌ نتوانستند در آن‌ شرکت‌ کنند؟

البته‌ مشکل‌ نمایشگاه‌ بین‌المللی‌ کتاب‌ ابعاد گونه‌ گونی‌ یافت‌ و متأسفانه‌علیرغم‌ تماس‌ها و مذاکرات‌ ما با شخصیت‌های‌ سیاسی‌ و مذهبی‌ مصر، به ‌نتیجه‌ مطلوب‌ نرسید و ناشران‌ ایرانی‌، علیرغم‌ دعوت‌ رسمی‌ مصر، وآمادگی‌ کامل‌ به‌ علت‌ عدم‌ دریافت‌ ویزا، موفق‌ به‌ شرکت‌ در نمایشگاه ‌نشدند.

▪ این‌ نمایشگاه‌ در چه‌ سطحی‌ بود؟ یعنی‌ ویژه‌ ناشران‌ عرب‌ بود یا همه ‌کشورهای‌ اسلامی‌ در آن‌ شرکت‌ داشتند؟

نمایشگاه‌ بین‌المللی‌ بود. علاوه‌ بر کشورهای‌ عربی‌ و اسلامی‌، دیگرکشورها هم‌ حضور داشتند. و ویژه‌ اعراب‌ یا مسلمانان‌ نبود. در واقع‌ طبق‌آمار رسمی‌ وزارت‌ فرهنگی‌ مصر، دو هزار و پانصد ناشر، از ۸۵ کشور با دههاهزار عنوان‌ کتاب‌ در این‌ نمایشگاه‌ شرکت‌ داشتند و حدود چهار میلیون ‌بازدید کننده‌ و خریدار از نمایشگاه‌ دیدن‌ کردند. عدم‌ حضور ایران‌ در واقع‌ یک‌ نوع‌ خسارت‌ فرهنگی‌ بود... البته‌ قبلاً مذاکرات‌ مشروحی‌ با مقامات ‌الازهر و دیگر مسؤولان‌ فرهنگی‌ مصر به‌ عمل‌ آمده‌ بود و در واقع‌ امسال‌ برای‌ نخستین‌ بار بود که‌ اجازه‌ دادند اولاً کتب‌ شیعه‌ در مصر چاپ‌ شود و ثانیاً ناشران‌ شیعه‌ از ایران‌ و لبنان‌ و بلاد دیگر، در آن‌، حضور داشته‌ باشند...اما متأسفانه‌ واکنش‌ بعضی‌ از دوستان‌ مصری‌، در قبال‌ اقدام‌ عده‌ای‌ ازجوانان‌ ما در تهران‌، باعث‌ شد که‌ ۳۰ ناشر ایرانی‌ و ۸۰ شخصیت‌ علمی‌،فرهنگی‌، استاد و عالم‌، دانشمند و اندیشمند ایرانی‌، نتوانستند در آن‌ شرکت‌کنند. به‌ نظر من‌ اگر این‌ اقدام‌ مثبت‌ که‌ نتیجه‌ چند ماه‌ تلاش‌ و کوشش‌نمایندگی‌ ایران‌ در مصر بود، به‌ ثمر می‌رسید، آثار مثبت‌ بسیاری‌ در تحول ‌روابط‌ فرهنگی‌ می‌توانست‌ داشته‌ باشد.

▪ آیا ایران‌ در قبال‌ این‌ اقدام‌ مصر، عکس‌العمل‌ خاصی‌ مثلاً در مورد عدم‌ حضور مصری‌ها در نمایشگاه‌ بین‌المللی‌ کتاب‌ تهران‌، از خود نشان‌ نداد؟

در کارهای‌ فرهنگی‌، به‌ نظر من‌ واکنش‌ منفی‌، نتیجه‌ مطلوبی‌ ندارد. اتفاقاًدر همان‌ ایام‌، دعوت‌ نامه‌های‌ وزارت‌ ارشاد اسلامی‌ ایران‌ از ناشران‌ مصری‌،به‌ نمایندگی‌ رسید و ما آنها را همراه‌ با یاد داشتی‌ علاوه‌ بر ناشران‌ مصری‌، به ‌وزیر فرهنگ‌ و وزیر امور خارجه‌ مصر هم‌ ارسال‌ کردیم‌ تا نشان‌ دهیم‌ که‌ پای ‌بند اصول‌ و مبادی‌ هستیم‌ و اقدام‌ منفی‌ را کارساز نمی‌دانیم‌!... اصولاً به‌ نظرمن‌ در کارهای‌ فرهنگی‌ ـ علمی‌، نباید مسائل‌ سیاسی‌ را خیلی‌ دخالت‌ داد! مثلاً چون‌ مقاله‌ای‌ در روزنامه‌ای‌ علیه‌ یکی‌ از دو کشور نوشته‌ شد، نباید بلافاصله‌ و به‌ عنوان‌ واکنش‌، از اعزام‌ هیأت‌ علمی‌ ـ فرهنگی‌ برای‌ شرکت‌ دریک‌ سمینار علمی‌ ـ فرهنگی‌ جلوگیری‌ کنیم‌؟ چون‌ اصولاً سیاست‌ راه‌ وروش‌ و فراز و نشیب‌ خود را دارد و حوزه‌ علوم‌ و فرهنگ‌ سبک‌ و سیاق‌ خودرا... دخالت‌ دادن‌ این‌ دو در یکدیگر، به‌ صلاح‌ هیچ‌ یک‌ از دو فرهنگ‌ و دو کشور نیست‌ که‌ مشترکات‌ زیادی‌ در همه‌ زمینه‌ها، با یکدیگر دارند...

▪ آیا در میان‌ مردم‌ مصر علاقه‌ای‌ هم‌ به‌ کتب‌ اسلامی‌ ایران‌ و یا کتب‌ شیعی‌ به‌ چشم‌ می‌خورد؟

کاملاً... مردم‌ تحصیل‌ کرده‌ و نسل‌ جوان‌ مصر علاقمند به‌ مطالعه‌ ادبیات‌اسلامی‌، از دیدگاه‌ شیعه‌ و سنی‌ هر دو ـ هستند و من‌ در چندین‌ بار حضور درنمایشگاه‌ مصر، شاهد بودم‌ که‌ اولاً اقبال‌ برای‌ تهیه‌ کتب‌ اسلامی‌ از سوی‌ نسل‌ جوان‌ بسیار زیاد است‌ و ثانیاً خرید کتب‌ و آثار علمای‌ شیعه‌ از چند ناشر لبنانی‌ که‌ حضور داشتند، بوفور انجام‌ می‌شد.

▪ یعنی‌ امسال‌ ناشران‌ شیعی‌ هم‌ عملاً حضور داشتند؟

در نمایشگاه‌ بین‌المللی‌ کتاب‌ در مصر، ناشران‌ با مشخصه‌ شیعه‌ و سنی ‌تفکیک‌ نمی‌شوند. ناشران‌ لبنانی‌، به‌ عنوان‌ ناشر در آن‌ حضور داشتند، البته ‌یک‌ عده‌ از آنها شیعه‌ بودند و اغلب‌ کتب‌ شیعی‌ را با خود آورده‌ بودند وعرضه‌ می‌کردند و یک‌ عده‌ هم‌ سنی‌ بودند که‌ به‌ طور طبیعی‌ کتاب‌های‌ خودرا داشتند. در واقع‌ مانعی‌ برای‌ عرضه‌ کتاب‌ شیعی‌ وجود نداشت‌، بلکه‌ فقط ‌ناشران‌ ایرانی‌ نتوانستند در نمایشگاه‌ مصر شرکت‌ کنند و البته‌ این‌ نکته‌ را هم‌باید تذکر داد که‌ همه‌ ناشران‌ از برادران‌ اهل‌ سنت‌، کتاب‌های‌ خود را چاپ ‌می‌کنند و در نمایشگاه‌ کتاب‌ تهران‌ هم‌ حضور فعال‌ دارند و کتب‌ و آثاربزرگان‌ اهل‌ سنت‌ را منتشر می‌سازند و توزیع‌ می‌کنند...

▪ در مورد زبان فارسی در مصر، توضیحاتی‌ بدهید؟

زبان‌ فارسی‌ در مصر از قدیم‌ الایام‌ نفوذ گسترده‌ای‌ داشته‌ و هم‌ اکنون‌ نیزعلاقمندان‌ بسیاری‌ دارد. مثلاً هم‌ اکنون‌ بیش‌ از ۵۰ نفر از اساتید مصری‌ زبان‌فارسی‌ در دانشگاه‌های‌ مختلف‌ مصر تدریس‌ می‌کنند و ما با همه‌ آنها روابط‌حسنه‌ای‌ داریم‌. آنها بیش‌ از پانصد دانشجوی‌ زبان‌ فارسی‌ را تعلیم‌ می‌دهند... اما متأسفانه‌ کتب‌ و آثار و ادبیات‌ فارسی‌، به‌ علت‌ همان‌ تداخل ‌سیاست‌ در فرهنگ‌، کمتر در اختیار آنها قرار می‌گیرد. و در واقع‌ ورود و نشرآنها کمی‌ با اشکال‌ روبرو است‌ و اگر روابط‌ سیاسی‌ در سطح‌ بالاتری‌ بود، به‌طور طبیعی‌ این‌ قبیل‌ نقصان‌ها، برطرف‌ می‌شد... البته‌ ما حتی‌ در شرایط ‌فعلی‌ سعی‌ می‌کنیم‌ که‌ همه‌ ساله‌ گروهی‌ از اساتید و یا دانشجویان‌ مصری‌زبان‌ فارسی‌ را برای‌ تکمیل‌ آموزش‌های‌ خود در زمینه‌ زبان‌ فارسی‌ به‌ ایران‌ بفرستیم‌. و این‌ کار با همکاری‌ ما و دانشگاه‌های‌ مصر عملی‌ می‌شود و البته ‌دولت‌ هم‌ دخالتی‌ در آن‌ ندارد. و در ایران‌ هم‌ خوشبختانه‌ سازمان‌ گسترش‌زبان‌ فارسی‌ ـ وابسته‌ به‌ سازمان‌ فرهنگ‌ و ارتباطات‌ ـ در این‌ زمینه‌ با ماهمکاری‌ تنگاتنگی‌ دارد و البته‌ همان‌ طور که‌ اشاره‌ کردم‌ اگر روابط‌ سیاسی‌توسعه‌ می‌یافت‌، می‌توانستیم‌ در این‌ رابطه‌ هم‌ فعالیت‌ گسترده ‌تری‌ داشته‌باشیم‌ و به‌ طور طبیعی‌ محذورات‌ و تحفظات‌ دانشگاه‌ها و اساتید ودانشجویان‌ مصری‌ هم‌ کمتر می‌شد و دریافت‌ ویزا برای‌ حضور دانشمندان‌ واندیشمندان‌ ایرانی‌ هم‌ آسان‌ تر می‌شد و...

▪ دربارهٔ‌ تاریخ روابط‌ ایران‌ و مصر و سابقه‌ زبان‌ فارسی‌ در مصر به‌ نکاتی‌ اشاره‌ بفرمائید؟

بحث‌ دربارهٔ‌ تاریخ‌ روابط‌ و قدمت‌ سابقه‌ زبان‌ فارسی‌ در مصر، نیاز به‌ یک ‌مقاله‌ مفصل‌ و تحقیقی‌ دارد که‌ اگر مایل‌ باشید می‌توانیم‌ آن‌ را بعداً دراختیارتان‌ قرار دهیم‌ تا منتشر سازید. به‌ نظرم‌ در این‌ گفتگوی‌ کوتاه‌ اشاره‌ به ‌این‌ که‌ در گذشته‌ چندین‌ روزنامه‌ هفتگی‌ و یا ماهنامه‌ ادبی‌، فرهنگی‌،سیاسی‌ به‌ زبان‌ فارسی‌ در قاهره‌ منتشر می‌شد و مورد توجه‌ محافل‌ ادبی‌ وسیاسی‌ فارسی‌ زبان‌ در دنیا بود، می‌تواند چگونگی‌ گسترش‌ زبان‌ فارسی‌ درمصر را روشن‌ سازد. مثلاً هفته‌ نامه‌ « حکمت‌» ـ در قطع‌ روزنامه‌، از سال‌۱۳۱۰ هجری‌ ـ قمری‌ از قاهره‌ منتشر می‌گردید و یا هفته‌ نامه‌ « ثریا» از سال‌۱۳۱۶ هـ. ق‌ باز در قاهره‌ چاپ‌ می‌شد. و همین‌ طور هفته‌ نامه‌ « پرورش‌» بازدر قطع‌ روزنامه‌ای‌ در یک‌ قرن‌ پیش‌، یعنی‌ در سال‌ ۱۳۱۸ هـ. ق‌ از قاهره‌منتشر می‌گردید. و یا مجله‌ ده‌ روز یکبار «چهره‌ نما» نخست‌ در اسکندریه‌ وسپس‌ در قاهره‌ چاپ‌ می‌شد. و در سطح‌ وسیعی‌ توزیع‌ می‌گردید. انتشار این‌مجله‌ به‌ مدت‌ ده‌ سال‌ ادامه‌ داشت‌... و البته‌ شرایط‌ کنونی‌، و عدم‌ روابط‌ سیاسی‌ کامل‌، به‌ ما اجازه‌ نشر هفته‌ نامه‌ یا هرگونه‌ نشریه‌ فارسی‌ رانمی‌دهد... گر چه‌ بعضی‌ از اساتید زبان‌ فارسی‌ در مصر، کتاب‌های‌ ادبی‌ و اشعار گزیده‌ای‌ را به‌ زبان‌ فارسی‌ برای‌ دانشجویان‌ خود، چاپ‌ می‌کنند...

▪ دانشگاه‌ الازهر در این‌ زمینه‌ چه‌ نقشی‌ دارد؟

اولاً باید گفت‌ که‌ « جامعه‌ الازهر» ـ دانشگاه‌ الازهر ـ با خود « الازهر» که‌ شامل‌ « مشینخهٔ‌ الازهر» و « دارالافتاء» و « مجمع‌ البحوث‌ الاسلامیه‌» وسازمان‌های‌ به‌ اصطلاح‌ « حوزوی‌» است‌، فرق‌ دارد... ولی‌ در هر دو نهاد، زبان‌ فارسی‌ تدریس‌ می‌شود و مورد توجه‌ و علاقه‌ اساتید و دانشجویان ‌است‌ که‌ خوشبختانه‌ ما با همه‌ آنها هم‌ روابط‌ دوستانه‌ و صمیمانه‌ داریم‌.

▪ اشاره‌ به‌ « مشینخهٔ‌الازهر» و نهاد فتوای‌ مصر نمودید. دیدگاه‌ آنان‌ نسبت ‌به‌ ایران‌ و انقلاب‌ اسلامی‌ و شیعه‌ چگونه‌ است‌؟

شیخ‌ الازهر جناب‌ سید محمد طنطاوی‌ ـ که‌ خود از « اشراف‌» یعنی‌ از« سادات‌» است‌ ـ و مفتی‌ مصر، جناب‌ شیخ‌ نصر فرید و اصل‌، و شیخ‌ محمود عاشور، جانشین‌ شیخ‌ الازهر و ده‌ها شخصیت‌ الازهری‌ دیگر، دیدگاه‌ بسیارمثبتی‌ نسبت‌ به‌ ایران‌ و شیعه‌ و انقلاب‌ اسلامی‌ ایران‌ دارند و اینجانب‌ نیز به‌ عنوان‌ این‌ که‌ یک‌ طلبه‌ حوزوی‌ ـ قمی‌! ـ هستم‌، با همه‌ این‌ آقایان‌، روابط‌ دوستانه‌ و صمیمانه‌ای‌ دارم‌ و گاهی‌ هم‌ بحث‌های‌ واقعاً طلبگی‌ داریم‌. به ‌ویژه‌ در بعضی‌ از مسائل‌ مستحدثه‌ که‌ آنها با احتیاط‌ خاصی‌ با آنها برخورد می‌کنند، تا آنجا که‌ هنوز به‌ جواز « پیوند اعضا» اشخاصی‌ که‌ فوت‌ می‌کنند، برای‌ بیماران‌ نیازمند، فتوی‌ نداده‌اند... شبی‌ که‌ عده‌ای‌ از این‌ بزرگان‌، از جمله‌ مفتی‌ اعظم‌ در اقامتگاه‌ ما آمده‌ بودند، همین‌ مسأله‌ مطرح‌ شد، اکثریت‌ آنها مخالف‌ نقل‌ اعضا قبل‌ از فوت‌ کامل‌، بودند، و تنها شیخ‌ واصل‌ ـ مفتی‌ اعظم‌ ـ معتقد بود که‌ مرگ‌ مغزی‌، در واقع‌ امیدی‌ به‌ زنده‌ ماندن‌ بیمارنیست‌، و چه‌ بهتر که‌ از اعضاء بدن‌ او، به‌ شرط‌ رضایت‌ قبلی‌ خود وی‌ و یا وابستگان‌ مربوط‌، برای‌ نجات‌ بیماران‌ دیگر استفاده‌ کرد... و البته‌ اینجانب‌هم‌ نظریات‌ علمای‌ شیعه‌ را در این‌ زمینه‌ بیان‌ کردم‌ و مفتی‌ اظهار داشت‌ که‌ ما در موارد زیادی‌ از فتاوی‌ فقه‌ شیعه‌ استفاده‌ می‌کنیم‌...

... و به‌ طور کلی‌ آنها انقلاب‌ اسلامی‌ ایران‌ و شیعه‌ را بخشی‌ از وجود خودمی‌دانند. در مصر واقعاً شیعه‌ جدا از مذاهب‌ اسلامی‌ دیگر نیست‌. البته‌ درهمه‌ جا ـ از جمله‌ مصر ـ گروهی‌ افراطی‌ ـ با گرایش‌ سلفی‌ وهابی‌ ـ وجوددارند که‌ آنها را نباید مورد توجه‌ قرار داد چون‌ در واقع‌ اقلیت‌ محدودی‌ هستند...

سفر اخیر یک‌ هیأت‌ بزرگ‌ و بلند پایه‌ از علما و شخصیت‌های‌ الازهر و مجمع‌ البحوث‌ الاسلامیه‌ و دانشگاه‌ الازهر به‌ ایران‌، برای‌ شرکت‌ در کنگره ‌بزرگداشت‌ آیت‌ الله بروجردی‌ و شیخ‌ شلتوت‌، تأثیربسیار مثبتی‌ دردیدگاه‌های‌ آنان‌ داشت‌. دیدار و مذاکره‌ آنها با مقام‌ معظم‌ رهبری‌، ریاست ‌محترم‌ جمهوری‌، علما و مراجع‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌ و رییس‌ محترم‌ مجمع ‌تشخیص‌ مصلحت‌ نظام‌ و دیگران‌، هرگونه‌ شک‌ و شبهه‌ احتمالی‌ را در مورد اختلاف‌ اصولی‌ در عقاید، به‌ کلی‌ برطرف‌ کرد و همه‌ آقایان‌، پس‌ از مراجعت‌در دهها مقاله‌ و مصاحبه‌ که‌ در جرائد مصری‌ یا در ارگان‌های‌ خود الازهرمانند روزنامه‌ « صوت‌ الازهر» و ماهنامه‌ « منبر الاسلام‌» و ماهنامه‌ «الازهر» وغیره‌، حقایق‌ را منتشر ساختند و هرگونه‌ تفرقه‌ و جدائی‌ را بین‌ شیعه‌ و سنی‌، محکوم‌ و مردود دانستند و اعلام‌ داشتند شیعه‌ و سنی‌، در اصول‌ عقاید،هیچگونه‌ اختلافی‌ با هم‌ ندارند، و در فروع‌ فقهی‌ هم‌، در بین‌ همهٔ‌ مذاهب‌ اسلامی‌، اختلاف‌ نظر وجود دارد.

حضور این‌ آقایان‌ در محافل‌ علمی‌، دیدار با علماء شیعه‌ و سنی‌ در ایران‌، حضور در نماز جمعه‌، و بازدید از کتابخانه‌ آیت‌الله نجفی‌ مرعشی‌ در قم‌، وهمچنین‌ بعضی‌ از مدارس‌ دینی‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌، واقعاً تأثیر خاصی‌ در آنها داشته‌ تا آنجا که‌ به‌ اینجانب‌ می‌گفتند ما در ایران‌ و قم‌، هرگز احساس‌ غربت ‌نکردیم‌ ما در « الازهر» بودیم‌!...

▪ مقالات‌ و مصاحبه‌های‌ آنها در جراید و مجلات‌ مصری‌، شامل‌ چه‌ نوع‌ مطالبی‌ است‌؟

من‌ گزارشی‌ سی‌ صفحه‌ای‌ در این‌ زمینه‌ به‌ وزارت‌ امور خارجه‌ و بعضی‌ ازمسؤولان‌ محترم‌ ایران‌ فرستاده‌ام‌ که‌ ضمائم‌ آن‌ ـ شامل‌ فتوکپی‌ مقالات‌ ومصاحبه‌هاـ حدود یک‌ صد صفحه‌ است‌... در همه‌ این‌ مقالات‌ منتشر شده‌در جرائد مصری‌ ـ و یا الشرق‌ الاوسط‌ والحیات‌ ـ علمای‌ محترم‌ الازهر، ازتقریب‌ بین‌ مذاهبی‌ اسلامی‌ و وحدت‌ عقاید شیعه‌ و سنی‌ در اصول‌، دفاع‌کرده‌ و از آیت‌الله بروجردی‌ و شیخ‌ شلتوت‌ تجلیل‌ نموده‌اند. این‌ بزرگان‌ به ‌طور رسمی‌ اعلام‌ کرده‌اند که‌ در گذشته‌ هم‌ مسأله‌ اختلاف‌ بین‌ شیعه‌ و سنی ‌بدون‌ پایه‌ و اساس‌ منطقی‌ بوده‌ است‌ و اکنون‌ دامن‌ زدن‌ به‌ آن‌، بی‌تردید کاردشمنان‌ اسلام‌ است‌... آنها نوشته‌اند که‌ ما در چه‌ چیزی‌، جز مسأله‌ خلافت ‌و امامت‌ با هم‌ اختلاف‌ نظر داریم‌؟ و در زمان‌ ما هم‌ تشکیل‌ جمهوری ‌اسلامی‌ ایران‌ با مراجعه‌ به‌ آراء مردم‌، و یا انتخاب‌ رهبر و رییس‌ جمهوری‌ بانظر مردم‌، در واقع‌ هر گونه‌ اختلافی‌ را در عصر ما بر طرف‌ ساخته‌ است‌. به‌هر حال‌ مطالب‌ یک‌ صد صفحه‌ روزنامه‌ها و مجله‌ها را نمی‌توان‌ در این‌گفتگو و در چند سطر خلاصه‌ کرد! من‌ امیدوارم‌ که‌ «مجمع‌ جهانی‌ تقریب‌بین‌ مذاهب‌ اسلامی‌» این‌ گزارش‌ را ـ که‌ برای‌ آنها هم‌ ارسال‌ کرده‌ام‌ ـ به‌ طورکامل‌ ترجمه‌ و منتشر سازد تا مردم‌ ایران‌ و به‌ ویژه‌ محافل‌ دینی‌ ما از حقایق ‌تاریخی‌ عصر ما، آگاه‌ شوند و دوستان‌ حوزوی‌ ما بدانند که‌ رهبری‌ اهل‌ سنت‌ درباره‌ شیعه‌ و تشیع‌، چه‌ دیدگاه‌ واقع‌ بینانه‌ و منصفانه‌ای‌ دارند... دراین‌ جا به‌ این‌ نکته‌ هم‌ اشاره‌ کنم‌ که‌ با تصویب‌ « مجمع‌ البحوث‌ الاسلامیه‌» عالی‌ ترین‌ مرجع‌ بررسی‌ کتاب‌ در مصر، که‌ بدون‌ اجازه‌ آن‌، نشر کتاب‌ مقدورنیست‌، امسال‌ « دارالهدف‌» کتاب‌ « عقیدتنا» تألیف‌ آیت‌الله ناصر مکارم‌ شیرازی‌ را چاپ‌ کرد و در ایام‌ برگزاری‌ نمایشگاه‌ در آنجا عرضه‌ شد و سپس‌از سوی‌ مؤسسه‌ « الاهرام‌» در سراسر مصر برای فروش‌ توزیع‌ گردید... و این‌ البته‌ نمونه‌ای‌ از نتایج‌ همکاریهاست‌...

▪ خوب‌ می‌دانیم‌ که‌ مصر مرکز تحرک‌ فاطمیین‌ بود و می‌گویند که‌ مردم ‌مصر اهل‌ بیت‌ پیامبر را خیلی‌ دوست‌ دارند، نظر شما چیست‌؟

بله‌، مصر مقر اصلی‌ حکومت‌ فاطمی‌ها در مدتی‌ طولانی‌ بود ولی‌ حتی‌قبل‌ از آنها، محبت‌ آل‌ البیت‌ (ع‌) در دل‌ مصریان‌ جای‌ داشت‌ و مشاهد مشرفه‌ای‌ چون‌ مسجد سیدنا الحسین‌ (ع‌) و سیده‌ زینب‌ (ع‌) و سیده ‌نفیسه‌ (ع‌) و دیگران‌، همچنان‌ مرکز تجمع‌ و زیارت‌ و توسل‌ مردم‌ مصر است‌ و همه‌ شب‌، گروهی‌ از اهل‌ حق‌ و صوفیان‌ وابسته‌ به‌ فرقه‌های‌ مختلف ‌تصوفی‌، در این‌ مراکز جمع‌ می‌شوند و به‌ ذکر و رد دسته‌ جمعی‌ با حال‌ خاصی‌، می‌پردازند و این‌ نشان‌ دهنده‌ نوع‌ خاص‌ محبت‌ مردم‌ مصر نسبت‌ به‌آل‌ البیت‌ (ع‌) است‌... چون‌ قاهره‌ صدها مسجد دیگر هم‌ دارد و انتخاب‌ این‌مسجد ـ با مشاه‌ آل‌ البیت‌ ـ انگیزه‌ای‌ جز دوستی‌ آل‌ البیت‌ نمی‌تواند داشته‌باشد و نشان‌ دهنده‌ توجه‌ مردم‌ مصر به‌ اهل‌ بیت‌ نبوی‌ است‌... به‌ طور کلی‌ همه‌ مردم‌ مصر، اهل‌ بیت‌ (ع‌) را دوست‌ دارند و دهها نفر از شخصیت‌های ‌برجسته‌ علمی‌ ـ فرهنگی‌ مصر، مانند: شیخ‌ احمد حسن‌ الباقوری‌، عباس ‌محمودی‌ العقاد ، عأنشه‌ بنت‌ الشادی‌، صافی‌ ناز کاظم‌ و دکتر عبدالمعطی ‌بیومی‌، عبدالرحمن‌ شرقاوی‌ و دیگران‌، دهها جلد کتاب‌ درباره‌ اهل‌ بیت‌تألیف‌ کرده‌اند که‌ بعضی‌ از آنها از سوی‌ الازهر چاپ‌ و منتشر شده‌ است‌.

▪ قبر مالک‌ اشتر هم‌ در قاهره‌ است‌؟

آرامگاه‌ مالک‌ اشتر، یار وفادار امام‌ علی‌ (ع‌)، در خارج‌ از شهر قاهره‌ درقریه‌ای‌ به‌ نام‌ « مرج‌» که‌ هم‌ اکنون‌ به‌ قاهره‌ وصل‌ شده‌ است‌، قرار دارد و این‌آرامگاه‌ در سال‌های‌ اخیر توسط‌ گروهی‌ از شیعیان‌ « بهرهٔ‌اْی‌» که‌ در مصراقامت‌ دارند، تجدید بنا شده‌ و در وسط‌ باغی‌ کوچک‌، قرار دارد. آرامگاه‌ « محمد بن‌ حنفیه‌»، ولید، عائُه‌، دختر امام‌ صادق‌ (ع‌) و شخیت‌های‌ دیگر در مقابر قدیمی‌ قاهره‌ قرار دارد... محققان‌ مصری‌ می‌نویسند و می‌گویند که ‌اهل‌ بیت‌، به‌ علت‌ فشار و ظلم‌ حکومت‌های‌ وقت‌، به‌ مصر مهاجرت‌ کرده‌ ودر آنجا مورد احترام‌ و تکریم‌ مردم‌ مصر قرار گرفته‌ و همانجا در گذشته‌اند...

▪در مورد مردم‌ مصر و محبت‌ عمیق‌ آنها نسبت‌ به‌ اهل‌ بیت‌ گفتید، دیدگاه‌رجال‌ و شخصیت‌های‌ سیاسی‌ و مذهبی‌ چگونه‌ است‌؟

شخصیت‌های‌ مذهبی‌ که‌ عرض‌ کردم‌ خود تألیفاتی‌ در این‌ زمینه‌ها دارند.اما اغلب‌ شخصیت‌های‌ سیاسی‌ هم‌ در مراسم‌ خاصی‌ که‌ سفرا هم‌ دعوت‌می‌شوند، و ما هم‌ شرکت‌ می‌کنیم‌، با آداب‌ و رسوم‌ و احترام‌ خاصی‌، هماننددیگر مردم‌ به‌ زیارت‌ این‌ مشاهد مشرفه‌ می‌پردازند. یکی‌ از مسؤولان‌ سیاسی‌ مصر در این‌ زمینه‌ به‌ من‌ گفت‌: نحن‌ فی‌ مصر، شیعی‌ الهوی‌ و سنی‌المذهب‌!

▪ تعدد آرامگاه‌ سیده‌ زینب‌ و یا رأس‌ الحسین‌ در دمشق‌ و قاهره‌ سؤال‌ برانگیز است‌. چگونه‌ می‌توان‌ گفت‌ که‌ هر دو امر صحت‌ دارد؟

در این‌ باره‌ من‌ در مدت‌ کوتاه‌ اقامت‌ خود در مصر تحقیقات‌ علمی‌ ـ تاریخی‌ ویژه‌ای‌ را آغاز کرده‌ام‌ و امیدوارم‌ که‌ پس‌ از تکمیل‌، به‌ شکل‌ کتابی‌ منتشر شود. البته‌ منابع‌ متعددی‌ مورد استفاده‌ من‌، بود و چگونگی‌ امرانشاءالله در آن‌ کتاب‌ روشن‌ خواهد شد. در این‌ گفتگوی‌ کوتاه‌ نمی‌توان‌ به‌تحقیق‌ تاریخی‌ مورد نظر پرداخت‌...

▪ اجازه‌ بدهید کمی‌ هم‌ به‌ سیاست‌ بپردازیم‌! موضع‌ دولت‌ و مردم‌ مصر درمورد انتفاضه‌ و مسائل‌ اخیر چیست‌؟ آیا تضادی‌ بین‌ دولت‌ و ملت‌ مصر در این رابطه‌ وجود ندارد؟

ما که‌ از اول‌ اهل‌ سیاستیم‌ و تقریباً دارد به‌ نیم‌ قرن‌ نزدیک‌ می‌شود که‌ ازدور و نزدیک‌ به‌ « سیاست‌» مشغولیم‌! بنابراین‌، ورود در آن‌ نیازی‌ به‌ « اجازه‌!»ندارد...

از آغاز انتفاضه‌ و شهادت‌ محمد الدره‌ توسط‌ سربازان‌ رژیم‌ صهیونیستی‌،مردم‌ مصر به‌ طور کامل‌ به‌ پشتیبانی‌ از انتفاضه‌ برخاستند. دانشجوها درداخل‌ دانشگاه‌ها به‌ تظاهرات‌ علیه‌ صهیونیسم‌ پرداختند. می‌دانید که‌ درمصر هنوز حالت‌ « طوارنی‌» وجود دارد و تظاهرات‌ خیابانی‌ ممنوع‌ است‌.

اما این‌ مانع‌ از اقدامات‌ و پشتیبانی‌ مردم‌ نیست‌... هم‌ اکنون‌ بیش‌ از ده‌ کمیته‌و نهاد جدید التأسیس‌، علاوه‌ بر اکثریت‌ احزاب‌ و سازمان‌های‌ ملی‌ ـ سیاسی‌مصر، به‌ اشکال‌ گوناگون‌ به‌ دفاع‌ از مردم‌ فلسطین‌ و تقویت‌ انتفاضه‌ مشغول‌هستند... دولت‌ هم‌ به‌ نحوی‌ آنها را تقویت‌ می‌کند... ما عده‌ای‌ از رهبران‌ این ‌نهادها را برای‌ شرکت‌ در کنفرانس‌ انتفاضه‌ دعوت‌ کردیم‌ که‌ شرکت‌ کردند.

جالب‌ است‌ بدانید نام‌ خیابانی‌ که‌ اصطلاح‌ « سفارت‌ اسرائیل‌»! در طبقه‌ دهم ‌یک‌ ساختمان‌ آن‌ قرار دارد، توسط‌ استانداری‌ مصر ( درمصر شهرداری‌ وجودندارد) به‌ « خیابان‌ شهید محمد الدوره‌» تغییر نام‌ یافت‌.

وزارت‌ پست‌ مصر هم‌ چندین‌ تمبر یاد بود شهداء انتفاضه‌ چاپ‌ کرد...احزاب‌ سیاسی‌ ـ اعم‌ از ملی‌ و قومی‌ و اسلامی‌ ـ با تشکیل‌ سمینارها و نشرمقالات‌ مشروح‌ و تند به‌ افشای‌ فاشیسم‌ صهیونیستی‌ پرداختند و...

▪ می‌بخشید! احزاب‌ و مطبوعات‌ آزادی‌ دارند که‌ علیه‌ اسرائیل‌ بیانیه ‌صادر کنند و یا مقالاتی‌ منتشر سازند؟

باید بگوییم‌ که‌ بعضی‌ از دوستان‌ در ایران‌ از چگونگی‌ وضع‌ مطبوعات‌مصر آگاهی‌ کافی‌ ندارند... مطبوعات‌ مصر ـ حتی‌ دولتی‌ ـ تندترین‌ ومستندترین‌ مقالات‌ و گزارش‌ها را علیه‌ صهیونیسم‌ و اسرائیل‌ منتشرمی‌سازند. من‌ در روزنامه‌های‌ مصری‌، به‌ ویژه‌ ارگان‌های‌ احزاب‌ ـ تاکنون‌ ندیده‌ام‌ که‌ کلمه‌ زشت‌ و منحوس‌ ( شارون‌» را بدون‌ لقب‌ « سفاح‌ و جرار» ـ قصاب‌ و آدم‌ کش‌ ـ بکار ببرند... گزارش‌ها و عکس‌ هایی‌ که‌ از جنایات ‌صهیونیست‌ها در اراضی‌ اشغالی‌، در مطبوعات‌ مصر منتشر می‌شود، دیگرکشورهای‌ عربی‌، به‌ چشم‌ نمی‌خورد...

▪ احزاب‌ و مطبوعات‌ یعنی‌ واقعاً آزادی‌ عمل‌ دارند؟

احزاب‌ و مطبوعات‌ در چهار چوب‌ قانون‌ احزاب‌، آزادی‌ دارند و البته‌همه‌ این‌ احزاب‌ و جرائد، کمک‌ سالانه‌ ناچیزی‌ هم‌ از دولت‌ می‌گیرند ـحدود پنجاه‌ هزار جنیه‌! ـ ولی‌ در انتقاد خود حتی‌ از سیاست‌ دولت‌ و از وضع‌ اقتصادی‌ کشور و غیره‌ آزادی‌ عمل‌ دارند... و البته‌ در صورت‌ شکایت ‌وزراء مربوطه‌ هم‌ کار آن‌ها به‌ دادگاه‌ و محاکمه‌ می‌کشد و گاهی‌ روزنانه‌هایشان‌ هم‌ توقیف‌ می‌شود... مانند روزنامه‌ « الشعب‌» ارگان‌ حزب‌ « العمل‌» که‌ هنوز تعطیل‌ است‌! و حزب‌ هم‌ « معلق‌»!... ولی‌ مقالات‌ مسؤولین‌ حزب‌ ویا سردبیر روزنامه‌ « الشعب‌» در دیگر جرائد منتشر می‌گردد و کسی‌ مانع‌ آنها نیست‌.

▪ ولی‌ به‌ علت‌ دفاع‌ از انتفاضه‌ که‌ روزنامه‌ها توقیف‌ نشدند؟

من‌ تا امروز نشنیده‌ام‌ که‌ روزنامه‌ای‌ به‌ علت‌ افشاگری‌ ضد صهیونیستی‌ و یا دفاع‌ از انتفاضه‌، مورد تعرض‌ و توقیف‌ واقع‌ شود...

البته‌ سردمداران‌ رژیم‌ امپریالیستی‌ آمریکا به‌ شدت‌ از موضع‌ مطبوعات‌ مصرشکایت‌ دارند و بارها از دولت‌ مصر خواسته‌اند که‌ جلو آنها را بگیرد! ولی‌هیچ‌ واکنش‌ منفی‌ از سوی‌ مقامات‌ رسمی‌ علیه‌ جرائد دیده‌ نشده‌ است‌.

▪ موضع‌ شیخ‌ الازهر و دیگر مسؤولین‌ مذهبی‌ در مورد انتفاضه‌ چگونه‌ است‌؟

در مصر، عالی‌ترین‌ مقام‌ مذهبی‌، شیخ‌ الازهر است‌ که‌ از ماه‌ رمضان ‌گذشته‌ تاکنون‌ دو سه‌ بار در تحریم‌ کالاهای‌ اسراییلی‌ و وجوب‌ جهاد برای ‌آزادی‌ قدس‌، فتوی‌ داده‌ است‌... علاوه‌ بر ایشان‌، شیخ‌ فرید نصر واصل‌،مفتی‌ مصر نیز طی‌ فتاوی‌ متعددی‌ اولاً کالاهای‌ آمریکایی‌ ـ اسراییلی‌ راتحریم‌ کرد ـ که‌ واکنش‌ بسیار وسیعی‌ در میان‌ مردم‌ مصر داشت‌ ـ و سپس‌رسماً اعلام‌ کرد که‌ هر گونه‌ سازشی‌ با رژیم‌ صهیونیستی‌ حرام‌ است‌ و ثالثاً فتوای‌ خاصی‌ بر وجوب‌ جهاد علیه‌ اشغالگران‌ صادر کرد و... البته‌ در همه‌موارد، شیوخ‌ الازهر تابع‌ دیدگاه‌های‌ حکومتی‌ نیستند و تقبیح‌ نتیجه‌ اجلاس‌سران‌ در عمان‌، در نشریه‌ « صوت‌ الازهر» ارگان‌ رسمی‌ الازهر، بیانگرچگونگی‌ این‌ امر است‌...

▪ خود جنابعالی‌ اجلاس‌ سران‌ عرب‌ در امان‌ را چگونه‌ ارزیابی‌ می‌کنید؟ آیا واقعاً به‌ نفع‌ انتفاضه‌ و فلسطینی‌ها بود؟ یا این‌ که‌ آقایان‌ نشستند و گفتند و برخاستند؟

بله‌، متأسفانه‌ آقایان‌ نشستند و گفتند و برخاستند ولی‌ چیزی‌ عاید ملت‌ فلسطین‌ و انتفاضه‌ مردم‌ نشد و حتی‌ باید گفت‌ که‌ این‌ اجلاس‌، خالی‌ ازفایده‌ای‌ مثبت‌ بود، زیرا که‌ در بحرانی‌ترین‌ شرایط‌، کمرنگ‌ ترین‌ قطعنامه‌های‌عربی‌ را صادر کردند که‌ تازه‌ هیچ‌ کدام‌ از مواد آن‌ هم‌ ضمانت‌ اجرایی ‌ندارد...

▪ شایع‌ شده‌ که‌ رهبر لیبی‌ مطالبی‌ در این‌ اجلاس‌ گفته‌ که‌ زیبنده‌ وی‌ نبود؟

البته‌ من‌ نمی‌دانم‌ که‌ چرا زیبنده‌ ایشان‌ نباشد؟ آقای‌ قذافی‌ همیشه‌کارهایی‌ می‌کند و سخنانی‌ به‌ زبان‌ می‌راند که‌ به‌ نفع‌ اعراب‌ و مسلمانان ‌نیست‌. و این‌ بار متأسفانه‌ دربارهٔ‌ مسجد الاقصی‌ و بی‌اهمیت‌ بودن‌ آن ‌سخنانی‌ گفت‌ که‌ واقعاً شرم‌ آور بود... و از همه‌ بدتر و شرم‌ آورتر سکوت ‌بقیه‌ سران‌ عرب‌، در قبال‌ این‌ سخنان‌ بود...

البته‌ دربارهٔ‌ « ضرورت‌ صلح‌ با اسراییل‌ و پذیرفتن‌ آن‌ به‌ عنوان‌ عضو « جامعه‌الدول‌ العربیه‌» و این‌ که‌ دیگران‌ قبلاً خوب‌ کاری‌ کرده‌اند که‌ به‌ سازش ‌رسیده‌اند»! من‌ فعلاً حرفی‌ نمی‌زنم‌، اما این‌ که‌ یک‌ به‌ اصطلاح‌ رهبر عربی‌: بگوید «مسجد الاقصی‌ یک‌ مسجد است‌ و همه‌ جا می‌توان‌ نماز خواند! ومن‌ می‌توانم‌ مسجدی‌ بزرگتر از آن‌ بسازم‌» و اضافه‌ کند که‌ « فلتذهب‌ الاقصی‌ الی‌ ستین‌ داهیه‌»! و همه‌ سکوت‌ کنند، خیلی‌ شرم ‌آور است‌.

متأسفانه‌ من‌ در مطبوعات‌ کشور خودمان‌ چیزی‌ در انتقاد از این‌ مطالب‌ندیدم‌، اما در مصر، مطبوعات‌ مستقل‌ ملی‌ و اسلامی‌، ده‌ها مقاله‌ دربارهٔ‌« عقده‌ عقید»! نوشتند و این‌ اهانت‌ به‌ مسجد الاقصی‌ را غیر قابل‌ گذشت‌ نامیدند... البته‌ اگر شما آمادگی‌ نشر مقالات‌ شخصیت‌های‌ مصری‌ را که‌ درجرائد آن‌ کشور در این‌ زمینه‌ منتشر شد، داشته‌ باشید، من‌ همه‌ آنها را برای ‌شما می‌فرستم‌... تا بدانید که‌ ایشان‌ چه‌ گفته‌؟ و واکنش‌ روسای‌ عرب‌ چه‌ بوده‌ است‌؟!...

▪ روابط‌ شما با الازهر و شیوخ‌ آن‌ چگونه‌ است‌؟ با احزاب‌ سیاسی‌ و دگراندیشان‌ چطور؟

من‌ به‌ یاری‌ حق‌ با همه‌ مقامات‌ الازهر ـ شیخ‌ الازهر و مفتی‌ و بقیه‌ ـ روابط‌بسیار دوستانه‌ و در واقع‌ « طلبگی‌» دارم‌، برخوردهای‌ آنها هم‌ با اینجانب‌، برخورد دیپلماتیک‌ نیست‌، واقعاً مرا یکی‌ از الازهریان‌ می‌دانند و در چندین‌ مورد هم‌ این‌ را شیخ‌ الازهر و مفتی‌ مصر ابراز داشته‌اند که‌ در مطبوعات‌ مصرهم‌ منتشر شده‌ است‌. من‌ با شخصیت‌های‌ اغلب‌ احزاب‌ سیاسی‌ مصری‌ ـ حتی‌ قومی‌ و ناصری‌ هم‌ ـ آشنایی‌ و دوستی‌ دارم‌ و در مراسم‌ آنها که‌ دعوت ‌کنند، شرکت‌ می‌کنم‌ و آنها را نیز برای‌ مراسم‌ سالگرد انقلاب‌ اسلامی‌ دعوت‌کردم‌ که‌ اغلب‌ شرکت‌ کردند... و حتی‌ نخستین‌ سخنرانی‌ من‌ درباره‌ « نظام‌اسلامی‌ ایران‌» در « کمیتهٔ‌ همبستگی‌» با « لجنهٔ‌ التضاض‌» وابسته‌ به‌ ناصری‌ها بود که‌ با استقبال‌ خاصی‌ ربرو شد... بنابراین‌ روابط‌ ما با احزاب‌ و گروهها دوستانه‌ است‌.

فرمودید که‌ نخستین‌ سخنرانی‌ خود را در « لجنهٔ‌ التضاض‌» وابسته‌ به‌ ناصریها به‌ رهبری‌ احمد حمروش‌ ( از نخستین‌ اعضا شورای‌ انقلاب ‌مصر) ایراد کردید؟ به‌ نظرم‌ جنابعالی‌، زمانی‌ مخالف‌ عبدالناصر بودید؟

الان‌ هم‌ همین‌ طور است‌... با این‌ حال‌ من‌ نخستین‌ سخنرانی‌ خود را درکمیتهٔ‌ همبستگی‌ که‌ توسط‌ خود ناصر پایه‌ گذاری‌ شده‌ است‌، ایراد کردم‌ و دیدگاه‌های‌ نظام‌ اسلامی‌ ایران‌ را درباره‌ مسائل‌ روز، از جمله‌ کمپ‌ دیوید،بیان‌ داشتم‌ و این‌ منافاتی‌ با مخالف‌ کسی‌ بودن‌ ندارد، من‌ عقیده‌ام‌ در این ‌رابطه‌، مانند گذشته‌ است‌ و اگر بیشتر و کاملتر نشده‌ باشد، به‌ یقین‌ کمتر نشده‌است‌.

در عصر جهانی‌ شدن‌ و گفتگوی‌ تمدن‌ها، اگر آقایان‌ تحمل‌ سخنان‌ یک‌مخالف‌ را ـ آن‌ هم‌ دربارهٔ‌ انقلاب‌ اسلامی‌ ایران‌ ـ نداشته‌ باشند، دیگر چگونه ‌می‌توان‌ دم‌ از دمکراسی‌ زد؟

▪ مسأله‌ اخوان‌ المسلمین‌ چیست‌؟ آیا هنوز هم‌ آزادی‌ عمل‌ ندارند؟

موضوع‌ اخوان‌ البته‌ از زمان‌ اختلاف‌ آن‌ها با عبدالناصر آغاز شده‌ است‌ والبته‌ آن‌ را در مطبوعات‌ مصر « سازمان‌ منحله‌» می‌نامند، ولی‌ همین‌ سازمان‌،۱۷ نفر نماینده‌ در مجلس‌ شعب‌ دارد... در انتخابات‌ سندیکاهای‌ کشور، ازجمله‌ سندیکای‌ وکلا و حقوقدانان‌، همه‌ رقبای‌ خود را ـ از دیگر احزاب‌ ـ شکست‌ دادند و آثار و ادبیات‌ رهبری‌ پیشین‌ و فعلی‌ آن‌ها توسط‌ کتابفروشی‌ها معتبر مصر، مانند دارالشروق‌، چاپ‌ و منتشر می‌گردد.

▪ موضع‌ احزاب‌ سیاسی‌ نسبت‌ به‌ ایران‌ اسلامی‌ چگونه‌ است‌؟

کاملاً مثبت‌... کاملاً موافق‌ و احساس‌ این‌ که‌ آرزوهای‌ آنها بر ضد استعمار، فقط‌ در ایران‌ تحقق‌ یافته‌ است‌... این‌ دیدگاه‌ در مقالات‌ آنها و در سخنرانی‌ها و مطبوعات‌ آنها کاملا و به‌ طور روشن‌ منتشر می‌شود...

ولی‌ گاهی‌ می‌بینیم‌ که‌ بعضی‌ از مطبوعات‌ مصری‌ مقالاتی‌ علیه‌ ایران‌اسلامی‌ منتشر می‌سازند؟

البته‌ در کشوری‌ که‌ صدها روزنامه‌ و مجله‌ ـ در میلیون‌ها نسخه‌ ـ منتشرمی‌گردد. نمی‌توان‌ توقع‌ داشت‌ که‌ همه‌ آنها مدافع‌ حق‌ و حقیقت‌ باشند، بالاخره‌ نشر جرائد در همه‌ جای‌ دنیا انگیزه‌های‌ خاص‌ خود را دارد... بعضی‌ها که‌ وابستگی‌های‌ پشت‌ پرده‌ دارند البته‌ بر خلاف‌ حق‌ و حقیقت ‌مقالاتی‌ هم‌ علیه‌ ایران‌ منتشر می‌سازند... آخرین‌ آنها یک‌ رنگین‌ نامه‌ هفتگی‌به‌ نام‌ « الملتقی‌ الدولی‌» است‌ که‌ در سه‌ شماره‌ اخیر خود علیه‌ اینجانب ‌مقالاتی‌ منتشر ساخت‌ و مرا یکی‌ از « تندروان‌»! ایران‌ اسلامی‌ و هوادار« تروریسم‌!» معرفی‌ کرد ـ همانند خز عبلاتی‌ که‌ بعضی‌ از مطبوعات‌ وابسته‌ به‌ امپریالیسم‌ خبری‌ منتشر ساخته‌اند ـ و سپس‌ به‌ دولت‌ مصر هشدار داد که‌« مراقب‌ خطر» باشد! ـ که‌ دولت‌ مصر هم‌ اعتنائی‌ به‌ آن‌ نکرد ـ و البته‌ هدف‌آن‌ روشن‌ بود: با احساس‌ نزدیکی‌ ایران‌ و مصر، در هر زمینه‌ای‌ ـ اعم‌ ازبازرگانی‌، فرهنگی‌، سیاسی‌ و... دشمنان‌ شناخته‌ شده‌ از طریق‌ این‌ قبیل‌روزنامه‌ها و « نویسندگان‌ اجاره‌ای‌ آنها!، به‌ تخریب‌ می‌پردازند... ولی‌ این ‌قبیل‌ روزنامه‌ها قابل‌ اعتنا نیستند... باید دید که‌ اهل‌ خرد چه‌ می‌نویسند؟صاحبان‌ جرائد هدف‌دار، چگونه‌ می‌اندیشند و تحلیل‌های‌ افراد آگاه‌ چگونه‌است‌؟ به‌ هر حال‌ در کل‌، مطبوعات‌ مصر مقالاتی‌ به‌ نفع‌ جمهوری‌ اسلامی‌ایران‌ چاپ‌ می‌کنند و پس‌ از پیروزی‌ مقاومت‌ اسلامی‌ در جنوب‌ لبنان‌ و دفاع‌ اصولی‌ ایران‌ از انتفاضه‌، این‌ گرایش‌ خیلی‌ بیشتر شده‌ است‌ ولی‌ متأسفانه‌ ترجمه‌ این‌ قبیل‌ مقالات‌ در مطبوعات‌ ایرانی‌ چاپ‌ و منتشر نمی‌گردد.

▪ به‌ نظر شما مشکل‌ اصلی‌ در ایجاد روابط‌ کامل‌ سیاسی‌ با مصر چیست‌؟

مشکل‌ اصلی‌ از دیدگاه‌ ایران‌، همان‌ طور که‌ مسؤولان‌ ما اعلام‌ داشته‌اند مسأله‌ کمپ‌ دیوید است‌ و شرط‌ برقراری‌ روابط‌ در دوری‌ مصر از آن‌ اعلام‌ شده‌ است‌.

البته‌ بعضی‌ از مسؤولان‌ رسمی‌ مصر مانند وزیر خارجه‌ آقای‌ عمرو موسی‌رسماً اعلام‌ داشتند که‌ « کمپ‌ دیوید دیگر به‌ تاریخ‌ پیوسته‌ است‌» و آقای‌ صفوت‌ الشریف‌ وزیر ارشاد مصر، در سفر دو سال‌ پیش‌ خود به‌ تهران‌ درمصاحبه‌ تلویزیونی‌ خود باز رسماً کمپ‌ دیوید را امری‌ پایان‌ یافته‌ نامید و ازهمه‌ مهمتر این‌ که‌ در دو سه‌ ماه‌ قبل‌، شیخ‌ محمود عاشور، جانشین‌ شیخ ‌الازهر و از شخصیت‌های‌ برجسته‌ مصری‌، پس‌ از مراجعت‌ از سفر به‌ ایران‌،در یک‌ مصاحبه‌ رسمی‌ مطبوعاتی‌ ـ که‌ در جرائد مصر منتشر شد ـ گفت‌: « من‌ به‌ رهبر ایران‌، آیت‌ الله خامنه‌ای‌ در تهران‌ گفتم‌ که‌ کمپ‌ دیوید مرده‌ است‌» و بعضی‌ از جرائد مصری‌ این‌ مصاحبه‌ را با تیتر « کمپ‌ دیویت‌ ماتت‌» منتشرساختند.

از همه‌ مهمتر، به‌ نظر من‌ موضع‌گیری‌ اخیر رییس‌ جمهوری‌ مصر است‌ که‌رسماً اعلام‌ داشت‌: « اولاً در مورد مسجد الاقصی‌، هیچ‌ کس‌ حق‌ مذاکره‌ندارد. قدس‌ پایتخت‌ فلسطین‌ مستقل‌ خواهد بود. ثانیاً مادامی‌ که‌ همه‌ چهارمیلیون‌ آواره‌ فلسطینی‌ به‌ سرزمین‌ آباء و اجدادی‌ خود برنگردند، هرگز صلح‌ واقعی‌ در منطقه‌ تحقق‌ نخواهد یافت‌. البته‌ پس‌ از مراجعت‌ این‌ آوارگان‌،تصمیم‌ نهایی‌ دربارهٔ‌ سرنوشت‌ فلسطین‌، به‌ عهده‌ خود آنها خواهد بود.»

اعلام‌ این‌ دیدگاه‌ به‌ نظر من‌، پس‌ از بیانات‌ چندی‌ پیش‌ مقام‌ معظم‌ رهبری‌ دراین‌ رابطه‌، دیدگاه‌ خوبی‌ است‌ و تقریباً می‌توان‌ گفت‌ که‌ مصر دارد از کمپ‌دیوید دور می‌شود و ما باید بکوشیم‌ در این‌ دور شدن‌، آن‌ را یاری‌ دهیم‌ که‌ به‌ نفع‌ کل‌ امت‌ اسلام‌ خواهد بود.

البته‌ نباید فراموش‌ کرد که‌ عهد شکنی‌های‌ مکرر رژیم‌ صهیونیستی‌ و جنایات‌روز افزون‌ آن‌ بر ضد مردم‌ فلسطین‌ و ادامه‌ توسعه‌طلبی‌های‌ آن‌، بالاخره‌ به‌همه‌ اعراب‌، به‌ ویژه‌ مصر آموخت‌ که‌ هرگز نمی‌توان‌ به‌ این‌ چنین‌ موجود نامشروعی‌ در منطقه‌، اعتماد کرد! و باید سعی‌ کرد که‌ به‌ هر نحوی‌ شده‌، حق‌به‌ حق‌ دار برسد و فلسطینی‌های‌ آواره‌ به‌ موطن‌ اصلی‌ خود برگردند...

▪ روابط‌ فعلی‌ مصر و اسرائیل‌ چگونه‌ است‌؟

البته‌ وضع‌ در منطقه‌ واقعاً در بحران‌ است‌ و مصر دور از این‌ بحران‌ نیست‌،به‌ ویژه‌ که‌ جو حاکم‌ بر مصر، جو کاملاً ضد صهیونیستی‌ است‌... و اسرائیل‌هم‌ به‌ خوبی‌ درک‌ می‌کند که‌ مصر در کلیت‌ خود هوادار ادامه‌ رابطه‌ با این ‌رژیم‌ غاصب‌ نیست‌ و برای‌ همین‌ است‌ که‌ جنگ‌ افروزان‌ فاشیست‌ رژیم‌ صهیونیستی‌ ـ مانند لیبرمان‌ ـ وقتی‌ می‌خواهند ملل‌ عرب‌ و مسلمان‌ را تهدید کنند، از بمباران‌ همزمان‌ « تهران‌» و « سد آسوان‌»! سخن‌ می‌گویند و این‌ نوع ‌تهدید احمقانه‌، در عین‌ این‌ که‌ نشان‌ دهنده‌ بغض‌ دشمن‌ صهیونیستی‌ نسبت‌به‌ ایران‌ است‌، نمایانگر ترس‌ و وحشت‌ درونی‌ آن‌، از مصر نیز هست‌ که‌ به‌ هرحال‌ در همه‌ جنگ‌های‌ گذشته‌ اعراب‌ در نیم‌ قرن‌ اخیر، شرکت‌ داشته‌ وبی‌تردید اگر جنگ‌ دیگری‌ هم‌ آغاز شود. نمی‌تواند بی‌ طرف‌ باقی‌ بماند.

شما گفتید که‌ اهل‌ سیاست‌ هستید، آیا به‌ اظهار نظر دربارهٔ‌ مسائل‌ سیاسی‌ ایران‌ هم‌ علاقمندید؟

سیاست‌ دیگر ایران‌ و خارج‌ از ایران‌ ندارد! به‌ ویژه‌ که‌ بنده‌ به‌ عنوان‌ یک‌مسلمان‌ ایرانی‌، همواره‌ پی‌گیر مسائل‌ ایران‌، به‌ عنوان‌ یک‌ واجب‌ دینی‌ بوده ‌و هستم‌!

▪ وجههٔ‌ ایران‌ اسلامی‌ در خارج‌ به‌ ویژه‌ مصر چگونه‌ است‌؟ و در چهارسال‌ اخیر به‌ چه‌ مرحله‌ای‌ رسیده‌ است‌؟

ایران‌ اسلامی‌ به‌ علت‌ انقلاب‌ پرشکوه‌ مردمی‌ که‌ در آن‌ رخ‌ داد، در همه‌جهان‌ به‌ ویژه‌ دنیای‌ اسلام‌ از اعتبار خاصی‌ برخودار است‌... البته‌ فراز ونشیب‌هایی‌ هم‌ به‌ علت‌ اجرای‌ توطئه‌های‌ دشمنان‌ اسلام‌ ـ به‌ ویژه ‌امپریالیسم‌ آمریکا ـ وجود داشته‌ است‌... ولی‌ در چهار سال‌ گذشته‌، به‌ علت‌برنامه‌های‌ اعلام‌ شده‌ در ایران‌ و تبیین‌ دیدگاه‌های‌ آقای‌ خاتمی‌، رییس‌ جمهوری‌ محترم‌ دربارهٔ‌ اصلاحات‌ در چهارچوب‌ انقلاب‌ اسلامی‌ و نشراندیشه‌ گفتگوی‌ تمدن‌ها، وضع‌ خاصی‌ به‌ ویژه‌ در مصر پیش‌ آمده‌ و ما شاهد نشر مقالات‌ و تحلیل‌های‌ جدی‌ و ارزنده‌ و مثبت‌ دربارهٔ‌ انقلاب‌ و ایران‌اسلامی‌ هستیم‌... در یک‌ جمله‌ می‌توان‌ گفت‌ که‌ چهره‌ ایران‌ در چهار سال‌اخیر به‌ وضوح‌ دگرگون‌ شده‌ و برای‌ اکثریت‌ مسلمانان‌، « شفاف‌» شده‌ است‌.

▪ انعکاس‌ اختلافات‌ موجود در جامعه‌ ایرانی‌ و میان‌ جناح‌ها چگونه‌است‌؟

متأسفانه‌ نشر جنبه‌های‌ منفی‌ برخی‌ اختلافات‌ جزئی‌، موجب‌ ناراحتی‌دوستان‌ انقلاب‌ اسلامی‌ و خوشحالی‌ دشمنان‌ می‌گردد. امیدوارم‌ که‌ دوستان‌و برادران‌ انقلابی‌ در ایران‌، در هر دو جناح‌ با تعمق‌ بیشتری‌ در بیانات‌ واقدامات‌ خود، از رنجش‌ خاطر مردم‌ ایران‌ و مسلمانان‌ جهان‌ جلوگیری‌کنند...

این‌ که‌ بعضی‌ها خود را متولی‌ همه‌ جانبه‌ اسلام‌ و انقلاب‌ بدانند و سر این‌ امرهم‌ دعوا و اختلاف‌ راه‌ بیاندازند. درست‌ نیست‌ و آنها بالاخره‌ باید بپذیرندکه‌ این‌ گونه‌ اختلاف‌ها برای‌ خدا نیست‌... من‌ جمله‌ای‌ از امام‌ راحل‌ خمینی ‌بزرگ‌ رحمهٔ‌الله علیه‌ نقل‌ می‌کنم‌ که‌ برای‌ همیشه‌ آموزنده‌ است‌. امام‌ دربحران‌ اختلافات‌ جناحی‌ دوران‌ پیشین‌ فرمود: « دعوای‌ ما، دعوائی‌ نیست‌ که ‌برای‌ خدا باشد... همهٔ‌ ما از گوشمان‌ بیرون‌ کنیم‌ که‌ دعوای‌ ما برای‌ خدااست‌ ما برای‌ مصالح‌ اسلامی‌ دعوا می‌کنیم‌... دعوای‌ من‌ و شما، و همه‌ کسانی‌ که‌ دعوا می‌کنند، همه‌ برای‌ خودشان‌ است‌...»!

وقتی‌ در آن‌ دوران‌، چنین‌ باشد، در دوران‌ کنونی‌ نیز چنان‌ خواهد بود! و این‌است‌ که‌ انسان‌ نمی‌تواند بپذیرد برادری‌ که‌ سابقاً مسؤولیتی‌ داشته‌ واقدامات‌ و طرح‌ها و تحلیل‌های‌ وی‌ باید در شرایط‌ مناسب‌ مورد نقد وبررسی‌ قرار گیرد... ناگهان‌ دوری‌ و یا نزدیکی‌ به‌ آقای‌ خاتمی‌ رییس‌ جمهوری‌ روحانی‌ و عالم‌ بزرگوار را به‌ اصطلاح‌ به‌ دوری‌ ایشان‌ از مردم‌ (!) واسلام‌ (!!) موکول‌ سازد... یعنی‌ واقعاً مسأله‌ تا این‌ حد بر این‌ برادران‌ مشتبه‌ شده‌ که‌ فقط‌ خود را « معیار اسلام‌» می‌دانند؟ و دیگران‌ را که‌ خیلی‌ بیشتر ازآنها درس‌ دین‌ خوانده‌اند و مبارزه‌ کرده‌ و رنج‌ کشیده‌اند و یا قطعاً بیشتر ازآنها « دین‌ شناس‌» هستند و خود شاگرد و فرزند امام‌ بوده‌اند، با معیار خود می‌سنجند؟!... واقعاً که‌ دست‌ مریزاد.

به‌ هر حال‌ انعکاس‌ این‌ قبیل‌ مطالب‌ در داخل‌ و خارج‌، آثار منفی‌ زیادی‌ داردو در واقع‌ زحمات‌ و کوشش‌های‌ بسیاری‌ رابه‌ هدر می‌دهد...

▪ از مسؤولان‌ ایرانی‌ چه‌ کسانی‌ بیشتر مورد علاقه‌ مردم‌ مصر هستند؟

البته‌ من‌ در این‌ زمینه‌ نظر سنجی‌ علمی‌ نکرده‌ام‌ و امکانات‌ آن‌ را هم‌ دراختیار ندارم‌، ولی‌ در حدود ارتباطات‌ و مطالعات‌ خود می‌توانم‌ بگویم‌ که‌ مردم‌ مصر نیز، مانند خیلی‌ از کشورها، نخست‌ امام‌ خمینی‌ (ره‌)، و بعد آیت‌الله خامنه‌ای‌ ( که‌ ایشان‌ به‌ عنوان‌ القائد یا المرشد نام‌ می‌برند) و سپس ‌آقای‌ خاتمی‌ رییس‌ جمهوری‌ محترم‌ ایران‌ را دوست‌ دارند و به‌ افکار و اندیشه‌های‌ آنها احترام‌ می‌گذارند و آثار آنان‌ را به‌ عربی‌ ترجمه‌ و منتشر ساخته‌اند.

برای‌ نمونه‌ باید گفت‌ که‌ اخیراً سه‌ کتاب‌ از آقای‌ خاتمی‌ به‌ عربی‌ در قاهره‌منتشر شده‌ است‌ که‌ بعضی‌ از آنها در عرض‌ چند ماه‌، سه‌ بار تجدید چاپ ‌شده‌اند.

▪ تأثیر گذاری‌ آقای‌ خاتمی‌ در بین‌ شخصیت‌های‌ علمی‌ ـ فرهنگی‌مصری‌ تا چه‌ حد است‌؟

باز باید عرض‌ کنم‌ که‌ من‌ نظر سنجی‌ علمی‌ در این‌ زمینه‌ ندارم‌، ولی‌ با توجه‌ به‌ این‌ که‌ تقریباً بسیاری‌ از مطبوعات‌ و جرائد عربی‌ و اسلامی‌ را، به‌زبان‌های‌ مختلف‌، به‌ علت‌ نوع‌ اشتغال‌ کنونی‌!، بررسی‌ می‌کنم‌ باید بگویم‌ که‌اندیشه‌ها و اقدامات‌ اصلاح‌ طلبانه‌ آقای‌ خاتمی‌، وجههٔ‌ خاصی‌ به‌ ایران‌اسلامی‌ و اسلام‌ داده‌ است‌ که‌ اگر آن‌ را بعضی‌ از دوستان‌! کمرنگ‌ نکنند، آثارمثبت‌ زیادی‌ نه‌ فقط‌ در سطح‌ منطقه‌ای‌، بلکه‌ در سطح‌ جهانی‌ خواهد داشت‌.

نعمت الله موسوی

منبع: http://khosroshahi.net/article/detail_art.php?artid=۲۹&flag=۱&merg=۱